از نظر قرآن کریم،
مخالفان و دشمنان انبیا چون خود را برتر و بالاتر از رهبران الهى مى دانستند،
هرگز حاضر نبودند از دستورات انبیا پیروى کنند
و این خودبینى و خودخواهى سرانجام آنها را هلاک ساخت و به دست نابودى سپرد.
مثلًا قارون مغرور به مال و ثروت است
و آن را مرهون تخصص و علم و دانش خود مى داند.
قرآن کریم مى فرماید:
سیر و سلوک الی الله در کلام امام صادق (ع)
روایت عنوان بصری یکی از دستور العمل های بسیار مهمّ وجود مقدس امام صادق (ع) است که در بردارنده نکاتی نغز و بدیع در تهذیب نفس است که جهت استفاده تمامی پیروان مکتب نورانی ائمه دین صادر فرموده اند.
و بسیاری از عرفا ، علما و بزرگان اخلاق اهتمام خاصی به این روایت شریف داشته اند ،
از جمله مرحوم آیت الله العظمی سید میرزا علی قاضی طباطبایی (ره)
به ارادتمندان و شاگردان خود دستور می دادند که آن را بنویسند و عمل کنند و کراراً می فرمودند :
(( باید آن را در جیب خود داشته باشید و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه کنید ))
و شاگردان خود را بدون التزام به مضمون این روایت نمی پذیرفتند.
ذیلاً متن و ترجمه این روایت شریف را برای بهره مندی تمامی مشتاقان سلوک الی الله ذکر می کنیم.
مرحوم علامه مجلسی (ره) در بحارالانوار
{ چاپ بیروت ، جلد 1 صفحه 224 ، کتاب العلم ، باب 7 ، آداب طلب العلم و احکامه }
می فرماید :
می گویم :
به خط استادمان ؛ بهاء الدین عاملی شیخ بهاء (ره) روایتی را با این مضمون یافتم :
ادامه مطلب...
معاویه، به امام حسن مجتبى علیه السلام عرض کرد:
شنیده ام رسول خدا مقدار خرماى درخت را مى دانست،
آیا چیزى از آن علم (الهى) در نزد شما هم وجود دارد؟
شیعیان شما چنین مى پندارند که شما به همه چیز؛
آنچه در زمین است و هر چه در آسمان است آگاهى دارید.
حضرت فرمود:
«ان رسول الله صلى الله علیه و آله کان یخرص کیلا و انا اخرص عددا
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله
[مقدار] وزن و پیمانه [درخت خرما] را مى گفت
و من عدد آن را مى گویم .»
معاویه گفت:
این درخت خرما چند عدد خرما دارد؟
حضرت فرمود:
چهار هزار و چهار عدد.
دانه هاى خرما را شمردند
و دیدند همان مقدار است که حضرت فرموده است .
(محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، (بیروت، داراالاحیاء التراث العربى)،ج 43، ص 329، حدیث 9.)؛
به نقل از: http://www.valiasr-aj.com
مرحوم شیخ مهدى مازندرانى - یکى از علماء بزرگ - به نقل از کتاب کبریت الاءحمر آورده است :
حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه در روز عاشوراء، در آن موقعیّت جنگ و ستیز؛ و در همان لحظات آخر، هنگامى که به بعضى از افراد و اهالى کوفه برخورد مى کرد که در لشکر عمر بن سعدِ ملعون بودند.
با این که مى توانست آن افراد را به هلاکت برساند؛ ولى بدون آن که آسیبى بر آنان وارد نماید، از کنارشان مى گذشت .
واین صحنه براى بسیارى از افراد تعجّب آور و غیر قابل هضم بود، تا آن که مدّت زمانى سپرى گشت و علّت جوان مردى و بزرگوارى امام حسین علیه السّلام آشکار و روشن گردید.
و آن این بود که در صُلب آن افراد، انسان هایى پاک طینت وجود داشته است و مؤ من و معتقد به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشند.
و آن حضرت با علم امامت خویش ، با یک نظر، آن ها را شناسائى مى نمود و به ایشان آسیبى نمى رساند.
سپس مرحوم مازندرانى در همین راستا با استناد به فرمایش امام سجّاد زین العابدین علیه السّلام افزوده است :
حضرت سجّاد علیه السّلام فرمود:
پدرم ، حسین بن علىّ علیهماالسّلام در روز عاشوراء،
برخى از افرادى را که در لشکر عمر بن سعد بودند،
به هلاکت نرساند،
با این که مى توانست آن ها را به راحتى نابود و هلاک گرداند.
پس هنگامى که امامت به من منتقل شد، با علم امامت و ولایت متوجّه شدم که افرادى مؤ من و پاک در صُلب آن اشخاص قرار داشته است .
و پدرم حسین علیه السّلام از روى علم امامت با یک نگاه به چهره و قیافه آن ها دریافته بود که فرزندانى صالح و پاک از آن ها به وجود خواهند آمد.
و به همین جهت آن ها را مورد عفو و گذشت قرار مى داد و از ریختن خونشان مى گذشت .
حدیقة الشّیعة : ج 2، ص 150.
امام سجاد علیه السلام ... فرمود:....
و اما حق آنانکه سرپرستى علمى ایشان را به عهده دارى این است که
بدانى خداى عزوجل تو را در آموختن دانشى که به تو عطا فرموده
متولى و سرپرست آنان قرار داده
و از خزانه علم درى بر تو گشوده
پس اگر در تعلیم و آموزش آنان نیک بکوشى
و براى آنان دروغ نبافى
و از (قدر ناشناسى ) آنان ملول و دلتنگ نگردى
خداوند از فضل خود بر تو زیادتى (از علم و ایمان ) را عطا مى فرماید
و اما اگر دانشت را از مردمان دریغ داشتى
یا آنگاه که خواهان دانش تو هستند
با دروغ بافى آنان را متحیر و سرگردان سازى
بر خداى عزوجل سزاوار است که
دانش و درخشندگى آن را از تو بگیرد
و جایگاهت را در دلها بى اعتبار سازد.
نام کتاب : جهاد با نفس نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره مترجم : على افراسیابى.
امام سجاد علیه السلام ... فرمود:....
و حق آن کس که در علم تو را راهبرى نموده این است که
او را بزرگ شمارى
و جایگاه نشستنش را نیک سامان دهى
و خوب به سخنانش گوش فرا دهى
و رو به او داشته باشى
و صدایت را بلندتر از صداى او نکنى
و به کسى که از او پرسش مى کند پاسخ نگویى تا خود او پاسخش را دهد،
در مجلس درس او با کسى سخن نگویى
و در نزد او غیبت هیچ کس را نکنى ،
اگر در نزد تو از بدى اش گویند از او دفاع کنى
و عیبهایش را بپوشانى
و فضیلت هایش را آشکار سازى
و با دشمن او نشست و برخاست نداشته باشى
و با دوستدار او دشمنى نکنى
پس اگر چنین کنى فرشتگان الهى به نفع تو گواهى دهند
که تو خواهان دانشى و علم را به خاطر خدا آموخته اى نه به خاطر مردم .
نام کتاب : جهاد با نفس نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره مترجم : على افراسیابى.
محمد بن خالد برقى در یک حدیث مرفوع نقل مى کند که امام صادق (ع) فرمود:
دو گرسنه سیر نمى شوند:
گرسنه علم
و گرسنه مال.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 89
موسى بن بکر از امام کاظم (ع) و او از پدرش نقل مى کند که امیر المؤمنین (ع) فرمود:
ده کس خود و دیگران را رنج مى دهند:
صاحب علم اندک که خود را وادار مى کند که به مردم بسیار یاد دهد،
و مرد بردبار که صاحب علم بسیار است ولى هوشمند نیست،
و کسى که در جستجوى چیزى است که به آن نمى رسد و شایسته او نیست،
و زحمتکشى که سهل انگار است،
و سهلانگارى که با آن حالتش علم هم ندارد،
و کسى که با مردم مهربان است ولى به آنچه نزد اوست بخل مى ورزد،
و طالب علمى که با کسى که از او داناتر است مجادله مى کند و چون به او یاد دهد نمى پذیرد.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 157
سلیمان بن خالد از امام باقر (ع) نقل مى کند که پیامبر خدا (ص) فرمود:
خداوند با چیزى بهتر از عقل پرستیده نشده و مؤمن عاقل نمى شود مگر اینکه در وى ده خصلت باشد:
از او امید خیر رود،
و از شرّ او ایمن باشند،
و خیر اندک دیگران را بسیار شمارد
و خیر بسیار خودش را اندک بشمارد
و در طول عمرش از طلب علم خسته نشود
و از رو آوردن اهل حاجت به سوى او به ستوه نیاید،
فروتنى در نظرش بهتر از عزّت، و تنگدستى در نظرش بهتر از ثروت باشد،
بهره او از دنیا حد اقلّ خوراک است
و اما دهمى،
چیست آن دهمى؟
اینکه هیچ کس را نبیند مگر اینکه بگوید:
او از من بهتر و پرهیزگارتر است.
همانا مردم دو گروهند:
گروهى که او از آنان بهتر و پرهیزگارتر است
و گروهى که او از آنان بدتر و پستتر است،
هر گاه کسى را ببیند که از او بهتر و پرهیزگارتر است به او فروتنى کند تا به او برسد
و هر گاه کسى را ببیند که از او بدتر و پستتر است،
بگوید شاید خیر او در باطن و شرّ او در ظاهر است
و شاید سرانجام او نیک باشد،
پس اگر چنین کند عظمت او بالا مى رود و سرور اهل زمانش مى شود.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 153
مسعدة بن صدقه ربعى از امام صادق (ع) و او از پدرانش از على (ع) نقل مى کند که پیامبر خدا (ص) فرمود:
آفت سخن، دروغ
و آفت علم، فراموشى
و آفت حلم، سفاهت
و آفت عبادت، سستى
و آفت زرنگى، زیاده روى در آن
و آفت شجاعت، ستمگرى
و آفت سخاوت، منت گذاشتن
و آفت زیبایى، تکبّر
و آفت داشتن خانواده شریف، فخرفروشى است.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 127