امام صادق(علیه السلام) از پدرش نقل کرده است که
همچنین روایت شده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) خود را برای صحابه خویش میآراست چه رسد برای اهل خود و میفرمود:
بهراستی که خدا دوست میدارد وقتی که شخصی به سوی برادران خود میرود مهیا شود و خود را بیاراید.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- مکارمالاخلاق، ص110
2- هدیهالاحباب، ص287
شخصی خدمت امام صادق - علیه السلام- رسید، و برای انجام کاری استخاره کرد.
از قضاء استخاره بد آمد.
ولی اعتنا نکرد، و سفرش را که برای تجارت بود، آغاز کرد.
اتفاقاً در سفر به او خوش گذشت، و سود بسیاری به دست آورد.
وی از بد آمدن استخاره در شگفت ماند، از این رو پس از بازگشت، خدمت حضرت رسید و جریان را از ایشان پرسید.
امام صادق - علیه السلام- لبخندی نموده و فرمودند: به یاد داری که در مسافرتت در فلان منزل آنچنان خسته بودی که خوابت برد.
و وقتی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرده و نماز صبحت قضا شده بود؟! اگر خداوند متعال آنچه را که در دنیاست به تو داده بود، جبران دو رکعت نماز قضای تو نمیشد.
به نقل از پایگاه اندیشه قم
منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی ، از جنایتکاران بزرگ تاریخ است ، وی نسبت به امام صادق (ع) اهانتها و جسارتها کرد، از جمله آن حضرت را به اجبار، مدتی به حیره آورد (این شهر نزدیک کوفه بود).
هارون بن جهم می گوید: در حیره بودیم ، یکی از صاحب منصبان لشکر منصور، جمعی را به خانه خود دعوت کرد، از جمله امام صادق (ع) را نیز به آن مجلس فرا خواند.
وقتی که سفره را پهن کرده و غذا را آوردند، یکی از مهمانان آب خواست ، برای او بجای آب ، قدحی از شراب آوردند، امام صادق (ع) تا متوجه این موضوع شد، بی درنگ برخاست و فرمود: پیامبر خدا (ص) فرموده : ملعون است کسی که کنار سفره ای که در آن شراب هست بنشیند در آنجا ننشست و رفت.
داستان دوستان/محمد محمدی اشتهاردی
به نقل از پایگاه اندیشه قم
در کتاب کافی از نوح بن شعیب و محمد بن الحسن روایت شده است که ابن ابی العوجاء از هشام بن حکم پرسید مگر خدا حکیم نیست؟ هشام گفت: بله، خداوند احکم الحاکمین است.ابن ابی العوجاء گفت: به من خبر ده از آیه:
«فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً»نساءآیه 3
«ازدواج کنید با آنچه که خوش آید شما را از زنان دو و سه و چهار و اگر بترسیدکه عدالت را پیشه خود نکنید پس یکی را به ازدواج خود در آورید».
مگر این حکم قرآن نیست؟ هشام گفت: بله، ابن ابی العوجاء گفت: پس به من خبر ده از آیه:
«وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَینَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَهِ»نساء آیه 129
«و هرگز نمیتوانید بین زنانتان عدالت را رعایت نمایید اگر چه بسیار علاقه به رعایت اعتدال علاقه داشته باشید...»
کدام حکیم به این گونه سخن میگوید؟ هشام جوابی نداشت. از همین رو به مدینه نزد حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ آمد و ماجرای خود را باز گفت. حضرت فرمود: اینکه خدا میفرماید:
«فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ...»
مقصود عدالت در نفقه خرج زن است و اینکه میفرماید:
«وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا...»
مقصودعدالت در محبت است. چون هشام این جواب را به ابن ابی العوجاء رسانید، وی گفت: به خدا این جواب از خودت نیست.
به نقل از پایگاه اندیشه قم
امام صادق (ع ) فرمود: فرشته اى در حین عبور، دید مردى کنار در منزل کسى ایستاده است ، به او گفت : ((اى بنده خدا براى چه اینجا ایستاده اى ؟ آیا حاجتى به صاحب منزل دارى ؟ و یا صاحب منزل از خویشان توست ؟!)).
او در جواب گفت : ((صاحب منزل نه از خویشان من است و نه حاجتى به او دارم ، فقط برادر دینى من است ، و من براى انجام وظیفه پیوند اسلامى ، براى خدا آمده ام از او احوالى بپرسم و بر او سلام کنم )).
فرشته به او گفت : من از طرف خدا به سوى تو فرستاده شده ام ، خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرماید: تو به دیدار من آمده اى و تعهد و پیوند با مرا فراهم نمودى ، بهشت را براى تو واجب نمودم ، و تو را از خشم خویش بخشیدم و از آتش دوزخ پناه دادم .
آرى کسانى که به زیارت و دیدار همکیشان خود مى روند، اینها در حقیقت به زیارت خدا مى روند، و مشمول عالى ترین درجه عفو و لطف خدا هستند.
نام کتاب : داستان دوستان ج 1
تالیف : محمد محمدى اشتهاردى
حضرت صادق علیه السلام فرمود: مردى از کفار اهل کتاب (ذمى ) در راه رفیق امیرالمؤ منین علیه السلام گردید ایشان را نمى شناخت .
پرسید کجا مى روى ، حضرت فرمود: به کوفه ، هنگامیکه بر سر دو راهى رسیدند ذمى خواست از راه دیگر برود حضرت مقدارى او را همراهى نمود.
ذمى عرض کرد شما که خیال کوفه داشتید براى چه از این راه می آئید، مگر نمى دانید راه کوفه از این طرف نیست ؟
فرمود: مى دانم ولى دستور پیغمبر ما است که نیکو رفاقت و مصاحبت کردن ، به اینست که رفیق خود را مقدارى همراهى و مشایعت کنند. من از این جهت با تو آمدم .
مرد ذمى گفت : شیفته ى اخلاق نیک اسلام شده اند کسانیکه پیروى این دین را نموده اند من شما را گواه مى گیرم که به اسلام وارد شدم .
از همانجا آن مرد به همراهى على علیه السلام به کوفه آمد در کوفه ایشان را شناخت و مراسم اجراء شهادت اسلام را بجا آورد.
(داستانها و پندها جلد دوم گردآورى : مصطفى زمانى وجدانى به نقل از: ج16 بحارالانوار ص 44).
1. صداقت و امانتدارى
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: اذا رَأیت مِن أَخیکَ ثَلاثَ خصالٍ فَارجِه: الحیاءَ و الامانةَ و الصدق اگر در دوست خود این سه خصلت را دیدى به او امید داشته باش: حیا، امانت و راستى.
امام على علیه السلام فرمود: مِنَ النِّعَمِ الصَّدیقُ الصَدُوق دوست راستگو از نعمتهاى الهى است.
امام على علیه السلام فرمود: عَلَیکَ بِاخوان الصِّدق فَاکثِر من اکتسابهم فَانَّهم عُدّةٌ عِند الرخاء و جُنَّةٌ عِند البلاء وشاوِر فى حَدیثِک الّذینَ یَخافُونَ اللهَ واحبِب الاخوانَ على قدر التَّقوى بر تو باد یاران راستگو، پس بسیار با آنان دوستى کن چرا که آنها ذخیرهاند هنگام رفاه و سپر بلایند هنگام تنگدستى، و در سخنانت با کسى مشورت کن که از خدا بترسد و دوستان را به اندازه تقوایشان دوست بدار.
در حقیقت یار یکدل کیمیاست چون صدف کمیاب و چون دُر پربهاست
***
تو با دوست یک دل شو و یک سخن که خود بیخ دشمن برآید ز بُن
2. توجه به نماز اول وقت
یکى از معیارهاى دوست خوب میزان پایبندى و توجه به نماز است.
امام صادق علیه السلام فرمود: اختَبِروا اخوانَکم بِخَصلَتَینِ فَان کانَتا فِیهِم وَ الّا فَاعزِب ثُمَّ اعزِب ثُمَّ اعزِب الُمحافَظَةُ عَلَى الصَّلوات فِى مَواقیتِها، وَ البِرُّ بِالاخوان فِى العُسرِ وَ الیُسر
دوستان خود را به دو خصلت بیازمایید، اگر واجد آن دو بودند با آنان رفاقت کنید و الا از آنان دورى کن، دورى کن، دورى کن. بجا آوردن فریضه نماز در اوقات خود و نیکى به برادران دینى در سختى ها و راحتى ها.
وامش مده آنکه بى نماز است گرچه دهنش ز فاقه باز است
کو فرض خدا نمى گذارد از قرض تو نیز غم ندارد
راه و رسم دوستى، ص: 32
1. کمک به طاعت خداوند
امام على علیه السلام مى فرماید: المُعین على الطاعة خیر الاصحاب «غررالحکم، ص 416» بهترین یاران، کمک کننده بر طاعت خداوند است.
2. سربلندى
امام حسن مجتبى علیه السلام به جنادة فرمود: فَاصحب مَن اذا صَحِبتَهُ زانَک ... «بحارالانوار، ج 44، ص 140» اگر خواستى دوستى انتخاب کنى، با کسى دوست شو که باعث افتخارت باشد ...
امام صادق علیه السلام فرمود: اصحَب مَن تَتَزَیَّنُ بِه وَ لاتَصحَب مَن یَتَزَیَّنُ بِک «منتخب میزان الحکمه، ص 316، ح 3493» با کسى معاشرت کن که افتخارت باشد نه با کسى که افتخارش باشى.
همنشین تو از تو، به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید
***
اى پسر همنشین اگر خواهى همنشینى طلب ز خود بهتر
زانکه در نفس همدم از همدم نقش پیدا شود به خیر و به شر
راه و رسم دوستى، ص: 31
حضرت صادق (ع) در سفری بین راه، کسی را دیدند که در کنار جاده، زیر سایه درختی به یک وضعی خودش را انداخته که معلوم است، ناراحت می باشد و حالش غیر عادی است (حضرت) به فردی که همراهش بود فرمود: برویم ببینیم این مرد چه گرفتاری دارد. وقتی نزدیک او رفتند، از وضع لباس مخصوص او فهمیدند که مسلمان نیست و صدایش هم در نمی آمد، پس از بررسی، فهمیدند این مرد تشنه و گرسنه و در این بیابان تنها مانده است. حضرت دستور فرمودند تا آب و نانش دهند شخصی که همراه امام بود گفت «این مرد کافر است، مگر ما می توانیم به کافران هم محبّت کنیم؟» حضرت فرمودند: «آری، این محبّت، ضربه ای به جایی نمی زند و دشمنی با مسلمانان نیست.
(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)
عبد الله بن اَبی یَعْفور که از خواصّ یاران امام صادق (ع) است به حضرت عرض کرد: به خدا قسم اگر اناری را به دو نیمه تقسیم کرده، نصفش را حلال و نصف دیگر را حرام بنامی، من بی چون و چرا تسلیم هستم.» معرفت امام حق و پیروی از او ستون فقرات بصیرت مردان خداست.
(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)