أبو حمزه ثمالى گوید:
شنیدم امام سجّاد علیه السّلام می فرمود:
خداوند عزیز و جلیل می فرماید:
به عزّت و عظمت و شکوه و رونق و برترى و بلندى مقامم سوگند که
هیچ بنده اى
خشنودى مرا
بر هوى و هوس
خویش مقدّم ندارد
جز اینکه همّت و اندیشه او را به امور اخروى متوجّه سازم،
و قلب او را بى نیاز گردانم، و اموال و هستیش را کفایت نمایم،
و آسمانها و زمین را ضامن روزى او قرار دهم،
و دنیا بدو رو کند در حالى که او خوش نداشته باشد.
ثواب الاعمال-ترجمه غفارى، ص: 374
مردى به او گفت: مرا سفارش و پندى فرما،
فرمود: آیا مى پذیرى؟
گفت:آرى،
فرمود:
صبر را متّکا،
و ندارى را مایه راحتى ساز،
و شهوات را ترک گو،
با هوى و هوس مخالفت کن،
و بدان که تو هرگز بیرون از دید خداوند نخواهى بود،
پس بنگر چگونه اى؟
تحف العقول (ترجمه جعفرى)، ص: 427
نوشتهاند: روزی جوانی پیش یکی از صالحان که در خارج شهر سکونت داشت، رفت.
و از آن عارف خواهش کرد که چندی در خدمت وی بگذراند تا از اثر تربیت و دانش و برکت انفاس قدسیه او بهرهمند شود و به مکارم اخلاق آراسته گردد.
آن مرد صالح تقاضای آن جوان را پذیرفت و در مقام تربیت و تهذیب نفس وی برآمد.
روزی در جنگلی با یکدیگر گردش میکردند.
عارف به جوان اشاره کرد که نهال نورستهای را از ریشه برآورد.
جوان به اندک قوتی، به آسانی آن را ریشه کن نمود.
پس از آن که مقداری در جنگل سیر کردند، به درخت کهنهای رسیدند.
مرد صالح به آن جوان اشاره کرد که درخت را از ریشه بیرون آورد.
جوان هر چه تلاش کرد، نتوانست آن را از ریشه برآورد.
در این جا، پیر روشن ضمیر گفت:
ای فرزند! از این داستان باید تجربه بیاموزی و آگاه شوی که تخم هوا و هوس، بغض و کینه، حسد، حرص و نفاق و سایر صفات رذیله، همین که در دل اثر کرد، نهالی است که اگر زود متوجه شوی، به آسانی میتوانی آن را ریشه کن نمایی.
و اگر بگذاری در دل کهنه شوند، چنان ریشه خود را در آن جا مستحکم خواهند کرد که از کندن آنها عاجز و ناتوان خواهی شد و ریشههای آن طوری به هم پنجه خواهند انداخت که هیچ گلی(یعنی صفات جمیله) را نخواهند گذاشت که در دلت بروید و ریشه کند.
جوان وارسته، پند پیر روشن ضمیر را به گوش جان پذیرفت و در راه اصلاح نفس و تعالی روح خویش همت گماشت و یکی از مردان نیک روزگار گردید.
«ریاض الانس» یا «گلهای ارغوان»، ج 1، ص 410.
به نقل از اندیشه قم
مقدمه:
اساس برنامه حیات اسلامی آن است، که ازدواج به صورت دائم صورت پذیرد، و این چنین نهادی است که موجب آرامش، آسایش و تعادل روحی و روانی می شود؛ چرا که ازدواج تنها برای لذّت جسمی و جنسی نیست، بلکه نوعی امنیت روحی و روانی را با خود به ارمغان می آورد. هر مرد و زنی در درون خود نه تنها خلاء جسمی، بلکه خلاء روحی نیز دارد، که جز با طرف دیگر پرنمی شود، و لذا است که خداوند متعال آن را مایه آرامش زوجین معرفی می نماید:
«و از آیات و نشانه های حکیمانه خداوند این است، که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد، تا در کنار آنان آرامش یابید.»[1]
ازدواج موقت نیز یکی از سنت های گرانبهای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ است که در زمان ایشان حلال شده است. دین فطری و انسان ساز اسلام به علت های مختلفی چون فراهم نبودن زمینه و شرایط ازدواج دائم یا دوری از همسر به خاطر جنگ یا مسافرت، که فرد احساس شدید نیاز به ارضاء میل جنسی خود پیدا می کرد، و می ترسید که به گناه بیافتد، ازدواج موقت را به امر الهی حلال نموده است؛ تا اولاً با گناه و فحشا مقابله بشود و ثانیاً از این راه فرد به یک لذّت مطبوع و مشروع برسد.
ازدواج موقت هر چند در زمان بحرانی فشار شدید غریزه جنسی و ترس از آلوده شدن به گناه توصیه می شود تا در اثر آن دچار گناه و منکرات و یا بیماری های روانی همچون اضطراب، بی ثباتی روحی و روانی نشود، اما آن به هیچ وجه فایده های روحی و روانی و مستمر ازدواج دائم را ندارد.
علل بی رونقی ازدواج موقت:
متأسفانه شرایط فرهنگی و رسومات رایج در بین مردم، و ایجاد دید منفی نسبت به آن به علل مختلف همچون:
1. شایع شدن تحریم آن، به علت آن که اهل سنت آن را حرام می دانند
2. شبهه افکنی برخی افراد کج اندیش
3. تصوّرات غلط مردم به اینکه این نوع ازدواج با معنویت و عفاف و پاکدامنی ناسازگار است
4. سوء استفاده برخی فرصت طلبان و ... باعث شده است که عمل به این قانون الهی کاهش یافته و اجرای آزادانه و علنی آن با مشکلات زیادی مواجه شود. و هر قانونی که بخشی از عرف و فرهنگ عمومی نشود، ناشناخته و نامأنوس می ماند. و به مرور به امر ناهنجار و غیر قابل قبول تبدیل می شود.
توصیه امامان ـ علیهم السّلام ـ و دانشمندان:
امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ و علما و فقها، مردم را به این حلال و قانون الهی تشویق و ترغیب می کردند تا:
اوّلاً این احکام الهی تباه نشده و دست به فراموشی سپرده نشود. چنانکه امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «کسی که متعه(ازدواج موقت) را حلال ندارند، از ما نیست.»[2]
ثانیاً برای مسأله حیاتی مانند مسأله جنسی، باید راه حلّی وجود داشته باشد، و چنین نشود که این مسأله به یک شکل آزاردهنده تبدیل گردد، و در صورت نبود آن مردم خصوصاً جوانان در اثر شدت زیاد فشار جنسی به گناه آلوده شوند، و به خاطر همین است که امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «اگر عُمَر متعه را نهی نمی کرد،[3] زنا نمی کرد احدی جز افرادی که سرشتشان منحرف است و شقی هستند.»
شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام به بررسی این موضوع پرداخته، و شدیداً از آن دفاع کرده، فرموده: بستر جامعه برای وجود و امکان ازدواج موقت برای جوانانی که شدیداً تحت فشار جنسی هستند و امکانات ازدواج دائم را ندارند، باید آماده شود.[4]
جمع بندی کتاب های روایی:
قبل از جمع بندی روایات وارد شده در مورد ازدواج موقت، باید بگوییم که همه کتاب های روایی معتبر، همچون الکافی، وسائل الشیعه و غیره ... باب هایی را به این موضوع اختصاص داده اند. اما مهترین منبعی که وجود دارد، و روایات وارد شیعه در مورد ازدواج موقت را در یک مجموعه جمع آوری کرده است، کتاب المتعه، شیخ مفید است که مرحوم مجلسی همه آنها را در بحارالأنوار، ج 100، آورده است.
1. روایات زیادی وجود دارد که ازدواج موقت مستحب است و به همه به صورت مطلق امر شده که متعه بکنند همچون روایتی که امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «یستحب للرجل أن یتزوج المتعه ما أحب للرجل منکم أن یخرج من الدنیا حتی یتزوج المتعه و لو مره» مستحب است بر هر کس متعه گرفته باشد و دوست ندارم که فردی از شما از دنیا برود، مگر اینکه یک مرتبه هم شده متعه و صیغه گرفته باشد.[5]
2. اما در مقابل، روایاتی هم وجود دارد که افراد مختلفی را که نیاز به آن ندارند در موقعیت های مختلف، نهی کرده اند که به متعه روی بیاورند: همچون روایتی که امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ به علی بن یقطین می فرماید: «تو را با نکاح متعه چه کار و حال آنکه خداوند تو را از آن بی نیاز کرده است.»[6]
از جمع بندی این گونه روایات به دست می آید که:
اولاً: سفارشات زیاد به ازدواج موقت به خاطر این بود که این قانون و سنت الهی پایمال نشود و همچنین این حلال الهی برای افراد خاصی است که تحت فشار زیاد نیروی جنسی هستند.
ثانیاً: این ازدواج در موارد زیادی مکروه است و نباید به آن روی آورد، که مواری از آن عبارتند از:
1. جایی که تهمت زنا و غیره زده شود.
2. جایی که باعث اذیّت همسران دائم و تضییع حقوق آنان گردد.
3. جایی که انسان را از مسؤلیت و انجام واجبات باز دارد.
4. جایی که باعث خفت و سبکی انسان گردد.
5. جایی که فقط برای هوس رانی باشد.
6. جایی که زن زناکار و بدکاره باشد و یا دختر باکره باشد.[7]
شهید مطهری در این باره می فرماید: «اما آنجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کرده اند، به خاطر حکمت ثانوی آن یعنی «احیاء سنت متروکه» بوده است؛ زیرا تنها ترغیب و تشویق نیازمندان برای احیاء این سنت متروکه کافی نبوده است ... و هرگز منظور و مقصود این نبوده است که وسیله هوسرانی و هواپرستی و حرامسرا سازی برای حیوان صفتان و یا وسیله بیچارگی برای عده ای زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم کنند».[8]
مشکلات ازدواج موقت برای جوانان:
شرایط اجتماعی نامناسب، عدم پذیرش این نوع ازدواج در بین عرف مردم به عنوان یک راه حل واقعی، نبود مقررّاتی مناسب در بین مردم و بی مسؤلیتی برخی افراد و عدم پذیرش بعضی آثار آن(تولد فرزند و ...)، و سودجویی های برخی از افراد فرصت طلب، مشکلات زیادی را برای اجرای این سنت الهی به خصوص برای افراد جوان مجرّد ایجاد کرده است، و تا فراهم شدن شرایط بهتر فاصله های زیادی وجود دارد. از این رهگذر توصیه می شود جوانان به سفارشات دیگر دین مقدس اسلام یعنی حفظ عفّت و پاکدامنی، تقوی و پرهیزگاری که اصل هم همین است عمل کنند تا شرایط مناسب ازدواج دائم آنها فراهم شود.
مشکل دیگری که وجود دارد این است که امکان دارد کسانی که به ازدواج موقت روی می آورند، بخواهند فقط میل جنسی را از این طریق ارضا کنند و دیگر در آینده به ازدواج دائم که رکن اساسی است و فواید زیادی دارد، روی نیاورند.
و لااقل تجارب نشان داده، که میل جنسی با کامجویی ها، هر چند به شیوه صحیح و شرعی باشد، شعله ورتر می شود، و شاید تنوع طلبی و فزونی خواهی انسان باعث شود، که با یکی دوبار صیغه موقت، انسان به آن معتاد شود و دنبال هوسرانی و شهوترانی رود که مورد نهی اسلام است و این میل، یکی از امیال نیرومندی است که افکار و افعال افراد جوان را که دنبال تحصیل، تهذیب و کار و کوشش هستید، تحت تأثیر زیادی گذاشته و مانع رشد و پیشرفت آنها می شود. لذا توصیه می شود، اگر فشار جنسی خیلی زیاد نیست و تا حدّی نیست که به گناه آلوده شوید، از پرداختن به ازدواج موقت خودداری شود.
مشکلات ازدواج موقت برای زنان جوان:
شرایط اجتماعی نامناسب، نبود مقرراتی مناسب در بین مردم و بی مسئولیتی برخی افراد و عدم پذیرش بعضی آثار آن (بارداری و ...) و سودجویی های برخی از افراد، مشکلات زیادی را به خصوص برای زنان و دختران جوان ایجاد کرده است. لذا برخی از علما روی آوری این گونه افراد را به ازدواج موقت مناسب ندانسته و توصیه می کنند که، آنها در پی احساسات یا نیازهای زودگذر نروند، زیرا برقرار کردن یک رابطه زودگذر، بدون مصلحت اندیشی، بر آینده آنان و روحیه و وضع اجتماعی آنان اثر منفی می گذارد. بنابر این، زن باید به ازدواج موقت به گونه ای کاملا واقع بینانه توجه کرده و به دنبال آن برود. ولی اگر فشار و نیازهای جنسی به اندازه ای باشد که تحمل آن دشوار است، و می ترسد که به گناه بیافتد، آن موقع با کمال احتیاط و مراقبت های ویژه، به ازدواج موقت تن در دهد.[9]
ازدواج موقت دختر باکره؛ آری یا نه؟
در این میان، دختران باکره، در برابر این مشکلات آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند. و این کار آبرو و آینده آنها را در برابر یک ازدواج پایدار و دائم تهدید می کند. لذا آنها بیش از هر چیزی باید، درباره این سختی ها بیندیشند و تلاش کنند، و در برابر هر گونه عکس العمل جنبی زودگذر مقاومت نمایند. علامه سید محمد حسین فضل الله می گوید: «ما به ویژه به دختران باکره توصیه نمی کنیم که به تجربه ازدواج موقت دست بزنند، حتی اگر به آن نیاز داشته باشند. زیرا در آینده به دلیل عادت به آن، یا برخی حالات پیش بینی نشده، یا حساسیتهای اجتماعی که برای آبروی آنان زیانبار است، آثار منفی فراوانی بر روحیه آنان خواهد گذاشت و دیدگاه جامعه را نسبت به آن ها و فرصت های ازدواج را برای آن ها دستخوش تغییر می سازد. زیرا جوانان معمولا میل ندارند با دختری ازدواج کنند که قبلا با جوان دیگری تجربه جنسی، هر چند غیر کامل داشته است. ما شاهد بوده ایم که ازدواج هایی بر اثر پی بردن شوهر به ارتباط همسرش با فرد دیگر پیش از او، بر هم خورده است.»
مشکل دیگر:
رابطه جنسی طبیعی بین زن و شوهر از عوامل مهم استحکام و دوام زندگی زناشوئی و مایه ایجاد روابط احساسی و عاطفی بین آن ها است و دختر جوانی که فعلا به نوعی این نیاز جنسی را ارضاء می کند، امکان دارد که بعدها که ازدواج دائم کرد، دچار اختلال روانی ـ جنسی شده و نتواند به خوبی همسرش را ارضاء و اشباع کند.[10] و این را همه می دانند که اولین آغوش، دلپذیر ترین نوع رابطه هاست و چشم هر مرد و زنی همیشه به دنبال آن است.
توجه:
هرچند ازدواج موقت حلال است، اما به دلیل مشکلات بسیار زیاد آن حتی الامکان دختران جوان نباید دنبال آن نباشند، و به توصیه اکید اسلام، یعنی عفت جنسی و حفظ پاکدامنی و کنترل میل جنسی، (از طریق تقوا،روزه گرفتن و ...)باشند و مهمتر از همه، هرچه زودتر به ازدواج دائم اقدام کنند، تا این که به سعادت و کامیابی و خوشبختی واقعی نایل آیند و تنها در صورت مصون بودن از مشکلات فوق و برای حفظ ایمان به آن اقدام کنند.
نکته های مهم:
1. اگر چه ازدواج موقت امری است شرعی اما نمی توانیم به جهات عرفی آن بی اهمیت باشیم. گاهی عدم توجه به مسائل عرفی سبب تهمت می شود و گاهی برای افراد، به جهت عدم پذیرش اجتماعی، مشکلات و ناسازگاری ها و حتی جدال هایی پیش می آید.
2. در این زمینه باید مراقب بود، چون بیماری های جنسی در این جا زمینه رشد و بروز زیادی دارند. بنابر این به هر کس نمی توان اعتماد کرد.
3. عقد موقت برای هر فردی توصیه نمی شود، برخی افراد که ظرفیت روانی محدودی دارد، در ناسازگاری های زناشویی به جای تمرکز بر حل مشکل و ناسازگاری سریع، سراغ صیغه می روند تا آنجا احساس خوشی بیشتری داشته باشند و این امر می تواند اساس خانواده به شدت ویران کند.
منابع کمکی:
1. حجّتی، احمد، در مسیر زندگی با ازدواج موقت یا دائم، ج اول، قم، مؤلف، 1370.
2. قائمی، علی، تشکیل خانواده در اسلام، تهران، امیری، ج هشتم، 1372.
3. عسگری، مرتضی، ازدواج موقت در اسلام، ترجمه محمد جواد کرمی، تهران، نشر مجمع علمی اسلامی، 1377.
4. صحتی، احمد، در مسیر زندگی با ازدواج دائم یا موقت، قم،1370.
5. تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، طلعت رافعی،نشر دائره.
[1] . روم/21.
[2] . وسائل الشیعه، ج 21، ص 7.
[3] . اشاره به خلیفه دوم دارد.
[4] . رجوع شود به: مطهری؛ مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا، 1379، ج 28، ص 45 تا 69.
[5] . المتعه ،ص 8، بحارالأنوار، ج 100، ص 305، (سی دی نور 2).
[6] . المتعه، ص 14، کافی، ج 5، ص 452، بحار الأنوار، ج100، ص 311.
[7] . مفید، متعه یا ازدواج موقت، ترجمه و تفسیر سید حسین نجفی یزدی، قم، ناظرین، 1382، ص 54.
[8] . نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص 68.
[9]. فضل الله، سید محمد حسین، دنیای زن، ترجمه واحد ترجمه دفتر ژژوهشی و نشر سهروردی، تهران، دفتر ژژوهش و نشر سهروردی، 1383، ص 387.
[10]. عسگری فر، حسین، نقش بهداشت روان در ازدواج، تهران. گفتگو، 1380، ص 161
به نقل از سایت اندیشه قم
مسئله ارتباط دختر و پسر (صحبت کردن، دوستی های خیابانی، رابطه تلفنی و اینترنتی و....) از زوایای مختلفی قابل ارزیابی است که در آغاز این بحث، به دو نکته ی مهم آن اشاره می کنیم:
نکته ی اول: ایام جوانی دوره ی شور احساسات، شوق جنسی و نشاط جسمی است. با بیدار شدن قوای مختلف جسمی، توجه به مسائل عاطفی و جذابیت های ظاهری جنس مخالف زیادتر می شود. این بلوغ طبیعی، در پیدایش دوستی ها و روابط دختر و پسر تأثیر به سزایی دارد.
نکته دوم: همه ما معتقدیم که انسان موفق کسی است که اهداف مشخص در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آن برنامه ریزی نماید و راه مناسب را انتخاب کند. یک جوان نیز، باید سعی کند راهی را انتخاب نماید که او را به یک زندگی ایده آل و سرشار از آرامش، کمال و شادی برساند.
انسان دارای نیازمندی های روحی و جسمی بسیاری است و برای رسیدن به تکامل و آرامش باید به هر دو بعد مادی و معنوی خود بپردازد؛ از طرفی دین اسلام دارای مجموعه قوانین کامل و جامعی است که به همه ی نیازمندی های انسان توجه نموده و در تعالیم خود، مصالح عمومی و سعادت دنیا و آخرت را مدّ نظر قرار داده است.
بر این اساس، اسلام برای پاس داری از حریم پاک و جلوگیری از انحرافات، رعایت ضوابطی را در روابط دختر و پسر ضروری دانسته و آزادی مطلق و بدون حساب و دوستی ها و عشق بازی های مصطلح امروزی را ناپسند و مردود شمرده است. اسلام صحبت کردن زن و مرد را در مواردی ضروری و در جریان رسیدگی به کارهای روزمره ی زندگی حرام ندانسته است؛ اما برای پیش گیری از پیامدهای سوء احتمالی، آنان را از این گونه روابط بر حذر داشته است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
(قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَ لِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌبِمَا یَصْنَعُونَ وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا) «به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند! این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است؛ و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را، جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند.»[1]
در این آیه به صراحت دستور داده شده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه نکنند و از نگاه های هوس آلود پرهیز نمایند. به راستی، اگر به این آیه ی مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه نکنند، آیا دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آید؟
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
نِعمَ صارف الشهوات غضّ الابصار؛ «چشم پوشی از نگاه، بهترین عامل بازداری از شهوت است.»[2]
هم چنین، خداوند در قرآن خطاب به زنان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:
(فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا) «به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید تا بیمار دلی در شما طمع نکند، و به گونه ای شایسته و معمولی سخن بگویید.»[3]
به راستی، آیا روابط میان دختران و پسران جوان، با آن میل و کشش جنسی که طبیعت سنّ جوانی است، از نگاه های آلوده و صحبت های هوس انگیز خالی و مبرّاست؟ آیا با در نظر گرفتن این کلام صریح الهی می توان حکم جواز این گونه روابط را صادر نمود؟
شاید عدّه ای مدّعی باشند که ارتباط مورد نظر ماست که از این مسائل به دور باشد! در پاسخ اینان باید گفت: اولاً تجربه و اعترافات زیاد مبتلایان خلاف این را ثابت کرده و ثانیاً اصرار و تأکیدهای فراوانی که امروزه بر این روابط می شود، شاهدی است بر این که انگیزه ی دیگری، هر چند غیر مستقیم و مخفی، در این کار موجود است؛ لذا ممکن است روابطی ایجاد شود که در ابتدا ظاهراً عاری از این گونه مسائل باشد، اما از آنجا که سن جوانی اوج کشش جنسی و عاطفی است؛ به تدریج و بر طبق طبیعت بشری، این روابط، آلوده به نگاه ها، صحبت ها و رفتاریهای هوس آلود می شود. علامه مجلسی در ضمن حدیثی نقل می کند:
«کسی که به حرام دستش را به دست زنی برساند، چون به صحرای محشر در آید، دستش بسته باشد؛ و کسی که با زنان نامحرم، خوش طبعی، شوخی و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، هزار سال او را در محشر حبس می کند؛ و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعی و شوخی کند، بر آن نیز گناهی همانند آن مرد است.»[4]
حال، قضاوت بر عهده ی خواننده محترم است که تشخیص دهد «آیا دوستی های تلفنی، رفت و آمدها و روابط میان دختر و پسر مشمول این آیات و روایات می شود یا خیر؟» آیا باز هم می توان ادعا نمود که این روابط بدون اشکال است؟
روابط دختر و پسر برای ازدواج
نکته ی دیگر که وجود دارد این است که بعضی افراد این روابط را بدین صورت توجیه می کنند که «برای ازدواج، شناخت کامل لازم است و شناخت، بدون ارتباط ممکن نیست!»
در پاسخ باید گفت: بدون تردید، دختر و پسر باید با دیدی باز و با شناختی کامل از استعدادها و خصوصیّات شخصی، شخصیتی اخلاقی و فرهنگ یکدیگر، زندگی مشترک را شروع نمایند، تا در فراز و نشیب های زندگی هم راز و هم دل یکدیگر باشند؛ امّا شناختی کامل و دقیق است که با عقل و خرد و ارزیابی صحیح طرفین به دست آمده باشد؛ لذا باید سعی کنیم از پیش داوری و قضاوت درباره ی دیگران جداً بپرهیزیم؛ زیرا وقتی به کسی علاقه ی وافری داشته باشیم ضعف های او را نمی بینیم و اگر از ابتدا نگرش منفی درباره ی فردی داشته باشیم، خوبی هایش را در نظر نمی گیریم! بسیار روشن است که با دوستی ها و روابط خیابانی و تلفنی دختر و پسر که زیبایی ها و جذّابیت های ظاهری در آنها نقش زیادی دارد و در دنیای احساسات و عواطف غوطه می خورند، شناخت کامل از خصوصیات اخلاقی و سلیقه های فردی حاصل نمی شود.
البته، بعد از مطالعه، تحقیق و دقت های لازم، اگر شرایط مثبت بود و دختر و پسر واقعاً قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند، می توانند برای اطمینان بیش تر و ایجاد هماهنگی و آمادگی برای آغاز زندگی، با نامزدی رسمی و شرعی (به صورت عقد موقت) به خواست خویش برسند.
پرهیزها و توصیه های لازم
1ـ باید به این نکته توجه کنیم که روابط آزاد دختر و پسر، نه تنها طرفین را به شناخت مورد نیاز نمی رساند، بلکه چه بسا سبب بدنامی و محرومیت از ازدواج مناسب و در خور شأن آنان می شود.
2ـ هم چنین، غوطه ور شدن در این نوع روابط، جوانانی را که باید در بهترین مقطع از سن خود، به دنبال آموختن علم و کسب تجربه برای آینده ی خویش باشند، در اضطراب و هیجانات بی اساس نگه می دارد و با ایجاد فشارهای روحی و تشویش های درونی، آرامش را از آنان سلب می کند؛ هیچ گاه این جوانان طعم شیرین آرامش، شادی و رضایت را در زندگی خانوادگی نخواهند چشید و همیشه چشم طمع به دیگران خواهند داشت؛ و این دردی است خانمان سوز که درمانی ندارد! اگر نگاهی به کشورهای غربی و غرب زده که در این زمینه آزادی کامل دارند، بیندازیم، چیزی جز مفاسد گوناگون و معضلات مختلف اجتماعی نمی یابیم!
3ـ علاوه بر این ها، دوستی ها و ازدواج هایی که بر این پایه چیده شده اند، بسیار متزلزلند؛ هفته نامه ها و مجلات خانوادگی مملو از غم نامه هایی است که دختر ها و پسرها درباره ی دوستی ها و ازدواج های ناکام خود می نویسند! بسیاری از آنان وقتی شور و اشتیاق اولیه شان برای زندگی فرود می نشیند و با واقعیت های زندگی بیش تر و بهتر روبه رو می شوند، با یکدیگر احساس نوعی بیگانگی و غرابت می نمایند و با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه می شوند! کم نیستند زوج هایی که به خاطر این نوع ازدواج ها از هم جدا می شوند. واضح است که خود طلاق هم معضلی بزرگ است، هم برای اجتماع و هم برای آن خانواده ی از هم پاشیده!
4ـ از نظر روان شناختی ذهن در استرس ها و تنیدگی ها تمایل دارد، به گذشته خوش خود برگردد از آن جا که در این دوستی ها خوشی های موقتی وجود دارد. پس از ازدواج افراد هنگامی که با اختلاف و ناسازگاری روبرو می شوند، بجای حل مشکل دائماً به یاد گذشته خود با افراد متفاوت می افتند و سپس تنفر از هم دیگر پدید می آید.
5ـ تعالیم حیات بخش اسلام، راه درست و متعادل را به انسان نشان داده، و برای پیش گیری از روابط نامشروع دختر و پسر اصول و ضوابط اخلاقی و در دوره جوانی، ازدواج را توصیه نموده است.
6ـ طبق نظر مشاوران امور خانواده، پس از ازدواج حاصل از این دوستی ها خوره بدبینی به زندگی می افتد. مرد به زن و زن به مرد بدبین می شوند با این نگرش که از کجا معلوم او که در خارج از عرف و شرع با من دوست شد با دیگری دوست نشود.
7ـ در پایان، توصیه می شود، جوانان عزیز عفت و پاکدامنی پیشه کنند و دامان خود را به اینگونه روابط آلوده نسازند. و گام های اساسی برای پیشرفت و تعالی خود بردارند.
منابع کمکی:
1ـ مقیمی حاجی، ابوالقاسم، نظر اسلام درباره روابط دختر و پسر، صباح، شماره 7ـ8.
2ـ احمدی، علی اصغر، روابط دختر و پسر، تهران، انجمن اولیا و مربیان.
[1] . نور، 30-31.
[2] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، (مکتبه الاعلام الاسلامی، 1371)، ج1، ص 72.
[3] . احزاب، 32.
[4] . علامه مجلسی، عین الحیوه، ص 140.
به نقل از سایت اندیشه قم
بسیارى از افراد زیرکى و زرنگى را در نیرنگ و فریب مردم مى دانند؛ در حالى که در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام زرنگى و زیرکى تعریف دیگرى دارد. از حضرت على علیه السلام درباره زیرکترین مردم سئوال شد. حضرت فرمود:مَن أَبصَرَ رُشْدَهُ مِنْ غَیّه فَمالَ الى رُشده؛ کسى که راه هدایت را از گمراهى تمییز دهد؛ پس میل پیدا کند به سوى رشد و کمالش. حضرت على علیه السلام فرمود: الکَیِّسُ مَن کانَ یَومُهُ خَیراً مِن أَمسِه؛ زیرک کسى است که امروز او از دیروزش بهتر باشد. و نیز فرمود: زیرک کسى است که زمام شهوت خویش را در اختیار گیرد.
پیامبر صلى الله علیه و آله در جمع اصحاب فرمودند: آیا مى خواهید شما را به زیرکترین زیرکها خبر دهم؟ همه با اشتیاق آمادگى خود را براى شنیدن پاسخ اعلام نمودند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: أکیَسُ الکَیِّسین مَن حاسَبَ نَفسَه و عَمِلَ لِما بَعْدَ المَوت؛ زیرکترین زیرکها کسى است که قبل از مرگ، خود را به حساب بکشد و اعمال نیک براى پس از مرگ انجام دهد.
حضرت على علیه السلام فرمود: الکَیِّسُ مَن عَرَفَ نَفسَهُ و أَخلَصَ أَعمالَه؛ زیرک کسى است که خود را بشناسد و اعمالش را براى خدا خالص کند. و نیز فرمود: الکَیِّسُ مَن أَحیا فَضائِلَهُ وَأَماتَ رَذائِلَهُ بِقَمْعِه شَهْوَتَه وَ هَواهُ؛ زیرک کسى است که با مهار کردن شهوت و هوا و هوس خود فضائلش را احیا کند و رذائل اخلاقى خود را از بین ببرد.
على علیه السلام فرمود: زیرکى مؤمن به دورى کردن او از حرامها و شتابش به سوى مکارم و بزرگواریهاست.
معیارهاى زندگى، ص: 74
عوامل منفی و مؤثر در هوش:
با سیری در روایات به گروهی از عوامل منفی مؤثر در هوش برخورد میکنیم که میتوان آنها را به عنوان موانع و یا آفات هوش برشمرد:
1. هوسرانی و توجّه به خواهشهای نفسانی:
( امام علی ـ علیه السّلام ـ :«من لم یعذب نفسه لم ینقضح بالعقل.» تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ج5، ص 411، حدیث 8972.)
هر چه انسان بیشتر در کام شهوات گرفتار شود، لذّات مادّی بیشتری را تجربه میکند و در نتیجه عقل و هوش بیشتر در معرض تباهی و نابودی قرار میگیرد و به تدریج فرد به جایی میرسد که به هیچ وجه به هشدارهای عقل توجّه نمیکند، بلکه تلاش و همّت خود را در برآوردن خواهشهای نفسانی قرار به کار میبندد. بر این اساس است که امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: هوای نفس خود را با شمشیر عقل بکش.
( «قاتل هواک بعفلک ...» نهج البلاغه، ترجمة محمد دشتی، انتشارات عصر ظهور، چاپ اول، حکمت424 .)
2. خودپسندی: انسان خودپسندی که عقل و هوش و علم و اندیشة خود ببالد و تصوّر کند که آنچه او میداند درست و خطاناپذیر و حقیقت است، به دنبالِ سؤال و پژوهش و مشورت و یادگیری نیست و هرگز در صدد تکمیل و تعالی بخشیدن به دامنة استعداد و هوشمندی خود نیست. و موجب رکود و خمودی عقل و هوش خود میشود. امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: خودپسندی یکی از حسودان عقل است.
( «عجب المرء بنفسه احد حُسّاد بعقله.» نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت 212.)
و نیز فرمودند هر کس به خود مغرور شود، حقیقت عقل خود را ضایع کرده است.
( «من اعجب بفعله اصیب بعقله» حکیمی، محمد رضا، الحیاة، بیروت: الدار الاسلامیه، چاپ ششم، 1409 ق، ج1، ص 180.)
3. تکبّر:
( «شرّ آفات العقل الکبر» تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ج4، ص 178، حدیث 5752.)
تفاوت تکبّر با خودپسندی آن است که تکبّر در مقابله با دیگران، مفهوم پیدا میکندو شخص خود را در بین دیگران برتر میبیند. امّا خودپسندی چه بسا در میان دیگران نباشد.
4. طمع: بیشتر زمین خوردن های عقل آنجاست که برق طمع جستن کند.
( «اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع» نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ح219.)
5. خشم.
( «غیر تنفع بالحکمة عقل مغلول بالغضب و الشهوة»، تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و درر الکلم، ج4، ص 380، حدیث 6327.)
همچنین عواملی که در روایات مانع شناخت، و دانش بشر هستند را نیز میتوان به این فهرست اضافه نمود. مثل حبّ به دنیا، گناه، امراض قلب، ظلم، کفر، فسق، اسراف، غفلت، آرزوی دراز، استبداد، تعصب، شراب، پرخوری و ...
( برای آگاهی بیشتر، ر.ک: ری شهری، محمد، العلم و الحکمة فی الکتاب و السنة، دار الحدیث، چاپ اول، القسم الرابع، ص 111 ـ 77.)
(برگرفته از نرم افزار پاسخ 2)