حسین علیه السلام در آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بود برای امتناع از بیعت از مدینه خارج شد و چون مکّه را حرم امن آلهی می داند و در آنجا امنیت بیشتری وجود دارد و مردم مسلمان ، احترام بیشتری برای آنجا قائل هستند و دستگاه حکومت هم مجبور است نسبت به مکّه احترام بهتری می داند بلکه برای اینکه مکّه را مرکز اجتماع بیشتری می یابد.
زیرا: در ماه رجب و شعبان که ایام عمره است مردم از اطراف و اکناف به می ایند و بهتر می توان مردم را ارشاد کرد و آگاهی داد. بعد هم موسم حجّ فرا میرسد که فرصت مناسبتری برای تبلیغ است .
بعد از حدود دو ماه توقف در مکّه نامه های مردم کوفه می رسد.
عبد اللَّه بن احمد بن عامر طائى
از امام رضا (ع) و او از پدرانش نقل مى کند که حسین بن على (ع) فرمود:
على بن ابى طالب (ع) در مسجد کوفه بود که مردى از اهل شام به پا خاست و از او مسأله هایى پرسید، در میان سؤال هاى او یکى هم این بود که گفت:
به من خبر بده که خوابیدن چند نوع است؟
فرمود: خوابیدن بر چهار وجه است:
پیامبران بر پشت مى خوابیدند
و چشمانشان نمى خوابید و در انتظار وحى خدا بودند،
و مؤمن که بر پهلوى راست و رو به قبله مى خوابد
و پادشاهان و فرزندان آنها که بر پهلوى چپ مى خوابند تا آنچه خورده اند گوارا گردد
و شیطان و برادرانش
و هر دیوانه و مریض که به روى(شکم) خود مى خوابند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 381
ایشان در روز 13 ماه رجب، 30 سال پس از حادثه اصحاب فیل در خانه کعبه چشم به جهان گشود.
ده ساله بود که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به رسالت مبعوث شد.
در تمام دوران رسالت پیامبر که 23 سال به طول انجامید کنار پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود.
پدرش «ابوطالب» و مادرش «فاطمه» نام داشت.
وى حضرت «فاطمه زهرا علیها السلام» را به همسرى برگزید و ثمره این ازدواج مبارک 4 فرزند یعنى امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و زینب کبرى و ام کلثوم بود.
تقریباً سه ماه پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم حضرت على علیه السلام همسر فداکار خویش را درحالى که 18 سال بیشتر نداشت از دست داد.
((پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم علاقه ویژه اى به دخترش فاطمه علیها السلام داشت و مى فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر که او را شاد نماید مرا شاد نموده و هر که او را بیازارد مرا آزرده است، فاطمه عزیزترین مردم نزد من است.» ... حضرت فاطمه علیها السلام به تمام معنا از مقام ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام دفاع کرد و در حقیقت در همین راه جان خود را نثار نمود.))
بعد از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم حضرت على علیه السلام مدت 25 سال خانه نشین بود.
در سال 35 هجرى مردم با او به عنوان زمامدار مسلمانان بیعت کردند.
مدت خلافت حضرت پنج سال طول کشید و در ماه رمضان سال 40 هجرى در سن 63 سالگى در مسجد کوفه به شهادت رسید.
مرقد مطهر آن امام در شهر «نجف» که یکى از شهرهاى کشور عراق است، قرار دارد.
لقب آن حضرت «امیرالمؤمنین» و کنیه اش «ابوالحسن» است.
کتاب شریف «نهج البلاغه» مجموعه اى از سخنرانى ها، نامه ها و حکمت هاى آن امام عزیز است که توسط سید رضى رحمه الله جمع آورى گردیده است.
ره توشه نوجوانان (اصول عقاید ، اخلاق و احکام)، ص: 98
معاویه عده ای از صحابه و تابعین دروغگو را با پول خریده بود تا آنها بر ضد امام علی (ع)، حدیث جعل کنند، مانند ابوهریره، عمروعاص و مغیره بن شعبه از صحابه، و مانند عروه بن زبیر از تابعین.
ابوهریره بعد از شهادت علی (ع) به کوفه آمده بود، و با طرفندهای عجیبی،(با حمایت از قدرت معاویه) مطالبی را که با شأن علی (ع) نامناسب بود، می بافت و به پیامبر(ص) نسبت می داد، شبها کنار باب الکنده مسجد کوفه می نشست و عده ای را با اراجیف خود منحرف می کرد.
شبی یکی از جوانان غیور و آگاه کوفه در جلسه او شرکت کرد، پس از شنیدن گفتار بی اساس او، خطاب به او گفت: تو را به خدا سوگند می دهم آیا شنیده ای که رسول خدا در مورد علی (ع) این دعا را کرد:
اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه:
خدایا دوست بدار، کسی را که علی (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی (ع) را دشمن دارد.
ابوهریره (دید نمی تواند این حدیث روشن و قاطع را رد کند) گفت: اللهم نعم: خدا را گواه می گیرم آری شنیده ام.
جوان غیور گفت: بنابرین، خدا را گواه می گیرم که تو دشمن علی (ع) را دوست می داری و دوست علی (ع) را دشمن داری (پس مشمول نفرین رسول خداص هستی)، سپس آن جوان بر خاست و با کمال بی اعتنائی آن جلسه را ترک نمود.
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی
به نقل از پایگاه اندیشه قم