قرآن کریم :
عاشِروهُنَّ بِالْمَعْروفِ فَاِنْ کَرِهْتُموهُنَّ فَعَسى اَنْ تَـکْرَهوا شَیْئا وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْرا کَثیرا؛ سوره نساء، آیه 19
با زنان به شایستگى رفتار کنید،
و اگر آنها به جهتى ناخوشایندتان بودند
اظهار نکنید چه بسا چیزها که ناپسند شماست،
حال آنکه خداوند در آن،
خیر فراوانى براى شما قرار داده است.
1- پیامبر صلى الله علیه و آله :
هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند،
باید ازدواج نماید.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 18، ح 24912
2- پیامبر صلى الله علیه و آله :
بهترین ازدواج آسانترین آن است.
نهج الفصاحه ، ح 1507
3- پیامبر صلى الله علیه و آله :
هر کس دختر گرامیش را به ازدواج مردى گنه کار درآورد،
در حقیقت نسل خود راضایع کرده است.
مکارم الاخلاق، ص 204
4- پیامبر صلى الله علیه و آله :
از سبزه در زباله دانى دورى کنید! گفتند:
اى رسول خدا سبزه در زباله دانى چیست؟
فرمودند: زن زیبا در خانواده بد.
کافى، ج 5، ص 332، ح 4
5- امام على علیه السلام :
مهریّه هاى زنان را سنگین نگیرید،
که باعث کدورت و دشمنى مى شود.
مکارم الاخلاق، ص 237
ادامه مطلب...
نمونه بسیار مهم از سلسله زنان به کمال رسیده، سیده جلیله فاطمه معصومه علیها السلام دختر امام موسی کاظم علیه السلام است که قبر شریفش مزار و مطاف میلیونها مسلمان شیعه است که از اطراف بلاد اسلامی و کشورهای مختلف به زیارت آن حضرت نایل می شوند و از برکات قبر شریفش استفاده می کنند.
باید گفت قلم و بیان و زبان عاجز است که مقام والای آن حضرت را بیان کند.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
لا یَنالُ شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاةِ؛
هرکس نماز را سبک بشمارد ،
به شفاعت ما دست نخواهد یافت.
فروع کافی، ج3، ص270
مرحوم آیةالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری رضوان الله علیه نقل می کنند:
در موقعیکه سرپرستی حوزهی علمیه اراک را به عهده داشتند،
برای حضرت آیةالله حاج مصطفی اراکی نقل فرموده بودند.
هنگامی که من در کربلا بودم شبی که شب سهشنبه بود،
در خواب دیدم شخصی بمن گفت:
شیخ عبدالکریم کارهایت را انجام بده
سه روز دیگر خواهی مرد.
من از خواب بیدار شدم و متحیر بودم گفتم:
البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد.
روز سهشنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم تا خواب از خاطرم رفت.
روز پنجشنبه که تعطیل بود با بعضی از رفقاء به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم،
در آنجا قدری گردش و مباحثهی علمی نمودیم تا ظهر شد،
ناهار را همانجا صرف کردیم پس از ناهار ، ساعتی خوابیدیم.
در همین موقع لرزهی شدیدی مرا گرفت،
رفقاء آنچه عبا و روانداز داشتند روی من انداختند،
ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در میان آتش و تب افتاده بودم،
حس کردم که حالم بسیار وخیم است به رفقا گفتم مرا به منزلم برسانید.
آنها وسیلهای فراهم کرده و زود مرا به شهر کربلا آوردند و به منزلم رساندند.
در منزل بی حال و بیحس افتاده بودم بسیار حالم دگرگون شد.
در این میان به یاد خواب سه شب پیش افتادم علائم مرگ را مشاهده کردم.
با در نظر گرفتن خواب احساس آخر عمر کردم.
ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند
و در طرف راست و چپ من نشستند
و به همدیگر نگاه می کردند
و گفتند:
اجل این مرد رسیده مشغول قبض روحش شویم.
در همین حال با توجه عمیق قلبی،
به ساحت مقدس حضرت ابا عبدالله (ع) متوسل شدم
و عرض کردم:
ای حسین عزیز دستم خالی است کاری نکردم
و زادی تهیه ننمودهام شما را به حق مادرتان زهرا (س) از من شفاعت کنید،
که خدا مرگ مرا تأخیر اندازد تا فکری به حال خود نمایم.
بلافاصله پس از توسل دیدم،
شخصی نزد آن دو نفر که می خواستند مرا قبض روح کنند آمد و گفت:
حضرت سیدالشهداء (ع) فرمودند:
شیخ عبدالکریم به ما توسل کرده
و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمرش را تأخیر اندازد.
خداوند اجابت فرموده بنابراین شما روح او را قبض نکنید،
در این موقع آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند:
« سَمعاً و طاعَةً»،
سپس دیدم آن دو نفر
و فرستادهی امام حسین (علیهالسلام) سه نفری صعود کردند و رفتند.
در این موقع احساس سلامتی کردم،
صدای گریه و زاری شنیدم که بستگانم به سر و صورت میزدند.
آهسته دستم را حرکت دادم.
(و)چشمم را بستهاند و به رویم چیزی کشیدهاند.
خواستم دست و پایم را جمع کنم ملتفت شدم که شستم (انگشت بزرگ پایم) را بستهاند.
دستم را برای برداشتن چیزی بلند کردم،
شنیدم میگویند ساکت شوید گریه نکنید که بدن حرکت دارد آرام شدند.
رواندازی که بر روی من انداخته بودند برداشتند
و چشمم را گشودند
و پایم را فوری باز کردند،
با دست اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهند.
آب بدهانم ریختند کمکم از جا برخاستم و نشستم.
تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم
و بحمدالله از آن حالت به کلی خوب شدم.
این موهبت ببرکت
مولایم آقا سیدالشهداء (ع) بود آری به خدا.
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت
دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر میشود:
1 - اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرمودهاند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.
2 - این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.
3 - اظهار محبت قلبی است.
4 - نشانه انتظار است.
5- زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.
6 - مایه ناراحتی شیطان لعین است.
7 - اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است (که اداء حق هر صاحب حقی واجب ترین امور است.)
9 - تعظیم خداوند و دین خداوند است.
10 - حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق دعا کننده دعا می کند.
11 - شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.
12 - شفاعت پیامبر ان شاء الله شامل حال او می شود.
13 - این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت اوست.
14 - مایه استجابت دعا می شود.
ابو بصیر گوید: خدمت ام حمیده رفتم که او را در مرگ امام صادق(ع) تسلیت دهم؛
گریست و از گریه هاش گریستم.
و پس از آن فرمود اى ابا محمد، اگر امام صادق(ع) را وقت مرگ مى دیدى شگفت(زده می شدی).
دو دیده اش را گشود و فرمود:
همه خویشانم را گردم جمع کنید.
و کسى نماند که او را جمع نکرد(ه باشیم.)
گفت:
به آنها نگاهى کرد و فرمود:
براستى شفاعت ما نرسد
به کسى که نماز را سبک شمارد.
الأمالی (للصدوق) / ترجمه کمرهاى، متن، ص: 484
هر چیزی در این عالم یک حکم تکلیفی دارد و یک حکم وضعی.
اول تخلّق به اخلاق خداوندی است.
دوم اطاعت امر خداوند است.
سوم مشرّف شدن به صلوات و سلام خداوندی است.
چهارم موافقت با ملائکه است.
پنجم ملائکه بر او صلوات فرستند.
ششم سبب حصول قرب خداست.
هفتم موجب رضای حق است.
هشتم قرب به رسول خداست.
نهم موجب شفاعت آن حضرت است.
دهم موجب تحف? خاص آن حضرت است.
یازدهم معروف شدن نزد آن حضرت است.
دوازدهم نوشته شدن صلوات است در صحیف? نورانیه.
سیزدهم موجب خشنودی رسول خداست.
چهاردهم موجب اجر ثواب ذاکر است.
پانزدهم عبادت خداست.
شانزدهم کفاره گناهان است.
هفدهم موجب خشنودی هم? ائمه است.
هیجدهم دعای وسط دو صلوات مستجاب است.
نوزدهم موجب رستگاری دنیا و آخرت است.
بیستم دوری از عذاب جهنم است.
بیست و یکم سبب روشنی قبر است.
بیست و دوم سبب دفع فشار قبر است.
بیست و سوم موجب خشنودی ملک الموت است.
بیست و چهارم موجب خشنودی رضوان جنت است.
بیست و پنجم موجب وفا کردن به عهد الست است.
بیست و ششم موجب دفع نفاق است.
بیست و هفتم موجب صلوات فرستادن تمام خلایق است.
بیست و هشتم بهترین اعمال در آخرت است.
بیست و نهم موجب پاکیزه شدن اعمال است.
سی ام موجب عافیت است.
سی و یکم موجب ادراک رحمت است.
سی و دوم سبب قبولی همه طاعات است.
سی و سوم سبب طیّب شدن مجالس است.
سی و چهارم سبب خلاصی از غیبت است.
سی و پنجم سبب توانگری است.
سی و ششم سبب یاد آمدن فراموشی است.
سی و هفتم سبب نور زیاد در روز قیامت است.
سی و هشتم موجب سنگینی میزان است.
سی و نهم موجب عبور از صراط است.
چهلم باعث خشنودی تمام انبیاء است.
منبع: کتاب صلوات کلید حلّ مشکلات-از علی خمسه ای قزوینی معروف به حکیم هندی-صفحات 92 تا 94