عبد الله بن مسکان از امام صادق (ع) نقل مى کند که فرمود:
همانا خداوند پیامبرش را به اخلاق نیکو اختصاص داد،
خودتان را آزمایش کنید، اگر آنها در شما باشد خدا را سپاس گویید و از او بخواهید در شما افزون کند، پس آنها را ده تا بیان کرد:
یقین
و قناعت
و صبر
و شکر
و خشنودى(به آنچه از خدا مى رسد)
و حسن خلق
و سخاوت
و غیرت
و شجاعت
و مردانگى.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 149
انس بن محمد ابو مالک از پدرش و او از امام صادق (ع) و او از پدرانش از على (ع) نقل مى کند که پیامبر خدا (ص) در وصیتى به او فرمود:
یا على، نه چیز باعث فراموشى مى شود:
خوردن سیب ترش
و خوردن گشنیز
و پنیر
و باقیمانده موش
وخواندن نوشته هاى قبرها
و راه رفتن از میان دو زن
و انداختن شپش
و حجامت کردن در گودى پشت
و بول کردن در آب راکد.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 137
حمّاد بن عمرو از امام صادق (ع) و او از پدرش از على بن ابى طالب (ع) نقل مى کند که پیامبر (ص) در وصیتى به او فرمود:
یا على! هشت نفرند که اگر مورد اهانت واقع شوند،
کسى را جز خود سرزنش نکنند:
کسى که ناخوانده به مهمانى رود،
و کسى که به صاحب خانه فرمان دهد،
و کسى که از دشمنانش طلب خیر کند
و کسى که از افراد لئیم بخشش بخواهد،
و کسى که به سرّى که میان دو نفر است وارد شود در حالى که آنها او را وارد نکرده اند،
و کسى که سلطان را سبک بشمارد،
و کسى که در مجلسى بنشیند که اهل آن نیست،
و کسى که سخنى به کسى گوید که از او نمى شنود.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 119
مسعدة بن صدقه ربعى از امام صادق (ع) و او از پدرانش از على (ع) نقل مى کند که پیامبر خدا (ص) فرمود:
آفت سخن، دروغ
و آفت علم، فراموشى
و آفت حلم، سفاهت
و آفت عبادت، سستى
و آفت زرنگى، زیاده روى در آن
و آفت شجاعت، ستمگرى
و آفت سخاوت، منت گذاشتن
و آفت زیبایى، تکبّر
و آفت داشتن خانواده شریف، فخرفروشى است.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 127
عبد الله بن غالب از امام صادق (ع) نقل مى کند که فرمود:
شایسته است که در مؤمن هشت خصلت باشد:
در موقع گرفتارى ها خود نگهدار باشد
و در موقع رسیدن بلا شکیبا باشد
و در سستى ها شکرگزار باشد
و به آنچه خداوند او را روزى داده قانع باشد،
به دشمنانش ظلم نکند
و به خاطر دوستانش به مردم ستم نکند،
بدن خود را به زحمت اندازد
و مردم از وى در آسایش باشند،
همانا دانش، دوست مؤمن
و بردبارى، وزیر او
و شکیبایى، فرمانده سپاه او
و آسانگیرى، برادر او
و نرمى، پدر اوست.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 113
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود:
از دانشمندان کسانى هستند که دوست دارند علمشان را ذخیره کنند و مردم از آنان بهره مند نشوند، اینان در طبقه اول آتشند،
و بعضى از دانشمندان وقتى به آنها موعظه شود آن را قبول نمى کند و چون خود او موعظه کند خشنونت نشان مى دهد، اینان در طبقه دوم آتشند،
و بعضى از دانشمندان علم را نزد ثروتمندان مى برند و نزد فقیران نمى برند، اینان در طبقه سوم آتشند،
و بعضى از دانشمندان در علم خود شیوه جباران و سلاطین را پیش گرفته اند که اگر چیزى از سخن آنان رد شود و یا در باره آنان قصورى رخ دهد خشم مى گیرند، اینان در طبقه چهارم آتشند،
و بعضى از دانشمندان احادیث یهود و نصارى را طلب مى کنند تا با آن دانش خود را افزایش دهند، اینان در طبقه پنجم آتشند،
و بعضى از دانشمندان خود را در معرض فتوا قرار مى دهند و مى گویند: از من بپرسید، در حالى که شاید یک سخن را درک نکنند و خداوند کسانى را که خود را به تکلف انداخته اند دوست ندارد، اینان در طبقه ششم آتشند،
و بعضى از دانشمندان علم خود را سرمایه شخصیت و عقل قرار مى دهند (تا مردم آنان را مهم بدانند) اینان در طبقه هفتم آتشند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 25
یحیى بن عمران حلبى مى گوید:
از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
هفت گروه اعمال خود را تباه مى کنند:
مرد بردبارى که داراى دانش فراوان است ولى مشهور نیست و یاد نمى شود (علم خود را نشر نمى کند)،
و مرد حکیمى که آنچه را که دارد در اختیار کسى مى گذارد که دروغگوست و منکر چیزى است که به او داده مى شود (حکمت خود را در اختیار نااهلان مى گذارد)،
و مردى که به صاحبان حیله و خیانت اطمینان مى کند
و بزرگى که خشونت مى کند و عاطفه ندارد،
و مادرى که راز فرزندش را پوشیده نمى کند و آن را فاش مى سازد،
و کسى که در سرزنش کردن دوستانش شتاب مى کند،
و کسى که همواره با دوستش مجادله و ستیز مى کند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 19
معاویة بن وهب از امام صادق (ع) نقل مى کند که فرمود:
به خاطر هفت کلمه، حکیمى صد فرسخ به دنبال حکیمى دیگر بود و چون به او رسید از وى پرسید:
اى شخص، آن چیست که از آسمان بلندتر
و از زمین گسترده تر
و از دریا بى نیازتر
و از سنگ سخت تر
و از آتش سوزاننده تر
و از سرماى سخت سردتر
و از کوه هاى استوار سنگین تر است؟
گفت: اى شخص،
حق از آسمان بلندتر
و عدالت از زمین گسترده تر
و بى نیازى نفس از دریا بى نیازتر
و قلب کافر از سنگ سخت تر
و حریص پر طمع از آتش سوزاننده تر
و نومیدى از رحمت خدا از سرماى سخت سردتر
و بهتان به یک فرد بى گناه از کوه هاى استوار سنگین تر است.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 17
سماعة بن مهران از امام صادق (ع) نقل مى کند که فرمود:
چهار نفرند که خداوند در روز قیامت به آنان نظر مى کند:
کسى که با فردى که در معامله پشیمان شده معامله را فسخ کند
و یا به فریاد ستمدیده اى برسد
و یا برده اى را آزاد کند(زندانی بی گناهی را آزاد کند.)
و یا به کسى که ازدواج نکرده زن بدهد.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 327
امام صادق (ع) و از پدرانش از على (ع) نقل مى کند
که پیامبر خدا (ص) بر گروهى گذر کرد و فرمود:
براى چه اجتماع کرده اید؟
گفتند: یا رسول اللَّه این دیوانه بیهوش شده است و ما به جهت او اینجا جمع شده ایم.
فرمود: این مجنون نیست بلکه مریض است،
سپس فرمود: آیا به شما خبر بدهم که مجنون واقعى کیست؟
گفتند: آرى یا رسول اللَّه،
فرمود: مجنون واقعى کسى است که:
در راه رفتن تکبر کند
و با گوشه چشم نگاه کند
و شانه هاى خود را از تکبر بجنباند
و از خدا آرزوى بهشت کند در حالى که او را نافرمانى مى کند،
او کسى است که مردم از شرّ او در امان نیستند و امیدى به خیر او نیست چنین کسى مجنون است و این شخص مریض مى باشد.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 485