شهید مطهرى مى فرمود:
گهگاه که به اسرار وجود خود و کارهایم مى اندیشم،
احساس مى کنم
یکى از مسائلى که
باعث خیر و برکت در زندگى ام شده
و همواره عنایت و لطف الهى را شامل حال من کرده است،
احترام و نیکى فراوانى بوده است که
به والدین خود کرده ام
بویژه در دوران پیرى و هنگام بیمارى.
علاوه بر توجه معنوى و عاطفى
و با وجود فقر مالى و مشکلات مادى در زندگى ام،
تا آنجا که توانایى ام اجازه مى داد
از نظر هزینه و مخارج زندگى
به آنان کمک و مساعدت کرده ام.
منبع:
راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 222
آیت اللَّه سید احمد زنجانى مى نویسد:
مردى در حضور یکى از علما از برادرش شکایت کرد.
که او با من در مخارج مادرمان شرکت نمى کند.
ایشان شخصى را مأمور کرد که در میان آنان اصلاح کند.
آن شخص گفت:
من برادرش را خواستم
و با او در این مورد صحبت کردم و به او گفتم:
چرا در هزینه پرستارى از مادرتان
به برادرت مساعدت نمى کنى؟
گفت:
آقا به من مربوط نیست،
زیرا ما با همدیگر قرارداد بسته ایم
و من هم طبق آن قرارداد عمل مى کنم.
پرسیدم: چطور؟
او گفت:
ما قرار گذاشته بودیم که پدر و مادرمان را تقسیم کنیم
به این ترتیب که خرج پرستارى از پدر با من باشد
و مخارج مادر با او.
خوشبختانه شانس مرا یارى کرد و پدرم زود مرد!
اکنون طبق قرار خرج مادر به من مربوط نمى شود.
من همین که این سخن را شنیدم
(شانس مرا یارى کرد و پدرم زود مرد)
از بى مهرى آن شخص متعجب شدم
و گفتم
مگر مال قسمت کرده اید
که طبق قرار عقد لازم و خیار ساقط گردد؟!
منبع:
راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 222
فرزند یکى از سران ممالک در خاطرات خود مى گوید:
سالها پیش شبى دیروقت
در ساعات بعد از نیمه شب مرا از خواب بیدار کردند
و گفتند:
مادرت مى خواهد تلفنى با شما صحبت کند.
خیلى تعجب کردم
این چه کار مهمى است
که در این موقع مرا از خواب بیدار کرده اند.
خواب آلود پاى تلفن رفتم،
مادرم بدون مقدمه گفت:
سلام پسرم،
امشب شب تولد توست.
با اوقات تلخى جواب دادم:
همین؟!
این موقع مرا از خواب بیدار کردى که شب تولد من است؟
- مگر ناراحت شدى؟
- البته که ناراحت شدم مادر جان!
این کار را مى توانستى فردا صبح انجام دهى.
مادرم با خنده گفت:
ناراحت نشو عزیزم،
29 سال پیش درست در همین ساعت
مرا از خواب خوش بیدار کردى،
درد شدیدى عارضم کردى،
اهل منزل و همسایه را هم از خواب بیدار کردى،
مرا مجبور کردى بیمارستان بروم.
دکتر و پرستار دورم جمع شدند،
چه شده؟ چه خبر است؟
هیچ.
معلوم شد آقازاده مى خواهند تشریف بیاورند،
درحالى که سرکار صبر نکردید
صبح روز بعد تشریف بیاورید
و بى جهت عده اى را از خواب خوش محروم ساختید.
منبع:
راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 223
وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً [اسراء آیه 23]
و پروردگارت فرمان داده:
جز او را نپرستید!
و به پدر و مادر نیکى کنید!
هر گاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها،
نزد تو به سن پیرى رسند،
کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن!
و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!
داستانک:
از امام باقر(علیه السلام) روایت است که
در بنی اسرائیل عابدی بود بنام جریح،
که در صومعه خویش به عبادت مشغول بود.
روزی مادرش در حالی که وی به نماز اشتغال داشت،
وی را بخواند، و او مادر را پاسخ نداد ـ
(در بعضی روایات آمده که اگر جریح فقیه می بود
می دانست که قطع نماز نافله و پاسخ مادر از نماز افضل بود) ـ
مادر برگشت، و بار دوم آمد و او را صدا زد،
و باز پاسخ نداد، تا سه بار.
در این بار مادر وی را نفرین کرد
و گفت:
از خدای بنی اسرائیل می خواهم که تو را به خود واگذارد
و یاریت نکند.
روز بعد زن بدکاره ای به کنار صومعه او آمده
و فرزندی را که در رحم داشت در آنجا وضع حمل کرد،
و ادعا کرد که فرزند از آن جریح است.
در میان بنی اسرائیل شایع شد که
آن کس که مردمان را از زنا نهی می نمود
خود مرتکب زنا گشته است!
حاکم دستور داد وی را بدار کشند،
مادر بر سر و روی زنان،
به پای چوبه دار آمد.
جریح گفت ساکت باش که این نتیجه همان نفرین تو است.
مردمان چون شنیدند گفتند:
ما از کجا بدانیم که این تهمت و این نسبت دروغ است؟
جریج گفت:
کودک را حاضر کنید.
چون کودک بیاوردند،
از او پرسیدند: پدرت کیست؟
وی به زبان آمد و گفت:
فلان چوپان پدر من است،
و بدین گونه خداوند بر اثر توبه جریح وی را نجات داد،
و جریح سوگند یاد کرد که
از این پس از خدمت مادر جدا نگردد
[بحار الأنوار ، ج71، ص: 75 ]
در قرآن 4 بار ؛" و بالوالدین احسانا " آمده است ؛ که در تمام این موارد قبلش بحث پرستیدن خدا مطرح شده است
... لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً ...
وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً ...
... أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً ...
وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا ...
خدا نکند پدر و مادری ؛
فرزندشان را نفرین کنند و یا از او راضی نباشند.
داستانک:
«زمخشری»،دانشمند بزرگ اهل سنت و صاحب تفسیر معروف «کشّاف»،
یک پای خود را در حادثه ای از دست داد.
او پس از ورود به بغداد و ملاقات با فقیه دامغانی ،
علت قطع شدن پایش را اینگونه شرح می دهد:
نفرین مادرم موجب پدید آمدن چنین گرفتاری است؛
زیرا من، در ایام کودکی،
گنجشکی را گرفتم و نخی به پایش بستم و پرهایش را کندم.
در این میان،
ناگهان پرنده از دستم فرار کرد و در اثر این کار پای چپش جدا شد.
مادرم وقتی از این ماجرا باخبر شد،
برآشفت و به من گفت:
خدا پای چپت را قطع کند،
همچنان که پای چپ این حیوان زبان بسته را جدا ساختی!
پس از مدتی از اسب افتادم و پای چپم شکست.
پزشکان چاره ای جز قطع پایم ندیدند .
و این در اثر نفرین مادر بود.
منبع :
کتاب عظمت یک نگاه صفحه 180 به نقل از کتاب مقام والدین در اسلام صفحه 125
http://www.manbarak.ir/
قرآن کریم :
عاشِروهُنَّ بِالْمَعْروفِ فَاِنْ کَرِهْتُموهُنَّ فَعَسى اَنْ تَـکْرَهوا شَیْئا وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْرا کَثیرا؛ سوره نساء، آیه 19
با زنان به شایستگى رفتار کنید،
و اگر آنها به جهتى ناخوشایندتان بودند
اظهار نکنید چه بسا چیزها که ناپسند شماست،
حال آنکه خداوند در آن،
خیر فراوانى براى شما قرار داده است.
1- پیامبر صلى الله علیه و آله :
هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند،
باید ازدواج نماید.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 18، ح 24912
2- پیامبر صلى الله علیه و آله :
بهترین ازدواج آسانترین آن است.
نهج الفصاحه ، ح 1507
3- پیامبر صلى الله علیه و آله :
هر کس دختر گرامیش را به ازدواج مردى گنه کار درآورد،
در حقیقت نسل خود راضایع کرده است.
مکارم الاخلاق، ص 204
4- پیامبر صلى الله علیه و آله :
از سبزه در زباله دانى دورى کنید! گفتند:
اى رسول خدا سبزه در زباله دانى چیست؟
فرمودند: زن زیبا در خانواده بد.
کافى، ج 5، ص 332، ح 4
5- امام على علیه السلام :
مهریّه هاى زنان را سنگین نگیرید،
که باعث کدورت و دشمنى مى شود.
مکارم الاخلاق، ص 237
ادامه مطلب...
گناهی که حتی با شهادت بخشیده نمیشود
نیکی به والدین یا بدی نسبت به آنان، از اعمالی است که در دنیا و آخرت آثار مثبت و منفی بر آن مترتب است که دانستن آن، انسان ها را بهتر آگاه میکند تا در برخورد با آن ها بیشتر مراقب اعمال خود باشند.
آثار دنیوی نیکی به والدین
- مرگ آسان
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: کسی که دوست دارد خداوند سکرات مرگ را بر او آسان کند، صله رحم کند و به پدر و مادرش نیکی کند.(1)
- طول عمر
«و الله یزید فی العمر.» (2) امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: نیکی به پدر و مادر، عمر را زیاد میکند.
- دچار فقر نمیشود
« ... ولم یصبه فی حیاته فقراً ابداً.»(3) در زندگی فقر به سراغ او نمیآید.
- برگشت کردن نیکی به پدر و مادر به خود انسان
در دستورات اسلامی به ما سفارش کردند که به پدر و مادر خود احسان کنید تا فرزندان شما نسبت به شما نیکی کنند، چون این کار یک آموزش عملی است که فرزندانمان از ما میآموزند، لذا امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: به پدرتان احترام کنید که فرزندانتان به شما نیکی کنند.(4)
تعریف تصمیم:
تصمیم عبارت است از قضاوت
یا انتخاب میان دو یا چند راه حل مختلف به اشکال نامحدود
(از حل یک مشکل گرفته تا انجام یکسری اقدامات)
که در شرایط مختلف انجام می گیرد.
عوامل مؤثر در تصمیم گیری عبارتند از:
اطلاعات رسانه ها تحقیق و تفکر
آرزوها دوستان احساسات
زمان مذهب دقت
بحث و گفتگو (مشاوره) ارزش ها تفاهم
پیامد فرهنگ مطلوب بودن شرایط
به طور مثال تصمیم های مخاطره آمیز
قانون شکنی
استعمال دخانیات
الکل و مواد مخدر
ترک تحصیلی
رانندگی بدون گواهی نامه
افراط در برخوردها و....
مرحوم متقی صالح و واعظ اهلبیت عصمت و طهارت علیهم صلوات اللّه شهید حاج شیخ احمد کافی (رضوان اللّه تعالی علیه ) نقل نمود:
یکی از شیعیان در بصره سالی ده شب در خانه اش دهه عاشورا روضه خوانی می کرد این بنده خدا ورشکست شد و وضع زندگی اش از هم پاشیده شد حتی خانه اش را هم فروخت .
نزدیک محرم بود با همسرش داخل منزل روی تکه حصیری نشسته بودند یکی دو ماه دیگر بنا بود خانه را تخلیه کنند، و تحویل صاحبخانه بدهند و بروند.
همسرش می گوید: یک وقت دیدم شوهرم منقلب شد و فریاد زد.
گفتم : چه شده ؟ چرا داد می زنی ؟
گفت : ای زن ما همه جور می توانستیم دور و بر کارمان را جمع کنیم ، آبرویمان یک مدت محفوظ باشد، اما بناست آبرویمان برود.
گفتم : چطور؟
گفت : هر سال دهه عاشورا امام حسین (ع ) روی بام خانه ما یک پرچم داشت مردم به عادت هر ساله امسال هم می آیند ما هم وضعمان ایجاب نمی کند و دروغ هم نمی توانیم بگوئیم آبرویمان جلوی مردم می رود.
یکدفعه منقلب گردید،
گفت : ای حسین مپسند آبرویمان میان مردم برود، قدری گریه کرد.
همسرش گفت : ناراحت نباش یک چیز فروشی داریم .
گفت : چی داریم ؟
امام سجاد علیه السلام ... فرمود:
....و اما حق مادرت این است که
بدانى او زمانى تو را حمل کرد که با آن وضعیت کسى دیگرى را حمل نمى کند
و به تو از میوه قلب خود چیزى را که هیچ کس به کسى دیگر نمى بخشد عطا کرد
و با تمامى اعضاى خود تو را نگهدارى نمود
و باکى نداشت از اینکه تو گرسنه شوى و غذایت دهد
و تشنه نشوى و سیرآبت کند و عریان باشى و تو را بپوشاند
و آفتاب بر تو بتابد و او سایه بر تو افکند، و به خاطر تو از خواب کناره گرفت .
و تو را از گرما و سرما نگاهداشت تا براى او باشى
و تو توانایى سپاسگزارى از او را ندارى مگر به کمک و توفیق الهى .
نام کتاب : جهاد با نفس نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره مترجم : على افراسیابى.
بازدید امروز: 225
بازدید دیروز: 72
کل بازدیدها: 807009