طبق آنچه تاریخ نویسان نگاشته اند:
یکى از پیش خدمتان امام حسین علیه السّلام خلافى مرتکب شد که مستحقّ عقوبت و تاءدیب گشت .
به همین جهت ، حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السّلام دستور داد تا نامبرده تاءدیب و تنبیه شود.
ولیکن پیش از آن که غلام مجازات شود، خود را به مولایش امام حسین علیه السّلام رساند و عرضه داشت :
اى سرورم ! خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است : (وَالْکاظِمینَ الْغَیْظَ) .
پس حضرت با مشاهده حالت او؛ و شنیدن این آیه مبارکه قرآن تبسّمى نمود و فرمود:
او را رها سازید، من خشم خود را فرو نشاندم .
آن گاه پیش خدمت گفت : (وَالْعافینَ عَنِ النّاسِ) .
امام حسین علیه السّلام با شنیدن این قطعه از آیه شریفه ، خطاب به غلام کرد و اظهار داشت :
از تو گذشتم و تو را مورد عفو و بخشش خود قرار دادم .
در این هنگام ، غلام کرامت و بخششى بیش از این تقاضا کرد و اظهار داشت :
(وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ) یعنى ؛ خداوند متعال نیکوکاران و کرامت کنندگان را دوست دارد.
حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام با دیدن حالت غلام و تلاوت آخرین قسمت آیه مبارکه قرآن ،
فرمود: همانا من تو را به جهت خوشنودى و رضایت خداوند متعال آزاد کردم .
و پس از آن دستور داد تا همچنین هدیه اى مناسب ، که رفع مشکل و نیاز غلام کند به وى عطاء گردد.
حیاة الا مام الحسین علیه السّلام : ج 1، ص 124، بحارالا نوار: ج 44، ص 195، حلیة الا برار: ج 3، ص 183، ج 4.
در وصیت امیرالمؤ منین علیه السلام به فرزندش محمد بن حنفیه آمده است.
حضرت فرمود: اى پسر دلبندم !
چیزى را که نمى دانى مگو
بلکه هر چیزى را هم که مى دانى بر زبان میاور
زیرا خداوند بر تمامى اعضاى تو امورى را واجب ساخته
که بوسیله آنها در روز قیامت بر علیه تو حجت و دلیلى مى آورد
و از تو درباره آنها مى پرسد
و آنها را پند و نصیحت نموده و بیم داده و ادب آموخته
و رها وا نگذارده ...
پس اینها که گفته شد چیزهایى است که خداوند بر اعضاى تو واجب ساخته است
پس از خدا بترس اى فرزندم
و اعضاى خود را در راه اطاعت و خوشنودى او به کار گیر
و بر حذر باش از اینکه خداى تعالى تو را در حال انجام معصیتش ببیند
یا تو را در طاعت خویش نیابد
پس در نتیجه از زیانکاران باشى
و بر تو باد که به خواندن قرآن بپردازى
و به آنچه در قرآن است عمل کنى
و واجبات و قوانین و حلال و حرام
و امر و نهى آن را لازم شمرى
و با قرآن به شب زنده دارى بپردازى
و در شب و روزت آن را تلاوت کنى
زیرا قرآن عهد و پیمانى است از جانب خداى تبارک و تعالى با بندگانش
پس بر هر مسلمانى واجب است که در هر روز نظر به این پیمان الهى بیفکند
اگر چه به پنجاه آیه آن
و بدان که درجات بهشت به عدد آیات قرآن است
پس زمانى که روز قیامت شود
به قارى قرآن گفته خواهد شد که بخوان و بالا رو
پس در بهشت بعد از پیامبران و صدیقان کسى درجه اش بالاتر از درجه قارى قرآن نیست .
نام کتاب : جهاد با نفس نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره
مترجم : على افراسیابى.
عبد اللَّه بن میمون از امام صادق (ع)
و او از پدرانش نقل مى کند که پیامبر خدا (ص) فرمود:
شش گروه هستند که خداوند و هر پیامبر مستجاب الدعوه اى آنان را لعنت کرده است:
کسى که چیزى بر کتاب خدا بیفزاید.
و کسى که قضا و قدر الهى را تکذیب کند.
و کسى که سنت مرا ترک نماید.
و کسى که حرمتى را که خدا بر اهل بیت من قرار داده بشکند.
و کسى که به زور قدرت پیدا کرده،
تا کسى را که خدا او را عزیز قرار داده ذلیل کند،
و کسى را که خدا او را ذلیل قرار داده عزیز کند.
و کسى که بیت المال مسلمانان را به خود اختصاص داده و آن را براى خود حلال مى داند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 493
امام باقر (ع) فرمود:
قاریان قرآن سه دسته اند:
کسى که قرآن مى خواند و آن را سرمایه قرار مى دهد و با آن از پادشاهان پول مى گیرد و به مردم فخر مى فروشد،
و مردى که قرآن مى خواند و حروف آن را حفظ مى کند ولى حدود احکام آن را ضایع مى کند،
و مردى که قرآن مى خواند و دواى قرآن را بر بیمارى دلش مى گذارد و شب را با آن بیدار مى ماند و روز را (به خاطر روزه دارى) تشنه مى ماند و در مساجد با آن مشغول است و به وسیله آن از بستر خود دور مى شود، خداوند عزیز و جبّار به وسیله آنان از آسمان باران نازل مى کند،
به خدا سوگند این قاریان قرآن از یاقوت سرخ کم ترند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 217
عن امیر المومنین علیه السلام عن الرسول صلی الله علیه واله و سلم ان الله تعالی قال لی یامحمد «و لقد اتیناک سبعا من المثانی و القران العظیم» .فافرد الامتنان علی بفاتحه الکتاب و جعلها بازاء القران و ان فاتحه الکتاب اشرف ما فی کنوز العرش. وان الله عز و جل خص محمدا و شرفه بها و لم یشرک معه فیها احدا من انبیاءه ما خلا سلیمان فانه اعطاه منها « بسم الله الرحمن الرحیم» حکی عن بلقیس حین قالت «انی القی الی کتاب کریم انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم.» الا فمن قراها معتقدا لموالاة محمد و اله الطیبین. منقادا لامرها مومنا بظاهرها و باطنها.اعطاه الله بکل حرف منها افضل من الدنیا و ما فیها و من اصناف اموالها و خیراتها.ومن استمع الی قاری یقرأها کان له قدر ما للقاری . فلیستکثر احدکم من هذا الخیر المعرض لکم فانه غنیمه لا یذهبن اوانه فتبقی فی قلوبکم الحسرة.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
از پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که فرمود:
به تحقیق خدای متعال به من گفته:
ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم.
پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد».
و به تحقیق فاتحه الکتاب بهترین چیزی است که در گنج های عرش است و خدای عزوجل این سوره را به طور اختصاصی به محمد داد
و بدین سبب او را با عزت کرد و هیچ یک از پیغمبرانش را با او در این فضیلت شریک نکرده ست
به جز سلیمان که خدای تعالی به او «بسم الله الرحمن الرحیم» را از فاتحه الکتاب داده است و از بلقیس حکایت کرده که گفت:
به درستی که نوشته ای عزیز و گرامی از سلیمان به من رسیده است و نوشته این است که هر کس «بسم الله الرحمن الرحیم» را بخواند و به محمد و دوستی اهل بیت او اعتقادداشته باشد و ایمان قلبی و ظاهری به ایشان داشته باشد
خداوند به ازای هر حرفی که از آن سوره پاداش و ثوابی بهتز از دنیا و انچه از مال ها و خوبی ها در آن است به او می دهد و کسی که به صوت خواننده این سوره گوش دهد ثوابش مانند کسی است که این سوره را می خواند
پس هر یک از شما باید بسیار کوشش کند تا ین ثواب و پاداش را به دست آورد که غنیمیتی است که نباید از آن گذشت تا حسرت و افسوس آن بماند.
تفسیر البرهان ج1 ص104
ادامه مطلب...
یکی از سالکین، عالم بزرگ و عارف ربانی ملامحمد تقی مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ می باشد. او می نویسد:
آنچه این بنده از دوران ریاضت و خودسازی دریافته ام مربوط است به زمانی که به مطالعة تفسیر اشتغال داشتم.
شبی در بین خواب و بیداری حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را مشاهده کردم، با خود گفتم شایسته است در کمالات و اخلاق آن حضرت خوب دقت کنم.
هر چه بیشتر دقت کردم عظمت و نورانیت آن جناب گسترده تر می شد، بطوریکه نورش همه جا را فرا گرفت.
در این هنگام بیدار شدم (بخود آمدم) به من الهام شد که خُلق رسول خدا قرآن می باشد، باید در قرآن بیندیشم.
پس هرچه بیشتر در آیه ای دقت می کردم حقائق بیشتری نصیبم می شد، تا اینکه یک دفعه حقائق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد.
پس در هر آیه ای که تدبر می کردم چنین موهبتی بر من عطا می شد.
البته تصدیق این مطلب برای کسی که به چنین توفیقی دست نیافته دشوار بلکه عادةً غیر ممکن است. لیکن مقصود من راهنمایی و ارشاد برادران فی الله می باشد.
دستور ریاضت و خودسازی عبارت از این است که:
سخنان بی فایده بلکه از غیر ذکر خدا خودداری کند.
استفادة از مأکولات و مشروبات و لباسهای لذتبخش و منکوحات و منازل زیبا و راحت را ترک کند. (و به مقدار ضرورت اکتفا نماید).
از معاشرت با غیر اولیاء خدا دوری جوید.
از خواب زیاد اجتناب نماید و ذکر خدا را با مراقبت کامل ادامه دهد.
اولیاء خدا تداوم بر ذکر «یا حی یا قیوم، یا من لا له الا انت» را تجربه کرده و نتیجه گرفته اند.
من نیز همین ذکر را تجربه نمودم، لیکن ذکر من غالباً «یا الله» است، با خارج ساختن غیر خدا از قلب و با توجه کامل به جانب خدای متعال.
البته آنچه بسیار مهم است ذکر خدا با مراقبت کامل می باشد، و سایر امور به پایه ذکر نمی رسد.
اگر این عمل تا مدت چهل شبانه روز ادامه یابد درهایی از انوار حکمت و معرفت و محبت بر سالک گشوده می شود.
آنگاه به مقام فناء فی الله و بقاء بالله ترقی می کند.
به نقل از : http://www.andisheqom.com
یکی از مبانی خداشناسی اسلامی، بازشناسی و تفکیک شناخت ذات خدا از شناخت اوصاف و افعال اوست.
شناخت ذات الهی برای هیچ موجود دیگری، از جمله انسان، ممکن نیست.
یک دلیل کوتاه و روشن این مدّعا آن است که ذات خداوند، نامحدود و غیرمتناهی است و دیگر موجودات، همگی محدود و متناهیاند و ناگفته پیداست که موجود محدود را راهی به سوی شناخت نامحدود نیست
و مبنای فلسفی این استدلال آن است که علم و شناخت همواره مستلزم نوعی احاطة عالم بر معلوم است
و از آن جا که احاطة موجود محدود بر ذات نامحدود ممکن نیست،
آگاهی موجود بر ذات نامحدود امکان ندارد؛
ادامه مطلب...
امام على علیه السلام :
اَلذِّکرُ یونِسُ اللُّبَّ وَیُنیرُ القَلبَ وَیَستَنزِلُ الرَّحمَةَ؛
یاد خدا عقل را آرامش مى دهد،
دل را روشن مى کند
و رحمت او را فرود مى آورد.
غررالحکم، ج2، ص66، ح1858
---------------------------------------
امام على علیه السلام :
اُذکُرُوا اللّه ذِکراخالِصاتَحیَوابِهِ أَفضَلَ الحَیاةِ وَتَسلُکوابِهِ طُرُقَ النَّجاةِ؛
خدا را خالصانه یاد کنید تا بهترین زندگى را داشته باشید
و با آن راه نجات و رستگارى را به پیمایید.
(بحارالأنوار، ج78، ص39، ح16)
---------------------------------------
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
مَن أَطاعَ اللّه عَزَّوَجَلَّ فَقَد ذَکَرَ اللّه وَإِن قَلَّت صَلاتُهُ وَصیامُهُ وَتِلاوَتُهُ لِلقُرآنِ؛
هر کس خداى عزوجل را اطاعت کند خدا را یاد کرده است،
هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندک باشد.
( بحارالأنوار، ج77، ص86، ح3)
روایت اول
در کتاب بحارالانوار از امام صادق (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده که فرمود:
"شهر رمضان شهر الله عزوجل ، و هو شهر یضاعف الله فیه الحسنات ، و یمحو فیه السئیات ، و هو شهر البرکة ، و هو شهر الانابة ، و هو شهر التوبة و هو شهر المغفرة ، و هو شهر العتق من النار، و الفوز بالجنة . الا فاجتنبوا فیه کل حرام ، و اکثیروا فیه من تلاوة القرآن ، و سلوا فیه حوائجکم ، واشتغلوا فیه بذکر ربکم ، و لایکونن شهر رمضان عندکم کغیره من الشهور، فان له عندالله حرمة و فضلا على سائر الشهور، و لایکونن شهر رمضان یوم صومکم کیوم فطرکم ."(1)
((ماه رمضان ماه خداى عزوجل مى باشد، و آن ماهى است که خداوند کارهاى نیک را در آن دو چندان کند و بدیها را در آن محو سازد، ماه برکت ، و ماه انابة و بازگشت ، و ماه توبه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ ، و کامیاب شدن به بهشت است .
هان که در این ماه از هر حرامى خوددارى کنید، و تلاوت قرآن را زیاد کنید. و حاجات خود را بخواهید، و به یاد پروردگارتان سرگرم باشید، و ماه رمضان نزد شما نباید همانند ماههاى دیگر باشد، چرا که براى این ماه در پیشگاه خداوند حرمت و برترى بر دیگر ماهها است ، و نباید در ماه رمضان روز روزه شما مانند روز غیر روزه شما باشد.))
امام باقر (علیه السلام ) فرمود: هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است
بازدید امروز: 127
بازدید دیروز: 344
کل بازدیدها: 808456