سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام صادق علیه السلام مى فرماید:

« ان الحسن بن على کان اعبد الناس فى زمانه و ازهدهم و افضلهم
و کان اذا حج حج ماشیا و ربما مشى حافیا
و کان اذا ذکر الموت بکى و اذا ذکر القبر بکى،
و اذا ذکر البعث و النشور بکى،
و اذا ذکر الممر على الصراط بکى
و اذا ذکرالعرض على الله تعالى ذکره شهق شهقة یغشى علیه منها
و کان اذا قام فى صلاته ترتعد فرائضه بین یدى ربه عزوجل
و کان اذا ذکر الجنة و النار اضطرب اضطراب السلیم و سال الله الجنة
(بحار الانوار،ج 43، ص 331، روایت 1 .)
امام حسن علیه السلام،

عابدترین،

زاهدترین

و برترین

مردم زمان خویش بود،
هرگاه حج به جا مى آورد،
پیاده و گاهى پا برهنه بود،
همیشه این گونه بود که
اگر یادى از مرگ و قبر و قیامت مى کرد گریه مى کرد.

وقتى یادى
از گذشتن از صراط مى کرد، گریه مى کرد،

وقتى یادى از عرضه شدن در پیشگاه الهى
[براى حساب و کتاب] مى کرد،
صداى حضرت بلند مى شد،
تا آنجا که غش مى کرد [ و بیهوش مى افتاد]،

و هر گاه براى نماز مى ایستاد،
بند بند وجود او در مقابل خدایش مى لرزید،

و هر وقت از بهشت و جهنم یاد مى کرد،
مانند مار گزیده مى پیچید،
و از خداوند بهشت را درخواست مى کرد.»


به نقل از: http://www.valiasr-aj.com





تاریخ : سه شنبه 93/9/18 | 6:29 صبح | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

امام سجاد علیه السلام ... فرمود:

....و حق دستانت این است که

آنها را به سوى چیزى که بر تو حلال نیست نگشایى .
و حق پایهایت آن است که

به وسیله آنها به سوى چیزى که بر تو روا نیست گام بر ندارى
پس تو با این دو پا بر ((صراط)) مى ایستى

پس بنگر تا نلغزى و در آتش فرو نیفتى .






تاریخ : سه شنبه 93/7/8 | 4:19 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

ابان بن عثمان نقل مى‏ کند که مردى نزد امام صادق (ع) آمد و گفت:

پدر و مادرم فداى تو باد! مرا موعظه کن،

فرمود:

اگر خداوند به روزى تو متکفّل است، پس اهتمام تو براى چیست؟

و اگر روزى قسمت شده است، حرص براى چیست؟

و اگر حساب حق است، پس جمع کردن براى چیست؟

و اگر جایگزین کردن خداوند حق است، پس بخل براى چیست؟

و اگر عذاب آتش جهنم حق است گناه براى چیست؟

و اگر مرگ حق است شادى براى چیست؟

و اگر عرضه شدن به خداوند حق است مکر و حیله براى چیست؟

و اگر عبور از پل صراط حق است خودبینى براى چیست؟ 

و اگر هر چیز بر اساس قضا و قدر الهى است اندوه براى چیست؟

و اگر دنیا فانى است اطمینان به آن براى چیست؟

الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 179







تاریخ : یکشنبه 93/6/16 | 7:33 صبح | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

حضرت على بن الحسین (ع) از پیامبر خدا (ص) نقل مى‏ کند که فرمود:

محبت من و خاندانم در هفت جا که هراس آنها بزرگ است، سود مى‏ دهد:  

موقع مردن

و در قبر

و در هنگام برخاستن از قبر

و هنگام گرفتن نامه اعمال

و نزد حساب

و نزد میزان

و نزد صراط.

الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 37






تاریخ : سه شنبه 93/6/11 | 2:41 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

پاسخ اجمالی
عالمان و مفسران قرآن در تفسیر "صراط مستقیم" از دو شیوه نظری و مصداقی بهره جسته اند؛ منظور از نظر شیوه نظری ویژگی هایی است که خداوند در قرآن برای صراط مستقیم بیان کرده است، و مقصود از روش مصداقی؛ مصادیق و کسانی که هستند با پیمودن راه راست و دارا بودن ویژگی های ذکر شده در قرآن، الگو و نمونه بارز صراط مستقیم شدند.

مفسران در باره معنا و مقصود آیات قرآن از "صراط مستقیم" نظریاتی اظهار کرده اند که برخی از آنها از این قرار است:

1. صراط مستقیم؛ یعنی کتاب خدا (قرآن).

2. صراط مستقیم؛ یعنی راه انبیا و پیامبران الاهی.

3. صراط مستقیم؛ یعنی اسلام (تسلیم شدن در برابر خداوند).

4. امام واجب الاطاعه؛ صراط مستقیم در دنیا است و پیروی از او، وسیله عبور از صراط و پل بر روی جهنم در آخرت است.

5. صراط مستقیم همان آیین خدا پرستی و دین حق و پایبند بودن به دستورات خدا است.

6. صراط مستقیم؛ دینی است که خداوند به آن فرمان داده است که آن اعم از توحید، عدل و ولایت کسانی است که اطاعت آنان واجب است.

پاسخ تفصیلی
ادامه مطلب...




تاریخ : پنج شنبه 93/3/15 | 7:43 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

معنای لغوی صراط
"صراط" در لغت به معنای بزرگراه وسیع و روشن است.

ریشه صراط
برخی از علمای علم لغت ریشه و اصل واژه‌ "صراط" را "سراط" می‌دانند که به معنای بلعیدن است و چون جاده باز و عمومی با فراخی و وضوحی که دارد، گویا سالک را در کام خود می‌کشد و او را به پیش می‌برد، به آن "صراط" گفته می‌شود؛ ولی برخی از پژوهشگران لغات قرآنی این رأی را ناصواب دانسته، صراط را واژه‌ای مستقل و غیر مبدل می‌دانند.

ریشه و معنای واژه مستقیم
واژه‌ "مستقیم" از ماده "ق.و.م" است و بر طلب قیام دلالت می‌کند. استقامت، طلب قیام از شی‌ء است و طلب قیام، کنایه از ظهور و حصول آثار و منافع هر چیز است و چون آثار و منافع راه در مستوی بودن، نداشتن اعوجاج و گمراه نکردن سالک است، چنین حالتی را قیام آن می‌دانند؛ پس راه مستقیم راهی است که نداشتن اعوجاج از آن مطلوب باشد. [1] [2]

کاربرد واژه صراط مستقیم در قرآن
در قرآن کریم حدود چهل بار در آیات مختلف واژه صراط مستقیم به کار رفته است. یکی از آن آیات، آیه شش سوره حمد است.
ادامه مطلب...




تاریخ : پنج شنبه 93/3/15 | 7:40 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

قرآن کریم به دو صراط تصریح کرده است: یکی صراط مستقیم است که قرآن کریم، 43 بار با تعابیر از آن سخن گفته است. علاوه بر اینکه تعابیر دیگری همچون«سبیل الله» ، «سواءالسبیل» و... نیز گویای همین راه حق است.
و اما صراط دوم، «صراط الجحیم» (صافات 23) است که قرآن کریم در سوره صافات از آن یاد کرده است.
نکته جالب توجه این است که با آنکه قرآن کریم، راه باطل را نیز با واژه «صراط» یادکرده و آن را «صراط جحیم» نامیده، لکن تنها یک بار واژه «صراط» را در آن به کار برده که نشانگر بی اعتنایی خداوند به این صراط پست و حقیر است.
نتیجه اینکه همواره بشریت، به دو دسته قابل تقسیم بوده اند:

ادامه مطلب...




تاریخ : پنج شنبه 93/3/15 | 7:37 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

...صحیح است که یک انسان هدایت شده ، باز هم بسوى آن هدایت شود، خدایتعالى او را از صراط بسوى صراط هدایت کند، باین معنا که سبیلى که قبلا بسوى آن هدایتش کرده بوده ، با هدایت بیشترى تکمیل نموده به سبیلى که ما فوق سبیل قبلى است هدایت فرماید، پس اگر مى بینیم که در آیات مورد بحث که حکایت زبان حال بندگان هدایت شده خدا است ، از زبان ایشان حکایت مى کند، که همه روزه میگویند: (ما را بسوى صراط مستقیم هدایت فرما)، نباید تعجب کنیم ، و یا اشکال کنیم که چنین افرادى هدایت شده اند، دیگر چه معنا دارد از خدا طلب هدایت کنند؟ و این در حقیقت تحصیل حاصل است ، و تحصیل حاصل محال است ، و چیزیکه محال است ، سئوال بدان تعلق نمیگیرد، و در خواست کردنى نیست .
زیرا جوابش از مطلب بالا معلوم شد، چون گفتیم صراط در ضمن همه سبیل ها هست و گفتیم سبیل ها بسیار، و داراى مراتبى بسیارند، چون چنین است بنده خدا از خدا میخواهد: که او را از صراطى (یعنى سبیلى ) بصراطى دیگر که ما فوق آنست هدایت کند، و نیز از آن بمافوق دیگر.
و نیز نباید اشکال کنیم باینکه اصلا درخواست هدایت بسوى صراط مستقیم ، از مسلمانى که دینش کامل ترین ادیان ، و صراطش ‍ مستقیم ترین صراطها است ، صحیح نیست ، و معناى بدى میدهد، چون مى رساند که وى خود را در صراط مستقیم ندانسته ، و درخواست دینى کامل تر مى کند.
چون هر چند که دین و شریعت اسلام کاملترین ادیان سابق است ، ولى کاملتر بودن شریعت مطلبى است ، و کاملتر بودن یک متشرع از متشرعى دیگر مطلبى است دیگر، درخواست یک مسلمان و دارنده کاملترین ادیان ، هدایت بسوى صراط مستقیم را، معنایش آن نیست که شما فهمیدید بلکه معنایش این است که خدایا مرا به مسلمان تر از خودم برسان ، و خلاصه ایمان و عمل باحکام اسلام را کامل تر از این ایمان که فعلا دارم بگردان ، و مرا بمرتبه بالاترى از ایمان و عمل صالح برسان .

یک مثال ساده براى روشن شدن مطلب

یک مثل ساده مطلب را روشن میسازد، و آن این است که هر چند که دین اسلام از دین نوح و موسى و عیسى (علیهماالسلام ) کاملتر است ، ولى آیا یک فرد مسلمان معمولى ، از نظر کمالات معنوى ، به پایه نوح موسى و عیسى (علیهماالسلام ) مى رسد؟ قطعا میدانیم که نمیرسد، و این نیست ، مگر بخاطر اینکه حکم شرایع و عمل بآنها غیر حکم ولایتى است که از تمکن در آن شرایع و تخلق بآن اخلاق حاصل میشود، آرى دارنده مقام توحید کامل و خالص ، هر چند از اهل شریعت هاى گذشته باشد، کامل تر و برتر است از کسیکه بآن مرتبه از توحید و اخلاص نرسیده ، و حیات معرفت در روح و جانش جایگزین نگشته ، و نور هدایت الهیه در قلبش راه نیافته است ، هر چند که او از اهل شریعت محمدیه صلى الله علیه و آله و سلم ، یعنى کامل ترین و وسیع ترین شریعت ها باشد، پس ‍ صحیح است چنین فردى از خدا در خواست هدایت بصراط مستقیم ، یعنى براهى که کملین از شرایع گذشته داشتند، بنماید، هر چند که شریعت خود او کاملتر از شریعت آنان است .


المیزان – علامه طباطبایی – جلد 1     سوره حمد آیات 6 و 7
http://www.shafaqna.com






تاریخ : پنج شنبه 93/3/15 | 7:33 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

نکته اول - اینکه طرقى که بسوى خدایتعالى منتهى مى شود از نظر کمال ، و نقص ، و نایابى و رواجى ، و دورى و نزدیکیش از منبع حقیقت ، و از صراط مستقیم ، مختلف است ، مانند طریقه اسلام و ایمان ، و عبادت ، و اخلاص ، و اخبات ....
نکته دوم - اینکه همانطور که صراط مستقیم مهیمن و مافوق همه سبیل ها است ، همچنین اصحاب صراط مستقیم که خدا آنانرا در آن صراط جاى داده ، مهیمن و مافوق سایر مردمند، چون خدایتعالى امور آنان را خودش بعهده گرفته ، و امور مردم را بعهده آنان نهاده ، و امر هدایت ایشانرا بآنان واگذار نموده ، و فرموده : (و حسن اولئک رفیقا)، (اینان بهترین رفیقند)، و نیز فرموده : (انما ولیکم اللّه و رسوله ، و الذین آمنوا، الذین یقیمون الصلوة ، و یؤ تون الزکوة ، و هم راکعون )، (تنها ولى و سرپرست شما خدا است ، و رسول او، و آنانکه ایمان آورده اند، یعنى آنانکه نماز میگذارند، و در حال رکوع صدقه میدهند)، که بحکم آیه اول صراط مستقیم و یا بگو (صراط الذین انعم اللّه علیهم )، را صراط انبیاء و صدیقین و شهداء و صالحین دانسته ، بحکم آیه دوم با در نظر گرفتن روایات متواتره صراط، امیرالمؤ منین على بن ابیطالب علیهم السلام شمرده است ، و آنجناب را اولین فاتح این صراط دانسته ....
....

 المیزان – علامه طباطبایی – جلد 1     سوره حمد آیات 6 و 7
http://www.shafaqna.com






تاریخ : پنج شنبه 93/3/15 | 7:28 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین
ترجمه آیات :  ما را بسوى صراط مستقیم هدایت فرما.
صراط آنانکه برایشان انعام فرمودى . نه آنانکه برایشان غضب کردى و نه گمراهان .

معنى صراط

بیان (اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم ) الخ ، معناى کلمه (هدایت ) از بیانیکه در ذیل (صراط) از نظر خواننده مى گذرد معلوم میشود.
و اما صراط، این کلمه در لغت به معناى طریق و سبیل نزدیک بهمند، و اما از نظر عرف و اصطلاح قرآن کریم ، باید بدانیم که خدایتعالى صراط را وصف استقامت توصیف کرده ، و آنگاه بیان کرده که این صراط مستقیم را کسانى مى پیمایند که خدا بر آنان انعام فرموده .
و صراطى که چنین وصفى و چنین شانى دارد، مورد درخواست عبادت کار، قرار گرفته ، و نتیجه و غایت عبادت او واقع شده ، و بعبارت دیگر، بنده عبادت کار از خدایش درخواست مى کند که عبادت خالصش در چنین صراطى قرار گیرد.

چند مقدمه براى توضیح و تفسیر (اهدنا الصراط المستقیم )

ادامه مطلب...




تاریخ : پنج شنبه 93/3/15 | 6:41 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.