طرح شبهه:
می گویند فاطمه را شبانه دفن کرده اند، خوب این به خاطر وصیت حضرت فاطمه به اسماء بنت عمیس خانم حضرت ابوبکر بود که نمی خواست اندازه جسدش را نامحرم ببیند.
نقد و بررسی:
دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خلیفه، قبر پنهان، اسراری است که در درون خود پیام ها دارند.
درست است که فاطمه این چنین خواست و این گونه وصیت کرد؛
ولی چه اتفاقی افتاده است که زهرا سلام الله علیها وصیت تاریخی اش را با این در خواست ها به پایان می برد؟!!
معاویه، به امام حسن مجتبى علیه السلام عرض کرد:
شنیده ام رسول خدا مقدار خرماى درخت را مى دانست،
آیا چیزى از آن علم (الهى) در نزد شما هم وجود دارد؟
شیعیان شما چنین مى پندارند که شما به همه چیز؛
آنچه در زمین است و هر چه در آسمان است آگاهى دارید.
حضرت فرمود:
«ان رسول الله صلى الله علیه و آله کان یخرص کیلا و انا اخرص عددا
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله
[مقدار] وزن و پیمانه [درخت خرما] را مى گفت
و من عدد آن را مى گویم .»
معاویه گفت:
این درخت خرما چند عدد خرما دارد؟
حضرت فرمود:
چهار هزار و چهار عدد.
دانه هاى خرما را شمردند
و دیدند همان مقدار است که حضرت فرموده است .
(محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، (بیروت، داراالاحیاء التراث العربى)،ج 43، ص 329، حدیث 9.)؛
به نقل از: http://www.valiasr-aj.com
چند حدیث زیبا و ناب
از امام حسین علیه السلام
پاداش سلام
امام حسین (ع):
سلام هفتاد حسنه دارد، شصت و نُه حسنه از آنِ سلام کننده و یکی از آن جوابگو است.
بحارالانوار، ج78،ص120
عذر بدتر از گناه
امام حسین (ع):
جمعی نزد آن حضرت از عذرخواهی عبدالله بن عمرو بن عاص از شرکت در جنگ صفین یاد می کردند که حضرت فرمود: چه بسا گناهی که از عذرطلبی آن نیکوتر است.
بحار الانوار، ج78 ، ص128
بدی کردن و پوزش خواستن
امام حسین (ع):
کاری مکن که از آن پوزش بخواهی زیرا مؤمن نه بد میکند و نه عذر می طلبد، و منافق هر روز بد میکند و عذر می خواهد.
تحف العقول،ص248
رسیدن به آرزوها
امام حسین (ع):
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش میرسد و زودتر به آنچه میترسد گرفتار میشود .
بحارالانوار، ج78،ص120
حاجات مردم
امام حسین (ع):
آگاه باشید که یکی از نعمتهای الهی بر شما حاجات و نیازهای مردم به شما است، پس از این نعمتها بیزار نشوید که برمیگردند و به جایی دیگر میروند.
بحارالانوار، ج78،ص121
دوست و دشمن
امام حسین (ع):
کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد میکند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید میکند.
بحارالانوار، ج78،ص128
عزّت و آبرو
شیخ طوسى قدس اللّه سره نقل فرموده که :
حسین بن محمّدعبداللّه از پدرش نقل نموده :
گفت :
در مسجد جامع مدینه نماز مى خواندم مردان غریبى را دیدم که به یک طرف نشسته با هم صحبت مى کردند.
یکى به دیگرى مى گفت :
هیچ مى دانى که بر من چه واقع شده گفت :نه
گفت :
مرا مرض داخلى بود که هیچ دکترى تشخیص آن مرض را نتوانست بدهد تا دیگر نا امید شدم .
روزى پیرزنى به نام سلمه که همسایه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت دید
گفت : اگر من تو را مداوا کنم چه مى گوئى ؟
گفتم : به غیر از این آرزوئى ندارم .
موسی بن عبدالعزیز نقل نمود:
در بغداد یوحنای نصرانی مرا دید و گفت:
تو را به حق دین و پیغمبرت قسم می دهم
که این شخصی که در کربلا است و مردم او را زیارت میکنند کیست؟
گفتم: پسر علی بن ابیطالب (علیهالسلام) است
و دخترزادهی رسول آخر زمان محمّد (ص) میباشد
و اسمش حضرت سیدالشهداء (ع) است.
چطور شده که این سؤال را از من میکنی؟
گفت: قضیهی عجیبی دارم. گفتم: بگو
گفت: خادم هارون الرشید نصف شبی بود آمد، درب خانه
و مرا با عجله برد، تا به خانهی موسی بن عیسی هاشمی.
گفت: امر خلیفه است که این مرد را که قوم و خویش من است علاج کنی.
وقتی که نشستم و معاینه کردم دیدم بیخود است و فایده ندارد.
پرسیدم چه مرضی دارد و و چطور شد که این طور گردید؟
دیدم طشتی حاضر کردند و هر آنچه درون شکمش بود در طشت خالی گردیده.
گفتم چه واقع شده؟
گفتند: ساعتی پیش از این نشسته بود و با خانوادهی خود صحبت می کرد
و الحال به این حال افتاده.
سبب را پرسیدم گفتند:
مرحوم حجةالاسلام فلسفی میفرمود:
در قبل از انقلاب در یکی از شهرستانهایی که شیعه و سنّی در کنار یکدیگر زندگی میکردند سخنرانی داشتم.
دیدم در آن شهرستان فحشا و منکرات زیاد است
و این بر اثر نبودن مجالس موعظه و امر به معروف و نهی از منکر است.
یک روز که علمای اهل سنّت به دیدنم آمده بودند،
آنان را مورد عتاب قرار دادم که چرا شما علمای عامّه، امر به معروف نمیکنید
و مجالس موعظه ندارید؟
پس از پایان سخنانم یکی از علمای سنّی برخاست و اجازه خواست که پاسخ مرا بدهد.
به او اجازه دادم.
آن عالم سنّی گفت «آقای فلسفی»!
خدا سایهی امام حسین علیهالسلام را از سر شما علمای شیعه کم نکند،
چون ما حسین علیهالسلام نداریم
و مجلس روضه نداریم.
امام حسین علیهالسلام،
یک محبوبیتی به شما علمای شیعه داده است که تا نام او را میبرید
و صحبت روضهی امام حسین ع میشود،
همه اقشار گرد شما جمع میشوند
و شما در زیر سایهی خیمه عزای حسینی،
هم به مردم اخلاق میآموزید،
هم معارف را بیان میکنید
و هم تبیین احکام میکنید
و شیعیان به برکت عزای امام حسین ع تربیت میشوند
و این رمز موفقیّت روحانیت شیعه است،
مرحوم فلسفی میفرمودند:
من برخاستم و او را بوسیدم و به او گفتم؛
خوب فهمیدی،
رمز محبوبیت و موفقیّت شیعه، امام حسین ع است.
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت
ابو بصیر گفت: به امام جعفر صادق علیه السّلام عرض کردم:
فدایت شوم، [صفات] شیعیانت را برایم وصف فرما. حضرت فرمود:
شیعه ما کسى است که:
صدایش از گوشش نمى گذرد
و دشمنى اش از بدنش به دیگرى تجاوز نمى کند.
بارش را به دوش دیگرى نمى اندازد
و اگر از گرسنگى هم بمیرد،
از غیر برادران دینى اش چیزى نمى خواهد.
شیعه ما کسى است که:
همچون سگ پارس نمى کند
و همچون کلاغ طمع نمى ورزد.
شیعه ما،
سبک بار زندگى مى کند
و هر زمان در جایى مأوا مى گیرد.
شیعیان ما کسانى هستند که:
در اموالشان، حقّ مشخّصى براى دیگران قرار مى دهند،
با یک دیگر مواسات مى کنند،
هنگام مرگ، بى تابى نمى کنند
و در قبرهایشان به زیارت یک دیگر مى روند.
ابا بصیر گفت: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم:
فدایت شوم، اینان را کجا بجویم؟
فرمود: در اطراف زمین و بین بازارها،
آن گونه اند که خداى بزرگ در کتابش [در باره آنها] فرموده است:
«در برابر مؤمنین فروتن
و در مقابل کافران سرفرازند».
صفات الشیعة / ترجمه توحیدى، ص: 59
حسن خزّاز گفت:
از امام رضا علیه السّلام شنیدم که فرمود:
بعضى از کسانى که ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند،
ضررشان براى شیعیان ما از دجّال بیشتر است.
حسن گفت:
عرض کردم: اى پسر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به چه علّت؟
فرمود:
به خاطر دوستى شان با دشمنان ما
و دشمنى شان با دوستان ما.
و هر گاه چنین شود، حقّ و باطل به هم در آمیزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.
صفات الشیعة / ترجمه توحیدى، ص: 37
مفضل بن عمر از امام صادق (ع) نقل مى کند که فرمود:
همانا شیعه جعفر (امام صادق (ع) کسى است که:
شکم و فرج خود را از حرام حفظ کند
و کوشش او بسیار باشد
و براى خدا عمل کند
و به پاداش او امیدوار باشد
و از کیفر بترسد،
اگر اینان را دیدى آنها شیعه جعفر هستند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 431
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در جمع صحابه خود فرمود:
«ألا و تقرّبوا إلی اللّه بالطاعات یجزل لکم المثوبات، و قصّروا أعمارکم فی الدنیا بالتعرّض لأعداء اللّه فی الجهاد لتنالوا طول أعمار الآخرة فی النعیم الدائم الخالد، و ابذلوا أموالکم فی الحقوق اللازمة لیطول غناوءکم فی الجنّة.
فقام ناس فقالوا:
یا رسول اللّه نحن ضعفاء الأبدان قلیلو الأموال لا نفی بمجاهدة الأعداء و لا تفضل أموالنا عن نفقات العیالات، فماذا نصنع؟
قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ألا فلیکن صدقاتکم من قلوبکم و ألسنتکم.
قالوا: کیف یکون ذلک یا رسول اللّه ؟ قال صلی الله علیه و آله :
أمّا القلوب فتقطعونها علی حبّ اللّه و حبّ محمّد رسول اللّه و حبّ علی ولی اللّه و وصی رسول اللّه و حبّ المنتجبین للقیام بدین اللّه و حبّ شیعتهم و محبّیهم و حبّ إخوانکم الموءمنین و الکفّ عن اعتقادات العداوات و الشحناء و البغضاء.
و أما الألسنة فتطلقونها بذکر الله تعالی بماهو أهله والصلاة علی نبیه محمّد وآله الطیبین فإنّ اللّه تعالی یبلّغکم أفضل الدرجات وینیلکم به المراتب العالیات».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
ای مردم! با اطاعت خدا، به خدا نزدیک شوید تا این که خداوند شما را به خیر برساند.
اسارت های خود را در دنیا کم کنید و متعرض دشمنان خدا شوید و در جنگ شرکت کنید تا اعمال شما در قیامت زیاد شود و از مال های خودتان در حقوق لازم انفاق کنید.
در این حال، مردم بلند شدند و عرض کردند:
«ای رسول خدا! بدن ما ضعیف است و مال و منالی هم نداریم که بذل و بخشش کنیم، پس چه کنیم؟»
حضرت فرمودند: «صدقات قلبی و زبانی بدهید.»
باز مردم سؤال نمودند: «چگونه صدقه بدهیم؟»
حضرت فرمودند: صدقات قلبی، این است که قلبتان را با محبت خدا و محمد، رسول خدا و علی، ولی خدا، و همه کسانی که برای قیام در راه دین خداوند انتخاب شده اند (ائمه معصومین علیهم السلام ) و محبت شیعه آن ها و کسانی که از دوست داران شیعیان هستند را در دلتان ایجاد کنید.
اما صدقات زبان، این است که مشغول به ذکر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آلش بفرستید، زیرا خداوند شما را به واسطه این اعمال به بهترین درجات می رساند.
( تفسیرالامام العسکری علیه السلام،ص 447 و 448؛مدینةالمعاجز،ج 1،ص 455؛بحارالانوار،ج 9،ص 325)