شخصى به نام عبدالرحمان مى گوید:
روزى معاذ بن جبل در حالى که بشدّت مى گریست خدمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمد.
و به آن حضرت سلام کرد.
پس از آنکه پیامبر صلى الله علیه و آله جواب سلام او را داد به او فرمود:
- اى معاذ- چه چیزى تو را به گریه واداشته است؟
معاذ در جواب گفت:
- یا رسول اللَّه- در بیرون درب پسر جوانى که صورت زیبا و چهره اى خوشرنگ دارد ایستاده است.
و مانند زن جوان مرده اى بشدّت مى گرید و ناله سر مى دهد.
و تقاضاى آمدن به محضر شما را دارد.
سپس پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به معاذ فرمود:
این جوان را به نزد من بیاور.
پس از دستور پیامبر صلى الله علیه و آله معاذ آن جوان را به نزد ایشان آورد.
پس از آنکه آن جوان بر پیامبر صلى الله علیه و آله وارد شد به آن حضرت صلى الله علیه و آله سلام گفت.
و پیامبر صلى الله علیه و آله جواب سلام او را داد.
سپس پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود:
- اى جوان- چه چیزى تو را به گریه واداشته است؟
آن جوان گفت: چگونه گریه نکنم.
در حالى که گناهان بسیارى مرتکب شده ام.
که اگر خداى عزّ و جلّ بخواهد مرا بخاطر بعضى از آنها مجازات کند مسلّماً جاى من در آتش جهنّم خواهد بود.
و گمان مى کنم که خدا مرا بخاطر گناهانى که کرده ام مجازات خواهد نمود.
و هیچگاه مرا نخواهد بخشید.
در این هنگام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به او فرمود:
آیا به خدا شرک ورزیده اى؟
آن جوان گفت:
پناه بر خدا مى برم اگر به او شرک ورزیده باشم.
آنگاه پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود:
آیا مرتکب قتل نفس محترمه اى شده اى؟
آن جوان گفت: خیر.
سپس پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود:
خداوند عزّ و جلّ گناهان تو را خواهد آمرزید اگر چه به اندازه رشته کوه هاى بلند باشد.
آنگاه آن جوان به پیامبر صلى الله علیه و آله گفت:
گناهان من از کوه هاى به هم پیوسته نیز بیشتر است.
سپس پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود:
خداوند متعال گناهان تو را مى بخشد
اگر چه به اندازه زمینه اى هفت گانه و دریاها و شنزارها و درخت ها و تعداد مخلوقات باشد.
سپس آن جوان به پیامبر صلى الله علیه و آله گفت:
گناهان من بیشتر از زمین هاى هفتگانه و دریاها و شنزارها و درختان و تعداد مخلوقات مى باشد.
آنگاه پیامبر صلى الله علیه و آله به آن جوان فرمود:
خداوند متعال گناهان تو را مى بخشد.
حتى اگر به اندازه آسمان هاى هفتگانه و ستاره هاى آنها و به قدر عرش و کرسى باشد.
سپس آن جوان به پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
گناهان من از اینها بیشتر مى باشد.
در این هنگام پیامبر صلى الله علیه و آله نگاه تند و غضبناکى به آن جوان افکنده.
سپس به او فرمود:
واى بر تو- اى جوان- آیا گناهان تو بیشتر است یا رحمت الهى؟
در این هنگام آن جوان سر خود را به زیر افکنده و گفت:
منزّه است خداى من.
زیرا هیچ چیزى با عظمت تر از خداى عزّ و جلّ نیست.
و پروردگار جهانیان از هر بزرگى بزرگتر است.
در این هنگام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به او فرمود:
آیا جز خداى بزرگ شخص دیگرى گناهان بزرگ را مى بخشد؟
آن جوان گفت: نه- بخدا-.
سپس آن جوان ساکت شد.
در این هنگام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به او فرمود:
- اى جوان- آیا مرا به یکى از گناهانى که مرتکب شده اى آگاه نمى سازى.
آن جوان در جواب گفت: بله.
یکى از گناهانى را که مرتکب شده ام براى شما بازگو مى کنم.
سپس آن جوان گفت:
من به مدّت هفت سال قبرها را مى شکافتم.
و مردگان را از آنها بیرون مى آوردم.
و کفن آنها را از بدنشان جدا مى کردم.
روزى از روزها دختر یکى از انصار از دنیا رفت.
هنگامى که او را به طرف قبر آورده و در آن دفن نمودند. و خانواده او از آنجا دور شدند.
و شب هنگام فرا رسید و تاریکى همه جا را گرفت.
من به نزد قبر این دختر رفتم و آن قبر را شکافتم
و بدن آن دختر را از قبر بیرون آوردم و کفن را از تن او بیرون کردم.
و او را لخت و برهنه در کنار قبر قرار دادم.
هنگامى که مى خواستم از آنجا دور گردم شیطان به سراغم آمده
و مرا از رفتن منصرف ساخته و با وسوسه هاى شیطانى خود به من گفت:
به اندام این دختر نگاه کن.
آیا سپیدى شکم او را نمى بینى؟
آیا ران هاى او را مشاهده نمى کنى؟
و شیطان با این وسوسه ها مرا تحریک کرده بطورى که از رفتن منصرف شدم.
سپس به طرف آن دختر برگشتم.
و بدون آنکه بتوانم نفس امّاره خود را مهار کنم.
اسیر هواهاى نفس خود شده و فریب شیطان را خوردم.
و به جسد آن دختر تجاوز نموده و با او آمیزش جنسى کردم.
و پس از انجام این عمل او را- با آن وضع- در همان جا رها کردم و از او دور شدم.
در این هنگام صدائى را از پشت سر خود شنیدم که بر من نهیب زده و گفت:
- اى جوان- واى بر تو از دادگاهى که در روز قیامت برپا مى شود.
در آن روز من و تو- در آن دادگاه- در محضر عدل الهى حضور خواهیم یافت.
و من با این بدن برهنه در آن دادگاه از تو شکایت خواهم نمود که تو مرا از قبر خارج نمودى.
و کفنم را از بدن بیرون آوردى.
و مرا در حال جنابت رها کردى.
واى بر تو- اى جوان- از آتش دوزخ.
سپس آن جوان به پیامبر صلى الله علیه و آله گفت:
با این گناهى که مرتکب شده ام مطمئن هستم که هیچگاه بوى بهشت را نیز استشمام نخواهم نمود.
اینک چه مى گوئى- یا رسول اللَّه-؟
در این هنگام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به او فرمود:
از من دور شو- اى فاسق گناهکار-.
زیرا اینک مى ترسم که آتشى به سوى تو بیاید و مرا نیز با تو بسوزاند.
زیرا تو. به آتش نزدیک شده اى!
زیرا تو. به آتش نزدیک شده اى!
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چندین بار این جمله را- خطاب به او- تکرار نمود.
و با دست اشاره مى فرمود- و از او مى خواست- که از آنجا دور شود.
آنگاه آن جوان از آنجا دور شد.
او سپس به شهر بازگشت و مقدارى توشه براى خود تهیه کرده و روانه بیابان شد.
و در میانه کوه ها به عبادت خدا پرداخت.
و پیراهنى که از مو بافته شده بود بر تن خود کرد.
و دو دست خویش را به گردن خود بست.
و ندا داده و فریاد مى زد- اى پروردگار من-
این بهلول بنده تو مى باشد که با سرافکندگى و دست بسته به سویت آمده و از تو طلب عفو و بخشش مى کند.
- اى پروردگار من- تو مرا مى شناسى و از گناه من آگاهى.
- اى سیّد و اى مولاى من- اینک من از کرده خود نادم و پشیمان گشته ام.
و براى توبه نمودن به نزد پیامبر تو رفتم. امّا او مرا از خود راند.
و این کار او ترس و خوف مرا بیشتر نموده است.
اینک تو را به نام مقدّست- و به عزّت و جلالت و عظمت شأنت و بزرگى قدرتت- مى خوانم.
و از تو مى خواهم و عاجزانه طلب مى نمایم تا مرا ناامید نگردانى و دعایم را بى اجابت نگذارى.
و مرا از رحمت خود محروم نسازى.
و این جوان در مدّت چهل شبانه روز این گونه عمل مى نمود
و درخواست عفو و طلب توبه مى کرد.
و وضع او به گونه اى رقّت بار شده بود که حیوانات اطراف او برایش مى گریستند.
و پس از گذشت چهل روز- از این وضع- او دست به آسمان برده و گفت:
- اى پروردگار- با خواهش من چه کردى؟
آیا دعاى مرا مستجاب نمودى؟
و گناه مرا بخشیدى؟
و توبه مرا پذیرفتى؟
اگر چنین است از تو مى خواهم که به پیامبرت وحى فرمایى.
و جواب مرا به وسیله او بدهى.
و چنانچه دعاى مرا مستجاب نکرده اى.
و از گناه مرا نبخشیده اى.
و توبه مرا نپذیرفته اى.
و مى خواهى که مرا عقوبت نمایى. و به کیفر برسانى.
از تو مى خواهم که آتشى را به سوى من روانه نمایى تا مرا در همین دنیا بسوزاند و به عقوبت رسانده و هلاک گرداند.
تا بدینوسیله از رسوائى روز قیامت رها گردم.
و از آتش دوزخ نجات یابم.
پس از آنکه چهل روز از ماجراى این جوان گذشت.
خداوند متعال آیاتى از قرآن را بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل فرمود.
و بدینوسیله توبه آن جوان پذیرفته شد.
و پس از نزول این آیات بر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آن حضرت.
از محل خود خارج شده و در حالى که آن آیات را تلاوت مى فرمود و لبخند مى زد به اصحاب خود فرمود:
کدامیک از شما مرا به آن جوان توبه کننده مى رساند؟
در این هنگام معاذ به پیامبر صلى الله علیه و آله گفت:
خبردار شده ایم که این جوان در میان بیابان در کنار کوهى سکونت گزیده است.
سپس پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به همراه اصحاب خود به طرف آن بیابان رفته و خود را به آن کوه رساندند.
و پس از رسیدن به محل.
مشاهده نمودند که آن جوان در بالاى کوهى سکنى گزیده است
و او در حالى که بین دو صخره بر روى پا ایستاده.
و دستان خود را به گردن خود بسته- و چهرهاش سیاه و تاریک گشته.
و پلک هاى چشمش- بخاطر گریه زیادى که کرده ریخته شده بود-
با خداى عزّ وجلّ مناجات مى کرد. و این چنین مى گفت:
- اى مولاى من- خلقت مرا نیکو قرار دادى و چهره مرا زیبا آفریدى.
کاش مى دانستم که مرا براى چه آفریدى؟
آیا مى خواهى مرا به آتش جهنّم بسوزانى؟
یا مى خواهى مرا در بهشت سکنى دهى؟
- اى پروردگار من- احسان تو بر من بیش از حد زیاد بوده است.
و نعمتهاى تو بر من افزون بوده است.
کاش مى دانستم که عاقبت امر من چه خواهد شد؟
آیا بهشت مرا در خود جاى خواهد داد؟
یا آنکه آتش جهنّم از من استقبال خواهد نمود؟
- اى پروردگار من- گناه من از آسمان ها و زمین ها بیشتر است.
کاش مى دانستم که آیا مرا مىآمرزى و گناه مرا مى بخشى؟
یا آنکه مى خواهى در روز قیامت مرا رسوا ساخته و آبروى مرا بریزى؟
این جوان. پیوسته این سخنان را مى گفت و در حالى که مى گریست
- و خاک بر سر خود مى ریخت- به مناجات خود با پروردگار ادامه مىداد.
در این هنگام حیوانات و درندگانى که در اطراف او بودند دور او جمع شدند
و پرندگان در بالاى سر او بالهاى خود را گسترانده و در کنار هم قرار گرفته بودند.
و آن حیوانات و پرندگان از گریه این جوان مى گریستند.
در این هنگام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به او نزدیک شد و دستان او را از گردنش باز نمود
و خاک هایى که بر سر آن جوان بود زدود.
سپس پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود:
- اى بهلول- بر تو بشارت باد.
زیرا تو از آتش جهنّم آزاد گشته اى و خداوند عزّ وجلّ توبه تو را پذیرفته است.
آنگاه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله رو به اصحاب خود نموده و فرمود:
این گونه از گناه خود توبه نمائید.
سپس آن حضرت صلى الله علیه و آله آیاتى را که به ایشان وحى شده بود.
براى آن جوان تلاوت نموده و او را به بهشت بشارت دادند.
کتاب مردان رحمت شده و مردان نفرین شده، ص:25تا39
امام رضا (ع) فرمود:
در خروس سفید پنج خصلت از خصلت هاى پیغمبران است:
شناختنش وقت نماز را
و غیرت
و سخاوت
و شجاعت
و آمیزش جنسى فراوان.
الخصال / ترجمه فهرى، ج1، ص: 331
روزی جابر بن عبداللّه انصاری خدمت امام علی علیه السلام بود و آه عمیقی کشید.
امام فرمود: گوئی برای دنیا، اینگونه نفس عمیق و آه طولانی کشیدی ؟
جابر عرض کرد: آری بیاد روزگار و دنیا افتادم و از ته قلبم آه کشیدم .
امام فرمود: ای جابر، تمام لذت ها و عیش ها و خوشی های دنیا در هفت چیز است :
خوردنی ها و آشامیدنی ها و شنیدنی ها و آمیزش جنسی و سواری و لباس
اما لذیذترین خوردنی عسل است که آب دهان حشره ای به نام زنبور است .
گواراترین نوشیدنی ها آب است که در همه جا فراوان است .
بهترین شنیدنی ها غناء و ترنم است که آن هم گناه است .
لذیذترین بوئیدنی ها بوی مشک است که آن خون خشک و خورده شده از ناف یک حیوان (آهو) تولید می شود.
عالیترین آمیزش ، با همسران است و آن هم نزدیک شدن دو محل ادرار است .
بهترین مرکب سواری اسب است که آن هم (گاهی ) کشنده است .
بهترین لباس ابریشم است که از کرم ابریشم به دست می آید.
دنیائی که لذیذترین متاعش این طور باشد
انسان خردمند برای آن آه عمیق نمی کشد.
جابر گوید: سوگند به خدا بعد از این موعظه دنیا در قلبم راه نیافت.
حضرت باقر (علیه السلام ) فرمود زنى هرزه گرد با چند نفر از جوانان بنى اسرائیل مصادف شد.
با قیافه به ظاهر آراسته خود آنها را فریفت .
یکى از جوانان به دیگرى گفت اگر فلان عابد هم این زن را ببیند فریفته اش خواهد شد.
زن آلوده این سخن را شنید، گفت به خدا سوگند تا او را نفریبم به خانه برنمى گردم .
هنگام شب به محل عابد رفت در را کوبید گفت زنى بى پناهم امشب مرا در خانه خود جاى ده .
عابد امتناع ورزید.
زن گفت چند نفر جوان مرا تعقیب مى کنند اگر راهم ندهى ، آنها برسند از چنگشان خلاصى نخواهم داشت .
عابد این حرف را که شنید او را اجازه ورود داد همین که داخل خانه شد لباس از تن خود بیرون کرد و قامت دلاراى خویش را در مقابل او جلوه داد.
چشم عابد به پیکر زیبا و اندام دلفریب او افتاد.
چنان تحت تاءثیر غریزه جنسى واقع شد که بى اختیار دست خود را بر اندامش نهاد.
در این موقع ناگاه به خود آمده متوجه شد چه از او سرزده دیگى بر سر بار داشت ، براى تهیه غذا زیر آن آتشى افروخته بود.
جلو رفت دست خود را بر آتش نهاد.
زن پرسید چه کاریست که از تو سر مى زند؟
جواب داد دست من خود سرانه کارى کرد او را کیفر مى دهم .
از دیدن این وضع زن طاقت نیاورده ، از خانه او خارج شد در بین راه به عده اى از بنى اسرائیل برخورد، گفت فلان عابد را در خانه یابید که خود را آتش داد.
وقتى آمدند مقدارى از دست او را سوخته یافتند.
جزء 14 بحارالانوار، ص 492 چاپ آخوندى .
http://link.yamojir.com
تعریف های رفتاری
1. اشتیاق خیلی کم به فعالیت جنسی ـ یا پیش بینی لذت بخش نبودن آن، به طور مستمر.
2. اجتناب شدید از هر گونه رابطه جنسی ـ و یا ردّ آن ـ، علی رغم رابطه مبتنی بر احترام و محبت متقابل.
3. فقدان پاسخ معمول فیزیولوژیکی تهییج جنسی و برانگیختگی به طور مکرر.
4. عدم احساس خوشی و لذت، طی فعالیت جنسی.
5. تأخیر زیاد در رسیدن به اوج لذت جنسی یا نرسیدن به آن بعد از برانگیختگی، علی رغم رابطه جنسی لذت بخش با همسری مهربان و علاقه مند.
6. احساس درد طی آمیزش جنسی، قبل یا بعد از آن.
7. اظهار عدم رضایت از رابطه به طور کلی، مثلاً به دلیل انزال زودرس مرد.
8. ابراز عدم عشق و علاقه از سوی یکی از زوجین یا هر دوی آن ها.
9. اجتناب از صحبت در مورد موضوعات جنسی.
10. ایراد گرفتن از عدم پاسخ گویی جنسی همسر.
11. بیان اظهاراتی مبنی بر عزت نفس پایین از جانب زوج دچار اختلال جنسی.
12. بیان اظهاراتی مبنی بر عزت نفس پایین از جانب زوج دیگر و مقصر دانستن خود در مورد اختلاف جنسی همسر.
13. خُلق افسرده در یک یا هر دو زوج.
تشخیص های درمانی
1. اختلال اوج جنسی در زن
2. اختلال انگیختگی جنسی در زن
3. اختلال میل جنسی کم در زن ناشی از بیماری جسمانی.
4. اختلال میل جنسی کم کار
5. اختلال نعوظی در مرد
6. اختلال اوج لذت جنسی در مرد
7. اختلال نعوظی در مردان ناشی از بیماری جسمانی
8. انزال زودرس
9. بدرفتاری جنسی با کودک
10. اختلال بیزاری جنسی
11. اختلال جنسی NOS
کسانی که در زندگی زناشویی خود مشکلات مذکور را دارند، باید به یک متخصص روانشناس بالینی یا روانپزشک مراجعه کنند. متخصصین با تشخیص های بالینی علت اختلالات را ریشه یابی می کنند و سپس، درمان مناسب را ارائه می دهند.
راهکارهای درمانی برای زود انزالی
یکی از مهمترین اختلالهای جنسی، زود انزالی مردان است یعنی این که مرد پیش از زمان دلخواه و خیلی سریع به حالت ارگاسم (اوج لذّت جنسی) برسد و منی از او خارج شود.[1] در این باره باید بگوییم که:
1. قسمت مهمی از زندگی زناشویی مربوط به ارضای جنسی است و وجود زود انزالی باعث می شود که معمولاً زن در رابطه جنسی از شوهر خود احساس لذت نکند و این می تواند باعث ناراحتی زن شود.[2] پس لازم است که زود انزالی درمان شود و البته با پیشرفت های علم روان شناسی و تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته روش هایی برای حلّ این مسئله وجود دارد لذا نباید زیاد نگران این مسئله بود.
2. علت زود انزالی ممکن است مربوط به جسم انسان باشد، مثلاً به کمی ترشحات غدد جنسی، یا ضعف قوه اعصاب باشد که در این صورت لازم است به پزشک متخصص (مثلاً متخصص کلیه و مجاری ادراری و تناسلی و یا متخصص اعصاب و روان و یا روانپزشک) مراجعه شود.[3]
3. علت زود انزالی ممکن است مربوط به اضطراب و هیجان هنگام انجام عمل جنسی باشد و یا بر اثر آلودگی به استمناء و یا نگرانی از فاش شدن عمل جنسی به وجود آمده باشد.[4]
به هر حال توصیه های زیر، نقش مهمی در درمان زود انزالی دارد که با توجه به آن ها مشکل برطرف خواهد شد. امّا باید توجه کنیم که حلّ مشکل نیازمند به زمان است و انجام این نکات باید مدتی ادامه یابد تا مشکل حل شود.
نکته اول: محلّ انجام عمل زناشویی باید در جایی باشد که احساس نگرانی و ترس از دیده شدن وجود نداشته باشد.[5]
نکته دوم: زمان عمل زناشویی باید در زمان آرامش باشد به گونه ای که نگرانی از کمبود وقت نباشد.
نکته سوم: به اندازه کافی باید استراحت فکری و جسمی در زندگی وجود داشته باشد، چون خستگی بدن و ذهن باعث زود انزالی می شود.[6]
نکته چهارم: در حین عمل زناشویی از فکر کردن به انزال باید پرهیز شود و بهتر آن است که به چیزهایی دیگر، فکر کنیم.[7]
نکته پنجم: استفاده از کاندوم (کاپوت) باعث می شود تماس آلت تناسلی کمتر شود و انزالی دیرتر صورت بگیرد.[8]
نکته ششم: این که اضطراب و نگرانی و یا تشویش نسبت به ترس از زود انزالی خودش عامل به وجود آمدن انزال زودرس است پس توجه کنیم که خیلی خودمان را به خاطر این مشکل مضطرب و نگران نکنیم.
نکته هفتم: داشتن رژیم غذایی مناسب، ورزش کردن و استفاده از هوای آزاد، تأثیر بسیار خوبی بر عملکرد بدن در همه زمینه ها حتی در زمینه امور جنسی دارد.
نکته هشتم: برخی از عوامل مرتبط با برخورد و نگرش شریک جنسی است که شریک زندگی می تواند نقش تسهیل گیری در این امر را داشته باشد.
نکته نهم: پایبندی به مسائل دینی و مراقبت از نگاه به نامحرم، تاثیر به سزائی در تمرکز فکر و لذت جوئی مرد از همسرش داردو موجب می شود که در حین عمل زناشویی، افکار مشوش جنسی و ... به سراغ فرد نیاید.
نکته پایانی: همان طور که اشاره کردیم، حل مشکل نیازمند اهمیت دادن به درمان، صرف زمان و مشاوره با متخصص می باشد است.
منابع کمکی:
2. سرور آرمان - روشنک حسن زهرایی، تشخیص و درمان اختلالات جنسی؛ نشر کنکاش، 1382.
3. بهنام اوحدی - تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان؛ نشر صادق هدایت، 1383.
4. میراحمد هاشمی فرد - مسائل و و اختلالات جنسی در زن و مرد؛ نشر چهر، 1371.
5. مجید صادقی - عباس عظیمی کیا، درمان قدم به قدم اختلالات روان پزشکی؛ نشر برای فردا، 1380.
[1] . تشخیص و درمان اختلالات جنسی، ص 122.
[2] . تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان، ص 243.
[3] . همان، ص 198.
[4] . درمان قدم به قدم اختلالات روان پزشکی، ص 89.
[5] . مسائل و اختلالات جنسی در زن و مرد، ص 201.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . همان
به نقل از سایت اندیشه قم
مقدمه:
اساس برنامه حیات اسلامی آن است، که ازدواج به صورت دائم صورت پذیرد، و این چنین نهادی است که موجب آرامش، آسایش و تعادل روحی و روانی می شود؛ چرا که ازدواج تنها برای لذّت جسمی و جنسی نیست، بلکه نوعی امنیت روحی و روانی را با خود به ارمغان می آورد. هر مرد و زنی در درون خود نه تنها خلاء جسمی، بلکه خلاء روحی نیز دارد، که جز با طرف دیگر پرنمی شود، و لذا است که خداوند متعال آن را مایه آرامش زوجین معرفی می نماید:
«و از آیات و نشانه های حکیمانه خداوند این است، که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد، تا در کنار آنان آرامش یابید.»[1]
ازدواج موقت نیز یکی از سنت های گرانبهای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ است که در زمان ایشان حلال شده است. دین فطری و انسان ساز اسلام به علت های مختلفی چون فراهم نبودن زمینه و شرایط ازدواج دائم یا دوری از همسر به خاطر جنگ یا مسافرت، که فرد احساس شدید نیاز به ارضاء میل جنسی خود پیدا می کرد، و می ترسید که به گناه بیافتد، ازدواج موقت را به امر الهی حلال نموده است؛ تا اولاً با گناه و فحشا مقابله بشود و ثانیاً از این راه فرد به یک لذّت مطبوع و مشروع برسد.
ازدواج موقت هر چند در زمان بحرانی فشار شدید غریزه جنسی و ترس از آلوده شدن به گناه توصیه می شود تا در اثر آن دچار گناه و منکرات و یا بیماری های روانی همچون اضطراب، بی ثباتی روحی و روانی نشود، اما آن به هیچ وجه فایده های روحی و روانی و مستمر ازدواج دائم را ندارد.
علل بی رونقی ازدواج موقت:
متأسفانه شرایط فرهنگی و رسومات رایج در بین مردم، و ایجاد دید منفی نسبت به آن به علل مختلف همچون:
1. شایع شدن تحریم آن، به علت آن که اهل سنت آن را حرام می دانند
2. شبهه افکنی برخی افراد کج اندیش
3. تصوّرات غلط مردم به اینکه این نوع ازدواج با معنویت و عفاف و پاکدامنی ناسازگار است
4. سوء استفاده برخی فرصت طلبان و ... باعث شده است که عمل به این قانون الهی کاهش یافته و اجرای آزادانه و علنی آن با مشکلات زیادی مواجه شود. و هر قانونی که بخشی از عرف و فرهنگ عمومی نشود، ناشناخته و نامأنوس می ماند. و به مرور به امر ناهنجار و غیر قابل قبول تبدیل می شود.
توصیه امامان ـ علیهم السّلام ـ و دانشمندان:
امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ و علما و فقها، مردم را به این حلال و قانون الهی تشویق و ترغیب می کردند تا:
اوّلاً این احکام الهی تباه نشده و دست به فراموشی سپرده نشود. چنانکه امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «کسی که متعه(ازدواج موقت) را حلال ندارند، از ما نیست.»[2]
ثانیاً برای مسأله حیاتی مانند مسأله جنسی، باید راه حلّی وجود داشته باشد، و چنین نشود که این مسأله به یک شکل آزاردهنده تبدیل گردد، و در صورت نبود آن مردم خصوصاً جوانان در اثر شدت زیاد فشار جنسی به گناه آلوده شوند، و به خاطر همین است که امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «اگر عُمَر متعه را نهی نمی کرد،[3] زنا نمی کرد احدی جز افرادی که سرشتشان منحرف است و شقی هستند.»
شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام به بررسی این موضوع پرداخته، و شدیداً از آن دفاع کرده، فرموده: بستر جامعه برای وجود و امکان ازدواج موقت برای جوانانی که شدیداً تحت فشار جنسی هستند و امکانات ازدواج دائم را ندارند، باید آماده شود.[4]
جمع بندی کتاب های روایی:
قبل از جمع بندی روایات وارد شده در مورد ازدواج موقت، باید بگوییم که همه کتاب های روایی معتبر، همچون الکافی، وسائل الشیعه و غیره ... باب هایی را به این موضوع اختصاص داده اند. اما مهترین منبعی که وجود دارد، و روایات وارد شیعه در مورد ازدواج موقت را در یک مجموعه جمع آوری کرده است، کتاب المتعه، شیخ مفید است که مرحوم مجلسی همه آنها را در بحارالأنوار، ج 100، آورده است.
1. روایات زیادی وجود دارد که ازدواج موقت مستحب است و به همه به صورت مطلق امر شده که متعه بکنند همچون روایتی که امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «یستحب للرجل أن یتزوج المتعه ما أحب للرجل منکم أن یخرج من الدنیا حتی یتزوج المتعه و لو مره» مستحب است بر هر کس متعه گرفته باشد و دوست ندارم که فردی از شما از دنیا برود، مگر اینکه یک مرتبه هم شده متعه و صیغه گرفته باشد.[5]
2. اما در مقابل، روایاتی هم وجود دارد که افراد مختلفی را که نیاز به آن ندارند در موقعیت های مختلف، نهی کرده اند که به متعه روی بیاورند: همچون روایتی که امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ به علی بن یقطین می فرماید: «تو را با نکاح متعه چه کار و حال آنکه خداوند تو را از آن بی نیاز کرده است.»[6]
از جمع بندی این گونه روایات به دست می آید که:
اولاً: سفارشات زیاد به ازدواج موقت به خاطر این بود که این قانون و سنت الهی پایمال نشود و همچنین این حلال الهی برای افراد خاصی است که تحت فشار زیاد نیروی جنسی هستند.
ثانیاً: این ازدواج در موارد زیادی مکروه است و نباید به آن روی آورد، که مواری از آن عبارتند از:
1. جایی که تهمت زنا و غیره زده شود.
2. جایی که باعث اذیّت همسران دائم و تضییع حقوق آنان گردد.
3. جایی که انسان را از مسؤلیت و انجام واجبات باز دارد.
4. جایی که باعث خفت و سبکی انسان گردد.
5. جایی که فقط برای هوس رانی باشد.
6. جایی که زن زناکار و بدکاره باشد و یا دختر باکره باشد.[7]
شهید مطهری در این باره می فرماید: «اما آنجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کرده اند، به خاطر حکمت ثانوی آن یعنی «احیاء سنت متروکه» بوده است؛ زیرا تنها ترغیب و تشویق نیازمندان برای احیاء این سنت متروکه کافی نبوده است ... و هرگز منظور و مقصود این نبوده است که وسیله هوسرانی و هواپرستی و حرامسرا سازی برای حیوان صفتان و یا وسیله بیچارگی برای عده ای زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم کنند».[8]
مشکلات ازدواج موقت برای جوانان:
شرایط اجتماعی نامناسب، عدم پذیرش این نوع ازدواج در بین عرف مردم به عنوان یک راه حل واقعی، نبود مقررّاتی مناسب در بین مردم و بی مسؤلیتی برخی افراد و عدم پذیرش بعضی آثار آن(تولد فرزند و ...)، و سودجویی های برخی از افراد فرصت طلب، مشکلات زیادی را برای اجرای این سنت الهی به خصوص برای افراد جوان مجرّد ایجاد کرده است، و تا فراهم شدن شرایط بهتر فاصله های زیادی وجود دارد. از این رهگذر توصیه می شود جوانان به سفارشات دیگر دین مقدس اسلام یعنی حفظ عفّت و پاکدامنی، تقوی و پرهیزگاری که اصل هم همین است عمل کنند تا شرایط مناسب ازدواج دائم آنها فراهم شود.
مشکل دیگری که وجود دارد این است که امکان دارد کسانی که به ازدواج موقت روی می آورند، بخواهند فقط میل جنسی را از این طریق ارضا کنند و دیگر در آینده به ازدواج دائم که رکن اساسی است و فواید زیادی دارد، روی نیاورند.
و لااقل تجارب نشان داده، که میل جنسی با کامجویی ها، هر چند به شیوه صحیح و شرعی باشد، شعله ورتر می شود، و شاید تنوع طلبی و فزونی خواهی انسان باعث شود، که با یکی دوبار صیغه موقت، انسان به آن معتاد شود و دنبال هوسرانی و شهوترانی رود که مورد نهی اسلام است و این میل، یکی از امیال نیرومندی است که افکار و افعال افراد جوان را که دنبال تحصیل، تهذیب و کار و کوشش هستید، تحت تأثیر زیادی گذاشته و مانع رشد و پیشرفت آنها می شود. لذا توصیه می شود، اگر فشار جنسی خیلی زیاد نیست و تا حدّی نیست که به گناه آلوده شوید، از پرداختن به ازدواج موقت خودداری شود.
مشکلات ازدواج موقت برای زنان جوان:
شرایط اجتماعی نامناسب، نبود مقرراتی مناسب در بین مردم و بی مسئولیتی برخی افراد و عدم پذیرش بعضی آثار آن (بارداری و ...) و سودجویی های برخی از افراد، مشکلات زیادی را به خصوص برای زنان و دختران جوان ایجاد کرده است. لذا برخی از علما روی آوری این گونه افراد را به ازدواج موقت مناسب ندانسته و توصیه می کنند که، آنها در پی احساسات یا نیازهای زودگذر نروند، زیرا برقرار کردن یک رابطه زودگذر، بدون مصلحت اندیشی، بر آینده آنان و روحیه و وضع اجتماعی آنان اثر منفی می گذارد. بنابر این، زن باید به ازدواج موقت به گونه ای کاملا واقع بینانه توجه کرده و به دنبال آن برود. ولی اگر فشار و نیازهای جنسی به اندازه ای باشد که تحمل آن دشوار است، و می ترسد که به گناه بیافتد، آن موقع با کمال احتیاط و مراقبت های ویژه، به ازدواج موقت تن در دهد.[9]
ازدواج موقت دختر باکره؛ آری یا نه؟
در این میان، دختران باکره، در برابر این مشکلات آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند. و این کار آبرو و آینده آنها را در برابر یک ازدواج پایدار و دائم تهدید می کند. لذا آنها بیش از هر چیزی باید، درباره این سختی ها بیندیشند و تلاش کنند، و در برابر هر گونه عکس العمل جنبی زودگذر مقاومت نمایند. علامه سید محمد حسین فضل الله می گوید: «ما به ویژه به دختران باکره توصیه نمی کنیم که به تجربه ازدواج موقت دست بزنند، حتی اگر به آن نیاز داشته باشند. زیرا در آینده به دلیل عادت به آن، یا برخی حالات پیش بینی نشده، یا حساسیتهای اجتماعی که برای آبروی آنان زیانبار است، آثار منفی فراوانی بر روحیه آنان خواهد گذاشت و دیدگاه جامعه را نسبت به آن ها و فرصت های ازدواج را برای آن ها دستخوش تغییر می سازد. زیرا جوانان معمولا میل ندارند با دختری ازدواج کنند که قبلا با جوان دیگری تجربه جنسی، هر چند غیر کامل داشته است. ما شاهد بوده ایم که ازدواج هایی بر اثر پی بردن شوهر به ارتباط همسرش با فرد دیگر پیش از او، بر هم خورده است.»
مشکل دیگر:
رابطه جنسی طبیعی بین زن و شوهر از عوامل مهم استحکام و دوام زندگی زناشوئی و مایه ایجاد روابط احساسی و عاطفی بین آن ها است و دختر جوانی که فعلا به نوعی این نیاز جنسی را ارضاء می کند، امکان دارد که بعدها که ازدواج دائم کرد، دچار اختلال روانی ـ جنسی شده و نتواند به خوبی همسرش را ارضاء و اشباع کند.[10] و این را همه می دانند که اولین آغوش، دلپذیر ترین نوع رابطه هاست و چشم هر مرد و زنی همیشه به دنبال آن است.
توجه:
هرچند ازدواج موقت حلال است، اما به دلیل مشکلات بسیار زیاد آن حتی الامکان دختران جوان نباید دنبال آن نباشند، و به توصیه اکید اسلام، یعنی عفت جنسی و حفظ پاکدامنی و کنترل میل جنسی، (از طریق تقوا،روزه گرفتن و ...)باشند و مهمتر از همه، هرچه زودتر به ازدواج دائم اقدام کنند، تا این که به سعادت و کامیابی و خوشبختی واقعی نایل آیند و تنها در صورت مصون بودن از مشکلات فوق و برای حفظ ایمان به آن اقدام کنند.
نکته های مهم:
1. اگر چه ازدواج موقت امری است شرعی اما نمی توانیم به جهات عرفی آن بی اهمیت باشیم. گاهی عدم توجه به مسائل عرفی سبب تهمت می شود و گاهی برای افراد، به جهت عدم پذیرش اجتماعی، مشکلات و ناسازگاری ها و حتی جدال هایی پیش می آید.
2. در این زمینه باید مراقب بود، چون بیماری های جنسی در این جا زمینه رشد و بروز زیادی دارند. بنابر این به هر کس نمی توان اعتماد کرد.
3. عقد موقت برای هر فردی توصیه نمی شود، برخی افراد که ظرفیت روانی محدودی دارد، در ناسازگاری های زناشویی به جای تمرکز بر حل مشکل و ناسازگاری سریع، سراغ صیغه می روند تا آنجا احساس خوشی بیشتری داشته باشند و این امر می تواند اساس خانواده به شدت ویران کند.
منابع کمکی:
1. حجّتی، احمد، در مسیر زندگی با ازدواج موقت یا دائم، ج اول، قم، مؤلف، 1370.
2. قائمی، علی، تشکیل خانواده در اسلام، تهران، امیری، ج هشتم، 1372.
3. عسگری، مرتضی، ازدواج موقت در اسلام، ترجمه محمد جواد کرمی، تهران، نشر مجمع علمی اسلامی، 1377.
4. صحتی، احمد، در مسیر زندگی با ازدواج دائم یا موقت، قم،1370.
5. تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، طلعت رافعی،نشر دائره.
[1] . روم/21.
[2] . وسائل الشیعه، ج 21، ص 7.
[3] . اشاره به خلیفه دوم دارد.
[4] . رجوع شود به: مطهری؛ مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا، 1379، ج 28، ص 45 تا 69.
[5] . المتعه ،ص 8، بحارالأنوار، ج 100، ص 305، (سی دی نور 2).
[6] . المتعه، ص 14، کافی، ج 5، ص 452، بحار الأنوار، ج100، ص 311.
[7] . مفید، متعه یا ازدواج موقت، ترجمه و تفسیر سید حسین نجفی یزدی، قم، ناظرین، 1382، ص 54.
[8] . نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص 68.
[9]. فضل الله، سید محمد حسین، دنیای زن، ترجمه واحد ترجمه دفتر ژژوهشی و نشر سهروردی، تهران، دفتر ژژوهش و نشر سهروردی، 1383، ص 387.
[10]. عسگری فر، حسین، نقش بهداشت روان در ازدواج، تهران. گفتگو، 1380، ص 161
به نقل از سایت اندیشه قم
مسئله ارتباط دختر و پسر (صحبت کردن، دوستی های خیابانی، رابطه تلفنی و اینترنتی و....) از زوایای مختلفی قابل ارزیابی است که در آغاز این بحث، به دو نکته ی مهم آن اشاره می کنیم:
نکته ی اول: ایام جوانی دوره ی شور احساسات، شوق جنسی و نشاط جسمی است. با بیدار شدن قوای مختلف جسمی، توجه به مسائل عاطفی و جذابیت های ظاهری جنس مخالف زیادتر می شود. این بلوغ طبیعی، در پیدایش دوستی ها و روابط دختر و پسر تأثیر به سزایی دارد.
نکته دوم: همه ما معتقدیم که انسان موفق کسی است که اهداف مشخص در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آن برنامه ریزی نماید و راه مناسب را انتخاب کند. یک جوان نیز، باید سعی کند راهی را انتخاب نماید که او را به یک زندگی ایده آل و سرشار از آرامش، کمال و شادی برساند.
انسان دارای نیازمندی های روحی و جسمی بسیاری است و برای رسیدن به تکامل و آرامش باید به هر دو بعد مادی و معنوی خود بپردازد؛ از طرفی دین اسلام دارای مجموعه قوانین کامل و جامعی است که به همه ی نیازمندی های انسان توجه نموده و در تعالیم خود، مصالح عمومی و سعادت دنیا و آخرت را مدّ نظر قرار داده است.
بر این اساس، اسلام برای پاس داری از حریم پاک و جلوگیری از انحرافات، رعایت ضوابطی را در روابط دختر و پسر ضروری دانسته و آزادی مطلق و بدون حساب و دوستی ها و عشق بازی های مصطلح امروزی را ناپسند و مردود شمرده است. اسلام صحبت کردن زن و مرد را در مواردی ضروری و در جریان رسیدگی به کارهای روزمره ی زندگی حرام ندانسته است؛ اما برای پیش گیری از پیامدهای سوء احتمالی، آنان را از این گونه روابط بر حذر داشته است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
(قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَ لِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌبِمَا یَصْنَعُونَ وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا) «به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند! این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است؛ و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را، جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند.»[1]
در این آیه به صراحت دستور داده شده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه نکنند و از نگاه های هوس آلود پرهیز نمایند. به راستی، اگر به این آیه ی مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه نکنند، آیا دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آید؟
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
نِعمَ صارف الشهوات غضّ الابصار؛ «چشم پوشی از نگاه، بهترین عامل بازداری از شهوت است.»[2]
هم چنین، خداوند در قرآن خطاب به زنان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:
(فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا) «به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید تا بیمار دلی در شما طمع نکند، و به گونه ای شایسته و معمولی سخن بگویید.»[3]
به راستی، آیا روابط میان دختران و پسران جوان، با آن میل و کشش جنسی که طبیعت سنّ جوانی است، از نگاه های آلوده و صحبت های هوس انگیز خالی و مبرّاست؟ آیا با در نظر گرفتن این کلام صریح الهی می توان حکم جواز این گونه روابط را صادر نمود؟
شاید عدّه ای مدّعی باشند که ارتباط مورد نظر ماست که از این مسائل به دور باشد! در پاسخ اینان باید گفت: اولاً تجربه و اعترافات زیاد مبتلایان خلاف این را ثابت کرده و ثانیاً اصرار و تأکیدهای فراوانی که امروزه بر این روابط می شود، شاهدی است بر این که انگیزه ی دیگری، هر چند غیر مستقیم و مخفی، در این کار موجود است؛ لذا ممکن است روابطی ایجاد شود که در ابتدا ظاهراً عاری از این گونه مسائل باشد، اما از آنجا که سن جوانی اوج کشش جنسی و عاطفی است؛ به تدریج و بر طبق طبیعت بشری، این روابط، آلوده به نگاه ها، صحبت ها و رفتاریهای هوس آلود می شود. علامه مجلسی در ضمن حدیثی نقل می کند:
«کسی که به حرام دستش را به دست زنی برساند، چون به صحرای محشر در آید، دستش بسته باشد؛ و کسی که با زنان نامحرم، خوش طبعی، شوخی و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، هزار سال او را در محشر حبس می کند؛ و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعی و شوخی کند، بر آن نیز گناهی همانند آن مرد است.»[4]
حال، قضاوت بر عهده ی خواننده محترم است که تشخیص دهد «آیا دوستی های تلفنی، رفت و آمدها و روابط میان دختر و پسر مشمول این آیات و روایات می شود یا خیر؟» آیا باز هم می توان ادعا نمود که این روابط بدون اشکال است؟
روابط دختر و پسر برای ازدواج
نکته ی دیگر که وجود دارد این است که بعضی افراد این روابط را بدین صورت توجیه می کنند که «برای ازدواج، شناخت کامل لازم است و شناخت، بدون ارتباط ممکن نیست!»
در پاسخ باید گفت: بدون تردید، دختر و پسر باید با دیدی باز و با شناختی کامل از استعدادها و خصوصیّات شخصی، شخصیتی اخلاقی و فرهنگ یکدیگر، زندگی مشترک را شروع نمایند، تا در فراز و نشیب های زندگی هم راز و هم دل یکدیگر باشند؛ امّا شناختی کامل و دقیق است که با عقل و خرد و ارزیابی صحیح طرفین به دست آمده باشد؛ لذا باید سعی کنیم از پیش داوری و قضاوت درباره ی دیگران جداً بپرهیزیم؛ زیرا وقتی به کسی علاقه ی وافری داشته باشیم ضعف های او را نمی بینیم و اگر از ابتدا نگرش منفی درباره ی فردی داشته باشیم، خوبی هایش را در نظر نمی گیریم! بسیار روشن است که با دوستی ها و روابط خیابانی و تلفنی دختر و پسر که زیبایی ها و جذّابیت های ظاهری در آنها نقش زیادی دارد و در دنیای احساسات و عواطف غوطه می خورند، شناخت کامل از خصوصیات اخلاقی و سلیقه های فردی حاصل نمی شود.
البته، بعد از مطالعه، تحقیق و دقت های لازم، اگر شرایط مثبت بود و دختر و پسر واقعاً قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند، می توانند برای اطمینان بیش تر و ایجاد هماهنگی و آمادگی برای آغاز زندگی، با نامزدی رسمی و شرعی (به صورت عقد موقت) به خواست خویش برسند.
پرهیزها و توصیه های لازم
1ـ باید به این نکته توجه کنیم که روابط آزاد دختر و پسر، نه تنها طرفین را به شناخت مورد نیاز نمی رساند، بلکه چه بسا سبب بدنامی و محرومیت از ازدواج مناسب و در خور شأن آنان می شود.
2ـ هم چنین، غوطه ور شدن در این نوع روابط، جوانانی را که باید در بهترین مقطع از سن خود، به دنبال آموختن علم و کسب تجربه برای آینده ی خویش باشند، در اضطراب و هیجانات بی اساس نگه می دارد و با ایجاد فشارهای روحی و تشویش های درونی، آرامش را از آنان سلب می کند؛ هیچ گاه این جوانان طعم شیرین آرامش، شادی و رضایت را در زندگی خانوادگی نخواهند چشید و همیشه چشم طمع به دیگران خواهند داشت؛ و این دردی است خانمان سوز که درمانی ندارد! اگر نگاهی به کشورهای غربی و غرب زده که در این زمینه آزادی کامل دارند، بیندازیم، چیزی جز مفاسد گوناگون و معضلات مختلف اجتماعی نمی یابیم!
3ـ علاوه بر این ها، دوستی ها و ازدواج هایی که بر این پایه چیده شده اند، بسیار متزلزلند؛ هفته نامه ها و مجلات خانوادگی مملو از غم نامه هایی است که دختر ها و پسرها درباره ی دوستی ها و ازدواج های ناکام خود می نویسند! بسیاری از آنان وقتی شور و اشتیاق اولیه شان برای زندگی فرود می نشیند و با واقعیت های زندگی بیش تر و بهتر روبه رو می شوند، با یکدیگر احساس نوعی بیگانگی و غرابت می نمایند و با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه می شوند! کم نیستند زوج هایی که به خاطر این نوع ازدواج ها از هم جدا می شوند. واضح است که خود طلاق هم معضلی بزرگ است، هم برای اجتماع و هم برای آن خانواده ی از هم پاشیده!
4ـ از نظر روان شناختی ذهن در استرس ها و تنیدگی ها تمایل دارد، به گذشته خوش خود برگردد از آن جا که در این دوستی ها خوشی های موقتی وجود دارد. پس از ازدواج افراد هنگامی که با اختلاف و ناسازگاری روبرو می شوند، بجای حل مشکل دائماً به یاد گذشته خود با افراد متفاوت می افتند و سپس تنفر از هم دیگر پدید می آید.
5ـ تعالیم حیات بخش اسلام، راه درست و متعادل را به انسان نشان داده، و برای پیش گیری از روابط نامشروع دختر و پسر اصول و ضوابط اخلاقی و در دوره جوانی، ازدواج را توصیه نموده است.
6ـ طبق نظر مشاوران امور خانواده، پس از ازدواج حاصل از این دوستی ها خوره بدبینی به زندگی می افتد. مرد به زن و زن به مرد بدبین می شوند با این نگرش که از کجا معلوم او که در خارج از عرف و شرع با من دوست شد با دیگری دوست نشود.
7ـ در پایان، توصیه می شود، جوانان عزیز عفت و پاکدامنی پیشه کنند و دامان خود را به اینگونه روابط آلوده نسازند. و گام های اساسی برای پیشرفت و تعالی خود بردارند.
منابع کمکی:
1ـ مقیمی حاجی، ابوالقاسم، نظر اسلام درباره روابط دختر و پسر، صباح، شماره 7ـ8.
2ـ احمدی، علی اصغر، روابط دختر و پسر، تهران، انجمن اولیا و مربیان.
[1] . نور، 30-31.
[2] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، (مکتبه الاعلام الاسلامی، 1371)، ج1، ص 72.
[3] . احزاب، 32.
[4] . علامه مجلسی، عین الحیوه، ص 140.
به نقل از سایت اندیشه قم
هر نوع بیماری نیاز به درمان دارد و به حسب اهمیت و درجه شدت و ضعف آن، باید نوع درمان و کم وکیف آن نیز مشخص شود. بنابر این اگر گفته شود «خود ارضایی» امری است که پس از مدتی خود به خود، درمان می گردد و یا پس از ازدواج مشکل حل خواهد شد، تصور کاملاً باطلی است، زیرا علم و تجربه خلاف آن را ثابت کرده است.
نخستین گام برای درمان این عادت شوم، «اعتقاد و ایمان به قابل درمان بودن» آن و دوری از یأس و ناامیدی است، اما رسیدن به نتیجه و ایجاد هرگونه تغییر و دگرگونی نیازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحیح و به کارگیری دقیق دستورهای درمانگر و مربی است. از این رو ترک عادت نامطلوب، در زمان کوتاه بدون راهنمایی کار آزموده و دلسوز، امکان ندارد.
از همه این ها مهم تر، «اراده و خواست فرد»، نقش کلیدی و محوری را ایفا می کند. درمان و چاره جویی باید منطبق بر خواست فرد باشد، زیرا تا وقتی که او نخواهد می توان با قاطعیت گفت که درمان نخواهد شد، بنابر این، بیمار اگر بخواهد می تواند بر بیماری اش غلبه کند و جمله معروف «خواستن توانستن است» عین حقیقت است. اراده همچون نهالی است که باید آن را پرورش داد تا به مرحله خودشکوفایی و ثمردهی برسد؛ به عبارت دیگر، اراده تقویت شدنی و پرورش یافتنی است و راه پرورش و تقویت آن این است که بر خلاف میل خود، اندک اندک به مقابله با این عادت شوم برخیزد تا پس از مدتی لذت توانستن را بچشد.
نکته حائز اهمیت آنکه علاوه بر قدرت اراده و کمک مربی و درمانگر، نیروی درونی فطرت نیز کمک کار انسان است. انحراف با فطرت سازگار نیست؛ به دیگر سخن، فطرت همچون سدی جلوی انحراف و طغیان را می گیرد. از این روست که جوان مبتلا در عمق وجودش نادم است و راهی به سوی پاکی و رهایی می جوید. این همان نیروی درونی فطرت است.
ما در بخش اول (آسیب شناسی خود ارضایی) به اندازه لازم اراده خفته را بیدار کردیم، زنگ بیدار باش را به صدا در آوردیم، انگیزه را دو چندان کردیم. چون بیان آثار سوء و آسیب های این عمل به طور قطع وجدانهای خفته را بیدار و دل های مشتاق به رهایی از چنگال دیو زشتی ها و پلیدی ها را به لرزه در می آورد. پس اکنون ای نوجوان عزیز و ای جوان برومند، نوبت توست که گام اول را در راه نجات خود برداری و نگذاری که این اراده بیدار شده ات به مرحله نهفتگی خویش باز گردد. اکنون زمان بیدار باش است، غفلت و سستی را از خود دور کن و بر شیطان نهیب بزن، و بدان که می توانی، حتماً می توانی!
توجه:
در دوران جوانی، انسان در هیچ زمینه ای تا این اندازه آسیب پذیر نیست، از این رو باید به اصل «پیشگیری» بسیار بیشتر از «درمان» توجه داشت.
راه های درمان
1ـ سعی کنید در مکان های خلوت و تنها نمانید، چون تنهایی خود، عامل مهمی برای تحریک به عمل خود ارضایی و زمینه ساز ارتکاب این عمل است. باز تکرار می کنیم، تنها نمانید.
با فرا رسیدن دوره نوجوانی من، مصیبت هایم نیز شروع شد، مادرم به محض اطلاع از نشانه های بلوغم، بنای خشونت و بدرفتاری را با من گذاشت و من روز به روز از او دورتر و متنفرتر شدم و به تنهایی پناه بردم تا این که در اثر تنهایی زیاد مبتلا به خود ارضایی شدم و هم اکنون چند سال است که به این بلیه گرفتارم. چه کنم؟
«نامه ای از دختر 18 ساله تهرانی»
2ـ همگام با تلاش برای رهایی از تنهایی به فکر برنامه ریزی برای گسترش ارتباطات سالم باشید. ارتباط سالم خود دو بعد دارد. در قدم اول باید از همراهی و رفت و آمد با کسانی که به این عمل زشت عادت کرده اند، اجتناب کنید، چون اکثر افراد مبتلا به این عادت زشت، از طریق رفاقت با افراد فاسد و مبتلا گرفتار شده اند. در قدم دوم افراد سالم و ناشایست را جایگزین افراد ناصالح نمایید.
برای کسب موفقیت در امر ارتباط سالم
- اگر کار یا مسئولیتی که توان انجام آن را دارید به شما پیشنهاد شد حتماً بپذیرید.
- در فعالیت های فوق برنامه انجمن های اسلامی و پایگاه های بسیج و امثال آن شرکت کنید. اگر دعوت به اردو شدید حتماً قبول کنید و یا خود رأساً اقدام نمایید.
- اگر پدر و مادر پیشنهاد مهمانی رفتن را به شما دادند حتماً پذیرا باشید؛ مگر این که یقین به وقوع امر نامطلوبی در میهمانی داشته باشید.
- استعدادهای هنری و غیره را که قبلاً داشته اید و اکنون رها نموده اید، مجدداً به کار گیرید؛ به خصوص فعالیت هایی که شبکه ارتباطی شما را گسترش می دهد، مثل آموزش یا تعلیم خطاطی، نقاشی، طراحی، گل دوزی، خیاطی و.... ورزش های دسته جمعی (ورزش های مورد علاقه تان)، کوه پیمایی و... را در برنامه روزانه یا هفتگی خود قرار دهید.
- در مجالس مذهبی و اجتماعات شرکت نمایید.
3ـ تلاش برای تقویت اراده از گام های مهم در امر بهبود است. نگویید اراده از ما سلب شده است. ممکن است اراده انسان ضعیف شود ولی هیچ گاه از بین نمی رود. نشانه این که هنوز اراده دارید این است که این عمل را در حضور دیگران و در هر شرایطی انجام نمی دهید.
برای تقویت اراده راه های زیادی پیشنهاد شده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
الف) تلقین به خود: مرتب به خود بگویید من می توانم این عمل را ترک کنم. هر چه اراده ضعیف تر باشد، نیازش به تلقین بیشتر است. دکتر «ویکتور پوشه» روان شناس فرانسوی می گوید:
«افراد مبتلا به عادت شوم هر روز به دفعات مختلف با تمرکز فکر به خود بگویند: من به خوبی قادرم این عادت بد را از خود دور کنم، من قادرم. تکرار این عبارت ساده اثر عجیبی در تقویت اراده و روحیه دارد».
پل ژاگو پیشنهاد می کند که:
«تلقین، قبل از خواب نیز مؤثر است».
ب) تلقین به دیگران یا شنیدن تلقین دیگران هم به همین اندازه در ترک این عمل مفید است.
ج) به پایان رساندن کارهای نیمه تمام هم، در تقویت اراده مؤثر است. سعی کنید هیچ کار نیمه تمامی را از خود به جای نگذارید.
د) تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون و پراکنده: تلاش کنید از کارهای متعدد و متنوع پرهیز نمایید چون موجب پراکندگی و به هم ریختگی انسجام فکر می شوند. به علاوه توان و نیروی انسان نیز هرز و تحلیل می رود. این ها خود عامل تضعیف اراده است.
هـ) نماز، سحر خیزی، کم خوری، دوری از هر نوع گناه و کلاً ترک خواسته های نفسانی نیز از عوامل بسیار مهم در تقویت اراده است.
4ـ افکار جنسی را که به ذهنتان خطور می کند بلافاصله با ذکر خدا و یاد آسیب های معنوی، جسمی، روانی و اجتماعی این عمل، از ذهن خود دوری نمایید.
5ـ تنبیه بدنی: یکی از راه های خنثی کردن این تحریکات آن است که خود را تنبیه نمایید؛ مثلاً کش نازکی را به مچ دست خود ببندید و هنگام تحریک آن را خوب بکشید و سپس رها کنید. این کار برای از بین بردن تحریک و ترک عمل حتماً مؤثر است.
6ـ راه دیگر خنثی نمودن تحریکات، گرفتن دوش آب سرد ـ البته اگر از سلامت جسمی برخوردارید ـ یا شستن اعضا با آب سرد است. می توانید هر صبح و شامگاه نیز اعضای تناسلی خود را با آب سرد بشویید.
7ـ اوقاع فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زیارت، عبادت و سایر فعالیت های مثبت مثل گُل کاری، کمک به اهل خانه و کارهای دستی و پیاده روی در هوای آزاد مخصوصاً صبح گاه و... پر کنید. برای تخلیه انرژی زاید به طور منظم و زیاد ورزش کنید.
8ـ هیچ گاه در حمام کاملاً عریان نشوید و به اندام جنسی خود در آینه نگاه نکنید. برای نظافت موهای زائد بدن هرگز از تیغ و صابون استفاده نکنید بلکه از داروهای نظافت بهداشتی استفاده کنید. حتی الامکان با فاصله بیشتر موهای زائد بدن را ازاله کنید.
9ـ از نگاه کردن به مواضع جنسی و برجستگی های بدن دیگران (حتی از روی لباس) پرهیز نمایید.
10ـ به هنگام خواب سعی کنید شکم شما بیش از حد معمول پر نباشد و مثانه خود را حتماً تخلیه نمایید. از نوشیدن افراطی آب و سایر مایعات (به خصوص شب ها قبل از خواب) پرهیز کنید.
11ـ هرگز به رو نخوابید، سعی کنید به پشت یا روی دست راست بخوابید.
12ـ ایمان مذهبی خود را روز به روز تقویت نمایید و با توسل به ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ و خواندن دعاهای این بزرگواران از آن ها مدد طلبید. قرآن بخوانید؛ به خصوص سوره های معوذتین (قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق) را فراموش نکنید. در حد توان روزه های مستحبی بگیرید و روزه های قضا را جبران کنید.
13ـ از پوشیدن لباس های تنگ و چسبیده به بدن، اجتناب کنید.
14ـ از نگاه کردن به تصاویر و فیلم های تحریک کننده و لباس جنس مخالف، جداً پرهیز کنید.
15ـ از فکر کردن و تصور و تخیل جنس مخالف و مسائل جنسی خودداری کنید. همچنین از شنیدن و خواندن شوخی های جنسی پرهیز نمایید. از نشستن در جایی که زن نامحرم روی آن نشسته و هنوز گرم است، بر حذر باشید.
16ـ اگر دوست متأهلی دارید شب در منزل ایشان نخوابید.
17ـ از مشاهده اعمال، رفتار و گفتار زوج ها به خصوص زوج های جوان جداً دوری کنید.
18ـ از معاشرت و سخن گفتن و نگاه به جنس مخالف ـ حتی کودکان جذاب و خوش سیما ـ خود داری ورزید. هیچ گاه با نامحرم در یک اتاق یا یک محیط خلوت و لو به عنوان تعلیم و تعلم و خواندن دعا تنها نمانید.
19ـ از دوستی و معاشرت زیاد با افراد کم سن تر از خود پرهیز کنید.
20ـ خوردن غذاهای محرک و دارای کالری زیاد، مانند خرما، پیاز، فلفل و.... را به حداقل برسانید.
21ـ به بدی گناه و عواقب آن توجه کنید. به توصیه های دین اسلام برای ترک گناه عمل کنید.
22ـ اگر در اعضای جنسی خود، ناراحتی و بیماری ای مشاهده کردید فوراً به پزشک مراجعه کنید.
23ـ اگر صاحب شغل و حرفه ای نیستید، حتماً برای یافتن آن، اقدام سریع صورت دهید. چون کار سالم و مطابق ذوق، روح را پاکیزه و تصفیه می کند. بیکاری مایه همه فسادها و تباهی هاست. علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: شخص بیکار ملعون است.
24ـ از کردارهای قبلی خود توبه کنید و تصمیم جدی بر اصلاح بگیرید، که خداوند گناهان را می بخشد. توبه و اطمینان از قبول توبه بزرگ ترین عامل تقویت و دلگرمی برای آغاز حرکتی نو می باشد. گناه هر چه که باشد نباید احساس بی ارزشی و نومیدی به فرد دست دهد. بله! ناراحتی و عذاب وجدان دارد لکن به مفهوم پایان فرصت ها و انتهای راه و نابودی نیست. کسی که از صمیم دل رجوع کند، و تصمیم قاطع بر جبران لغزش بگیرد، محبوب درگاه خداست: «ان الله یحب التوابین». چه عاملی از این کارسازتر که شخص گنهکار احساس کند خداوند او را دوست می دارد و در نظر خداوند مثل گذشته است، انگار گناهی را مرتکب نشده است:
شخص توبه کننده همانند شخصی است که اصلاً گناه نکرده است.
توبه یعنی شروع زندگی پاک و سازنده و حرکت در نور و روشنایی. اگر شخص از گناه خویش می ترسد باید از بالاترین گناه که یأس و نومیدی است بترسد.
در خواب به جوانانی که احساس یأس و ناامیدی به سراغشان می آید ذکر دو روایت کافی به نظر می رسد:
رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:
«هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از جوانی که از گناه توبه کرده و از او طلب آمرزش می کند نیست. توبه از گناه همیشه پسندیده است ولی در جوانی بهتر و پسندیده تر.»
امام علی ـ علیه السلام ـ هم فرموده است:
«به خداوند آن چنان امیدوار باش که اگر با گناهان تمام اهل زمین در پیشگاه او حاضر شوی، احساس کنی تو را می بخشد.»
ذکر این نکته مهم ضروری است که احساس گناه به طور مطلق مذموم نیست بلکه تا حدی که منجر به ترک عمل و جبران نارسایی شود لازم است. اما اگر این احساس، انسان را زمین گیر نماید و حرکت و تلاش و نشاط را از او سلب کند و جرأت بازگشت به خدا و زندگی سالم و متعادل را از وی بگیرد، چنین احساسی مذموم است و دین و عقل آن را محکوم می کند. جمع بین این دو حالت همان دستوری است که اسلام داده است: توبه و بازگشت.
چند توصیه دیگر
در پایان چند توصیه مهم را متذکر می شویم:
1ـ ارتباط با یک مربی و درمانگر کار آزموده را قطع نکنید. جهت درمان، از پیش خود، عملی را مرتکب یا عملی را ترک ننمایید.
بسیاری از نوجوانان با وجود انحرافات گوناگون، هنگامی که به مربی و درمانگر شایسته ای دست یافته اند به راحتی نجات پیدا کرده، زندگی پاک و سالمی را آغاز کرده اند.
2ـ به پیشرفت درمان خود توجه جدی داشته باشید و هر تعداد که از دفعاتِ خودارضایی شما کم می شود آن را در دفتر به صورت رمزی (که کسی متوجه نشود) یادداشت نمایید و مرتباً به این پیشرفت ها و یادداشت ها مراجعه و آن ها را مرور و بازخوانی کنید. در صورتی که از این بیماری به شدت رنج می برید و ترکش برای شما سخت است، نسبت به درمانِ کُند و تدریجی آن نگرانی نداشته باشید و باعث رها کردن برنامه درمان نگردد.
3ـ اگر وقت ازدواج شما رسیده است و امکانات آن فراهم است اقدام کنید.
4ـ بار دیگر متذکر می شویم که هر از چندی، آسیب ها را مطالعه و مرور کنید؛ به خصوص آسیب های معنوی.
اینک به پایان سخن رسیدیم. اما آغازی است برای تو ای خواننده این سطور، ای جوان ای پسر ای دختر! تو که در نگاه معصومانه ات برق امید می درخشد و قلب مالامال از نشاط و امیدت نوید فردایی روشن می دهد. به هوش باش که رندان و کینه توزان در کمین تو نشسته اند! به خود آی و با دلی چون دریا و قامتی همچون قله های سر به فلک کشیده از پیچ و خم حوادث و فراز و نشیب های روزگار بگذر. به خدای خود تکیه کن، به توانایی هایت بیندیش، تو همتا و همانندی نداری، تو یگانه ای.
سخن آخر.....
سخن توست ای جوان.....
حرف آخر را از تو باید شنید....
وه! چه شنیدنی است!
پروردگارا! تنها یاد توست که در اوج گرفتاری ها و سختی ها، مونس و تکیه گاه من است. تنها یاد توست که روح آشفته و پریشان مرا به ساحل امیدواری می رساند و آنگاه که با تو درد دل می کنم، آرام می شوم و احساس سبکی، بندبند وجودم را پر می کند.
ای خدای مهربان! من اکنون در کنج خلوت احساس نشسته ام و پنجره های امیدم را به سوی آفتاب رحمتت گشوده ام و دستانم را تا ارتفاع چیدن انوار مهر و لطفت بالا برده ام. می خواهم بار دیگر مرا به درگاهت بپذیری. روی نیاز بر خاک بندگی می نهم و تو را می خوانم.
چه زیباست بازگشت از بیراهه و گام نهادن در راه خوبی ها و روشنایی ها.
خدای من! اکنون با کوله باری از خطاها به درگاهت پناه آورده ام. آمده ام تا نماز عشق بخوانم و بار سنگین خطاهایم را بر زمین نهم و سبک بال به سویت پرواز کنم. بپذیر مرا! بپذیر! یا رب العالمین.
منابع کمکی:
1- خود ارضایی یا ارضای انحراف جنسی، مؤسسه فرهنگی اشراق، بابل: مبعث 1379.
2- بلوغ، دکتر احمد صبور اردوبادی.
3- تفسیر المیزان، مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی ـ قدس سره ـ.
4- تفسیر نمونه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی.
5- جلوه های حکمت، سید اصغر ناظم زاده قمی.
6- خانواده و مسائل جنسی کودکان، دکتر علی قائمی.
7- دختران، دوستی ها و عبرتها، محمد علی کریمی نیا.
8- دنیای نوجوان، دکتر شرفی، انتشارات تربیت.
9- راهنمای پدران و مادران، محمد علی سادات.
10- مشکلات جنسی نسل جوان، آیت الله مکارم شیرازی.
به نقل از سایت اندیشه قم
غریزه جنسی یکی از غرایز نیرومند، حساس و زندگی ساز انسان است، که در حیات روانی و جسمانی او تأثیرات بسزایی دارد. این امانت الهی در وجود انسان، همچون لبه تیز چاقو دارای وظایف دو بعدی است، که هم می تواند وسیله ارتقاء و تعالی انسان باشد؛ و هم می تواند تنزل و فرومایگی او را فراهم سازد. لذا اگر پرورش صحیح و عاقلانه داشته باشد، و ارضاء آن بر مبنای اعتدال و تعالیم الهی و در مجرای فطرت باشد، زندگی را قرین خوشی و آسایش می گرداند. از همین رو، دین مقدس اسلام دستور به کنترل و تعدیل امیال غریزی انسان داده است؛ امروزه نیز دانشمندان و روانشناسان سرتاسر جهان آن را اساس کار خود قرار داده و می گویند: مراتب شدت و ضعف این امیال منجر به اختلال در اعمال حیاتی و مانع سلامت جسمی و روانی می شود.
رمز غلبه بر فشارهای جنسی
غریزه جنسی با بلوغ بیدار می شود و تقریباً همه جوان ها تحت فشار این غریزه هستند و بسیاری از آنها شرایط ازدواج را ندارند. اساساً جوان با طوفان و بحران و شکوفا شدن خواسته ها و غرایز خویش تعریف می شود. و این از حکمت های الهی است که جوان با نیروی اراده و اختیار خویش بر امیال نفسانی و شهواتی خویش غلبه کرده و به رشد و بالندگی دست یابد.
ترک عصیان، در جوانی، شیوه پیغمبری است ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار
افراد با تقوی و خود ساخته ای که اینک معلم اخلاق هستند و به مقامات معنوی رسیده اند، از ابتدا و به صورت فطری خود ساخته نبودند، در آنها نیز نیازها و تمایلات بسیاری وجود داشته و جاذبه ها و عوامل تحریک کننده بیرونی آنها را به سوی خود فرا می خوانده است. از اینکه تقوای حضرت یوسف را نداریم، نگران نباشیم، با «همت بلند» و «اراده قاطع» ما هم می توانیم بذر تقوی و عفاف را در وجود خویش بپاشیم. پس راه غیرممکنی نیست، دیگران توانسته اند، ما هم یقیناً می توانیم در ابتدا شاید، مجاهده و مبارزه با نفس و به دست آوردن ملکه عفت و تقوی قدری دشوار به نظر آید؛ اما وقتی در این راه گام برداریم و از خداوند طلب یاری نماییم قطعاً خداوند ما را با امدادهای غیبی خود، در این راه یاری و هدایت خواهد کرد. و این وعده الهی است که می فرماید: «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و إن الله لمع المحسنین؛ آنان که در راه ما جدیت و تلاش وکوشش به خرج می دهند، راه های خود را به آنها ارائه می دهیم، و خداوند با نیکوکاران است.»[1]
اصل اولیه کنترل غریزه جنسی:
عفت جنسی
در این میان اسلام همه و به خصوص جوانانی که شرایط ازدواج کردن را ندارند، به یک سجیه مهم و صفت عالی اخلاقی یعنی عفاف و پاکدامنی دعوت می کند. «و لیستعفف الذین لا یجدون نکاحاً؛ کسانی که قدرت و وضعیت مساعد برای ازدواج ندارند، باید عفت و خویشتنداری پیشه کنند.»[2] ملکه عفت آدمی را در اعمال تمایلات جنسی کنترل و تعدیل می کند و انسان را از پلیدی و طغیان شهوت مصون می دارد. در لغت می خوانیم: «عفت، حصول حالتی برای نفس است که در سایه آن شهوت بر آدمی غالب نمی شود.» دیگر فواید و آثار عفت عبارتند از: حفظ والایی و وقار آدمی، پیشگیری از وسوسه ها و تحریک ها، پیشگیری از آشفتگی فکر و داشتن کانونی گرم و سعادتمند در خانواده ها.[3]
شیوه های عملی کنترل فشارهای جنسی
1. تقویت ایمان و پرورش معنویت و تقوی؛ بی شک یکی از دست آوردهای بزرگ ایمان واقعی و عبادات، مهار کردن غرایز سرکش و تسلط بر هوی و تمایلات غیرمشروع است.[4] «انّ الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر»[5] با شرکت در مجالس مذهبی و توسل به ائمه اطهار و خواندن دعا و تلاوت قرآن و به وسیله نماز با حضور قلب، با خدا ارتباط معنوی برقرار کنید.
2. هفته ای یکی دو روز، روزه مستحبی بگیرید؛ پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حدیثی پس از ترغیب جوانان به ازدواج می فرماید: «هر کس ازدواج برایش مقدور نبود، بسیار روزه بگیرد؛ زیرا که روزه از نیروی شهوت می کاهد.»[6]
3. حفظ و تقویت کرامت و عزت نفس؛ انسان اگر به گوهر روح و نفس خود توجه داشته باشد، هیچ گاه دنبال گناه و شهوت نمی رود. امام علی- علیه السّلام- می فرماید: «آن کس که واجد بزرگواری و کرامت نفس باشد. تمایلات شهوانیش در نظر او خوار می نماید.»[7] گاندی می گوید: «تمدن غربی اگر غربیان را مبتلا به خوردن مشروب و توجه به مسایل جنسی نموده است به خاطر این است که غربی به جای (خویشتن جویی) در پی نسیان و هدر ساختن خویش است».
4. دوری از نگاه های مسموم و مناظر تحریک آمیز؛ هیچ عضوی در بدن به اندازه چشم از عالم خارج متأثر نمی شود، و ارتباط بسیار عجیب و پیچیده ای بین مشاهدات و افکار، خیالات و حالات روانی انسان وجود دارد.[8] و خداوند این قدرت را به انسان داده است که اگر اراده کند، با فرو انداختن و غض چشم و توجه نکردن به دختران محیط اطراف، به کنترل خود بپردازد.
5. از فکر و ترسیم صحنه های محرک در ذهن و خیال پرهیز کنید.
6. تقویت اراده؛ با تلقین به نفس و مثبت گرایی عدم پراکنده کاری، سرو سامان دادن کارهای نیمه تمام، مدیریت زمان، الگوگیری از افراد با اراده، ورزش، اراده خود را تقویت کنید و هر لحظه به خود بگویید: من می توانم، چون اراده دارم.[9]
7. اعتماد به نفس داشته باشید و برای کسب آن، توکل به خدا داشته باشید؛ صبور و بردبار باشید؛ با امید و با نشاط باشید، استقامت داشته باشید؛ هیچ وقت نترسید؛[10] و بدانید که خدا قدرت مقابله با گناه و شهوت را در وجود انسان قرار داده است.
8. هیچ وقت بی کار نباشید و اوقات فراغت خود را به تفریحات سالم و مطالعه و کارهای فکری بپردازید.
9. ورزش؛ هر روز به منظور تقویت جسم و تخلیه انرژی خود مقداری ورزش کنید.
10. در خوردن مواد غذایی پرکالری و محرک مثل پیاز، فلفل، خرما، تخم مرغ و .... به حداقل لازم اکتفا کنید.
11. محرک های ناهنجار بصری، شنیداری، تخیلی جنسی اطراف مثل فیلم، عکس و.... را حذف کرده و هیچ وقت به موسیقی تحریک کننده گوش ندهید. بر قوه تخیل خود با مطالعه، ذکر خدا، انصراف توجه و افکار مثبت جایگزین و کارهای هنری و خلاقانه و .... مدیریت داشته باشید.
12. در انتخاب دوستان دقت کافی را به عمل آورید.
13. اگر مرتکب گناهی شده اید توبه کنید و بدانید که خدا توبه کننده گان را دوست دارد. برخی افراد چون از این امر بی اطلاع اند لحظه به لحظه با سیاست «آب که از سرگذشت چه یک نی چه صد نی» در مرداب گناه فرو می روند.
برای مطالعه بیشتر به کتب ذیل مراجعه گردد:
1. کنترل رابطه جنسی، احمد مطهری، دفتر تبلیغات اسلامی، 1360.
2. آنچه یک جوان باید بداند؟ رضا فرهادیان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1374.
3. اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، مرتضی مطهری، تهران، صدرا، 1368.
4. دنیای نوجوان، دکتر محمدرضا شرفی، نشر تربیت.
[1] . عنکبوت/69.
[2] . نور/ 33.
[3] . قائمی، علی، مرزها و روابط پسران و دختران، تهران، سازمان ملی جوانان،1381 ص144؛ و فلسفی، محمد تقی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران، هیئت نشر معارف اسلامی، 1342، ج2، ص360.
[4] . قاسمی، حمید محمد، اخلاق جنسی در دیدگاه اسلام، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373، ص191.
[5] . عنکبوت/45.
[6] . مستدرک الوسائل، ج2، ص531.
[7] . نهج البلاغه، (فیض الاسلام)، ص1283.
[8] . اخلاق جنسی از دیدگاه اسلام، همان، ص 196.
[9] . لیندن فیلد، گیل، اعتماد به نفس برتر، ترجمه حمید و نگار اصغری پور، تهران، جوانه رشد، 1382، ص102.
[10] . همان، ص 163.
به نقل از سایت اندیشه قم
در راستای اعزام چند دانشمند به فیلادلفیا در آمریکا، من هم رفتم.
با دانشمندی ایرانیالاصل در آنجا برخورد کردم که در دوازده مجمع جهانی عضو بود.
به من گفت: هر روز لعنت میفرستم به کسی که مرا به آمریکا فرستاد.
پرسیدم: چرا؟ گفت: مثلاً، نیمهشب دیدم چراغ اطاق دخترم روشن است.
رفتم، ببینم آیا مشکلی دارد.
دیدم لندهوری در آنجا هست.
دخترم مرا به فحش گرفت که چرا بیاجازه به داخل اطاق آمدی.
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت