گرچه غیبت از گناهان کبیره به شمار مى آید
و در قرآن کریم و روایات به شدت از آن نهى شده است
اما مواردى هست که از این کلّیت استثناء شده
و غیبت در آن گونه موارد حرام نیست
و چون غیبت از گناهان کبیره
و رفتاری بسیار زشت و نابهنجار محسوب مى شود
باید موارد استثناء از اهمیت ویژه اى برخوردار باشد
تا به لحاظ اهمیت بتواند
در برابر مفسده غیبت مقابله کند و آن را تحت الشعاع قرار دهد.
از امام کاظم (علیه السلام) روایتى نقل شده است که حدود غیبت را روشن مى فرماید:
«مَن ذَکرَ رَجُلا مِن خَلفِهِ بما هُو فِیه مِمّا عُرفه الناس لَم یَغتَبه و مَن ذَکره مِن خَلفِهِ بما هو فیه مِما لا یَعرفهُ الناس اَغتابهِ، و مَن ذَکره بِما لَیس فیه فَقد بُهته» (جامع السعادات، ج 2، ص 304.)
کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى که مردم از آن باخبرند یاد کند،
غیبت او را نکرده است
و کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى یاد کند که مردم از آن بى خبرند،
غیبت او را کرده است
و کسى که او را به عیبى که در او نیست یاد کند
به او بهتان زده است.
موارد جواز غیبت
غیبت آن است که،
چیزی درباره کسی گفته شود که،
اگر به گوش وی برسد،
خوشش نیاید،
خواه آن گفته راجع به نقص و کاستی در بدن
یا دراخلاق (خلق خوی)
یا در گفتارها
و یا در رفتارهای مربوط به دین
یا دنیای او باشد،
بلکه حتی اگر مربوط به کاستیهایی درلباس یا خانه یا مرکب وی باشد.
گناهان زبان بر دوگونهاند:
نخست
گناهانی که بیشتر تباهی و پریشانی اخلاقی برای خود گناهکار دارند؛
اگرچه به لحاظ اجتماعی نیز تباهی آورند،
اما تباهی و پریشانی اخلاقی آنها بیشتر است؛
مانند سخنانِ گزافآلود و اغراق آمیز و سخنانی که برای خودنمایی و ریاکاری بر زبان جاری میشود.
دوم
گناهانی که افزون بر تباهی اخلاقی، که برای شخص گناهکار دارند،
مفاسد مهم و پریشانیهای مهیب اجتماعی نیز دارند و رواج و رونق بازار آنها جامعه را به زیانهایی جبران ناپذیر گرفتار میکند؛
مانند دروغ، سخنچینی، تملّق و چربزبانی و فتنهانگیزی.
بدگویی پشت سر دیگران نیز از این نوع است که در زبان دین و ادبیات شریعت، «غیبت» نامیده شده است.
امام سجاد علیه السلام فرمود:
سه چیز موجب نجات انسان خواهد بود:
بازداشتن زبان از بدگویی و غیبت مردم،
خود را مشغول به کارهایی کردن که برای آخرت و دنیای انسان مفید باشد
و همیشه بر خطاها و اشتباهات خود ناراحت باشد.
(تحف العقول: ص 204)
چند حدیث زیبا و ناب
از امام حسین علیه السلام
پاداش سلام
امام حسین (ع):
سلام هفتاد حسنه دارد، شصت و نُه حسنه از آنِ سلام کننده و یکی از آن جوابگو است.
بحارالانوار، ج78،ص120
عذر بدتر از گناه
امام حسین (ع):
جمعی نزد آن حضرت از عذرخواهی عبدالله بن عمرو بن عاص از شرکت در جنگ صفین یاد می کردند که حضرت فرمود: چه بسا گناهی که از عذرطلبی آن نیکوتر است.
بحار الانوار، ج78 ، ص128
بدی کردن و پوزش خواستن
امام حسین (ع):
کاری مکن که از آن پوزش بخواهی زیرا مؤمن نه بد میکند و نه عذر می طلبد، و منافق هر روز بد میکند و عذر می خواهد.
تحف العقول،ص248
رسیدن به آرزوها
امام حسین (ع):
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش میرسد و زودتر به آنچه میترسد گرفتار میشود .
بحارالانوار، ج78،ص120
حاجات مردم
امام حسین (ع):
آگاه باشید که یکی از نعمتهای الهی بر شما حاجات و نیازهای مردم به شما است، پس از این نعمتها بیزار نشوید که برمیگردند و به جایی دیگر میروند.
بحارالانوار، ج78،ص121
دوست و دشمن
امام حسین (ع):
کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد میکند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید میکند.
بحارالانوار، ج78،ص128
عزّت و آبرو
امام سجاد علیه السلام ... فرمود:....
و حق آن کس که در علم تو را راهبرى نموده این است که
او را بزرگ شمارى
و جایگاه نشستنش را نیک سامان دهى
و خوب به سخنانش گوش فرا دهى
و رو به او داشته باشى
و صدایت را بلندتر از صداى او نکنى
و به کسى که از او پرسش مى کند پاسخ نگویى تا خود او پاسخش را دهد،
در مجلس درس او با کسى سخن نگویى
و در نزد او غیبت هیچ کس را نکنى ،
اگر در نزد تو از بدى اش گویند از او دفاع کنى
و عیبهایش را بپوشانى
و فضیلت هایش را آشکار سازى
و با دشمن او نشست و برخاست نداشته باشى
و با دوستدار او دشمنى نکنى
پس اگر چنین کنى فرشتگان الهى به نفع تو گواهى دهند
که تو خواهان دانشى و علم را به خاطر خدا آموخته اى نه به خاطر مردم .
نام کتاب : جهاد با نفس نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره مترجم : على افراسیابى.
امام سجاد علیه السلام ... فرمود:....
و حق گوش آن است که
او را از شنیدن غیبت و هر آنچه شنیدنش جایز نیست ، پاک سازى .
و حق چشم آن است که
آن را از دیدن هر آنچه دیدنش بر تو حرام است بربندى
و از راه نظر با دیدگانت عبرت گیرى .
نام کتاب : جهاد با نفس نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره مترجم : على افراسیابى.
حسین بن علوان از عبد اللَّه بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب (ع) از پدر و جدّش نقل مى کند که علىّ بن ابى طالب (ع) فرمود:
از حقوق عالم این است که:
از او زیاد نپرسى
و در جواب دادن به او پیشى نگیرى،
و هر گاه که پاسخ نداد اصرار نکنى
و هر گاه که خسته شد به لباس او نچسبى،
و با دست خود به او اشاره نکنى
و با چشم خود به او چشمک نزنى
و در مجلس او سرگوشى صحبت نکنى،
و اسرار او را طلب نکنى،
و نگویى که فلانى بر خلاف سخن تو گفته،
و سرّ او را فاش نسازى
و نزد او از کسى غیبت نکنى،
و شخصیّت او را هم در حضور او و هم در غیاب او حفظ کنى
و همه را سلام دهى و او را مخصوص به تحیّت کنى
و در برابر او بنشینى،
و اگر او نیازى داشته باشد در خدمت او از دیگران پیشى بگیرى،
و از زیاد سخن گفتن او خسته نشوى،
همانا او مانند درخت خرماست. منتظر باش تا از او سودى به تو رسد،
و عالم به منزله روزه دار و شب زنده دار و مجاهد در راه خداست،
و چون عالم بمیرد در اسلام رخنه اى ایجاد شود که تا قیامت پر نشود، و طالب علم را هفتاد هزار فرشته از مقربان آسمان مشایعت مى کند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 265
بدان که حقیقت غیبت آن است که چیزى نسبت به شخصی که شیعه باشد ذکر کنى که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضى نباشد، خواه آن نقص، در بدن او باشد، مثل این که بگویى: فلانى کور، یا کر، یا گنگ، یا نیم مرده، یا کوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد و امثال اینها است، یا در نسب او باشد مثل این که بگویى: پسر فلان، فاسق، یا ظالم، یا حمال زاده، یا نانجیب و نحو اینها است. یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل این که بگویى: بد خلق، یا بخیل، یا متکبّر، یا ترسو، یا ریا کار، یا دروغگو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بى وقت به خانه مردم مىرود، و نحو اینها است، یا در چیزى باشد که متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مرکب. چنان که بگویى: جامه فلان کس چرکین است. یا خانه او چون خانه یهودیان است. یا عمامه او مثل گنبدى است، یا بقدر گردویى است. یا کلاه او دراز است. یا مرکب او (جلف) است. و امثال اینها.
و همچنین در سایر امورى که منسوب به او باشد و به بدى یاد شود که اگر آن را بشنود ناخوشش آید.
همچنان که حدیث نبوى به آن دلالت مى کند،فرمود: ادامه مطلب...
حضرت محمد (ص) : هرکه مرد یا زن مسلمانی را غیبت کند ، خداوند تعالی چهل روز و شب نماز و روزه او را قبول نکند ، مگر اینکه کسی که غیبتش را نموده از وی در گذرد.
جامع الاخبار صفحه 109
----------------------------------------
امام صادق (ع) : غیبت ،حسنات ( خوبی ها و نیکی ها ) را از بین می برد همانطور که آتش هیزم را از بین می برد. خداوند بزرگ به موسی وحی می فرمود : غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و اگر توبه نکند نخستین کسی است که وارد آتش می گردد.
بحارالانوار جلد 75 صفحه 257 حدیث 48
ادامه مطلب...هر چیزی در این عالم یک حکم تکلیفی دارد و یک حکم وضعی.
اول تخلّق به اخلاق خداوندی است.
دوم اطاعت امر خداوند است.
سوم مشرّف شدن به صلوات و سلام خداوندی است.
چهارم موافقت با ملائکه است.
پنجم ملائکه بر او صلوات فرستند.
ششم سبب حصول قرب خداست.
هفتم موجب رضای حق است.
هشتم قرب به رسول خداست.
نهم موجب شفاعت آن حضرت است.
دهم موجب تحف? خاص آن حضرت است.
یازدهم معروف شدن نزد آن حضرت است.
دوازدهم نوشته شدن صلوات است در صحیف? نورانیه.
سیزدهم موجب خشنودی رسول خداست.
چهاردهم موجب اجر ثواب ذاکر است.
پانزدهم عبادت خداست.
شانزدهم کفاره گناهان است.
هفدهم موجب خشنودی هم? ائمه است.
هیجدهم دعای وسط دو صلوات مستجاب است.
نوزدهم موجب رستگاری دنیا و آخرت است.
بیستم دوری از عذاب جهنم است.
بیست و یکم سبب روشنی قبر است.
بیست و دوم سبب دفع فشار قبر است.
بیست و سوم موجب خشنودی ملک الموت است.
بیست و چهارم موجب خشنودی رضوان جنت است.
بیست و پنجم موجب وفا کردن به عهد الست است.
بیست و ششم موجب دفع نفاق است.
بیست و هفتم موجب صلوات فرستادن تمام خلایق است.
بیست و هشتم بهترین اعمال در آخرت است.
بیست و نهم موجب پاکیزه شدن اعمال است.
سی ام موجب عافیت است.
سی و یکم موجب ادراک رحمت است.
سی و دوم سبب قبولی همه طاعات است.
سی و سوم سبب طیّب شدن مجالس است.
سی و چهارم سبب خلاصی از غیبت است.
سی و پنجم سبب توانگری است.
سی و ششم سبب یاد آمدن فراموشی است.
سی و هفتم سبب نور زیاد در روز قیامت است.
سی و هشتم موجب سنگینی میزان است.
سی و نهم موجب عبور از صراط است.
چهلم باعث خشنودی تمام انبیاء است.
منبع: کتاب صلوات کلید حلّ مشکلات-از علی خمسه ای قزوینی معروف به حکیم هندی-صفحات 92 تا 94
بازدید امروز: 77
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 806260