طرح شبهه:
می گویند فاطمه را شبانه دفن کرده اند، خوب این به خاطر وصیت حضرت فاطمه به اسماء بنت عمیس خانم حضرت ابوبکر بود که نمی خواست اندازه جسدش را نامحرم ببیند.
نقد و بررسی:
دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خلیفه، قبر پنهان، اسراری است که در درون خود پیام ها دارند.
درست است که فاطمه این چنین خواست و این گونه وصیت کرد؛
ولی چه اتفاقی افتاده است که زهرا سلام الله علیها وصیت تاریخی اش را با این در خواست ها به پایان می برد؟!!
مردی از جنید بغدادی سؤال کرد:
چه کنم تا بتوانم نگاه به نامحرم نکنم؟
گفت:
متذکّر باش که پیش از آنکه چشم تو به نامحرم بیافتد،
چشم دیگری نگران تو است.
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
سزاوار نیست که مردى با زن نامحرمى در جائى خلوت نماید.
زیرا هنگامى که مردى با زن نامحرمى در مکانى خلوت کند.
شیطان، سوّمین نفر آنها خواهد بود «*».
__________________________________________________
(*)- قال أمیرالمؤمنین علیه السلام: لا یخلونّ رجل بإمرأة.
فما من رجل خلا بإمرأة إلّاکان الشیطان ثالثهما (دعائم الإسلام ج 2 ص 214).
قال أمیرالمؤمنین علیه السلام: ما من رجل خلا بإمرأة إلّاکان الشیطان ثالثهما (مستدرک الوسائل ج 14 ص 265).
قال الإمام الصادق علیه السلام: إنّ الرجل و المرأة إذا خلیا- فی بیت- کان ثالثهما الشیطان (من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 160).
قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: لا یخلونّ رجل بإمرأة. فإنّ ثالثهما شیطان (مستدرک الوسائل ج 14 ص 266).
به نقل از کتاب: مردان رحمت شده و مردان نفرین شده، ص: 212
احادیثی گهربار از ائمه درباره شوخ طبعی
حدیث (1) امام باقر علیه السلام :
إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛
خداوند عزوجل دوست دارد کسى را که در میان جمع شوخى کند به شرط آن که ناسزا نگوید.
کافى، ج2، ص663، ح4
----------------------------------
حدیث (2) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
إِنّى أَمزَحُ وَلا أَقولُ إِلاّ حَقّا؛
من شوخى مى کنم، اما جز حق نمى گویم.
شرح نهج البلاغه، ج6، ص330
1. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : اَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ اِذا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُمْ فَاِنَّهُمْ لایَرَوْنَ اِلّا اَنَّکُمْ تَرْزُقُونَهُمْ.
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: کودکان خود را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید، وقتی به آنها وعدهای میدهید حتماً وفا کنید زیرا کودکان، شما را رازق خود میپندارند.
«وسائل الشیعه، ج 5، ص 126»
شهوت رانی عبارت است از:
متابعت کردن آدمی قوه شهویه خود را در هر چیزی که میل به آن میکند و آدمی را به آن میخواند، از:
شهوت شکم و فرج و حرص مال و جاه و زینت و امثال اینها.
و بسیاری از علمای اخلاق تخصیص دادهاند آن را به متابعت شهوت شکم و فرج و حرص بر اکل و جماع.
و تفسیر اول اگر چه به منشأیّت این صفت از برای جمیع رذایل، که در طرف افراط قوه شهویه است انسب است و لیکن چون اکثر در مقام بیان آن اکتفا به معنی دوم کردهاند ما نیز به این طریق بیان میکنیم و میگوییم:
که شکی نیست که این صفت، اعظم مهلکات بنی آدم است.
و از این جهت سید کائنات فرمود که:
(هر که از شرّ شکم و زبان و فرج خود محفوظ ماند از همه بدیها محفوظ است).
و فرمود که: (وای بر امت من از حلقوم و فرجشان).
و نیز فرمودند که: (بیشتر چیزی که امت من به واسطه آن داخل جهنم خواهند شد شکم و فرج است).
مفاسد پیروی از شهوت فرج
و اما دوم:
که پیروی شهوت فرج، و حرص بر مجامعت باشد، پس شکی نیست که خود فی نفسه امری است قبیح و منکر، و در نظر ارباب عقول، مستهجن و مستنکر.
عقل که کارفرمای مملکت بدن است به واسطه آن مقهور و (منکوب)، و قوه عاقله که مخدوم قوا و حواس است، خادم و مغلوب میگردد. تا کار به جائی میرسد که همت انسان بر تمتّع، از (جواری) و نسوان (مقصور)، و از سلوک آخرت مهجور میشود.
بلکه بسا باشد که قوه شهویه چنان غلبه نماید که قوه دین را مضمحل و خوف خدا را از دل زایل نموده، آدمی را به ارتکاب فواحش بدارد.
و اگر کسی را قوه واهمه غالب باشد این شهوت او را به عشق بهیمی منجر میسازد. و آن ناخوشیای است که:
عارض دلهای بیکار، که از محبت خداوندگار خالی، و از همت عالی بری باشند میشود.
و بر کسی که دشمن خود نباشد لازم است که: خود را از مبادی شهوت که فکر و نظر کردن باشد محافظت نماید و احتراز کند، زیرا که: بعد از هیجان قوه شهویه نگاه داشتن آن صعوبتی دارد.
و این اختصاص به شهوت ندارد، بلکه محبت هر امر باطلی از جاه و مال و اهل و عیال و غیر اینها چنین است.
پس اگر آدمی ابتدا در آنها فکر نکند و ملتفت مبادی آنها نشود، دفع آنها در نهایت سهولت و آسانی میشود. و اگر پیش آنها را نگرفت و داخل در آنها شد دیگر نگاهداشتن خود امری است بسیار مشکل.
و مثال آن، مانند کسی است که: عنان مرکبی را در دست داشته باشد و آن مرکب بخواهد داخل مکانی شود، ابتدا در نهایت سهولت میتواند عنان را گرفته مانع آن شود.
و اما کسی که ابتدا خود را محافظت ننموده، مانند کسی است که: مرکب را رها کند تا داخل جائی شود و بعد دم آن را گرفته بخواهد از عقب بیرون کشد.
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا در اول، به اندک التفاتی ممانعت میسّر گردد، در آخر به صد جان کندن دست ندهد.
پس کسی که طالب نجات خود باشد باید در ابتدای کار، احتیاط کند، که به آخرش مبتلا نشود. و احمق طایفهای هستند که: با وجود اینکه شهوت ایشان قوی است باز در صدد تناول غذاها و معاجین مقوّیه باه هستند تا جماع بیشتر کنند. و ایشان مانند کسانی هستند که مبتلا به چنگ سباع درنده شده باشند و در بعضی اوقات که آن سباع از او غافل شوند حیلههایی کنند که آنها را به هیجان و حمله آورد.
و چگونه کسی که از عقلا محسوب باشد چنین امری میکند و حال اینکه علاوه بر مفاسد دینیّه که بر افراط در وقاع مترتب میشود به تجربه رسیده که هر که منقاد این شهوت گردد و به تهییج زنان و تجدید ایشان و خوردن غذاهای مقویه و معاجین (مبهیه) سعی در قوّت و هیجان شهوت نماید البته لاغر و نحیف، و در اکثر اوقات مریض و ضعیف، و عمر او کوتاه است.
و بسا باشد که: دماغ او مختل، و عقل او فاسد گردد. و این شهوت را تشبیه کردهاند:
به عامل ظالمی که پادشاه او را (مطلق العنان) کند، و او را از ظلم کردن منع نکند. و او به تدریج اموال رعایا را بگیرد تا ایشان را مستأصل کند، و به فقر و فاقه مبتلا سازد. و به یکباره همه ایشان هلاک شوند، یا از مملکت پادشاه متفرق شده مملکت را ویران گذارند.
پس هرگاه پادشاه عقل، قوه شهویه را بر مملکت بدن مسلط سازد و آن را بر حد اعتدال ندارد جمیع مواد صالحه، که از غذا هم میرسد و باید به جمیع اعضا منقسم گردد، و بدل ما یتحلّل شود، به مصرف خود میرساند و همه را منی میکند، و سایر اعضا بیغذا میماند، و به تدریج ضعیف میگردند، و به زودی اجزای ملک بدن از هم میپاشد.
و چون آفات این شهوت، خارج از حد احصا، و باعث هلاکت دین و دنیا است، اخبار بسیار در مذمت آن وارد شده.
حتی آنکه در بعضی از روایات رسیده که: (چون ذکر مرد برخاست دو ثلث عقل او میرود). و در تفسیر قول خدای - تعالی -: (وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ اذا وَقَبَ،113: 3) وارد شده که یعنی: از شر ذکر، هرگاه برخیزد یا داخل شود. و حضرت رسول - صلّی اللّه علیه و آله - فرمود که: (خدا هیچ پیغمبری از گذشتگان را برنینگیخت مگر آنکه شیطان امید داشت که او را به مهلکه زنان افکند و هلاک سازد. و من از هیچ چیز نمیترسم این قدر که از زن).
و فرمود که: (بپرهیزید از فتنه زنان. و اول فتنه بنی اسرائیل به واسطه زنان بود). مروی است که: (شیطان گفت: زن، نصف لشکر من است، و آن از برای من تیری است که به هر جا میافکنم خطا نمیشود. و زن محرم اسرار من، و رسول من است). زن و اژدها هر دو در خاک به جهان پاک ازین هر دو ناپاک به عزیزان را کند کید زنان خوار به کید زن مبادا کس گرفتار و شک نیست که اگر شهوت فرج نبودی زنان بر مردان تسلط نیافتندی.
پس افراط در این شهوت هلاک کننده فرزند آدم است. هان، هان تا مغرور نگردی به اینکه پیغمبر خدا زنان بسیار خواست.
کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نوشتن شیر شیر آشنایان ره عشق درین بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده اگر تمام دنیا از آن او بودی لحظهای دل او را مشغول نساختی، و ساعتی به فکر آن نپرداختی. چنان آتش شوق و محبت خدا در کانون سینه همایونش افروخته بود که: اگر گاه گاهی آبی بر آن نریختی، دل او آتش گرفتی، و از آنجا سرایت به جسم مبارکش کردی، و اجزای وجود مسعودش را از هم پاشیدی.
و جنبه تجردش چندان غالب بود که اگر گاهی خار و خس مادیات به دامن او نیاویختی یکباره از عالم مادیات گریختی، و طایر روحش به اوج عالم قدس پرواز نمودی.
به این جهت، آن جناب زنان متعدده خواستند و نفس مقدس خود را به ایشان مشغول ساختند که فی الجمله التفاتی به دنیا از برای او همیشه باشد و از کثرت استغراق در (لجه بحر) شوق الهی منجر به مفارقت روح مقدسش نگردد. و به این جهت بود که: هرگاه کثرت استغراق، او را فرو گرفتی و از باده انس سرشار گشتی، دست مبارک بر ران عایشه میزد و میفرمود:
(کلّمینی یا حمیرا اشغلینی یا حمیرا) یعنی: (ای عایشه با من سخن گوی، و مرا مشغول دنیا کن).
و به این سبب بود که بعضی از زوجات آن جناب، که به تقدیر رب الارباب به تزویج آن حضرت آمده بودند در نهایت شقاوت بودند تا به جهت کثرت شقاوت دنیویه آنها غالب باشد و توانند فی الجمله مقاومت با جنبه قدسیه آن حضرت نمایند، و روح پاکش را به جانب دنیا جذب نمایند. و چون ایشان آن سیّد انس و جان را مشغول ساختندی فی الجمله آن حضرت به این عالم التفات میکرد، ولیکن چون جبلّت آن حضرت، انس با پروردگار بود، و التفات به خلق، عارضی بود که از برای بقای حیات، خود را به آن میداشتند هر وقت که مجالست او با اهل دنیا به طول میانجامید دلتنگ میشد و شکیبائی در او نمیماند و میفرمود: (ارحنا یا بلال) یعنی: اذان بگوی، و ما را از اشتغال به دنیا راحت انداز. و مخفی نماند که معالجه افراط در این شهوت بعد از تذکر مفاسد و یادآوری معایب آن، این است که: قوه شهویه را به گرسنگی ضعیف کنی. و آنچه باعث هیجان شهوت میشود، از: خیال زنان و تصوّر ایشان و نگاه کردن و سخن گفتن و خلوت نمودن با آنها احتراز کنی. و اقوای اسباب هیجان این شهوت، این چهارتا است. و از این چهارتا، تأثیر نظر کردن و خلوت نمودن بیشتر است. و از این جهت خدای - تعالی - فرمود:
(قُلْ لِلْمُوْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ ابْصارِهِمْ،24: 30) یعنی: (به مؤمنین امر کن که دیدههای خود را بپوشند). و حضرت رسول - صلّی اللّه علیه و آله - فرمود که: (نظر کردن، تیر زهر آلودی است از تیرهای شیطان، هر که خود را از آن نگاهدارد به جهت خوف خدا، خدا او را عطا فرماید ایمانی که حلاوت آن را در دل خود بیابد). و از یحیی بن زکریا پرسیدند که ابتدای زنا و منشأ آن چیست؟ گفت: (نگاه کردن و آرزو نمودن). یعنی خیال و تصوّر کردن.
و حضرت داود - علیه السّلام - به پسر خود فرمود که: (ای فرزند من در عقب شیر راه برو ولی در عقب زن راه مرو). و ابلیس لعین گفته است که: (نگاه کردن کمان قدیم من است. و تیری است که هرگز آن را خطا نمیکنم). و چون نظر کردن باعث هیجان شهوت میشود، شریعت مقدّسه، حرام کرد نظر کردن هر یک از مرد و زن را به دیگری.
و حرام نمود شنیدن مردان و زنان سخنان یکدیگر را مگر در حال ضرورت. و همچنین حرام شد نظر کردن مردان به پسران (امرد)، اگر از شهوت باشد. و از این جهت، بزرگان دین و اخیار در اعصار احتراز مینمودند از نظر کردن به روی پسران امرد. و به این سبب بود که سلاطین اسلام، که پناه مذهب و دین، و (حصن حصین) شرع و آئیناند، و حکام دیندار و علمائی که حکم ایشان نافذ بود، در اعصار و (امصار) از تردّد زنان در کوچه و بازار بدون حاجت و ضرورت، و از اجتماع ایشان در عیدگاهها و مساجدی که موجب نظر کردن به مردان و مظنه فتنه و فساد میبود منع مینمودند.
پس کسی که در صدد محافظت دین و دنیای خود باشد باید از نظر کردن به نامحرم و تصور ایشان و تکلم و خلوت با زنان اجتناب تمام نماید.
ملأ احمد نراقی - برگرفته از معراج السعادة، ص 218 و 278 و اخلاق شبر- سید عبدالله شبر، ص 219
به نقل از سایت اندیشه قم
در مکتب انسان ساز اسلام، پاکدامنی از ارزش های والای انسانی به حساب می آید و در مقابل، بی عفّتی و بی بندوباری جنسی محکوم شده است.
اسلام نخست با راهنمایی و هدایت،مسائل جنسی و شهوانی را کنترل و تعدیل می کند، مسلمانان را به عفاف و پاکدامنی فرا می خواند، سپس با تدابیر حکمت آمیز و اصولی زمینه های انحراف را از میان بر می دارد. هم به پیروان خویش دستور می دهد، بی عفتی نکنند و هم از آنان می خواهد که اسباب لغزش و گناه دیگران را فراهم نسازند.
چشم چرانی، اولین قدم انحراف
گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی «چشم چرانی» و نگاه به نامحرم است. نگاههای آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه و انحراف مبتلا می کند.
حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اَلنَّظرَهُ بَعْدَ النًّظرَهِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَه»[1]
چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد.
نگاه کردن به ناموس دیگران،خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است.شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد.
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ...»[2]
نگاه (به نامحرم) تیز زهرآلودی از تیرهای شیطانی است....
امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:
«الْعُیونُ مَصائِدُ الشَّیطانَ»[3]
چشمها، کیمنگاه های شیطان است.
پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
سفارش قرآن به چشم پوشی از نامحرم
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:
جوانی از انصار، در مدینه با زنی برخورد کرد. در آن زمان، مقنعه زن ها تا پشت گوششان را می پوشاند (گوشها، گردن و صورت حجاب نداشت) جوان به آن زن خیره شد و چشم از او بر نداشت تا عبور کرد.
همین طور که با نگاه به پشت سرش آن زن را تعقیب می کرد، وارد کوچه تنگی شد در این هنگام صورتش به استخوانی که از دیوار بیرون زده بود برخورد و شکافت. وقتی آن زن رفت، جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است.
با خود گفت: به خدا سوگند! نزد رسول خدا می روم و این ماجرا را با او در میان می گذارم.
جوان نزد پیامبر رفت. حضرت پرسید این چه وضعی است؟ او جریان را نقل کرد.در این هنگام جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد؛[4]
قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فُرٌجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ»[5]
به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند،این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است.
و پس از آن فرمود:
«وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضنَمِنْ اَبْصارِهنَّ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنًّ...»[6]
به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند.
پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار ضروری و واجب شمرده شده است:
نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است.»[7]
ارزش چشمان پاک
هر یک از اعضای بدن مؤمن نسبت به عبادت پروردگار متعال وظیفه خاصی بر عهده دارد که اگر بدان وظیفه عمل کرد، ارزشمند است.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود:
«لَیْسَ فِی الْبَدَنِ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ عَزَّ وَجَل»[8]
ش:9658 2622 م چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ چشمان با ارزش را این گونه توصیف می کند:
«کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَومَ القِیامَهِ اِلّا ثَلاًًثَهُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَهِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَه فی سبیلِ الله»[9]
همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد.
چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد:
1 . دیدن شگفتیها: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ»[10]
چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید.
2 . راحتی قلب: امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ»[11]
آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است.
3 . نیک خویی:همچنین آن حضرت فرمود:
«مَن غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ»[12]
کسی که نگهاه هایش کنترل شود، صفاتش نیکو گردد.
4 . پاداش الهی: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«مَنْ نَظَرَ اِلی امْرأَهٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلیَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ اِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العینِِ»[13]
هر کسی زنی را ببیند و (بلافاصله) دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد.
5 . چشیدن شیرینی ایمان: پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِِ»[14]
نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.
قرآن و زیباترین داستان
قرآن کریم برای عبرت و راهنمایی مردم، داستانهای گوناگونی را نقل کرده که میان همه آنها از داستان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ به عنوان «احسن القصص» یا زیباترین داستان یاد شده است. در این داستان حضرت یوسف از زشت ترین عمل که «خیانت به ناموس دیگران»است پرهیز کرده، با فراهم بودن تمام مقدمات با توجه به حضور و قدرت الهی، شهوت خود را کنترل کرده و از نامحرم چشم پوشیده است و این کاری بزرگ است که تنها با کمک ایمان به پروردگار انجامپذیر است.
قرآن مجید حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ را به عنوان قهرمان میدان «عفاف» مطرح می کند تا جوانان مسلمان که در پی قهرمان یابی و الگوپذیری هستند، از یوسف ـ علیه السلام ـ که شجاعترین مرد روزگار بود پیروی کنند؛ چرا که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ»[15]
شجاع ترین مردم کسی است که بر خواهش نفسانی اش چیره شود.
نکته شایان توجه در داستان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ استمداد از خدای سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدی اوست که هیچ چیز جز ایمان به پروردگار نمی تواند جلوی نفس سرکش و غریزه نیرومند شهوت را بگیرد.
از امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ سؤال کردند:
«بما یستعان علی غمض بصر؟»
به کمک چه چیزی می توان چشم از نامحرم پوشید؟
پاسخ داد:
«بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلی سَتْرِکَ»[16]
با خاموش کردن آتش شهوت، زیر نظر قدرتمندی که بر مخفیگاهت آگاه است.
عفت در برابر عفت
نکته ظریف دیگری که در مسأله «ناموس»نهفته است و روایات نیز آن را تأیید کرده اند این است که به هر دستی بدهی به همان دست پس می گیری، چنان که فرموده اند:
«کَما تُدینُ تُدانُ»[17]
آن طور که جزا دهی جزا بینی.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«در زمان حضرت موسی ـ علیه السلام ـ مردی با زنی زنا کرد وقتی به خانه خویش آمد، مردی را با زن خود دید، آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و از او شکایت کرد. در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس
دیگران تجاوز کند به ناموسش تجاوز کنند. حضرت موسی به آن دو فرمود: با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند.»[18]
بنابراین، مؤمن با غیرت هرگز به ناموس دیگران نگاه حرام نمی کند، چرا که نمی خواهد کسی به ناموسش نظر بد داشته باشد.
هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
شخصی از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسید: آیا نگاه کردن به پشت سر زنهایی که عبور می کنند جایز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما این گونه نگاه کنند، خوشنود می شوید؟! آنگاه فرمود: برای مردم همان را بخواهید که برای خود می خواهید.[19]
خلوت با نامحرم
«اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد در حالی که دیگری هم نتواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بیفتند، باید از آنجا بیرون بروند.»[20]
یکی دیگر از راههای پیشگیری از انحراف این است که مؤمن با نامحرم در جای خلوت اجتماع نکند، چرا که دور از چشم مردم، زمینه لغزش و انحراف فراوان است.
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ و الیَوْمِ الاخِرِ فَلا یَبیتَ فی مَوْضِعٍ تُسمَعُ نَفَسُ امْرأَهٍ لَیْسَتْ لَهُ بِمَحرَمٍ»[21]
آن که به خدا و روز جزا ایمان دارد نباید در جایی بخوابد که صدای نفس زن نامحرم شنیده می شود.
[1] . روضه المتقین، ج 9،ص 434.
[2] . بحارالانوار، ج 104، ص 38.
[3] . همان، ج 77، ص 294.
[4] . فروع کافی، ج 5، ص 521.
[5] . نور (24)، آیه 30.
[6] . نور (24)، آیه 31.
[7] . رساله حضرت امام خمینی (قدس سره)، مسأله 2440،انتشارات اسلامی.
[8] . بحارالانوار، ج 101، ص 35.
[9] . بحارالانوار، ج 101، ص 35.
[10] . همان، ص 41.
[11] . شرح غررالحکم، آمدی،ج 5، ص 449.
[12] . میزان الحکمه، ج 10، ص 7.
[13] . بحارالانوار، ج 101، ص 37.
[14] . بحارالانوار، ج 101، ص 38.
[15] . نهج الفصاحه، پاینده، حدیث 299، ص 58.
[16] . بحارالانوار، ج 101، ص 411.
[17] . فروع کافی،ج 5، ص 553.
[18] . همان.
[19] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 555.
[20] . رساله توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسأله 2452.
[21] . بحارالانوار، ج 101، ص 50.
علی اصغر الهامی نیا ـ اخلاق اسلامی، ص 70
به نقل از سایت اندیشه قم
تعریف های رفتاری
1. اشتیاق خیلی کم به فعالیت جنسی ـ یا پیش بینی لذت بخش نبودن آن، به طور مستمر.
2. اجتناب شدید از هر گونه رابطه جنسی ـ و یا ردّ آن ـ، علی رغم رابطه مبتنی بر احترام و محبت متقابل.
3. فقدان پاسخ معمول فیزیولوژیکی تهییج جنسی و برانگیختگی به طور مکرر.
4. عدم احساس خوشی و لذت، طی فعالیت جنسی.
5. تأخیر زیاد در رسیدن به اوج لذت جنسی یا نرسیدن به آن بعد از برانگیختگی، علی رغم رابطه جنسی لذت بخش با همسری مهربان و علاقه مند.
6. احساس درد طی آمیزش جنسی، قبل یا بعد از آن.
7. اظهار عدم رضایت از رابطه به طور کلی، مثلاً به دلیل انزال زودرس مرد.
8. ابراز عدم عشق و علاقه از سوی یکی از زوجین یا هر دوی آن ها.
9. اجتناب از صحبت در مورد موضوعات جنسی.
10. ایراد گرفتن از عدم پاسخ گویی جنسی همسر.
11. بیان اظهاراتی مبنی بر عزت نفس پایین از جانب زوج دچار اختلال جنسی.
12. بیان اظهاراتی مبنی بر عزت نفس پایین از جانب زوج دیگر و مقصر دانستن خود در مورد اختلاف جنسی همسر.
13. خُلق افسرده در یک یا هر دو زوج.
تشخیص های درمانی
1. اختلال اوج جنسی در زن
2. اختلال انگیختگی جنسی در زن
3. اختلال میل جنسی کم در زن ناشی از بیماری جسمانی.
4. اختلال میل جنسی کم کار
5. اختلال نعوظی در مرد
6. اختلال اوج لذت جنسی در مرد
7. اختلال نعوظی در مردان ناشی از بیماری جسمانی
8. انزال زودرس
9. بدرفتاری جنسی با کودک
10. اختلال بیزاری جنسی
11. اختلال جنسی NOS
کسانی که در زندگی زناشویی خود مشکلات مذکور را دارند، باید به یک متخصص روانشناس بالینی یا روانپزشک مراجعه کنند. متخصصین با تشخیص های بالینی علت اختلالات را ریشه یابی می کنند و سپس، درمان مناسب را ارائه می دهند.
راهکارهای درمانی برای زود انزالی
یکی از مهمترین اختلالهای جنسی، زود انزالی مردان است یعنی این که مرد پیش از زمان دلخواه و خیلی سریع به حالت ارگاسم (اوج لذّت جنسی) برسد و منی از او خارج شود.[1] در این باره باید بگوییم که:
1. قسمت مهمی از زندگی زناشویی مربوط به ارضای جنسی است و وجود زود انزالی باعث می شود که معمولاً زن در رابطه جنسی از شوهر خود احساس لذت نکند و این می تواند باعث ناراحتی زن شود.[2] پس لازم است که زود انزالی درمان شود و البته با پیشرفت های علم روان شناسی و تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته روش هایی برای حلّ این مسئله وجود دارد لذا نباید زیاد نگران این مسئله بود.
2. علت زود انزالی ممکن است مربوط به جسم انسان باشد، مثلاً به کمی ترشحات غدد جنسی، یا ضعف قوه اعصاب باشد که در این صورت لازم است به پزشک متخصص (مثلاً متخصص کلیه و مجاری ادراری و تناسلی و یا متخصص اعصاب و روان و یا روانپزشک) مراجعه شود.[3]
3. علت زود انزالی ممکن است مربوط به اضطراب و هیجان هنگام انجام عمل جنسی باشد و یا بر اثر آلودگی به استمناء و یا نگرانی از فاش شدن عمل جنسی به وجود آمده باشد.[4]
به هر حال توصیه های زیر، نقش مهمی در درمان زود انزالی دارد که با توجه به آن ها مشکل برطرف خواهد شد. امّا باید توجه کنیم که حلّ مشکل نیازمند به زمان است و انجام این نکات باید مدتی ادامه یابد تا مشکل حل شود.
نکته اول: محلّ انجام عمل زناشویی باید در جایی باشد که احساس نگرانی و ترس از دیده شدن وجود نداشته باشد.[5]
نکته دوم: زمان عمل زناشویی باید در زمان آرامش باشد به گونه ای که نگرانی از کمبود وقت نباشد.
نکته سوم: به اندازه کافی باید استراحت فکری و جسمی در زندگی وجود داشته باشد، چون خستگی بدن و ذهن باعث زود انزالی می شود.[6]
نکته چهارم: در حین عمل زناشویی از فکر کردن به انزال باید پرهیز شود و بهتر آن است که به چیزهایی دیگر، فکر کنیم.[7]
نکته پنجم: استفاده از کاندوم (کاپوت) باعث می شود تماس آلت تناسلی کمتر شود و انزالی دیرتر صورت بگیرد.[8]
نکته ششم: این که اضطراب و نگرانی و یا تشویش نسبت به ترس از زود انزالی خودش عامل به وجود آمدن انزال زودرس است پس توجه کنیم که خیلی خودمان را به خاطر این مشکل مضطرب و نگران نکنیم.
نکته هفتم: داشتن رژیم غذایی مناسب، ورزش کردن و استفاده از هوای آزاد، تأثیر بسیار خوبی بر عملکرد بدن در همه زمینه ها حتی در زمینه امور جنسی دارد.
نکته هشتم: برخی از عوامل مرتبط با برخورد و نگرش شریک جنسی است که شریک زندگی می تواند نقش تسهیل گیری در این امر را داشته باشد.
نکته نهم: پایبندی به مسائل دینی و مراقبت از نگاه به نامحرم، تاثیر به سزائی در تمرکز فکر و لذت جوئی مرد از همسرش داردو موجب می شود که در حین عمل زناشویی، افکار مشوش جنسی و ... به سراغ فرد نیاید.
نکته پایانی: همان طور که اشاره کردیم، حل مشکل نیازمند اهمیت دادن به درمان، صرف زمان و مشاوره با متخصص می باشد است.
منابع کمکی:
2. سرور آرمان - روشنک حسن زهرایی، تشخیص و درمان اختلالات جنسی؛ نشر کنکاش، 1382.
3. بهنام اوحدی - تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان؛ نشر صادق هدایت، 1383.
4. میراحمد هاشمی فرد - مسائل و و اختلالات جنسی در زن و مرد؛ نشر چهر، 1371.
5. مجید صادقی - عباس عظیمی کیا، درمان قدم به قدم اختلالات روان پزشکی؛ نشر برای فردا، 1380.
[1] . تشخیص و درمان اختلالات جنسی، ص 122.
[2] . تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان، ص 243.
[3] . همان، ص 198.
[4] . درمان قدم به قدم اختلالات روان پزشکی، ص 89.
[5] . مسائل و اختلالات جنسی در زن و مرد، ص 201.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . همان
به نقل از سایت اندیشه قم
آورده اند که نابینایی مادرزاد بود در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ، نام وی عبدالله ام مکتوم .
روزی به در خانه رسول صلی الله علیه و آله و سلم آمد و آواز داد. رسول صلی الله علیه و آله و سلم گفت : در، آی .
فاطمه علیها السلام برخاست و در خانه شد تا وی برون رفت . پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر سبیل امتحان گفت : ای فاطمه ! وی ترا نمی دید.
گفت : ای ! پدر بزرگوار! اگر وی مرا نمی دید، من وی را می دیدم . چنانکه حق تعالی مردان را نهی کرده است در نامحرم نگاه کردن و گفته است : قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم ؛زنان را نیز نهی کرده است و گفته که : قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن .
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: حمد خدای را که مردان و زنان ما را جمله عالم و دانا گردانیده است.
داستان عارفان/کاظم مقدم
به نقل از پایگاه اندیشه قم
امیر المؤ منین علیه السلام مى فرماید: روزى شخص نابینائى اجازه گرفت و به خانه فاطمه علیها السلام آمد و زهرا علیها السلام خود را از او پوشاند.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله به او فرمود: چرا از این نابینا حجاب گرفتى در حالى که او تو را نمى بیند؟
فاطمه علیها السلام در جواب گفت : اگر او مرا نمى بیند من که او را مى بینم علاوه او بوى نامحرم را که استشمام مى کند!
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: شهادت مى دهم که تو پاره تن من هستى .
نام کتاب :قصه هاى تربیتى چهارده معصوم مؤ لف :محمد رضا اکبرى
بازدید امروز: 109
بازدید دیروز: 63
کل بازدیدها: 809182