1- ما تقرب العبد الی الله بشیء افضل من سجود خفی
ترجمه:
هیچ کس به چیزی بهتر از سجده نهان ، به خدا تقرب نمیجوید .
منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 24 ، ح 5269
2- ما اوذی احد مثل ما اوذیت فی الله .
ترجمه:
هیچکس آن قدر که من در راه خدا اذیت دیدم ، اذیت نکشید
منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 130 ، ح 5818
3- ما من ساعة تمر بابن آدم لم یذکر الله فیها الا حسر علیها یوم القیامة
ترجمه:
ساعتی بی ذکر خدای بر آدمی زاد نگذرد مگر روز قیامت بر آن حسرت خورد .
منبع: کنز العمال ، ج 1 ، ص 424 ، ح1819
4- اشقی الاشقیاء من اجتمع علیه فقر الدنیا وعذاب الَخرة
ترجمه:
از همه بدبختان بدبختتر کسی است که فقر دنیا و عذاب آخرت را با هم دارد
منبع: کنز العمال ، ج 6 ، ص 492 ، ح 16683
5- افضل الاعمال بعد الایمان ألتودد الی الناس
ترجمه:
بهترین کارها پس از ایمان به خدا دوستی با مردم است
منبع: کنز العمال ، ج 9 ، ص 5 ، ح 24653
6- لا یُعجِبَنَّکُم إسلامُ رَجُلٍ حَتَّی تَعلَموا کُنهَ عَقلِهِ
ترجمه:
مسلمانیِ کسی شما را به شگفت نیاورَد تا آن گاه که حقیقت خِرَدش را در یابید
منبع: مسند الشهاب ، ج 2 ، ص 88
7- ساعات الاذی فی الدنیا یذهبن ساعات الاذی فی الاخره
ترجمه:
ساعتهای آزار این دنیا ساعتهای آزار آخرت را نابود میکند
منبع: نهج الفصاحه
8- النظرة سهم مسموم من سهام ابلیس .
ترجمه:
نگاه بد ، تیری زهر آگین از تیرهای شیطان است
منبع: نهج الفصاحه ، ص 636 ، ح 3159
9- المؤمن اکرم علی الله عز وجل من بعض ملائکته
ترجمه:
مؤمن نزد خدا از بعض فرشتگان او عزیزتر است
منبع: سنن ابن ماجه ، کتاب الفتن ، ح 3937
10- من کان فی حاجة اخیه ، کان الله فی حاجته
ترجمه:
هر که از پی حاجت برادر خویش باشد ، خدا از پی حاجت وی باشد .
منبع: صحیح بخاری ، کتاب المظالم ، ح 2262
11- اخوف ما أخاف علی امتی الهوی وطول الامل .
ترجمه:
بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم
منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 490 ، ح 7553
12- انی فیما لم یوح الی کاحدکم
ترجمه:
من درچیزهائیکه بمن وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم
منبع: نهج الفصاحه
14- ایاک ومصادقة الاحمق فانه یرید أن ینفعک فیضرک .
ترجمه:
از دوستی احمق بگریز ، که میخواهد به تو نفع رساند ولی ضرر میرساند .
منبع: کنز العمال ، ج 16 ، ص 266 ، ح 44388
15- من المراة ان یکون بکرها جاریة
ترجمه:
از میمنت و خوشقدمی زن، این است که اولین فرزندش دختر باشد
منبع: مستدرک الوسائل، ص111
16- تزوجوا النساء فانهن یأتین بالمال .
ترجمه:
زن بگیرید که زنان توانگری می آورند
منبع: کنز العمال ، ج 16 ، ص 275 ، ح 44431
17- خیر الصداق ایسره .
ترجمه:
بهترین مهرها آن است که سبکتر باشد
منبع: کنز العمال ، ج 16 ، ص 320 ، ح 44707
18- نعم الشفیع القرآن لصاحبه یوم القیامة .
ترجمه:
چه نیکو شفیعی است قرآن در روز قیامت ، برای کسی که قرآن خوانده باشد .
منبع: کنز العمال ، ج 1 ، ص 540 ، ح 2422
19- المرض سوط الله فی الارض یؤدب به عباده
ترجمه:
بیماری تازیانه خدا در زمین است که به وسیله آن بندگان خویش را ادب میکند .
منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 306 ، ح 6680
20- البطانة تقسی القلب .
ترجمه:
پرخوری دل را سخت میکند .
منبع: نهج الفصاحه ، ص 222 ، ح 1111
21- من سره أن یستجیب الله له عند الشدائد والکرب فلیکثر الدعاء فی الرخاء
ترجمه:
هر که دوست دارد خدا هنگام سختی و مصیبت دعای وی اجابت کند ، هنگام گشایش دعا بسیار کند
منبع: سنن ترمذی ، کتاب الدعوات ، ح 3304
22- لیس شیء اکرم علی الله تعالی من الدعاء
ترجمه:
هیچ چیز نزد خدا ، گرامی تر از دعا نیست .
منبع: سنن ترمذی ، کتاب الدعوات ، ح 3292
23- لا یمنعن رجلا مهابة الناس ان یقوم بحق اذا علمه .
ترجمه:
ترس از مردم ، شما را از رعایت حقی که میدانید باز ندارد
منبع: کنز العمال ، ج 15 ، ص 923 ، ح 43588
24- ان أسرع الدعاء اجابة دعوة غائب لغائب .
ترجمه:
دعایی که غایبی برای غایبی دیگر کند ، از همه دعاها زودتر مستجاب میشود .
منبع: سنن ابی داود ، کتاب الصلاة ، ح 1312
ان الله تعالی یحب اذا عمل أحدکم عملا أن یتقنه .
ترجمه:
خداوند دوست دارد که وقتی یکی از شما کاری میکند آن را کامل کند .
منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 907 ، ح 9128
25- انک لن تدع شیئا اتقاء الله عز وجل الا أعطاک الله خیرا منه
ترجمه:
اگر از ترس خدا از چیزی درگذری ، خداوند بهتر از آن را به تو خواهد داد .
منبع: مسند احمد ، مسند البصریین ، ح 19813
26- اتقوا الدنیا فوالذی نفسی بیده انها لأسحر من هاروت وماروت .
ترجمه:
از دنیا بپرهیزید ، قسم به آن کس که جان من در کف اوست که دنیا ازهاروت و ماروت ساحرتر است
منبع: کنز العمال ، ج 3 ، ص 182 ، ح 6063
27- آیه المنافق ثلاث اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان
ترجمه:
نشان منافق سه چیز است سخن بدورغ گوید از وعده تخلف کند و در امانت خیانت نماید
منبع: نهج الفصاحه
28- الهوا و العبوا فانی اکره ان یری فی دینکم غلظه
ترجمه:
تفریح کنید وباری کنید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود
منبع: نهج الفصاحه
در عصر خلافت متوکل ، زنی ظاهر شد و به هر جا می رفت می گفت :
من زینب دختر فاطمه (س) هستم و با این نام ، از مردم پول می گرفت .
او را نزد متوکل آوردند، متوکل به او گفت : تو زن جوانی هستی ، از زمان پیامبر (ص) تا حال بیش از دویست سال می گذرد .
او گفت : پیامبر (ص) دست بر سر من کشید و دعا کرد که خداوند جوانی مرا در هر چهل سال به من باز گرداند، و من خود را آشکار ننموده بودم تا اینکه فقر و تهیدستی باعث شد که خود را آشکار سازم .
متوکل ، بزرگان آل ابوطالب و آل عباس و قریش را طلبید و ماجرای ادعای آن زن را به آنها گفت .
جماعتی از آنها گفتند: زینب دختر فاطمه (س) در فلان سال و فلان ماه از دنیا رفت .
متوکل به زینب ادعائی گفت : در برابر روایت این جماعت چه می گوئی ؟
او گفت : اینها دروغ می گویند، زندگی من پوشیده و پراسرار است ، برای من زندگی و مرگ ، مفهوم ندارد .
متوکل ، به علمای حاضر گفت : آیا شما غیر از روایت ، دلیل قاطعی بر دروغگوئی این زن دارید؟
من از عباس (جدم ، عموی پیامبر) بیزار باشم اگر این زن را بدون دلیل قاطع ، مجازات کنم .
حاضران (که از همه جا دستشان کوتاه شده بود)، به یاد امام هادی علیه السلام افتادند و گفتند:
ابن الرضا(امام هادی) را در اینجا حاضر کن ، شاید او دارای دلیلی باشد که آن دلیل در نزد ما نیست .
ناچار، متوکل برای امام هادی (ع) پیام فرستاد، امام هادی (ع) حاضر شد، متوکل ادعای آن زن را به عرض حضرت رسانید، حضرت فرمود:
او دروغ می گوید، زیرا زینب (س) در فلان سال و فلان ماه و فلان روز از دنیا رفت
متوکل گفت : این جمع حاضر نیز، چنین روایت کردند، ولی من سوگند یاد کرده ام که بدون دلیل قاطعی که خودش تسلیم آن گردد، او را مجازات نکنم .
امام هادی (ع) فرمود:
این دلیل در نزد تو نیست ، بلکه در نزد من است که هم آن زن را و هم دیگران را وادار به تسلیم می کند.
متوکل گفت : آن دلیل چیست ؟
امام هادی (ع) فرمود:
گوشت فرزندان فاطمه (س) بر درندگان حرام است ، او را وارد این باغ وحش کن ، اگر او دختر فاطمه (س) باشد، آسیبی نمی بیند .
متوکل به زن گفت : تو چه می گوئی .
زن گفت : او (امام هادی) می خواهد مرا بکشد...
بعضی از دشمنان گفتند: چرا امام هادی (ع) به این و آن حواله می کند، اگر راست می گوید: خودش وارد باغ وحش گردد...
متوکل به امام هادی (ع) گفت : چرا تو این کار را نمی کنی ؟
امام فرمود: من حاضرم ، نردبانی بیاورید، نردبان آوردند،
آن حضرت از پله های آن به پائین که باغ وحش بود رفت ، درندگان و شیرها به حضور امام آمدند، دم خود را به عنوان تواضع تکان می دادند و سرشان را به لباس امام می مالیدند، و امام دست بر سر آنها می کشید و سپس اشاره به آنها کرد که به کنار بروند، همه آنها، به کنار رفتند و خاموش ایستادند.
متوکل از امام هادی (ع) معذرت خواهی کرد، و امام از باغ وحش بیرون آمد
آنگاه متوکل به آن زن گفت : اکنون نوبت تو است از این نردبان پائین برو.
فریاد زن بلند شد: شما را به خدا دست از من بردارید، من دروغ گفتم ، من بر اثر تهیدستی ، و پول جمع کردن ، چنین ادعائی را کردم .
متوکل دستور داد او را به جلو درندگان بیفکنند، مادرش واسطه شد و تقاضای بخشش کرد، متوکل او را بخشید.
و به نقل بعضی او را جلو درندگان انداخت ، و درندگان او را خوردند.
داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی
به نقل از سایت اندیشه قم
روزی، شیطان جلوی « حضرت مسیح (ع)» ظاهر شد.
در آن حالت، حضرت عیسی بر قله ی کوهی قرار داشت.
شیطان عرض کرد:« ای روح الله، اگر از این کوه سقوط کنی، آیا خدایِ تو می تواند ترا نگهدارد؟» حضرت عیسی فرمود: بله
گر نگهدار من آن است که من می دانم
شیشه را در کنف سنگ نگه می دارد.
شیطان گفت:« اگر راست می گوئی، خودت را پرت کن تا خدایت ترا نگه دارد.»
حضرت عیسی فهمید که شیطان ملعون با این مغالطه می خواهد او را وسوسه کند، بنابراین فرمود:
« ای ملعون! می گوئی که خدایم را امتحان کنم؟ من یقین دارم که خداوند نگهدار من است. خداوند که دروغگو نیست تا ادّعای دروغ کند. هر چه خداوند می فرماید، عین حقیقت است و ما قابلیّت و صلاحیّت آن را نداریم که در سخنان خداوند تشکیک نمائیم.»
روز دیگر، شیطان به حضرت مسیح گفت:« تو آن خدایی هستی که مُرده را زنده می کنی. تو آن خدایی که از امور پنهانی خبر می دهی و …»
حضرت مسیح، حرف شیطان را قطع کرد و فرمود:« ملعون چه می گویی من آن بنده ای هستم که خداوند به دعای او، مرده را زنده می کند.من آن بنده ای هستم که خداوند آگاهی از غیب را به او ارزانی داشته است و …»
وقتی شیطان از وسوسه ی خود نتیجه ای نگرفت، نعره ای کشید و از نزد حضرت عیسی گریخت.
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت
تمایل و کشش روحى انسان به طرف زیبایى ها امری فطرى است.
هر حقیقتى زیباست و هر زیبایى لذت بخش و دلربا است. به دیگر سخن لذت به زیبایى تعلق مى گیرد و زیبایى هم از حقیقت تراوش مى کند. اگر چنانچه انسانها، مجاز- این روپوش دروغین حقیقت- را زیبا مى پندارند از آن روست که مجاز خود را با لباس حقیقت نشان داده است.
دروغ آنگاه فروغ دارد که راست نما باشد و گرنه همه ى فطرتها آن را نازیبا مى دانند. بنابراین زیبایى از آن حقیقت است و بس و لذّت هم جز به زیبایى نمى نگرد. شریعت و طریقت هم از آن رو در فطرتها زیبا مى نماید که پیامش وصول به حقیقت است و بس. این اشارتى گذرا بر رابطه ى زیبایى، حقیقت و لذّت بود.
امّا توجه به یک بحث عمیق معارفى در باب فطریات و غرایز و هدایت آنها به سمت و سوى حقیقت ناب و زیبایى دلگشا و لذت با صواب ضرورى به نظر مى رسد به طور کلى انسان یک سلسله فطریات تعالى بخش دارد که مربوط به بُعد انسانى او مى شود و یک زنجیرهاى از غرایز دارد که ارتباط با بُعد حیوانى او دارد.
فطریات مثل: کمال جویى، یا حقیقت طلبى، زیبایى خواهى، حس پرستش و.... غرایز مثل: شهوت جنسى، شهوت خوردن، شهوت نگاه کردن و....
برگرفته از نرم افزار پرسمان3
اگر خودمان را اصلاح بکنیم، به تدریج همه بشر، اصلاح می شوند.
ما می خواهیم اگر دلمان خواست دروغ بگوییم، اما کسی به ما حق ندارد دروغ بگوید؛ ما ایذاء بکنیم دوستان خودمان را، خوبان را، اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بکنند.
به نقل از نرم افزار چند رسانه ای عارف آسمانی
شخصى به امیر المؤ منین علیه السلام گفت : فلانى بسیار گناه مى کند اما در عین حال از شیعیان شماست .
امیر المؤ منین علیه السلام فرمود: یک یا دو دروغ در نامه اعمال تو نوشته شد.
اگر بسیار گناه مى کند و ما را دوست دارد و دشمن دشمنان ماست، یک دورغ گفتى زیرا او دوستدار ما است نه شیعه ما. در حالى که تو گفتى او شیعه ماست .
(شیعه که اهل گناه نیست ).
نام کتاب :قصه هاى تربیتى چهارده معصوم مؤ لف :محمد رضا اکبرى