بنا بر بعضی از نقل ها عالمی بزرگ، تحصیلاتش را در حوزه نجف تمام نمود.
تصمیم گرفت به وطنش برگردد، برای عرض ادب و خداحافظی خدمت استادش رسید.
از استاد در خواست نصیحت کرد.
استاد بعد از پایان درس و بحث، آخرین موعظه را، کلام خدا دانست.
گفته باشد:
این آیه را هرگز از یاد مبر!
خداوند می فرماید:
( ألَمْ یَعلَمْ بِأَنَّ اللهَ یَری )علق/14
آیا می دانیم خدا در همه حال نظاره گر ماست؟!
چقدر نیکو فرمودند بنیانگذار جمهوری اسلامی که:
عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید.
حدیث 1
رفع گرفتاری مؤمن
امام حسین (ع):
کسی که گرفتاری و اندوه مؤمنی را برطرف کند و او را آسوده کند، خداوند گرفتاری و اندوه دنیا و آخرت را از او رفع میکند.
بحار الانوار، ج 78، ص 122
حدیث 2
نشانههای جاهل و عالم
امام حسین (ع):
یکی از نشانههای جهل و نادانی، نزاع و جدال با غیر اهل فکر است از نشانههای عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.
بحار الانوار، ج 78، ص 119
حدیث 3
کمخردی
امام حسین (ع):
عجله کردن، کمخردی است.
بحار الانوار، ج 78، ص 122
حدیث 4
رهایی از آتش
امام حسین (ع):
گریه از روی ترس از خدا، موجب رهایی از آتش است.
مستدرک الوسایل، ج 11، ص 245
حدیث 5
در معرض اتّهام
امام حسین (ع):
همنشینی با فاسقان انسان را در معرض اتهام قرار میدهد.
بحار الانوار، ج 78، ص 122
زید بن حسن از امام کاظم (ع) و او از پدرش امام صادق (ع) نقل مى کند که فرمود:
مردم چهار دسته اند:
نادان هلاک شده تابع هواى نفس
و عابد متقى نما که هر قدر بر عبادت او افزوده شود بر خودخواهیش مى افزاید
و عالمى که مى خواهد مردم پشت سر او قدم بزنند و ستایش مردم از خود را دوست دارد
و عارفى بر طریق حق که قیام به حق را دوست دارد ولى یا ناتوان و یا مغلوب است او استوارترین مردم زمان خود و عاقلترین آنهاست.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 381
حسین بن علوان از عبد اللَّه بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب (ع) از پدر و جدّش نقل مى کند که علىّ بن ابى طالب (ع) فرمود:
از حقوق عالم این است که:
از او زیاد نپرسى
و در جواب دادن به او پیشى نگیرى،
و هر گاه که پاسخ نداد اصرار نکنى
و هر گاه که خسته شد به لباس او نچسبى،
و با دست خود به او اشاره نکنى
و با چشم خود به او چشمک نزنى
و در مجلس او سرگوشى صحبت نکنى،
و اسرار او را طلب نکنى،
و نگویى که فلانى بر خلاف سخن تو گفته،
و سرّ او را فاش نسازى
و نزد او از کسى غیبت نکنى،
و شخصیّت او را هم در حضور او و هم در غیاب او حفظ کنى
و همه را سلام دهى و او را مخصوص به تحیّت کنى
و در برابر او بنشینى،
و اگر او نیازى داشته باشد در خدمت او از دیگران پیشى بگیرى،
و از زیاد سخن گفتن او خسته نشوى،
همانا او مانند درخت خرماست. منتظر باش تا از او سودى به تو رسد،
و عالم به منزله روزه دار و شب زنده دار و مجاهد در راه خداست،
و چون عالم بمیرد در اسلام رخنه اى ایجاد شود که تا قیامت پر نشود، و طالب علم را هفتاد هزار فرشته از مقربان آسمان مشایعت مى کند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 265
عالم ربانی و عارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می نویسد:
پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ سفارشهای مؤکد درباره طول سجود فرموده است و این امری است بسیار مهم.
سجده طولانی نزدیکترین هیئت های بندگی است و به همین جهت در هر رکعت نماز دو سجده تشریع شده است.
دربارة ائمة اطهار ـ علیه السّلام ـ و شیعیانشان در مورد طول سجود مطالب مهمی نقل شده است.
در یکی از سجده های امام سجاد ـ علیه السّلام ـ بشمارش رفت که هزار مرتبه فرمود: لا اله الّا الله حقّاً حقّاً. لا اله الّا الله تعبّداً و رقّاً لا اله الّا الله ایماناً و تصدیقاً.
دربارة امام کاظم ـ علیه السّلام ـ نوشته شده که
گاهی طول سجده اش از بامداد تا ظهر ادامه داشت.
و از اصحاب ائمه مانند «ابن ابی عمیر» و «جمیل» و «خرّبوذ» قریب به همین مطلب نقل شده است.
در ایام تحصیل در نجف اشرف شیخ و استادی داشتم که برای طلاب با تقوا، مرجع بود. از او سوال کردم چه عملی را شما تجربه کرده اید که می تواند در حال سالک مؤثر باشد؟
فرمود:
در هر شبانه روز یک سجده طولانی بجای آورد و در حال سجده بگوید«لا اله الّا انت. سبحانک انّی کنت من الظالمین»
در حال ذکر این چنین توجه کند که پروردگارم منزه از این است که بر من ظلمی روا داشته باشد، بلکه خود من هستم که بر نفسم ستم کردم و او را در این مهالک قرار دادم.
استاد من علاقه مندانش را به این سجده سفارش می کرد و هر کس که انجام می داد تأثیرش را مشاهده می کرد، مخصوصاً کسانیکه این سجده را بیشتر طول می دادند.
بعض آنها هزار مرتبه ذکر مذکور را در سجده تکرار می کردند
و بعضی کمتر و بعضی بیشتر
و شنیدم که بعضی آنها این ذکر را سه هزار مرتبه در سجده تکرار می کردند.
http://www.andisheqom.com
مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه روایت مى کند که وقتى «ذر» (پسر ابو ذر) وفات کرد
ابو ذر رحمة اللَّه علیه سر قبر او ایستاد و دستش را بر خاک قبر مالید و گفت:
«رحمک اللَّه یا ذر» خدا رحمت کند تو را اى ذر!
به خدا قسم تو براى من فرزند خوبى بودى، حال تو از من جدا شدى من از تو خشنودم، به خدا قسم که من از رفتن تو ناراحت نیستم و نقصانى به من نرسید
و به غیر از حق تعالى به احدى نیاز ندارم
و اگر هول مطلع (یعنى جاهاى هولناک عالم پس از مرگ نمى بود)
خیلى خوشحال بودم که من به جاى تو رفته باشم
(ولى مى خواهم چند روزى تلافى گذشته را بنمایم و تهیه آن عالم را ببینم).
به تحقیق که اندوه از براى تو مرا مشغول ساخته است از اندوه برتو
(یعنى همیشه در غم آنم که عبادات و طاعاتى که براى تو نافع است انجام دهم و این معنى مرا بازداشته است که غم مردن و جدایى تو را بخورم).
و اللّه براى مردن و جداشدنت گریه نکرده ام بلکه گریه ام بر حالت تو که چه بر تو خواهد گذشت بوده است.
اى کاش مى دانستم که چه گفتى و به تو چه گفتند.
خداوندا حقوقى را که من بر او داشتم و تو بر او واجب نمودى من همه را به او بخشیدم پس تو هم حقوق خود را به او ببخش!
زیرا تو به جود و کرم از من سزاوارترى
آرام بخش دل داغدیدگان، ص: 149
شخصی بود که دائماً دعا می کرد که خدایا هر چه گناه در عالم هست، بر دوش من بگذار!
به او گفتند: آیا نمی ترسی که چنین دعایی می کنی؟ شاید خداوند بگوید قبول، من هر چه گناه در عالم هست را بر دوش تو می گذارم، آن وقت چه می کنی؟
گفت: هیچ، به خدا می گویم: حال که همه ی گناهان را بر دوش من گذاشتی، بقیه را به بهشت بفرست و زمانی که خداوند همه را به بهشت فرستاد؛
به خدا می گویم: خدایا من هستم و تو، آیا می ارزد که به خاطر من هیچ کاره این همه تأسیسات و جهنّم و ملک عذاب وجود داشته باشد؟ ما را هم ببخش و خلاصم کن، تا راحت شوی.
(به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت)