إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِّلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ وَمَا لَهُمْ مِّن نَّاصِرِینَ (آل عمران، 91)
همانا کسانى که کفر ورزیدند و در حال کفر (بدون توبه) مردند، اگر چه زمین را پر از طلا کرده و به عنوان فدیه و باز خرید (از عذاب) بدهند، هرگز از هیچ یک از آنان پذیرفته نمى شود. آنان را عذابى دردناک است و برایشان هیچ یاورى نیست.
دنیا و آخرت تفاوت هایى دارند، از جمله:
1. غم واندوه در دنیا از انسان به دیگران سرایت مى کند، ولى در آخرت چنین نیست.
2. در دنیا، انسان مى تواند با عذر یا کفّاره یا دروغ یا حیله یا توبه یا ناله مشکلش را حل کند، امّا در آخرت چنین نیست.
3. تلخى هاى دنیا قابل تخفیف است و اگر انسان با آن انس گرفت، از تلخى آن کاسته مى شود، ولى در آخرت چنین نیست.
پرتوى از نور، ص: 443
روزی اشعب از کوچه ای می گذشت ، جمعی کودک را دید که بازی می کنند . به آنها گفت : چرا اینجا ایستاده اید ؟ مگر نمی دانید که در فلان چهار راه شهر یک خروار سیب سرخ و سفید آورده و در بین مردم قسمت می کنند ! کودکان از شنیدن این سخن بازی خود را رها کردند و شروع به دویدن کردند . خود اشعب هم به طمع افتاد و به دنبال آنها حرکت کرد . به او گفتند : خبرت دروغ بود . برای چه می دوی ؟ گفت دویدن اطفال مرا به طمع انداخت که مبادا این خبر درست باشد و من محروم بمانم !
(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)