روزی جابر بن عبداللّه انصاری خدمت امام علی علیه السلام بود و آه عمیقی کشید.
امام فرمود: گوئی برای دنیا، اینگونه نفس عمیق و آه طولانی کشیدی ؟
جابر عرض کرد: آری بیاد روزگار و دنیا افتادم و از ته قلبم آه کشیدم .
امام فرمود: ای جابر، تمام لذت ها و عیش ها و خوشی های دنیا در هفت چیز است :
خوردنی ها و آشامیدنی ها و شنیدنی ها و آمیزش جنسی و سواری و لباس
اما لذیذترین خوردنی عسل است که آب دهان حشره ای به نام زنبور است .
گواراترین نوشیدنی ها آب است که در همه جا فراوان است .
بهترین شنیدنی ها غناء و ترنم است که آن هم گناه است .
لذیذترین بوئیدنی ها بوی مشک است که آن خون خشک و خورده شده از ناف یک حیوان (آهو) تولید می شود.
عالیترین آمیزش ، با همسران است و آن هم نزدیک شدن دو محل ادرار است .
بهترین مرکب سواری اسب است که آن هم (گاهی ) کشنده است .
بهترین لباس ابریشم است که از کرم ابریشم به دست می آید.
دنیائی که لذیذترین متاعش این طور باشد
انسان خردمند برای آن آه عمیق نمی کشد.
جابر گوید: سوگند به خدا بعد از این موعظه دنیا در قلبم راه نیافت.
روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام در میان نخلستان نشسته بودند که زنبور عسلی دور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شروع به چرخیدن کرد.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«یا علی! می دانی این زنبور چه می گوید؟»
حضرت علی علیه السلام فرمود: «خیر.»
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: این زنبور ما را مهمان کرده و می گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشتم.امیرمؤمنان علیه السلام را بفرستید تا آن را از آن محل بیاورد.
امیرمؤمنان علیه السلام بلند شد و عسل را از آن محل آورد.
حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«ای زنبور! غذای شما که از شکوفه گل تلخ است، به چه علّتی آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل می شود؟»
زنبور گفت: «یا رسول اللّه ! شیرینی این عسل از برکت وجود مقدّس شما و (آل) شماست. چون هر وقت از شکوفه استفاده می کنیم ، همان لحظه به ما الهام می شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم.
وقتی که می گوییم:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» به برکت صلوات بر شما عسل ما شیرین می شود.»
( کنزالعمال،ج 1، 2219)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله همسران متعدّدى داشت؛ یکى از آنها «زینب بنت جحش» بود که علاقه زیادى به پیامبر صلى الله علیه و آله داشت، به این جهت مقدارى عسل ذخیره کرده بود، تا هر زمان حضرت به خانه او مى آید، آن عسل را خدمت حضرت بیاورد تا حضرت از آن تناول کند.
«عایشه» دختر ابوبکر، همسر دیگر پیامبر صلى الله علیه و آله، از این جریان و محبّت زینب به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با خبر شد و حسّ حسادت او تحریک شد که مبادا زینب با این کارش در دل پیامبر صلى الله علیه و آله جاى بیشترى باز کند و محبّت حضرتش به او بیشتر شود؛ بدین جهت تصمیم گرفت کارى کند که دیگر پیامبر از آن عسل نخورد؛ تصمیم زشت خود را با «حفصه»، دختر عمر، همسر دیگر پیامبر، در میان گذاشت. قرار شد هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله به منزل آنان مى رود، بگویند: از دهان شما بوى بدى مى آید؟! نکند غذاى نامناسبى خورده اید، سپس بوى بد را به عسل ارتباط بدهند تا حضرت از آن عسل نخورد.
پیامبر صلى الله علیه و آله روزى به منزل حفصه وارد شد. حفصه، طبق نقشه قبلى، جلوى بینى خود را گرفت و گفت: یارسول اللَّه! چه بوى بدى از بدن شما به مشامم مى رسد! چه خورده اى؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: در منزل زینب مقدارى عسل خورده ام! حفصه عرض کرد: شاید این بوى بد از همان عسل است و ممکن است زنبور عسل برروى «معافیر»[«معافیر» صمغ و شیره یکى از درختان حجاز به نام «عُرْفُطْ» است که بوى نا مناسبى دارد، به گونه اى که اگر زنبور عسل از آن بخورد، بوى بد آن به عسل آن زنبور نیز منتقل مى گردد.] نشسته و این بوى بد از معافیر به عسل منتقل شده است! پیامبر صلى الله علیه و آله، که به بوى خوش اهمیّت فراوانى مى داد و قسمتى از درآمد خود را صرف بوى خوش و عطرها مى کرد[استعمال عطر و معطّر بودن امرى پسندیده اى است که براى رهبر یک جامعه بسیار پسندیده است.] در پاسخ فرمود: بسیار خوب، من دیگر از آن عسل نمى خورم و آن را بر خود حرام مى کنم. ولى شما این مسأله را در همین جا خاتمه دهید و در بین دیگران از این مطلب سخن نگویید. این راز و سرّ همین جا دفن شود! آنها که به مقصود خود رسیده بودند، متعهّد شدند با کسى در این باره سخن نگویند.
آنها به این تعهّد خود وفا نکردند و راز پیامبر صلى الله علیه و آله را فاش کردند و آن خبر را در بین مردم پخش نمودند. خداوند به وسیله جبرئیل پیمان شکنى آنها را به پیامبر صلى الله علیه و آله اطّلاع داد و آنها را تهدید به مجازات نمود و به پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود که آنچه را بر خود حرام کرده اى حلال است و مى توانى از آن استفاده کنى!
مثالهاى زیباى قرآن، ج2، ص: 291
برخی از عوامل مهم محیطی مؤثر در هوش:
1. اندیشة زیاد در علم و حکمت، عقل را شکوفا میسازد و دامنة دانستنها و درک حقایق علوم را افزایش میدهد.
( «کثرة النظر فی العلم یفتح العقل» مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، چاپ سوم، 1403 ق ، ج1، ص 159، ح 33، «کثرة النظر فی الحکمة یفتح العقل»، ری شهری، محمد ، میزان الحکمه، ج3، ص2050.)
2. اشتغال به تحصیل و دانش: در پرتو آموختن و یادگیری است که چه بسا، افرادی که هوش سرشاری هم ندارند، استعداد خود را شکوفا میکنند و به نتایج پرباری دست مییابند.
( امام علی ـ علیه السّلام ـ :«انک موزون بعقلک فزکّه بالعلم» ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج3، ص 2050.)
3. اشتغال به تعلیم و تدریس: به واسطة آموزش و تدریسِ آموختهها و اندوختههای ذهنی است که زمنیة پرورش و شکوفایی بیشتر هوش و فهم انسان افزایش مییابد، زیرا چه بسا در هر نوبت تدریس به نکاتِ جدیدی دست مییابد که قبلاً بدان توجّه نداشته است.
( امام علی ـ علیه السّلام ـ :«اعون الاشیاء علی تزکیة العقل، التعلیم.» میزان الحکمه، ج3، ص 2050.)
4. پرهیز از مسائل بیاهمیّت و کم اهمیّت: از جملة فوائدش آن است که ذهن و فعّالیتهای ذهنی را متمرکز میسازد و در نتیجه زودتر به نتایج ذهنی خواهد رسید.
( امام علی ـ علیه السّلام ـ :«بترک ما لا یعینک یتمّ لک العقل.» میزان الحکمه، ج3، ص 2050.)
5. مهرورزی نسبت به جاهل و تلاش برای آموزش او: زیرا تعلیم جاهل با فکر و تعقل و بررسی راههای آموزش و انتخاب بهترین شیوه همراه است. آموزش نادان غیر از فوائد عاطفی و اخلاقی که برای شخص به همراه دارد، موجب تکاپو و فعالیّتهای فکری و خردورزی خود اوست که سهم به سزائی در رشد و شکوفایی هوش و استعدادهای او و بروز خلاّقیتهای فکری دارد.
( امام علی ـ علیه السّلام ـ :«مِن درکه اسباب العقل، رحمة الجاهل». میزان الحکمه، ج3، ص 2050.)
فاکتورها و عوامل دیگری در رشد خرد و عقل و افزایش هوشمندی در متون اسلامی مطرح شده که به اختصار به آنها اشاره میشود: وحی، دانش، ادب، تجربه، رایزنی، تقوا، جهاد با نفس، یاد خدا، زهد در دنیا، پیروی از حق، هم نشینی حکیمان، ترحم بر نادان، کمک خواستن از خداوند متعال.
( برای آگاهی بیشتر از آیات و روایات مورد استنادِ این عوامل، ر.ک: ری شهری، محمد، خردگرائی در قرآن و سنّت، ترجمة مهدی مهریزی، دار الحدیث، چاپ اول، صص 101 ـ 115.)
هم چنین روایات، توصیههایی در صدد برخی غذاها نموده که مغز را قوی میسازد مثلِ کدو، گلابی، کرفس، گوشت، سرکه، عسل، انار با لایة نازک، باقلا، ترنج، حجامت کردن و روغن مالیدن بر بدن هم از جملة کارهایی بر شمرده شده که موجب تقویت مغز و ذهن میشوند.
( خردگرائی در قرآن و سنّت، ترجمة مهدی مهریزی، دار الحدیث، چاپ اول، صص 115 ـ 121.)
(برگرفته از نرم افزار پاسخ 2)