پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در جمع صحابه خود فرمود:
«ألا و تقرّبوا إلی اللّه بالطاعات یجزل لکم المثوبات، و قصّروا أعمارکم فی الدنیا بالتعرّض لأعداء اللّه فی الجهاد لتنالوا طول أعمار الآخرة فی النعیم الدائم الخالد، و ابذلوا أموالکم فی الحقوق اللازمة لیطول غناوءکم فی الجنّة.
فقام ناس فقالوا:
یا رسول اللّه نحن ضعفاء الأبدان قلیلو الأموال لا نفی بمجاهدة الأعداء و لا تفضل أموالنا عن نفقات العیالات، فماذا نصنع؟
قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ألا فلیکن صدقاتکم من قلوبکم و ألسنتکم.
قالوا: کیف یکون ذلک یا رسول اللّه ؟ قال صلی الله علیه و آله :
أمّا القلوب فتقطعونها علی حبّ اللّه و حبّ محمّد رسول اللّه و حبّ علی ولی اللّه و وصی رسول اللّه و حبّ المنتجبین للقیام بدین اللّه و حبّ شیعتهم و محبّیهم و حبّ إخوانکم الموءمنین و الکفّ عن اعتقادات العداوات و الشحناء و البغضاء.
و أما الألسنة فتطلقونها بذکر الله تعالی بماهو أهله والصلاة علی نبیه محمّد وآله الطیبین فإنّ اللّه تعالی یبلّغکم أفضل الدرجات وینیلکم به المراتب العالیات».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
ای مردم! با اطاعت خدا، به خدا نزدیک شوید تا این که خداوند شما را به خیر برساند.
اسارت های خود را در دنیا کم کنید و متعرض دشمنان خدا شوید و در جنگ شرکت کنید تا اعمال شما در قیامت زیاد شود و از مال های خودتان در حقوق لازم انفاق کنید.
در این حال، مردم بلند شدند و عرض کردند:
«ای رسول خدا! بدن ما ضعیف است و مال و منالی هم نداریم که بذل و بخشش کنیم، پس چه کنیم؟»
حضرت فرمودند: «صدقات قلبی و زبانی بدهید.»
باز مردم سؤال نمودند: «چگونه صدقه بدهیم؟»
حضرت فرمودند: صدقات قلبی، این است که قلبتان را با محبت خدا و محمد، رسول خدا و علی، ولی خدا، و همه کسانی که برای قیام در راه دین خداوند انتخاب شده اند (ائمه معصومین علیهم السلام ) و محبت شیعه آن ها و کسانی که از دوست داران شیعیان هستند را در دلتان ایجاد کنید.
اما صدقات زبان، این است که مشغول به ذکر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آلش بفرستید، زیرا خداوند شما را به واسطه این اعمال به بهترین درجات می رساند.
( تفسیرالامام العسکری علیه السلام،ص 447 و 448؛مدینةالمعاجز،ج 1،ص 455؛بحارالانوار،ج 9،ص 325)
در رابطه با آرامش دل در پناه یاد خدا چند نکته را باید در نظر داشته باشید:
الف) ذکر اقسامى دارد از قبیل ذکر زبانى وقلبى و هر یک نیز از نظر کمیت و کیفیت مراتب بیشمارى دارند، به طورى که هرگز ذکر یک انسان عادى هر چند ذکر قلبى باشد با ذکر پیامبر (ص) و ائمه (ع) همرتبه و برابر نیستند.
ب) تأثیرگذارى ذکر خدا بر دل امرى قطعى و حتمى است، لیکن تأثیر علت قوى نیرومند است و تأثیر علت ضعیف نیز ضعیف خواهد بود و با توجه به مراتب متعدد ذکر میزان تأثیرگذارى آن بر افراد نیز بسیار متفاوت است و مراتب پایین آن چه بسا بسیار نامحسوس باشد.
ج) میزان تأثیرپذیرى دلها نیز متفاوت است و هراندازه قلب انسان پاکتر و پالودهتر از اوصاف رذیله و پیراستهتر از کنشهاى نکوهیده باشد استفاضه بیشترى از تابش انوار الهى نمود و اطمینان و سکینه افزونترى دریافت مىکند.
بنابراین براى اطمینان پذیرى بیشتر دو راه عمده وجود دارد:
1- بسنده نکردن به ذکر زبانى، سرایت دادن آن به قلب و از ژرفاى ضمیر و سرائر وجود ذکر خدا گفتن.
2- خالص نمودن ذکر براى خدا و تصفیه آن از شوائب نفسانى چون ریا و سمعه.
3- پیراستن نفس از عیوب و رذایل و صفا بخشیدن به آن از طریق ترک معاصى و اجراى صحیح وظایف دینى.
برگرفته از نرم افزار پرسمان3
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس سوره ى توحید را یک مرتبه بخواند، گویا یک سوم قرآن را خوانده است و هر کس دو مرتبه بخواند، گویا دو سوم قرآن و هرکس سه مرتبه بخواند، گویا تمام قرآن را قرائت کرده است؛ قال رسول اللّه: «من قرأ قل هو اللّه أحد مرّة فکانّما قرأ ثلث القران و من قرأها مرّتین فکانّما قرأ ثلثى القران و من قرأها ثلاث مرآت فکأنّما قرأ القران کلّه».
« نور الثقلین/ ج 5/ ص 702 »
آنگاه در حدیث دیگرى، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله محبت به على علیه السلام را به سوره ى توحید تشبیه کرد و فرمود: اى على! مَثَل تو مانند سوره ى توحید است، هر کس تو را تنها در قلب دوست بدارد، گویا یک سوم قرآن را قرائت کرده و هر کس تو را به قلب دوست بدارد و از نظر زبانى کمک کند، گویا دو سوم قرآن و هرکس تو را به قلب دوست بدارد و از نظر زبان و دست کمک کند، گویا تمام قرآن را قرائت کرده است؛ قال رسول اللّه: «یا على! مثلک مثل قل هو اللّه أحد، من أحبّک بقلبه فکأنّما قرأ ثلث القرآن و من أحبّک بقلبه و أعانک بلسانه فکأنّما قرأ ثلثى القرآن و من أحبّک بقلبه و أعانک بلسانه و نصرک بیده فکانما قرأ القرآن کلّه».
« نور الثّقلین/ ج 5/ ص 701»
به نقل از کتاب هزار و یک نکته از قرآن کریم جلد(1)، ص: 193
عشق را مى توان جاذبه و کشش قلبى انسان به سوى کمال و جمال دانست. زیبایى، یکى از کمالات است و زیباى مطلق، خداست. عشق را جز با عشق نمى توان شناخت. عشق را جز عاشق نمى تواند درک کنداما براى نزدیک شدن موضوع به ذهن، مى توانیم از مثالهاى موجود در مراتب پایینتر موجودات زنده استفاده نماییم.
جذبه پروانه به سوى شمع، کشش شاخ و برگ درختان به سوى نور، کشش ریشه ها به سمت خاک، گرایش انسانى که در تاریکى قرار مى گیرد، به سوى هر نقطه نورانى، کشش برخى حیوانات به طرف جریانها و میدانهاى مغناطیسى و نظایر آن، مى توانند نمونه هایى از این قبیل باشند.
عشق در مرتبه اى بسیار عالىتر و به عنوان عالىترین تجلى عالم هستى، قلب انسان را به سوى کمال و زیبایى مطلق سوق مى دهد. انسان را خدا به گونه اى آفریده است که وقتى به سوى نور وجود مطلق متمایل مى شود، با تمام وجود به سمت آن کشیده مى شود. به این ترتیب، عشق کشش قلب انسان به سوى خداوند است.
حب یا عشق، ماهیتى انسانى دارد و هدف اصلى آن نیز خداست ولى این که چرا عشق که اصالتاً مى باید متوجه خدا باشد، به انسانها تعلق پیدا مى کند، سؤالى است که مى توان به این طریق به آن پاسخ داد که عشق در مراتب پایینتر انسانى به سمت نشانه هایى از جمال و کمال الهى که در ا نسانها به عنوان خلیفه او به ودیعت گذاشته شده است، متوجه مى شود. انسانى که هنوز نمى تواند درکى از جمال و کمال مطلق داشته باشد، لاجرم به سوى جمال هاى عینى و قابل رؤیت کشیده مى شود و به سوى کمالات و عواطف ا نسانى که نشانه هایى از رأفت الهى در وجود انسان هستند، سوق پیدا مى کند. به عبارت دیگر، عشق یک انسان به انسان دیگر، اگر خالى از هواها و امیال باشد، نشانهاى از عشق به کمال مطلق است...
برگرفته از نرم افزار پرسمان 3