امام جمعه سابق آبادان نقل مى کردند
یکى از مسؤولان مملکتى
به همراه پدرش
براى انجام بعضى از کارهاى جارى
به خدمت امام قدس سره رسید،
وقتى که مى خواستند به خدمت امام برسند،
ایشان زودتر از پدرش وارد بیت شد
در حالى که امام ناظر ورود آنان بود.
او پس از تشرف به خدمت امام،
پدرش را معرفى کرد.
امام نگاهى به او کردند و فرمودند:
اگر پدر شماست؛
پس چرا جلوتر از او وارد شدى؟
منبع:
راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 222
شهید مطهرى مى فرمود:
گهگاه که به اسرار وجود خود و کارهایم مى اندیشم،
احساس مى کنم
یکى از مسائلى که
باعث خیر و برکت در زندگى ام شده
و همواره عنایت و لطف الهى را شامل حال من کرده است،
احترام و نیکى فراوانى بوده است که
به والدین خود کرده ام
بویژه در دوران پیرى و هنگام بیمارى.
علاوه بر توجه معنوى و عاطفى
و با وجود فقر مالى و مشکلات مادى در زندگى ام،
تا آنجا که توانایى ام اجازه مى داد
از نظر هزینه و مخارج زندگى
به آنان کمک و مساعدت کرده ام.
منبع:
راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 222
شخصى
خدمت امام جواد علیه السلام
نامه نوشت که
پدر من ناصبى است
و از منحرفان مى باشد
و گاهى با من
به شدت و تندى رفتار مى کند،
آیا افشاگرى کنم یا با او مدارا نمایم؟
حضرت در جواب نامه او نوشت:
آنچه از پدرت نوشته بودى فهمیدم
و تو را از دعا فراموش نمى کنم
و مدارا براى تو بهتر است از افشاگرى
و بدان که با سختى آسانى است
و سرانجام نیک براى پرهیزکاران است.
« بحارالانوار 50/ 55»
منبع:
راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 222
آیت اللَّه سید احمد زنجانى مى نویسد:
مردى در حضور یکى از علما از برادرش شکایت کرد.
که او با من در مخارج مادرمان شرکت نمى کند.
ایشان شخصى را مأمور کرد که در میان آنان اصلاح کند.
آن شخص گفت:
من برادرش را خواستم
و با او در این مورد صحبت کردم و به او گفتم:
چرا در هزینه پرستارى از مادرتان
به برادرت مساعدت نمى کنى؟
گفت:
آقا به من مربوط نیست،
زیرا ما با همدیگر قرارداد بسته ایم
و من هم طبق آن قرارداد عمل مى کنم.
پرسیدم: چطور؟
او گفت:
ما قرار گذاشته بودیم که پدر و مادرمان را تقسیم کنیم
به این ترتیب که خرج پرستارى از پدر با من باشد
و مخارج مادر با او.
خوشبختانه شانس مرا یارى کرد و پدرم زود مرد!
اکنون طبق قرار خرج مادر به من مربوط نمى شود.
من همین که این سخن را شنیدم
(شانس مرا یارى کرد و پدرم زود مرد)
از بى مهرى آن شخص متعجب شدم
و گفتم
مگر مال قسمت کرده اید
که طبق قرار عقد لازم و خیار ساقط گردد؟!
منبع:
راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 222
به نقل از: http://www.valiasr-aj.com
گناهی که حتی با شهادت بخشیده نمیشود
نیکی به والدین یا بدی نسبت به آنان، از اعمالی است که در دنیا و آخرت آثار مثبت و منفی بر آن مترتب است که دانستن آن، انسان ها را بهتر آگاه میکند تا در برخورد با آن ها بیشتر مراقب اعمال خود باشند.
آثار دنیوی نیکی به والدین
- مرگ آسان
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: کسی که دوست دارد خداوند سکرات مرگ را بر او آسان کند، صله رحم کند و به پدر و مادرش نیکی کند.(1)
- طول عمر
«و الله یزید فی العمر.» (2) امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: نیکی به پدر و مادر، عمر را زیاد میکند.
- دچار فقر نمیشود
« ... ولم یصبه فی حیاته فقراً ابداً.»(3) در زندگی فقر به سراغ او نمیآید.
- برگشت کردن نیکی به پدر و مادر به خود انسان
در دستورات اسلامی به ما سفارش کردند که به پدر و مادر خود احسان کنید تا فرزندان شما نسبت به شما نیکی کنند، چون این کار یک آموزش عملی است که فرزندانمان از ما میآموزند، لذا امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: به پدرتان احترام کنید که فرزندانتان به شما نیکی کنند.(4)
تعریف تصمیم:
تصمیم عبارت است از قضاوت
یا انتخاب میان دو یا چند راه حل مختلف به اشکال نامحدود
(از حل یک مشکل گرفته تا انجام یکسری اقدامات)
که در شرایط مختلف انجام می گیرد.
عوامل مؤثر در تصمیم گیری عبارتند از:
اطلاعات رسانه ها تحقیق و تفکر
آرزوها دوستان احساسات
زمان مذهب دقت
بحث و گفتگو (مشاوره) ارزش ها تفاهم
پیامد فرهنگ مطلوب بودن شرایط
به طور مثال تصمیم های مخاطره آمیز
قانون شکنی
استعمال دخانیات
الکل و مواد مخدر
ترک تحصیلی
رانندگی بدون گواهی نامه
افراط در برخوردها و....
مرحوم شیخ مهدى مازندرانى - یکى از علماء بزرگ - به نقل از کتاب کبریت الاءحمر آورده است :
حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه در روز عاشوراء، در آن موقعیّت جنگ و ستیز؛ و در همان لحظات آخر، هنگامى که به بعضى از افراد و اهالى کوفه برخورد مى کرد که در لشکر عمر بن سعدِ ملعون بودند.
با این که مى توانست آن افراد را به هلاکت برساند؛ ولى بدون آن که آسیبى بر آنان وارد نماید، از کنارشان مى گذشت .
واین صحنه براى بسیارى از افراد تعجّب آور و غیر قابل هضم بود، تا آن که مدّت زمانى سپرى گشت و علّت جوان مردى و بزرگوارى امام حسین علیه السّلام آشکار و روشن گردید.
و آن این بود که در صُلب آن افراد، انسان هایى پاک طینت وجود داشته است و مؤ من و معتقد به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشند.
و آن حضرت با علم امامت خویش ، با یک نظر، آن ها را شناسائى مى نمود و به ایشان آسیبى نمى رساند.
سپس مرحوم مازندرانى در همین راستا با استناد به فرمایش امام سجّاد زین العابدین علیه السّلام افزوده است :
حضرت سجّاد علیه السّلام فرمود:
پدرم ، حسین بن علىّ علیهماالسّلام در روز عاشوراء،
برخى از افرادى را که در لشکر عمر بن سعد بودند،
به هلاکت نرساند،
با این که مى توانست آن ها را به راحتى نابود و هلاک گرداند.
پس هنگامى که امامت به من منتقل شد، با علم امامت و ولایت متوجّه شدم که افرادى مؤ من و پاک در صُلب آن اشخاص قرار داشته است .
و پدرم حسین علیه السّلام از روى علم امامت با یک نگاه به چهره و قیافه آن ها دریافته بود که فرزندانى صالح و پاک از آن ها به وجود خواهند آمد.
و به همین جهت آن ها را مورد عفو و گذشت قرار مى داد و از ریختن خونشان مى گذشت .
حدیقة الشّیعة : ج 2، ص 150.
کسی حق نداشت اسم علی را بیاورد، مگر برای طعن و لعن و فحاشی.
دستور معاویه بود.
حسین باید اسم پدر را زنده نگه می داشت.
اسم پسرهایش گذاشت علی.
علی اکبر، علی اصغر، علی اوسط.
بازدید امروز: 521
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 806704