سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...در چند موضع، دروغ را تجویز کرده اند:

اول:

در جایى که:

اگر مرتکب دروغ نشود مفسده اى بر آن مترتب شود، یا ضررى به خود برسد، یا باعث قتل مسلمانى یا بر باد رفتن عرض او یا آبروى او یا مال محترم اوبشود،

که در این صورت جایز، بلکه واجب است.

پس اگر ظالمى کسى را بگیرد و از مال او بپرسد، جایز است انکار کند.

یا جابرى او را بگیرد و از عمل بدى که میان خود و خداکرده باشد سؤال کند جایز است که بگوید: نکرده ام.

و همچنین هر که بپرسد از کسى ازمعصیتى که از او صادر شده باید اظهار آن نکند، زیرا اظهار گناه، گناهى دیگر است.

واگر از عیب یا مال مسلمانى از او استفسار کنند جایز است انکار آن، بلکه در همه این صور واجب است.

دوم:


ادامه مطلب...




تاریخ : دوشنبه 93/10/22 | 2:59 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

 

" وَ قالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ

 فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ"

آن گاه از رفیقى که اهل نجاتش یافت

درخواست کرد که مرا نزد خواجه خود یاد کن

(باشد که چون بى‏ تقصیرم بیند از زندانم برهاند)

اما شیطان از خاطر آن یار زندانى برد

که یوسف را نزد خواجه‏ اش یاد کند،

بدین سبب در زندان چندین سال محبوس بماند.

(یوسف 42)ترجمه الهی قمشه ای 

آنچه از دیدگاه مذهب اهل بیت(ع) مسلم به نظر می رسد؛

عصمت حضرت یوسف(ع) از خطا و عصیان است.

اما آنچه مبهم به نظر می رسد این است که؛

 آیا توسل جستن یوسف(ع) به زندانی منافات با عصمت او ندارد؟

اگر قرآن و بیان اهلبیت(ع) را به طور همه جانبه توجه نماییم،

مسئله کمک جستن از وسایل مختلف امری است لازم و واجب .

همان گونه که با خوردن آب و نان زنده می مانیم،

رفع تهمت و حفظ جان خود ولو با توسل جستن به افراد،

در صورتی که در قالب یک تکلیف ثابت گردد امری واجب است.

بنابراین همانطور که صاحب تفسیر بزرگ المیزان به این مطلب پرداخته اند،

توجه یوسف به زندانی صرفا جهت رفع تهمت و حفظ جان وی بوده است.

روایات ذیل این آیه را نیز باید،

با توجه  به صراحت آیات قرآن

و قرائن موجود یا مسکوت گذاشت

و یا اینکه به گونه ای که با عصمت پیامبری،

همچون یوسف(ع) منافات نداشته باشد به تأویل برد.

برای مطالعه دقیق تر رجوع نمایید به تفسیر المیزان ج11 ص 181

 






تاریخ : جمعه 93/9/14 | 8:47 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()


امام سجاد علیه السلام ... فرمود:....
و اما حق اذان گو این است که
بدانى او پروردگار عزیز و جلیل را به یاد تو مى آورد
 و تو را به سوى بهره ات دعوت مى کند
و تو را بر انجام فریضه اى که خداى عزوجل بر تو واجب ساخته یارى مى کند
 پس بر این کار از او همانند کسى که به تو نیکى روا داشته قدردانى کن .
نام کتاب : جهاد با نفس    نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره مترجم : على افراسیابى.






تاریخ : چهارشنبه 93/7/9 | 9:24 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

امام سجاد علیه السلام ... فرمود:....
و اما حق زیردستان تو این است که
بدانى آنها به خاطر ناتوانى خود و توانایى تو رعیت تو گشته اند
 پس واجب است که در بین آنان به عدل رفتار کنى
و براى آنان چون پدرى مهربان باشى و نادانى آنان را ببخشایى
 و در کیفر نمودن آنان شتاب نکنى
و خداى عزوجل را بر قدرت و تسلطى که بر ایشان به تو داده است سپاسگزار باشى .

نام کتاب : جهاد با نفس    نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره مترجم : على افراسیابى.






تاریخ : سه شنبه 93/7/8 | 5:7 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

امام سجاد علیه السلام ... فرمود:....
و حق حج این است که

بدانى حج وارد شدن بر پروردگار

و گریختن از گناهانت به سوى خدایت است
 و در حج توبه ات پذیرفته است .
و با به جاى آوردن حج

یکى از واجباتى را که خداوند بر تو واجب ساخته است ادا نموده اى .

نام کتاب : جهاد با نفس    نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره مترجم : على افراسیابى.






تاریخ : سه شنبه 93/7/8 | 4:35 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

در وصیت امیرالمؤ منین علیه السلام به فرزندش محمد بن حنفیه آمده است.

حضرت فرمود: اى پسر دلبندم !
چیزى را که نمى دانى مگو
بلکه هر چیزى را هم که مى دانى بر زبان میاور

زیرا خداوند بر تمامى اعضاى تو امورى را واجب ساخته
 که بوسیله آنها در روز قیامت بر علیه تو حجت و دلیلى مى آورد
و از تو درباره آنها مى پرسد
و آنها را پند و نصیحت نموده و بیم داده و ادب آموخته
و رها وا نگذارده ...

 پس اینها که گفته شد چیزهایى است که خداوند بر اعضاى تو واجب ساخته است
 پس از خدا بترس اى فرزندم
و اعضاى خود را در راه اطاعت و خوشنودى او به کار گیر
و بر حذر باش از اینکه خداى تعالى تو را در حال انجام معصیتش ببیند
 یا تو را در طاعت خویش نیابد
پس در نتیجه از زیانکاران باشى
 و بر تو باد که به خواندن قرآن بپردازى
 و به آنچه در قرآن است عمل کنى
و واجبات و قوانین و حلال و حرام
و امر و نهى آن را لازم شمرى
و با قرآن به شب زنده دارى بپردازى
و در شب و روزت آن را تلاوت کنى
زیرا قرآن عهد و پیمانى است از جانب خداى تبارک و تعالى با بندگانش
 پس بر هر مسلمانى واجب است که در هر روز نظر به این پیمان الهى بیفکند
اگر چه به پنجاه آیه آن
و بدان که درجات بهشت به عدد آیات قرآن است
 پس زمانى که روز قیامت شود
به قارى قرآن گفته خواهد شد که بخوان و بالا رو
پس در بهشت بعد از پیامبران و صدیقان کسى درجه اش ‍ بالاتر از درجه قارى قرآن نیست .

نام کتاب : جهاد با نفس    نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره
مترجم : على افراسیابى.






تاریخ : دوشنبه 93/7/7 | 5:59 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

پیرمردی بود هشتاد ساله و زشت، بینی بزرگ با لب‌های برگشته،
با این احوال در سن پیری ازدواج کرد،
از عروس پرسیدند راضی هستی؟
 گفت: خیلی،
هم من به او احترام می‌گذارم هم او به من،
 گفتند: چطور؟
گفت: من به او احترام می‌گذارم چون احترام بزرگتر واجب است،
 او به من احترام می‌گذارد چون من از او زیباترم!

به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت






تاریخ : جمعه 93/6/7 | 2:54 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
صفحه اصلی |        
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.