آقای شیخ عبد الله موسیانی(ایشان از شاگردان آیت الله مرعشی(ره) بودند)
نقل فرمودند به این که حضرت آیت الله مرعشی نجفی به طلاب می فرمود:
علت آمدن من به قم این بود که پدرم سید محمود مرعشی نجفی
(که از زهاد و عباد معروف بود)
چهل شب در حرم حضرت امیر علیه السلام بیتوته نمود که آن حضرت را ببنید,
شبی در (حال مکاشفه) حضرت را دیده بود که به ایشان می فرماید:
سید محمود چه می خواهی؟
عرض می کند:
می خواهم بدانم قبر فاطمه زهراء علیها السلام کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.
حضرت فرموده بود:
من که نمی توانم «بر خلاف وصیت آن حضرت», قبر او رامعلوم کنم.
عرض کرد: پس من هنگام زیارت چکنم؟
حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه علیها السلام را به فاطمه علیها السلام عنایت فرموده است,
هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا علیها السلام را درک کند
به زیارت فاطمه معصومه علیها السلام برود.
آیت الله مرعشی می فرمودند:
پدرم مرا سفارش می کرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو به زیارت آن حضرت برو,
لذا من به خاطر همین سفارش, برای زیارت فاطمه معصومه علیها السلام و ثامن الائمه علیها السلام آمدم
و به اصرار موسس حوزه علمیه قم, حضرت آیت الله حائری در قم ماندگار شدم.
آیت الله مرعشی در آن زمان فرمودند:
شصت سال است که هر روز من اول زائـــر حضرتم.
به نقل از:http://www.aviny.com
حضرت فاطمه(س)میفرمایند: و من، آن کلمهی نیکوی خداوندم. (الفضائل/80)
حضرت فاطمه(س)میفرمایند: و ما وسیلهی ارتباط خدا با مخلوقاتیم. (دلائلالامامه/32)
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: و ماییم برگزیدگان خدا و جایگاه پاکیها. (ارشاد شیخ مفید/1/270)
مناقب و فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علی ابن ابیطالب که در کتب اهل سنت نقل شده است بیشترازآن است که بتوان همه را ذکرنمود، لذادر این مقال کوتاه به چند موضوع اشاره کرده و روایاتی را به عنوان نمونه از میان انبوه روایات ذکر میکنیم :
1.کثرت فضایل آن حضرت:
عمربن خطاب می گوید: روزی رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: هیچ جوینده ای چیزی نخواهد یافت که مانند برتری و فضل علی ابن ابیطالب باشد چه او طالبان هدایت رابه سوی حق هدایت نموده و از هلاکت دور می سازدو آن را که به هلاکت افتاده باز می گرداند.[1]
احمدبن حنبل، رئیس مذهب حنبلی گوید: در مورد هیچ یک از اصحاب رسول خدا آن قدر فضیلت نقل نشده که در مورد علی نقل شده است.[2]
2. انتخاب آن حضرت توسط خداوند:
روزی رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به فاطمة زهرا (س) فرمود: آیا نمی دانی که خداوند بر تمام اهل زمین نظر کرد و پدرت را به نبوت برگزیدو سپس نظری دیگر نمود وعلی را انتخاب نمود و به من فرمان داد تا تو را به ازدواج او در آورم و وصی خودم قرارش بدهم؟ [3]
3.علی چونان قبله که مقتدای همه است:
حاکم نیشابوری می گوید: اخباری که در مورد تولد یافتن علی بن ابی طالب در داخل کعبه است،آنقدر زیاد است که به حدّ تواتر (یقین آور) رسیده است.[4]
ابن اثیر آورده، روزی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله - به علی بن ابیطالب فرمود: یا علی ، تو به منزلة کعبه هستی ، همه باید به سویت بیایند و تو به سوی کسی نمی روی.[5]
4. اولین مسلمان و مؤمن:
متقی هندی نقل کرده، عمربن خطاب می گفت: هیچ گاه به علی بد نگوئید چه از رسول خداـ صلّی الله علیه و آله ـ در بارة او فضائلی شنیدیم که اگر یکی از آن فضائل را داشتم برایم باارزش تر از تمامی چیزهایی است که آفتاب بر آنها می تابدچه نزد رسول خدا بودم که دست به شانة علی گذاشت فرمود: تو اولین کسی هستی که اسلام آوردی و اولین کسی هستی که ایمان آوردی و تو نسبت به من بمنزله هارون نسبت به موسی هستی.[6]
5. جنگ پیامبر با دشمنان علی علیه السّلام:
ابن ماجه و ترمذی در کتاب صحیح خود، که معتبرترین کتب اهل سنت می باشد آورده اند که رسول خدا خطاب به علی و فاطمه و حسن و حسین فرمود: من در جنگم با کسی که با شما جنگ کند و در صلح و دوستی هستم با کسی که با شما در صلح و دوستی است.[7]
6. محبت علی علیه السّلام و ارزش معنوی آن در پیش خدا و رسول:
ترمذی می گوید: رسول خدا در حالی که دست حسن و حسین را گرفته بود به مردم گفت: هر کس مرا و این دو را ، و پدر و مادر اینها را دوست بداردروز قیامت با من و در درجه من خواهد بود.[8]
عبد الله بن مسعود از صحابه پیامبر می گوید: رسول اکرم(ص) می فرمود: به تمام کسانی که به نبوت من ایمان آورده اند وصیت می کنم به ولایت علی علیه السّلام، چه هر کس او را دوست بدارد و مرا دوست داشته و هر کس مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است، و هر کس او را دشمن بداردمرا دشمن داشته و هر کس مرا دشمن بداردخدا را دشمن داشته است.[9]
حذیفه یمانی نقل کرد که پیامبر(ص) فرمود: هر کس که می خواهد زندگی و مرگی چون زندگی و مرگ من داشته باشد و در جنت عدن ساکن گردد باید بعد از من علی و دوستان او را دوست بداردو به امامان بعد از من که همه از عترت من هستند اقتدا کند.[10]
بغدادی نقل کرده که عایشه می گوید: رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: یا علی، همین ترا بس که دوستدارتو موقع مرگ حسرتی نداردو در قبرش وحشتی و در قیامت فزعی.[11]
و همان عالم سنی آورده است که از رسول خداـ صلّی الله علیه و آله ـ پرسیدند: آیا برای آتش دوزخ و عبور از آن جوازی هست؟ فرمود: آری و آن محبت علی است.[12]
7. علم علی ـ علیه السّلام ـ
ابن عبدالبّر سنّی مذهب به نقل عبدالله بن عباس گفته است که اگر علم را ده قسمت کنیم بخدا قسم 9 قسمت مخصوص علی است و در یک قسمت دیگر هم او با دیگر انسانها شریک است.[13]
و آورده اند که روزی رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حالیکه دست علی را گرفته بود فرمود: این امیر نیکان عالم و قاتل ناپاکان است.... و بعد با صدای بلند فرمود: من شهر علمم و علی درب آن شهر، هر کس می خواهدوارد شهر علم گردد باید از در آن در آید.[14]
8. ولایت علی ـ علیه السّلام ـ
خطیب بغدادی آورده است که ابوهریره می گفت: هر کس روز هجدهم ذیحجه را روزه بگیرد ثواب شصت ماه روزه را میبرد و این روز غدیر است که رسول خدا دست علی بن ابیطالب را گرفت فرمود: آیا من ولی مومنین نبودم؟ گفتند: بلی یا رسول الله. پس فرمود: هرکه من مولای او بودم علی مولای اوست، سپس عمربن خطاب به علی گفت: مبارک یا علی که مولای من و مولای هر مسلمانی شدی. پس آیة شریفه الیوم اکملت لکم دینکم نازل گردید.[15]
9. عمربن خطاب و مراجعات و نیازش به علی ـ علیه السّلام ـ :
احمدبن حنبل در کتاب المسند: از معتبرترین کتابها نزد اهل سنت، آورده است که عمربن خطاب می گفت: اگر علی نبود، عمر هلاک می شد (در تمامی مسائل درمانده می گردید.[16] و نیز عمر بار دیگر گفته است: ای ابوالحسن، خداوند مرا در میان قومی زنده نگذارد که تو در میان آنان نباشی.[17]
ابن سعد از علمای تسنن می گوید: عمربن خطاب همواره می گفت پناه می برم به خداوند از مشکلی که پیش آید و ابوالحسن علی (در بین ما) نباشد.[18] و امثال این سخنان زیاد است که عمربن خطاب موقع درمانده شدن در حل مشکلات سراغ حضرت می آمد و پاسخ می گرفت و چنین اعترافاتی می کرد.
10. نزول آیه تطهیر در شأن محمد وآل محمد و لزوم صلوات بر آنان
حدیث معروف کساء که در آن پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ مولی علی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه (س) و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ را در زیر عبای خود گرفته و می فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا[19] که بر اساس آن مشخصات اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله و آل محمد علیهم السّلام معلوم می گردد،که ایشان واجب الاطاعت خواهند بود واین روایت در بسیاری از کتب اهل سنت آمده است .
بخاری در صحیح خود که از کتب معتبر اهل سنت است آورده که از رسول خدا پرسیدند چگونه بر تو صلوات بفرستیم ، فرمود: بگوئید اللهم صلِّ علی محّمد و آل محّمدکما صلّیت علی آل ابراهیم[20] و آورده اند که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: بر من صلوات تبراء (به معنای بریده) نفرستید، پرسیدند: صلوات تبراء چیست؟ فرمود: اینکه بگوئید اللهم صل علی محمد. بلکه باید بگوئید اللهم صل علی محمد و آل محمد.[21]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- نگاه هدایت شدم، تألیف دکتر تیجانی
2-المراجعات ، تألیف سید عبدالحسین شرف الدین
3- مناقب خوارزمی
4- علی از نگاه دانشوران ؛
پی نوشت ها:
[1] . حافظ ابو جعفر احمد (محب طبری) ، ریاض النضره، چاپ اول، مصر ، اتحاد مصری، ج2، ص214.
[2] . حافظ ابو عبد الله نیشابوری، مستدرک الصحیحین ، حیدر آباد کن (هند) ، دایره المعارف نظامیه، 1324هـ ق،ج3،ص107.
[3] . متقی هندی، کنزالعمال، حیدر آبادکن (هند) ، دایرة المعارف نظامیه، 1312هـ ق، ج6، ص153.و نظیر این حدیث را می توان در در مچمع الزوائد هیثمی ،اسدالغابة اثر ابن اثیر و مستدرک الصحیحین اثر حاکم نیشابوری که همگی از دانشمندان اهل سنت اند ، مشاهده نمود .
[4] . حاکم نیشابوری، پیشین، ج3، ص483.
[5] . عزالدین ابن الاثیر، اسد الغابه، مصر، وهبیّه،1285، هـ ، ق. ح3 ، ص31، مناوی در کنوز الحقائیق
[6] . متقی هندی، پیشین، ص395، و مثل آن را: ترمذی در الصحیح، حاکم نیشابوری در مستدرک، نسایی در خصائص و دیگران.
[7] . محمد بن عیسی ترمذی، الصحیح ، مصر، بولاق، 1292، ه،ق، ج2، ص301 ابن ماجه در الصحیح ،ابن اثیر در اسد الغابه ،حاکم در مستدرک
[8] . همان و ، ابن حجر در تهذیب التهذیب ،خطیب بغدادیدر تاریخ بغداد ،متقی هندی در کنزالعمال.
[9] . حافظ ابوبکر خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مصر، سعادت، 1349،هـ ، ق، ج13، ص32، و دیگر علمای اهل سنت مثل ابن اثیر در اسد الغابه، ابن حجر در الاصابه، متقی هندی در کنزالعمال.
[10] . ابو نعیم اصفهانی،حلیله الاولیاء،مصر، سعادت ، 1351،ه،ق،ج1، ص86، متقی هندی کنزالعمال
[11] . ابن حجر عسقلانی، الاصابه، مصر، 1853، م، ج3، قسم اول، ص20، و مناوی در کنوز الحقایق، محب طبری در ریاض النضره، هیثمی در مجمع.
[12] . حافظ ابوبکر خطیبب بغدادی، پیشین، ج4، ص194، ج3، ص161.
[13] . ابن عبدالبر، الاستیعاب، حیدر آباد هند، دایره المعارف نظامیه، 1336، هـ ،ق،ج2، ص462.
[14] . هیثمی شهاب الدین ، صواعق المحرقه، مصر، میمنه، 1314 ه، ق، ص73، مناوی در کنزالحقائق، خطیب در تاریخ بغداد
[15] . خطیب بغدادی، پیشین، ج6، ص290، و با عبارتی دیگر: سیوطی در درّالمنثور، شیخ واحدی در اسباب النزول، امام محمدرازی در مفتاح الغیب(تفسیرکبیر فخر رازی)، مناوی در فیض القدیر.
[16] . امام احمد بن حنبل، مسند حنبل، مصر، میمنه، 1313ه، ق، ج1، ص140، و بخاری در الصحیح ، دارقطنی در سنن، ابن حجردر فتح الباری، بیهقی در السنن، ابن عبدالبردر الاستیعاب و دیگران.
[17] . متقی هندی، پیشین، ج3، ص35حاکم نیشابوری در مسترک الصحیحین .
[18] . ابن سعدواقدی، طبقات الکبری، بریل لیدن، 1322، ج2، ص102 ابن اثیر در اسد الغابه ،عسقلانی در تهذیب التهذیب
[19] . احمدبن حنبل،پیشین، ج6، ص323 سیوطی در در المنثور ، ترمذی در الصحیح
[20] . بخاری،الصحیح، مصر، مطبعه الخیریه، 1320، باب صلوات علی النبی.احمد حنبل در المسند ، ابو داوود در الصحیح
[21] . هیثمی شهاب الدین ، پیشین، ص87.
به نقل از سایت اندیشه قم
مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات
ایشان در روز 13 ماه رجب، 30 سال پس از حادثه اصحاب فیل در خانه کعبه چشم به جهان گشود.
ده ساله بود که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به رسالت مبعوث شد.
در تمام دوران رسالت پیامبر که 23 سال به طول انجامید کنار پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود.
پدرش «ابوطالب» و مادرش «فاطمه» نام داشت.
وى حضرت «فاطمه زهرا علیها السلام» را به همسرى برگزید و ثمره این ازدواج مبارک 4 فرزند یعنى امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و زینب کبرى و ام کلثوم بود.
تقریباً سه ماه پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم حضرت على علیه السلام همسر فداکار خویش را درحالى که 18 سال بیشتر نداشت از دست داد.
((پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم علاقه ویژه اى به دخترش فاطمه علیها السلام داشت و مى فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر که او را شاد نماید مرا شاد نموده و هر که او را بیازارد مرا آزرده است، فاطمه عزیزترین مردم نزد من است.» ... حضرت فاطمه علیها السلام به تمام معنا از مقام ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام دفاع کرد و در حقیقت در همین راه جان خود را نثار نمود.))
بعد از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم حضرت على علیه السلام مدت 25 سال خانه نشین بود.
در سال 35 هجرى مردم با او به عنوان زمامدار مسلمانان بیعت کردند.
مدت خلافت حضرت پنج سال طول کشید و در ماه رمضان سال 40 هجرى در سن 63 سالگى در مسجد کوفه به شهادت رسید.
مرقد مطهر آن امام در شهر «نجف» که یکى از شهرهاى کشور عراق است، قرار دارد.
لقب آن حضرت «امیرالمؤمنین» و کنیه اش «ابوالحسن» است.
کتاب شریف «نهج البلاغه» مجموعه اى از سخنرانى ها، نامه ها و حکمت هاى آن امام عزیز است که توسط سید رضى رحمه الله جمع آورى گردیده است.
ره توشه نوجوانان (اصول عقاید ، اخلاق و احکام)، ص: 98
ام ایمن از زنان بسیار بلند مرتبه و عالیقدر صدر اسلام است که همواره در خدمت خاندان نبوت بود،
پس از آنکه فاطمه(علیهاالسلام) از دنیا رفت
ام ایمن آنچنان ناراحت بود که دیگر نمی توانست در مدینه بماند بنابراین عازم مکه شد،
در راه در بیابان جحفه ، تشنگی بر او غلبه کرد و آبی نیز به همراه نداشت و تشنگی او آنچنان شدید گردید که به حد خطر مرگ رسید.
در این لحظه متوجه خدا گردید و در حالی چشمش پر از اشک بود
عرض کرد: یا رب اتعطشنی و انا خادمه بنت نبیک :
پروردگار من ! آیا مرا تشنه می گذاری با اینکه من کنیز دختر پیامبرت (فاطمه) هستم .
پس از دعا، دلوی از آسمان پر از آب بهشت بر او نازل شد،
از آن آب آشامید
و تا هفت سال دیگر تشنه و گرسنه نشد.
داستان صاحبدلان / محمد محمدی اشتهاردی
زنى از بستگان دختر آقا شیخ جواد مجتهد رشتى-رحمه الله- مىگوید:
با پدر و مادرم از ایران به زیارت عتبات رفتیم، و آنان مرا در نجف به طلبهى سیدى تزویج کردند و رفتند.
از سویى دورى آنها مرا ناراحت مىکرد، و از سوى دیگر گاهى شوهرم نزدیک ظهر همراه با مقدارى گوشت و چند میهمان وارد منزل مىشد.
لذا من با شوهر بد اخلاقى مىکردم و منشأ آن دورى والدین بود.
البته خوب است والدین در این امر مواظب باشند و دخترشان را به تزویج کسى که در جاى دور زندگى مىکند در نیاورند.
آن خانم مىگوید: مریض شدم و تب به شدت مرا فرا گرفت،
در همان حال، در حالت بیدارى حضرت زهرا-علیها السلام- را دیدم، فرمود:
"شفاى تو به دست شوهرت مىباشد." و به من توصیه فرمود که با او خوش رفتار باشم.
شوهرم از راه رسید و عباى خود را روى من انداخت، و من بلافاصله شفا یافتم
و به حرم حضرت امیر-علیه السلام- مشرف شدم و به آن حضرت اصرار کردم که یا مرگ مرا برساند یا والدین مرا.
از حرم بیرون آمدم و دیدم که حضرت امیر-علیه السلام- درست از جهت مقابل من وارد صحن مىشود،
تغییر مسیر دادم و به جهت دیگر حرکت کردم تا با حضرت مواجه نگردم،
دیدم به سوى من تغییر مسیر دادند تا این که به خدمت ایشان رسیدم.
فرمود: "خانم ما به تو نظر داریم، با شوهر خود خوب رفتار کن،
برو در سرداب منزل با ذغال تا چهل روز روى دیوار علامت بگذار روز چهلم والدینات مىآیند،
هم چنین براى برآورده شدن حوایج خود بالاى بام برو و چند صلوات بفرست، درست مىشود.
" وى مىگوید: من این کار را مىکردم، وقتى شوهرم گوشت و لوازم طبخ را مىآورد، همه را در دیگ مىریختم
و بالاى بام مىرفتم و چند صلوات مىفرستادم و مىآمدم و مىدیدم غذا پخته و طبقه بندى و چیده شده و خوش طعم و لذیذ آماده است!
(منبع: در محضر آیت الله العظمی بهجت،ج1،ص 53)
2- تقسیم کار در خانه:
یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده تعیین حدود مسؤولیت افراد در خانواده است.
رسول خدا در اولین شب ازدواج علی (ع) و زهرا (س) کارهای آنان را به این شکل تقسیم نمود:
خمیر کردن آرد و پختن نان و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد غذایی را علی (ع) انجام دهد.
پس از آن بود که حضرت زهرا (س) فرمود:
جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا (ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، بازداشت.
3- فرمان پذیری و رعایت حق مدیریت شوهر در خانه:
البیت بیتک و المره زوجتک إفعل ما تشاء
علی جان! خانه، خانه توست و من همسر تو هستم، هر آنچه می خواهی انجام بده.
این پاسخ زهرای اطهر در جواب درخواست علی (علیه السلام) برای ورود عمر و ابوبکر به خانه و پس از ماجرای به آتش کشیدن در منزل و مصدوم شدن حضرت زهرا (س) است.
4- آرایش و زینت برای همسر
رسیدگی به وضع ظاهری به خاطر همسر از اصول زندگی یک زن و مرد مسلمان است و در زندگی علی (ع) و زهرا (س) نیز این اصل خود ر به خوبی نشان می دهد. نقل است پیامبر برای شب عروسی حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهایی خوشبو تهیه کنند و زهرا (س) نیز در داخل خانه دائماً معطر بودند.
5- یاری رساندن به همسر
یا رسول الله هر دو دستم به علت آرد کردن گندم با آسیای دستی ورم کرده،زخم شده است.
دیشب را تا صبح به آرد کردن گندم مشغول بودم و علی نیز فرزندانم حسن وحسین را نگهداری می کرد.
و همین همراهی و دلجویی علی (ع) بود که زهرا (س) را در تحمل مصائب و مشکلات کارهای خانه یاری کرده و حتی تحمل زخم دست را هم بر او آسان می کرد. در آن سو هم هنگامی که علی (ع) از جهاد و جبهه جنگ برمی گشت، فاطمه (س) استقبال گرمی از او می کرد، شمشیر او را گرفته و می شست. در تمام فعالیتهای علی (ع) او را همراهی می کرد و نسبت به مسائل او و جامعه حساسیت نشان می داد و به این شکل با همراهی ، همفکری و رغبتی که در خود نشان می داد خستگیها و مرارتهای بیرون را از جسم و روح او دور می کرد.
به نقل از سایت امام علی(ع)(http://www.emamali.net)
6- حاکمیت روح عاطفی و نگاههای محبت آمیز در خانه
شیرین ترین اوقات زندگی ، لحظاتی است که انسان چشم به معشوق خود می دوزد و او را می نگرد و عاشقانه با او صحبت می کند و نهایت عشق و عاطفه خود را در کلام و نگاه ابراز می دارد.
زندگانی علی (ع) و زهرا (س) پر است از این لحظات عاشقانه و شیرین.
علی (ع) می گوید:
((دائماً به او می نگریستم و از دلم غم و اندوه ها برطرف می شد.))
و فاطمه (س) خطاب به همسرش می گوید:
علی جان ! جانم فدای تو ! جان و روح من سپر بلای جان تو ! یا اباالحسن همواره با تو خواهم بود. چه در خیر و نیکی به سر ببری، چه در سختی ها و بلاها گرفتار شوی، همواره با تو خواهم بود.
و چه نیکو کلام خود را به اثبات رسانید و جان خویش را در طبق اخلاص نهاد و فدایی علی (ع) شد.
7- اهمیت دادن به تفریح، مزاح و شادی در روابط
اگر چه خانه علی و زهرا، کانون ساده زیستی، زهد، ایثار، انفاق، جهاد، سیاست، اندیشه، شجاعت و هزاران فضیلت دیگر بود و اگر چه آنها مظلوم ترین انسانهای عالم هستند و عمری پررنج و مصیبت داشتند !و لیکن زندگی آنان خالی از لحظات شیرین و دلپسند تفریح و شادی هم نبود.
چرا که علی (ع) و زهرا (س) هم انسانند و انسان هم به شادی و تفریح احتیاج دارد،اما از آنجا که علی و زهار در بالاترین مراتب انسانیت قرار دارند، تفریح و شادیشان هم متناسب با روح متکاملشان و به دور از هر گونه، افراط و تفریط است.
مروری بر چند نمونه زیبا از زندگی سراسر زیبای این بزرگواران مؤید مطالب فوق است :
- در شب عروسی شان، اگر چه زنان دف می زنند و سرودهای شاد می خوانند، اما فضای مجلس خالی از تکبیر و سرودهای معنوی هم نیست.
- در صحنه ای دیگر زهرا (س) را مشاهده می کنیم که در حضور علی (ع) با فرزندش حسین مشغول بازی کردن است و به او می فرماید :
انت شبیها بأبی لست شبیها بعلی
تو به پدر من پیامبر شبیهی و به پدرت علی شباهتی نداری
و این موجب خنده و تبسم حضرت علی (ع) می شود.
- در جای دیگری علی (ع) و زهرا (س) را مشاهده می کنیم که به اتفاق به صحرا رفته اند و به هنگام خوردن خرما و در قالب گفتگو و مفاخره ای شنیدنی، تفریحی شیرین و دلپسند دارند.
علی (ع) می فرماید: ای فاطمه ! رسول خدا ، مرا بیشتر از تو دوست می دارد.
و حضرت زهرا (س) پاسخ می گوید: از سخن تو تعجب می کنم ! آیا می شود پیامبر اکرم (ص) تو را بیش از من دوست داشته باشند، در حالیکه من میوه دل او و عضوی از پیکرش و شاخه ای از شاخسارش می باشم و غیر از من فرزندی ندارد.
پس از آن به نزد پیامبر رفتند و صحبتشان را در حضور پیامبر ادامه دادند، ابتدا فاطمه (س) پیش دستی کرده و عرض کرد:
ای رسول خدا ! کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوب تریم، من یا علی؟ رسول خدا (ص) فرمود:
تو به من محبوب تری و علی از تو برای من عزیزتر است !
و پس از آن باز هم علی (ع) است و زهرا (س) و مفاخره ای شیرین و شنیدنی :
علی (ع) : آیا من به تو نگفتم که فرزند فاطمه باتقوایم؟
زهرا (س) : من نیز دختر خدیجه کبرایم
علی (ع) : من فخر کائناتم
زهرا (س) : من دختر کسی هستم که نزد خدا آنچنان گرامی شد که گویی به فاصله دو کمان یا نزدیکتر نسبت به پرودگارش قرار گرفت.
علی (ع) : خدمتگزارم جبرئیل است.
زهرا (س) : خطبه ام را در آسمان، راحیل خوانده است و خدمتگرارانم گروههای فرشتگان یکی پس از دیگری هستند.
علی (ع) : من در جایگاهی رفیع و بلند زاده شدم.
زهرا (س) : من هم در مقام والا و بلند مرتبه به ازدواج و همسری تو در آمدم...
علی (ع) : شیعیان من از دانشم می نگارند.
زهرا (س) : ظرف دانش شیعیان من نیز از دریای علمم لبریز می شود.
علی (ع) : من کسی هستم که خداوند اسم مرا از اسم خود مشتق ساخته، او عالی است و من علی.
زهرا (س) : من نیز چنین ام، او فاطر است و من فاطمه.
و زندگی کوتاه علی (ع) و زهرا (س) پر است از این قطعات تاریخی و صحنه های زیبا و شنیدنی که نشانگر با نشاط و زیبا بودن زندگی ایشان است علیرغم تمام مشکلات و گرفتاریهای آنان.
به نقل از سایت امام علی(ع)(http://www.emamali.net)
همسرداری در خانه علی علیه السلام
از آنجا که همسرداری امری است دو جانبه، در این بخش به جای همسرداری علی (ع) ، عنوان همسرداری در خانه علی (ع) انتخاب گردید لذا به چند اصل از اصول حاکم در همسرداری خانه علی (ع) و فاطمه زهرا (س) اشاره می گردد:
1- پرهیز از خواسته های مادی و تلاش در جهت جلب رضایت همسر:
- فاطمه جان! آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟
- دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم آنچه بود به شما و فرزندانم حسن و حسین دادم و خود از غذای اندک موجود استفاده نکردیم.
- فاطمه جان ! چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟
حضرت زهرای اطهر، نگاه نجیبش را بر زمین انداخت و فرمود:
یا ابا الحسن ! انی لا ستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لا تقدر علیه
ای اباالحسن! من از خدایم شرم دارم که از تو چیزی درخواست نمایم که مقدورت نباشد.
و اینگونه خانه علی و زهرا، کانون مودت و محبت و رحمت می شود، و علیرغم وجود همه مشکلات و سختیها و مصائب که در زندگی مشترک علی (ع) و زهرا (س) بیش از هر خانه دیگر وجود داشت، به اعتراف خود امیرالمؤمنان نگاه به چهره همسر کردن باعث زدوده شدن هرگونه غم و اندوه می گردد:
((سوگند به خدا، من زهرا (س) را تا آن هنگام که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین و مجبور به کاری ننمودم، او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچگاه موجب ناخشنودیمن نشد... من هر گاه به چهره زهرا (س) نگاه می کردم هرگونه غم و اندوه از من برطرف می شد...))
آری این خانه، خانه ای است که از مظاهر رفاه مادی در آن هیچ یافت نمی کنی و لیکن همجواری با همسر و شریک زندگی را مایه آرامش می یابی.
به نقل از سایت امام علی(ع)(http://www.emamali.net)