...علایم غیرحتمى ...یک روایت، از امام صادق (ع) ...
در این روایت چنان روى علایم و مفاسد انگشت گذارده شده که گویى این پیشگویى،
مربوط به 13 یا 14 قرن پیش نیست،
بلکه مربوط به همین قرن است؛
و امروز که بسیارى از آنها را با چشم خود مىبینیم قبول مى کنیم که براستى معجزه آساست.
امام صادق (ع) به یکى از یاران خود فرمود:
1- هرگاه دیدى که: حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
2- و دیدى که: ظلم و ستم فراگیر شده است.
3- و دیدى که: قرآن فرسوده و بدعتهایى از روى هوا و هوس، در مفاهیم آن آمده است.
4- و دیدى که: دین خدا (عملا) توخالى شده، همانند ظرفى که آن را واژگون سازند!
5- و دیدى که: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشى گرفته اند.
گرچه غیبت از گناهان کبیره به شمار مى آید
و در قرآن کریم و روایات به شدت از آن نهى شده است
اما مواردى هست که از این کلّیت استثناء شده
و غیبت در آن گونه موارد حرام نیست
و چون غیبت از گناهان کبیره
و رفتاری بسیار زشت و نابهنجار محسوب مى شود
باید موارد استثناء از اهمیت ویژه اى برخوردار باشد
تا به لحاظ اهمیت بتواند
در برابر مفسده غیبت مقابله کند و آن را تحت الشعاع قرار دهد.
از امام کاظم (علیه السلام) روایتى نقل شده است که حدود غیبت را روشن مى فرماید:
«مَن ذَکرَ رَجُلا مِن خَلفِهِ بما هُو فِیه مِمّا عُرفه الناس لَم یَغتَبه و مَن ذَکره مِن خَلفِهِ بما هو فیه مِما لا یَعرفهُ الناس اَغتابهِ، و مَن ذَکره بِما لَیس فیه فَقد بُهته» (جامع السعادات، ج 2، ص 304.)
کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى که مردم از آن باخبرند یاد کند،
غیبت او را نکرده است
و کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى یاد کند که مردم از آن بى خبرند،
غیبت او را کرده است
و کسى که او را به عیبى که در او نیست یاد کند
به او بهتان زده است.
موارد جواز غیبت
ابو بصیر گفت: به امام جعفر صادق علیه السّلام عرض کردم:
فدایت شوم، [صفات] شیعیانت را برایم وصف فرما. حضرت فرمود:
شیعه ما کسى است که:
صدایش از گوشش نمى گذرد
و دشمنى اش از بدنش به دیگرى تجاوز نمى کند.
بارش را به دوش دیگرى نمى اندازد
و اگر از گرسنگى هم بمیرد،
از غیر برادران دینى اش چیزى نمى خواهد.
شیعه ما کسى است که:
همچون سگ پارس نمى کند
و همچون کلاغ طمع نمى ورزد.
شیعه ما،
سبک بار زندگى مى کند
و هر زمان در جایى مأوا مى گیرد.
شیعیان ما کسانى هستند که:
در اموالشان، حقّ مشخّصى براى دیگران قرار مى دهند،
با یک دیگر مواسات مى کنند،
هنگام مرگ، بى تابى نمى کنند
و در قبرهایشان به زیارت یک دیگر مى روند.
ابا بصیر گفت: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم:
فدایت شوم، اینان را کجا بجویم؟
فرمود: در اطراف زمین و بین بازارها،
آن گونه اند که خداى بزرگ در کتابش [در باره آنها] فرموده است:
«در برابر مؤمنین فروتن
و در مقابل کافران سرفرازند».
صفات الشیعة / ترجمه توحیدى، ص: 59
حریز بن عبد اللَّه از امام صادق (ع) نقل مى کند که فرمود:
مردم در موضوع قدر سه دسته اند:
کسى که گمان مى کند که خداوند مردم را بر گناهان مجبور کرده، چنین کسى خدا را در حاکمیتش ظلم کرده و کافر است،
و کسى که گمان مى کند که کار به مردم واگذار شده، چنین کسى سلطنت خدا را سست کرده و او نیز کافر است،
و کسى که مى گوید:
خداوند بندگانش را به آنچه طاقت دارند تکلیف کرده، به آنچه طاقت ندارند تکلیف نکرده است، هر گاه کار خوبى کند خدا را ستایش مى کند و هر گاه کار بدى مى کند از خدا آمرزش مى طلبد،
چنین کسى مسلمان درستى است،
و توفیق دهنده خداست.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 283
معاویة بن وهب از امام صادق (ع) نقل مى کند که فرمود:
به خاطر هفت کلمه، حکیمى صد فرسخ به دنبال حکیمى دیگر بود و چون به او رسید از وى پرسید:
اى شخص، آن چیست که از آسمان بلندتر
و از زمین گسترده تر
و از دریا بى نیازتر
و از سنگ سخت تر
و از آتش سوزاننده تر
و از سرماى سخت سردتر
و از کوه هاى استوار سنگین تر است؟
گفت: اى شخص،
حق از آسمان بلندتر
و عدالت از زمین گسترده تر
و بى نیازى نفس از دریا بى نیازتر
و قلب کافر از سنگ سخت تر
و حریص پر طمع از آتش سوزاننده تر
و نومیدى از رحمت خدا از سرماى سخت سردتر
و بهتان به یک فرد بى گناه از کوه هاى استوار سنگین تر است.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 17
مرحوم میرزای نوری در سامرا دستور فرموده بود برای دو شب پنجشنبه و جمعه صد نفر از طلاب را دعوت کنند،
ولی اشتباها همهی صد نفر را برای یک شب دعوت کرده بودند،
و غذا به اندازهی پنجاه نفر تدارک دیده بودند،
لذا به خانهی مرحوم آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی رفتند و ایشان را از ماجرا باخبر نمودند.
ایشان فرموده بودند: سر دیگ غذا را برندارید، تا من بیایم.
قبل از کشیدن غذا، ایشان حاضر شد، پارچهی آب نخوردهای را مطالبه نمود و روی دیگ گذاشت
و سه مرتبه دست را روی آن به طرف چپ و راست حرکت داد
و گفت: "عَلیٌ خَیرُ البَشَر، وَ مَن اَبی فَقَد کَفَر"(1) "
علی بهترین انسان است، هر کس این را نپذیرد، قطعا کافر است"
سپس غذای داخل دیگ را کشید و به همهی صد نفر رسید!
1. مناقب امیرالمؤمنین، نوشتهی محمد بن سلیمان کوفی، ج2، ص523 و 524، بحارالانوار، ج26، ص306؛ ج38، ص6-14و...
(همان، ج2، ص126)
امام موسی بن جعفر علیه السلام به بالین یکی از دوستانش آمد که در حال جان کندن بود، و حالش به گونه ای بود که به سؤ ال هیچکس پاسخ نمی داد.
حاضران خطاب به امام هفتم کرده و عرض کردند: ای پسر رسولخدا(ص ) دوست داریم حقیقت مرگ را شرح دهی و بفرمائی که این بیمار ما اکنون در چه حالیست ؟
امام فرمود: مرگ برای مؤمن ، وسیله تصفیه و پاکسازی است ، مؤمنان را از گناه می شوید، برای آنان آخرین ناراحتی است ، و کفاره آخرین گناهانشان است ، در حالی که کافران ، هنگام مرگ از حسناتشان جدا می شوند، و آخرین لذت خود را در دنیا می چشند (که پاداش کار خوب آنها که احیانا انجام داده اند می باشد).
و اما این شخص بیمار که در حال جان کندن است ، به کلی از گناهانش پاک شد و تصفیه گردید آنگونه که لباس چرکین را در آورده و لباس پاک می پوشد، او هم اکنون شایستگی آنرا دارد که در سرای همیشگی آخرت ، با ما اهلبیت ، محشور شود.
داستانها و پندها, ج6/ مصطفی زمانی وجدانی
به نقل از سایت اندیشه قم