سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرت‏هاى تعریف نشده و بى‏ بندوبار (با آرایش‏هاى گوناگون)، هیجان‏ها و التهاب‏هاى جنسى‏ را فزونى مى‏ بخشد و تقاضاى برهنگى و سکس‏ را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى‏ ناپذیر، درمى ‏آورد.

اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین، توجه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن آن اندیشیده است و در این زمینه، هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى را معین کرده است.

هفت سین حجاب، ص: 11







تاریخ : سه شنبه 92/10/24 | 9:31 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

تحقیقات علمى- در فیزیولوژى و روان‏شناسى- درباره تفاوت‏هاى جسمى و روحى زن و مرد، ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک‏هاى چشمى شهوت‏ انگیز، حساس‏تر از زنانند و برعکس، زنان در مقابل محرک‏هاى لمسى، حساسیت بیشترى دارند. این مزیت‏هاى جنسى در استعداد حسى، آموخته یا اکتسابى نیست؛ بلکه از زمان کودکى آشکار است.

تفسیر آیات برگزیده قرآن، ج‏2، ص: 58






تاریخ : سه شنبه 92/10/24 | 9:9 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

امام زین العابدین علیه السلام همدم قرآن کریم و سخت عاشق تلاوت آن بود و چنان لذّتى از آن مى‏ برد که هیچ لذّتى به پاى آن نمى‏ رسید و مى‏ فرمود: «لو مات ما بین المشرق و المغرب لما استوحشت بعد أن یکون القرآن معی.» « بحار الانوار: 46/ 107.» «اگر آنچه بین مشرق و مغرب است از میان برود، پس از آن که قرآن با من باشد بیمى به خود راه نخواهم داد.»

تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام    ج‏2   ص : 49






تاریخ : سه شنبه 92/10/24 | 8:45 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

صدوق در عیون اخبارالرضا از اباصلت هروی نقل می کند که گفت بحضرت رضا علیه السلام عرض کردم آن درختی که آدم و حوا خوردند چه در ختی بود؟ مردم در این باره اختلاف سخن می گویند. بعضی گندم را گفته اند و برخی انگور، دسته ای هم می گویند شجره ی حسد بوده آنجناب فرمود همه ی اینها درست است. عرض کردم پس این اختلاف چگونه ممکن می شود. فرمود ای اباصلت درخت بهشت مانند درختهای دنیا نیست از یک درخت همه نوع میوه می توان چید در همان درخت گندم انگور وجود دارد هنگامیکه خداوند آدم را گرامی داشت، ملائکه را به سجده ی او امر کرد و او را داخل بهشت نمود در خاطرش گذشت آیا خداوند بهتر از من بشری هم آفریده خدای متعال دانست آنچه را آدم در دل گذرانید، خطاب فرمود ای آدم سر را بلند کن و نگاه بساق عرش بنما سرش را که بلند نمود در ساق عرش نوشته شده؛ – (لا اله الا الله محمد رسول الله(ص) علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین و فاطمه سیدة نساءالعالمین و الحسن و الحسین سیدالشباب اهل الجنه من الخلق اجمعین) نیست خدائی جز خدای جهانیان محمد (صلی الله علیه و آله ) پیغمبر اوست و علی علیه السلام پیشوای مؤمنین است فاطمة (علیها السلام) بهترین زنان عالم است. حسن و حسین(ع) مهتر و بزرگ جوانان از تمام مردم بهشتند، آدم پرسید خداوندا اینها کیستند. خطاب رسید از ذریه فرزندان تو هستند ولی از تو و جمیع مردم بهترند. لولاهم ماخلقتک و لاخلقت الجنه و لاالنار و لا السماء و لاالارض فایاک ان تنظر الیهم بعین الحسد و تمنی منزلتهم) اگر آنها نبودند ترا خلق نمی کردم نه بهشت و نه جهنم را نه آسمان و نه زمین را مبادا به چشم حسادت به آنها نظر کنی و مقام آنان را آرزو نمائی.

برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)






تاریخ : سه شنبه 92/10/24 | 5:15 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

 

راه‏هاى پیش روى بشر براى خداشناسى، سه قسم است:

الف. راه دل یا فطرت؛

یعنى، هر انسانى به مقتضاى آفرینش و ساختمان اصلى روح خود، خدا را مى‏ شناسد؛ بدون اینکه نیاز به اکتساب و تحصیل علوم مقدماتى داشته باشد. منظور از فطرت، عقل نیست؛ بلکه مقصود، «دل» است.

عارفان از آنجا که به نیروى عشق فطرى ایمان و عقیده دارند، در تقویت این نیرو مى‏ کوشند. اگر بخواهیم بدانیم آیا چنین احساسى در آدمى هست یا خیر؟

دو راه در پیش داریم:

1. خودمان شخصاً و عملًا، دست به آزمایش در وجود خویش و دیگران بزنیم.

2. ببینیم دانشمندانى که سالیان دراز در زمینه روان آدمیان، از جنبه مسائل معنوى مطالعه و تحقیق کرده ‏اند، چه نظرهایى دارند.

ب. راه حس و علم، یا راه طبیعت؛

این راه به نوبه خود به سه راه دیگر تقسیم مى‏ شود:

1. راه تشکیلات و نظاماتى که در ساختمان جهان به کار رفته است.

2. راه هدایت و راهنمایى نادیده‏اى که موجودات را در مسیر خویش مى‏ اندازد.

3. راه حدوث و پیدایش عالم.

...

 

دفتر اول(خداشناسى) ؛ ص11 






تاریخ : سه شنبه 92/10/24 | 1:44 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

 گویند زنى عاشق جوانى شد از او طلب وصال کرد جوان حاضر نشد حاجت او را برآورد آن زن که دید تیر آرزویش بهدف مراد نرسید دست از آستین حیله بیرون آورده سپیده تخم‏ مرغ را بجامه خود ریخته و باو آویخته با کمال رسوائى و بى‏ عفتى (که خدا هیچ بیچاره را بحیله زن دریده و بى‏ عفت گرفتار نکند) او را حضور امیر المؤمنین ع آورده فریاد زد این جوان به من درآویخته و مرا رسوا کرده آنگاه براى اثبات مدعاى خود جامه خود را که سپیده تخم‏ مرغ بر آن ریخته نشان داد و گفت این منى اوست که روى جامه من اثر ننگش را باقى گذارده جوان که آبروى خود را در خطر دید به دست و پا افتاده مى‏ گریست و در تبرئه خود مى‏ کوشید و سوگند یاد مى‏ کرد دامن من از این لوث پاک است.
على ع به قنبر دستور داد بگو آبى گرم کنند که کاملا بجوشد سپس آن را بلافاصله حاضر کن چون آب گرم جوشان را آورده دستور داد جامه آن زن را در آن افکندند سپیده‏ هاى تخم‏ مرغ که بحرارت آب رسیدند از جامه کنده شده و در آب بسته شدند فرمود آنها را بدو نفر از کسانى که حضور داشته دادند فرمو: بچشید و بیرون بریزید چون چشیدند احساس کردند که سپیده تخم مرغ است.
على ع دستور داد جوان را رها کردند و آن زن را بر اثر ادعاى نابجائى که کرده تازیانه زدند.

ارشاد-ترجمه ساعدى خراسانى، ص: 208






تاریخ : سه شنبه 92/10/24 | 1:6 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

«خوارزمى» در «مناقب» خود، از پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کرده که فرمود: اى على علیه السّلام اگر عابدى خدا را عبادت کند و مانند نوح در قوم خویش قیام نماید، و به اندازه کوه احد طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق کند و هزار سال با پاى خود حج به جا آورد و میان صفا و مروه به شهادت برسد، ولى تو را اى على علیه السّلام دوست نداشته باشد، بوى بهشت هرگز به مشامش نخواهد رسید و داخل آن نخواهد شد.
این معنا را آیه شریفه تصدیق مى‏ کند و مى‏ فرماید: وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً «فرقان/ 2»: و ما توجه به اعمال فاسد بى‏ خلوص آنها کرده و همه را باطل و نابود مى‏ گردانیم.
ارشاد القلوب-ترجمه سلگى    ج‏2   ص  48 






تاریخ : سه شنبه 92/10/24 | 12:48 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

امام على علیه السلام در حال عبور از محلى چشمش به عده‏ اى از جوانان افتاد که سخنان لغو و بیهوده مى ‏گفتند و مى‏ خندید.حضرت فرموند آیا نامه عملتان را با این چیزها سیاه مى‏ کنید؟گفتند یا على علیه السلام آیا اینها را هم مى‏ نویسند؟حضرت فرمود آرى حتى دمیدن نفس را هم مى‏ نویسند.
جنگ جوان، ص: 77






تاریخ : سه شنبه 92/10/17 | 8:1 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

شادى یک امر فطرى و مطلوب همه انسانهاست؛ باید دید انگیزه چیست و چگونه از آن بهره مى‏بریم؟
در بینش مادى شادى اصل است و از هر طریق و به هر نحوى که باشد مطلوب است؛ حتّى اگر خلاف قانون یا تجاوز به حقوق دیگران باشد.
در بینش اسلامى موارد زیر مى‏ تواند معیارهاى شادى باشد.
1. اطاعت خداوند
شادى وقتى است که انسان توفیق طاعت خداوند را پیدا کرده باشد و از گناه دورى گزیند.
امام على علیه السلام فرمود: سُرُورُ المُؤمِن بِطاعَة رَبِّه وَ حُزنُه على ذَنبِه؛ شادى مؤمن به طاعت پروردگار و حزنش بر گناهش مى ‏باشد.
2. احیاى حق و نابودى باطل‏
امام على علیه السلام در قسمتى از نامه‏اى که به عبداللَّه بن عباس نوشت فرمود:
باید شادى تو براى احیاى حق یا نابودى باطل باشد.
3. تحول معنوى‏
شادى زمانى پسندیده است که در انسان تحولى ایجاد شود و به طور کلّى، معیار شادى در اسلام قرب به خداست؛ آنچه زمینه کمال و قرب خدا باشد مطلوب است.

     معیارهاى زندگى، ص: 88






تاریخ : سه شنبه 92/10/17 | 7:49 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

بسیارى از افراد زیرکى و زرنگى را در نیرنگ و فریب مردم مى‏ دانند؛ در حالى که در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام زرنگى و زیرکى تعریف دیگرى دارد. از حضرت على علیه السلام درباره زیرک‏ترین مردم سئوال شد. حضرت فرمود:مَن أَبصَرَ رُشْدَهُ مِنْ غَیّه فَمالَ الى‏ رُشده؛ کسى که راه هدایت را از گمراهى تمییز دهد؛ پس میل پیدا کند به سوى رشد و کمالش. حضرت على علیه السلام فرمود: الکَیِّسُ مَن کانَ یَومُهُ خَیراً مِن أَمسِه؛ زیرک کسى است که امروز او از دیروزش بهتر باشد. و نیز فرمود: زیرک کسى است که زمام شهوت خویش را در اختیار گیرد.
پیامبر صلى الله علیه و آله در جمع اصحاب فرمودند: آیا مى ‏خواهید شما را به زیرک‏ترین زیرکها خبر دهم؟ همه با اشتیاق آمادگى خود را براى شنیدن پاسخ اعلام نمودند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: أکیَسُ الکَیِّسین مَن حاسَبَ نَفسَه و عَمِلَ لِما بَعْدَ المَوت؛ زیرک‏ترین زیرکها کسى است که قبل از مرگ، خود را به حساب بکشد و اعمال نیک براى پس از مرگ انجام دهد.
حضرت على علیه السلام فرمود: الکَیِّسُ مَن عَرَفَ نَفسَهُ و أَخلَصَ أَعمالَه؛ زیرک کسى است که خود را بشناسد و اعمالش را براى خدا خالص کند. و نیز فرمود: الکَیِّسُ مَن أَحیا فَضائِلَهُ وَأَماتَ رَذائِلَهُ بِقَمْعِه شَهْوَتَه وَ هَواهُ؛ زیرک کسى است که با مهار کردن شهوت و هوا و هوس خود فضائلش را احیا کند و رذائل اخلاقى خود را از بین ببرد.
على علیه السلام فرمود: زیرکى مؤمن به دورى کردن او از حرامها و شتابش به سوى مکارم و بزرگواریهاست.

 معیارهاى زندگى، ص: 74






تاریخ : سه شنبه 92/10/17 | 7:39 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.