حضرت آیه اللّه حاج میرزا جواد آقا تهرانی (رض) با همه مهربان بود و خوش رفتار.هیچ کس را نیازرد، حتّی آزار موری را تاب نمی آورد.
این جریان که از خانواده ایشان نقل شده معروف است : آخر شبی از مسافرت برمی گردند. دیروقت است و موقع خواب و استراحت .
به ملاحظه اینکه خانواده ناراحت و بدخواب نشوند از کوبیدن در خودداری می کند. پشت در تکیه می زند و منتظر می ماند.
پس از لحظاتی همسر ایشان که مشغول خواب و استراحت بوده اند در عالم رؤ یا می بینند که کسی به او می گوید: برخیز! برخیز و در منزل را بگشای ! همسر محترمه میرزا جواد آقا از خواب بلند می شود و در را باز می کند و می بیند میرزا پشت در است .
سؤ ال می کند: آقا! حال که از سفر آمده اید پس چرا در نزدید؟ آقا می فرماید: دیدم نیمه شب است و دیروقت ، نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم کنم !
هرگز از کسی به بدی یاد نکرد و به احدی رخصت غیبت نمی داد.
اگر کسی به قصد غیبت لب می تکاند می فرمود: یا باید در گوش خود پنبه ای بگذارم که اظهارات شما را نشنوم و یا از خدمتتان مرخص شوم !
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
داستانهایی از علما/علیرضا حاتمی
به نقل از پایگاه اندیشه قم
آقای کاشف الغطاء پاسخ داد: قدری دیر آمدی . متاءسفانه چیزی باقی نمانده است .
سیّد با کمال جسارت و گستاخی آب دهان به ریش شیخ انداخت .
شیخ هیچ گونه عکس العملی نشان نداد بلکه به نمازگزاران اعلام نمود: هر کس ریش شیخ را دوست دارد به سیّد کمک کند و خودش پولی را جمع کرده و به او داد!
داستانهایی از علما/علیرضا حاتمی
به نقل از پایگاه اندیشه قم
منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی ، از جنایتکاران بزرگ تاریخ است ، وی نسبت به امام صادق (ع) اهانتها و جسارتها کرد، از جمله آن حضرت را به اجبار، مدتی به حیره آورد (این شهر نزدیک کوفه بود).
هارون بن جهم می گوید: در حیره بودیم ، یکی از صاحب منصبان لشکر منصور، جمعی را به خانه خود دعوت کرد، از جمله امام صادق (ع) را نیز به آن مجلس فرا خواند.
وقتی که سفره را پهن کرده و غذا را آوردند، یکی از مهمانان آب خواست ، برای او بجای آب ، قدحی از شراب آوردند، امام صادق (ع) تا متوجه این موضوع شد، بی درنگ برخاست و فرمود: پیامبر خدا (ص) فرموده : ملعون است کسی که کنار سفره ای که در آن شراب هست بنشیند در آنجا ننشست و رفت.
داستان دوستان/محمد محمدی اشتهاردی
به نقل از پایگاه اندیشه قم
ابوبکر بن نوح می گوید: پدرم نقل کرد:
دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیه الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم .
یک شب یادم رفت آیه الکرسی را به مغازه بخوانم ، و به خانه رفتم . وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم .
فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم ، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده ، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته .
گفتم : تو که هستی و در اینجا چه کار داری ؟ گفت : داد نزن من چیزی از تو نبرده ام ، نگاه کن تمام متاع تو موجود است ، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم ، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد.
خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی ، حالا اگر می توانی مرا عفو کن ، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام .
من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم .
داستانهایی از اذکار و ختوم و ادعیه مجرب/علی میر خلف زاده
به نقل از پایگاه اندیشه قم
آورده اند که نابینایی مادرزاد بود در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ، نام وی عبدالله ام مکتوم .
روزی به در خانه رسول صلی الله علیه و آله و سلم آمد و آواز داد. رسول صلی الله علیه و آله و سلم گفت : در، آی .
فاطمه علیها السلام برخاست و در خانه شد تا وی برون رفت . پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر سبیل امتحان گفت : ای فاطمه ! وی ترا نمی دید.
گفت : ای ! پدر بزرگوار! اگر وی مرا نمی دید، من وی را می دیدم . چنانکه حق تعالی مردان را نهی کرده است در نامحرم نگاه کردن و گفته است : قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم ؛زنان را نیز نهی کرده است و گفته که : قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن .
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: حمد خدای را که مردان و زنان ما را جمله عالم و دانا گردانیده است.
داستان عارفان/کاظم مقدم
به نقل از پایگاه اندیشه قم
در رابطه با آرامش دل در پناه یاد خدا چند نکته را باید در نظر داشته باشید:
الف) ذکر اقسامى دارد از قبیل ذکر زبانى وقلبى و هر یک نیز از نظر کمیت و کیفیت مراتب بیشمارى دارند، به طورى که هرگز ذکر یک انسان عادى هر چند ذکر قلبى باشد با ذکر پیامبر (ص) و ائمه (ع) همرتبه و برابر نیستند.
ب) تأثیرگذارى ذکر خدا بر دل امرى قطعى و حتمى است، لیکن تأثیر علت قوى نیرومند است و تأثیر علت ضعیف نیز ضعیف خواهد بود و با توجه به مراتب متعدد ذکر میزان تأثیرگذارى آن بر افراد نیز بسیار متفاوت است و مراتب پایین آن چه بسا بسیار نامحسوس باشد.
ج) میزان تأثیرپذیرى دلها نیز متفاوت است و هراندازه قلب انسان پاکتر و پالودهتر از اوصاف رذیله و پیراستهتر از کنشهاى نکوهیده باشد استفاضه بیشترى از تابش انوار الهى نمود و اطمینان و سکینه افزونترى دریافت مىکند.
بنابراین براى اطمینان پذیرى بیشتر دو راه عمده وجود دارد:
1- بسنده نکردن به ذکر زبانى، سرایت دادن آن به قلب و از ژرفاى ضمیر و سرائر وجود ذکر خدا گفتن.
2- خالص نمودن ذکر براى خدا و تصفیه آن از شوائب نفسانى چون ریا و سمعه.
3- پیراستن نفس از عیوب و رذایل و صفا بخشیدن به آن از طریق ترک معاصى و اجراى صحیح وظایف دینى.
برگرفته از نرم افزار پرسمان3
روایت است که سیاهی را نزد شاه مردان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آوردند که دزدی کرده بود حضرت به او فرمود: ای اسود! تو دزدی ؟ گفت : آری یا امیرالمؤمنین.
حضرت فرمود: آیا قیمت آنچه دزدیدی به یک دانگ و نیم زر می رسد؟
گفت : بله یا امیرالمؤمنین ! حضرت فرمود: یک بار دیگر از تو بپرسم ، اگر اعتراف آوردی دست ترا ببرم .
گفت : چنان کن یا امیرالمؤمنین ! حضرت بار دیگر از وی بپرسید و او اعتراف آورد.
امیرالمؤمنین علیه السلام دست راستش را ببرید. آن سیاه، دست بریده را در دست چپ گرفت و بیرون رفت . خون از دستش می چکید.
ابن کرار به وی رسید، گفت : یا اسود! دست تو را که برید؟
گفت : امیرالمؤمنین ، پیشرو سفیدرویان و سفید دستان و مولای من و مولای جمله مخلوقات و وصی بهترین پیغمبران .
ابن کرار گفت : او دست تو را بریده است و تو مدح و ثنای او می گویی ؟ گفت : چگونه نگویم که دوستی او با گوشت و پوست و خون من آمیخته است . وی دست من را به حق برید، نه به باطل . ابن کرار پیش امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و آنچه شنیده بود باز گفت ، امیرالمؤمنین علیه السلام گفت : ما را دوستانی باشند که اگر به ناخن پاره پاره شان کنیم ، جز در دوستی نیفزاید و دشمنانی نیز باشند که اگر عسل در گلویشان کنیم ، جز دشمنی نیفزاید.
امیرالمؤمنین علیه السلام ، فرزندش حسن علیه السلام را فرمود که آن سیاه را باز آورد.
حضرت فرمود : ای اسود! من دست تو را بریدم ، تو مدح و ثنای من کردی! مرد سیاه گفت: من که باشم که ثنای تو کنم .
حضرت دست او بر جای خود نهاد و ردای مبارک خود بر وی افکند و دعایی بر آنجا خواند، در همان حال دست وی درست شد، چنانکه گویی هرگز نبریده اند.
داستان عارفان/کاظم مقدم
به نقل از پایگاه اندیشه قم
راهکارهایى براى کسیکه امید و توکل خود را ازدست داده و معتقد است اینقدر به خدا شکایت کرده که دیگردعا برایش مفهومى ندارد را بفرمایید؟
در پاسخ به سوال شما چند راهکار ارایه مى شود که امید است موثر باشد:
- اول گام اینکه بدانید در دام شیطان هستید، آن هم دامى به عنوان ناامیدى از خدا که یکى از بدترین دامهاى شیطان است و گناه کبیره و از خدا بخواهید که از آن نجات یابید.
- بعد از این همه شکایت آیا ذره اى آرامش را به وجود خود راه داده یا آنکه اضطراب خود را افزایش داده اید در حالى که اگر همان حرفها را در قالب دعا با خدا در میان مى گذاشتید اثر آرامش بخشى آن را حتما در درون خود مشاهده مى کردید.
- بسیار به خود تذکر دهید که خدا محکم ترین و مطمئن ترین تکیه گاه است «واى سبب بینک وبین الله ان انت اخذت به چه وسیله اى مطمئن تر از رابطه تو با خداست؟ اگر سررشته آن را در دست گیرى»
1- بدانید و باور کنید که کلید آسمانها و زمین در دست اوست «له مقالید السموات والارض» 2
- باور کنید که خدا مهربانترین فرد نسبت به شما است «ان الله بالناس لرؤف رحیم» 3 پس اگر گرهى گشوده نمیشود جاى شکایت نیست آنجا یا جایگاه صبر است یا جایگاه استغفار.
- نومیدى وعدم توکل بر خدا یعنى پشت کردن به او.
- باخود بسیار بخوانید «لو علم المدبرون کیف اشتیاقى بهم لماتوا شوقا» مابسیار به روى آوردن به خدا محتاجیم و او به ما مشتاق تر
- اغلب اوقات ناامیدى هاى ما به جهت عدم آگاهى ما از سنتهاى الهى و کمبود معارف دینى است اگر افزایش یابد حتما متوجه خواهیم شد که چه بسیار تلخى هایى را که بى جهت به خود تحمیل کرده ایم.
- باید در جهت اصلاح بینش توحیدى تلاش کرد، آن پروردگار مهربانى که خالق ماست وکالت تمام امور ما به دست اوست «الله خالق کل شى وهو على کل شى وکیل» 4 آیا با داشتن چنین خداى قادرى جاى ناامیدى است؟
- زندگى دنیا همواره با ناملایمات وسختى ها همراه است «لقد خلقنا الانسان فى کبد» 5 چرا که اینجا محل آزمایش است نه آسایش. باید در آزمایشات پله هاى کمال را طى کنیم و مطمئن باشیم اگر قدرى استقامت داشته باشیم خداى متعال ما را به صورت ویژه یارى خواهد کرد. «والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا» 6 بنابراین در سختى هاى زندگى نباید از خاق مهربانمان ناامید شویم.
- برگزیدن هدفى والا: انسانى که در زندگى هدفى متعالى داشته باشد هرگز ناامید نمیشود وتمام ناملایمات را تا رسیدن به هدف تحمل مى کند.
- تقویت محبت نسبت به پروردگار متعال: اگر انسان زمانى که در کوران حوادث قرار مى گیرد با خود بیندیشد که الان در آغوش خداى سبحان است و او براى ارتقاى درجات بنده اش این امتحان را در جلو راهش قرار داده، هرگز ناامید نمى شود، بلکه با عشق به تلاش و کوشش ادامه میدهد.
- دعا از مهم ترین سلاح هایى است که خداى غنى در اختیار ما قرار داده است «واعلم ان الذى بیده خزائن السموات والارض قد اذن لک فى الدعاء و تکفل لک بالاجابه و امرک ان تسأله لیعطیک... بدان خدایى که گنج هاى آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه ى درخواست داده و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهى تا عطا کند، در خواست رحمت کنى تا ببخشاید...»
7- باید توجه داشته باشیم: همیشه آنچه که ما تشخیص مى دهیم درست نیست «عسى ان تکرهو شیئا و هو خیر لکم وعسى ان تحبوا شیئا و هو شرلکم والله یعلم وانتم لا تعلمون چه بسا شما چیزى را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است ویا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. وخدا مى داند و شما نمى دانید.»
8 پرسشگر عزیز، انجام راهکارهاى ذیل را براى ارتقاء روحیه امیدوارى در شما مفید مى دانیم:
1 سعى در درک صحیح از فلسفه زندگى و حیات این مقوله کمک خواهد کرد تا انسان، جایگاه خود را در هستى بشناسد و در پرتو آن، راه درست زندگى را بیابد. دسترسى به این نکته، بخش مهمى از نگرانىها را برطرف خواهد ساخت. فراموش نکنید که زندگى فرصت خدایى شدن انسان است و خداى متعال تمام وسایل خدایى شدن را در اختیار بندگان قرار داده است و ایشان را به سوى آن هدایت کرده و اگر کمبودى مشاهده مى شود، ناشى از ناآگاهى ما است وگرنه بساط انس با خدا گسترده است. (در صورت تمایلتان، مى توانیم بیشتر در این مورد با شما سخن بگوییم)
2 ایمان به خدا و قدرت او و احاطه علمى او بر ما و توکل به خداوند در همه امور زندگى و اعتماد و اعتقاد به قضا و قدر الهى، امیدورارى را در شما تقویت خواهد کرد. «ومن یتوکل على الله فهو حسبه». 3
9 در روز، جایى هر چند اندک، براى ورزش و دیدار با فامیل، باز کنید. کار شناسان معتقدند افرادى که در معرض نگرانى قرار دارند باید به قدم زدن وبازى با بچه ها پردازند تا هورمون شادى در بدنشان بیشتر ترشح شود. همچنین معتقدند که تمرینات ورزشى با حالات روانى رابطه دارد زیرا این تمرینات باعث کم شدن سطح کورتیزول مى شود وسروتونین را که از آن به هورمون شادى تعبیر مى شود افزایش مى دهد.
4 گناه و معصیت و نافرمانى خداوند متعال از عوامل اصلى عدم موفقیت و استرس هاى روحى مومنین است. گناه یعنى خارج شدن از مسیر خداوند و خدایى شدن انسان. گناه به معناى برآشفتن و تیره ساختن درون و باطن است. روح آدمى با رسیدن به ساحل پاکى و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش مىرسد چون روح با طهارت، سنخیت دارد و با گناه ناسازگار است. از این رو، گناه قرار را از انسان مىگیرد. شرایط ذهنى گنهکار عبارت است: از داشتن روح تمرّد، طغیان، قانونشکنى و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنین روحى جز با ترک گناه به آرامش دست نخواهد یافت.
5 همواره به آرمانهاى دست نیافتنى نیندیشید بلکه موفقیتهاى خود را نیز در نظر گیرید.
6 خواستها و تمایلات خود را در سطح توانایىها و «امکانات»، تنزل دهید.
7 نشاط خود را همواره حفظ کنید و هرگز خود را ضعیف به حساب نیاورید. با افراد شاد، خوشبین و امیدوار مجالست داشته باشید و از روحیه آنان الهام بگیرید.
8 به شدت از منفى گرایى و ناامیدى برحذر باشید و افراد منفى گرا و افکار منفى را از خود دور کنید. مثبت اندیشى را تمرین کنید و سعى کنید بیشتر نیمه پر لیوان را ببینید.
9 کتابهایى را که در زمینه شادکامى، رمز موفقیت، راز موفقیت مردان بزرگ و... نوشته شده، با دقت بخوانید و به دستورات آنها عمل کنید و بدانید که ریشه شادکامى انسان خدا و نیرویى است که انسان از خدا مى گیرد. مومن هرگز ناامید و تلخ کام و خشک و سخت نیست. شاد و لطیف و امیدوار است.
10 مشکلات را عادى بدانید و به همان اندازه آنها را بپذیرید که کامیابىها را پذیرا هستید.
11 براى رشد معنوى خود برنامهریزى کنید. البته برنامه سنگین نریزید بلکه اندک ولى در اجراى آن مداومت و جدیت داشته باشید.
12 براى شرکت در فعالیتهاى فرهنگى هر قدر مىتوانید تلاش کنید هر چند بسیار اندک و اگر اصلا نمىتوانید در فرصتهاى دیگر این کار را انجام دهید.
13 همواره از خداوند در همه امور مدد جویید و نسبت به آنچه او مقدر مىفرماید راضى باشید. «واکثر الستعانه بالله یکفک ما اهمک یعنک علا ما ینزل بک ان شاء الله از خداوند فراوان یارى خواه که تو را در مشکلات کفایت مى کند ودر سختى هایى که بر تو فرود مى آید یارى ات مى دهد.»
10 با خدا انس بیشترى داشته باشید و با او درد دل کنید. شما مى توانید این ارتباط با خدا را حتى در حین راه رفتن، محیط کار و... داشته باشید. پیشنهاد مىشود که در اوقات فراغت، به تفصیل نعمتها و الطاف الهى از قبیل اصل وجود، سلامتى، توفیق تحصیل و... همچنین بلایایى را که خدا از شما دور کرده است، یادآور شوید و ضمن سپاسگزارى از او، قلب خویش را مالامال از محبت و عشق الهى کنید.
پرسشگر گرامى
بدان که زندگى میدان آزمایش بندگان خدا است. فقر، دارایى، پست و مقام، بیمارى و سلامتى، همه و همه براى ابتلاء و امتحان مومن است براى اینکه معلوم شود چقدر خودش را به خدا وابسته مى انگارد و به قدرت و حکمت و مصلحت خداوند باور دارد و حاضر است بنده خدا باشد و خود را در سایه یاد خدا فراموش کند و غرق در خدا شود. دنیا محل کشت است، نه دار راحتى و آسایش و آخرت محل برداشت است، نه جاى کشت
برایت آینده اى سرشار از موفقیت آرزومندیم.
آدرس آیات و روایات:
1 نهج البلاغه، نامه 31، بند 9
2 سوره زمر، آیه 63
3 سوره بقره، آیه. 4
143 سوره زمر، آیه. 5
62 سوره بلد، آیه 4
6 سوره عنکبوت، آیه 69
7 نهج البلاغه، نامه. 8
31 سوره بقره، آیه. 9
216 سوره طلاق، آیه 3
10 نهج البلاغه، نامه 34، بند 5
برگرفته از نرم افزار پرسمان3
تمایل و کشش روحى انسان به طرف زیبایى ها امری فطرى است.
هر حقیقتى زیباست و هر زیبایى لذت بخش و دلربا است. به دیگر سخن لذت به زیبایى تعلق مى گیرد و زیبایى هم از حقیقت تراوش مى کند. اگر چنانچه انسانها، مجاز- این روپوش دروغین حقیقت- را زیبا مى پندارند از آن روست که مجاز خود را با لباس حقیقت نشان داده است.
دروغ آنگاه فروغ دارد که راست نما باشد و گرنه همه ى فطرتها آن را نازیبا مى دانند. بنابراین زیبایى از آن حقیقت است و بس و لذّت هم جز به زیبایى نمى نگرد. شریعت و طریقت هم از آن رو در فطرتها زیبا مى نماید که پیامش وصول به حقیقت است و بس. این اشارتى گذرا بر رابطه ى زیبایى، حقیقت و لذّت بود.
امّا توجه به یک بحث عمیق معارفى در باب فطریات و غرایز و هدایت آنها به سمت و سوى حقیقت ناب و زیبایى دلگشا و لذت با صواب ضرورى به نظر مى رسد به طور کلى انسان یک سلسله فطریات تعالى بخش دارد که مربوط به بُعد انسانى او مى شود و یک زنجیرهاى از غرایز دارد که ارتباط با بُعد حیوانى او دارد.
فطریات مثل: کمال جویى، یا حقیقت طلبى، زیبایى خواهى، حس پرستش و.... غرایز مثل: شهوت جنسى، شهوت خوردن، شهوت نگاه کردن و....
برگرفته از نرم افزار پرسمان3