امام صادق (ع) فرمود:
در زمان رسول اکرم (ص) مردی از انصار برای تامین نیازهای زندگی ، به مسافرت رفت ، هنگام خداحافظی با همسرش ، با او پیمان بست که تا از سفر برنگشته از خانه بیرون نرود.
زن در خانه اش بسر می برد، به او خبر رسید که پدرت بیمار شده است ، او توسط شخصی از پیامبر (ص) اجازه خواست که به عیادت پدرش برود.
پیامبر (ص) فرمود: نه ، تو در خانه ات باش و پیروی از شوهر را ادامه بده .
به او خبر رسید که بیماری پدرت ، شدیدتر شده است.
او برای بار دوم از پیامبر (ص) اجازه خواست.
آن حضرت ، همان پاسخ را داد.
پدر زن از دنیا رفت.
زن برای پیامبر (ص) پیام فرستاد، به من اجازه بده بروم بر جنازه پدرم نماز بخوانم.
حضرت فرمود: نه ، در خانه ات باش و اطاعت از شوهر را ادامه بده .
جنازه پدر آن زن را دفن کردند، ولی او به خاطر حفظ پیمانی که با شوهر داشت.
از خانه بیرون نرفت .
رسول خدا (ص) این پیام را برای آن بانوی مطیع فرستاد:
ان الله قد غفر لک ولا بیک بطاعتک لزوجک :
خداوند، بخاطر اطاعت تو از شوهرت ، هم تو و هم پدرت را بخشید.
به نقل از سایت اندیشه قم
زنى از بستگان دختر آقا شیخ جواد مجتهد رشتى-رحمه الله- مىگوید:
با پدر و مادرم از ایران به زیارت عتبات رفتیم، و آنان مرا در نجف به طلبهى سیدى تزویج کردند و رفتند.
از سویى دورى آنها مرا ناراحت مىکرد، و از سوى دیگر گاهى شوهرم نزدیک ظهر همراه با مقدارى گوشت و چند میهمان وارد منزل مىشد.
لذا من با شوهر بد اخلاقى مىکردم و منشأ آن دورى والدین بود.
البته خوب است والدین در این امر مواظب باشند و دخترشان را به تزویج کسى که در جاى دور زندگى مىکند در نیاورند.
آن خانم مىگوید: مریض شدم و تب به شدت مرا فرا گرفت،
در همان حال، در حالت بیدارى حضرت زهرا-علیها السلام- را دیدم، فرمود:
"شفاى تو به دست شوهرت مىباشد." و به من توصیه فرمود که با او خوش رفتار باشم.
شوهرم از راه رسید و عباى خود را روى من انداخت، و من بلافاصله شفا یافتم
و به حرم حضرت امیر-علیه السلام- مشرف شدم و به آن حضرت اصرار کردم که یا مرگ مرا برساند یا والدین مرا.
از حرم بیرون آمدم و دیدم که حضرت امیر-علیه السلام- درست از جهت مقابل من وارد صحن مىشود،
تغییر مسیر دادم و به جهت دیگر حرکت کردم تا با حضرت مواجه نگردم،
دیدم به سوى من تغییر مسیر دادند تا این که به خدمت ایشان رسیدم.
فرمود: "خانم ما به تو نظر داریم، با شوهر خود خوب رفتار کن،
برو در سرداب منزل با ذغال تا چهل روز روى دیوار علامت بگذار روز چهلم والدینات مىآیند،
هم چنین براى برآورده شدن حوایج خود بالاى بام برو و چند صلوات بفرست، درست مىشود.
" وى مىگوید: من این کار را مىکردم، وقتى شوهرم گوشت و لوازم طبخ را مىآورد، همه را در دیگ مىریختم
و بالاى بام مىرفتم و چند صلوات مىفرستادم و مىآمدم و مىدیدم غذا پخته و طبقه بندى و چیده شده و خوش طعم و لذیذ آماده است!
(منبع: در محضر آیت الله العظمی بهجت،ج1،ص 53)
تعریف های رفتاری
1. اشتیاق خیلی کم به فعالیت جنسی ـ یا پیش بینی لذت بخش نبودن آن، به طور مستمر.
2. اجتناب شدید از هر گونه رابطه جنسی ـ و یا ردّ آن ـ، علی رغم رابطه مبتنی بر احترام و محبت متقابل.
3. فقدان پاسخ معمول فیزیولوژیکی تهییج جنسی و برانگیختگی به طور مکرر.
4. عدم احساس خوشی و لذت، طی فعالیت جنسی.
5. تأخیر زیاد در رسیدن به اوج لذت جنسی یا نرسیدن به آن بعد از برانگیختگی، علی رغم رابطه جنسی لذت بخش با همسری مهربان و علاقه مند.
6. احساس درد طی آمیزش جنسی، قبل یا بعد از آن.
7. اظهار عدم رضایت از رابطه به طور کلی، مثلاً به دلیل انزال زودرس مرد.
8. ابراز عدم عشق و علاقه از سوی یکی از زوجین یا هر دوی آن ها.
9. اجتناب از صحبت در مورد موضوعات جنسی.
10. ایراد گرفتن از عدم پاسخ گویی جنسی همسر.
11. بیان اظهاراتی مبنی بر عزت نفس پایین از جانب زوج دچار اختلال جنسی.
12. بیان اظهاراتی مبنی بر عزت نفس پایین از جانب زوج دیگر و مقصر دانستن خود در مورد اختلاف جنسی همسر.
13. خُلق افسرده در یک یا هر دو زوج.
تشخیص های درمانی
1. اختلال اوج جنسی در زن
2. اختلال انگیختگی جنسی در زن
3. اختلال میل جنسی کم در زن ناشی از بیماری جسمانی.
4. اختلال میل جنسی کم کار
5. اختلال نعوظی در مرد
6. اختلال اوج لذت جنسی در مرد
7. اختلال نعوظی در مردان ناشی از بیماری جسمانی
8. انزال زودرس
9. بدرفتاری جنسی با کودک
10. اختلال بیزاری جنسی
11. اختلال جنسی NOS
کسانی که در زندگی زناشویی خود مشکلات مذکور را دارند، باید به یک متخصص روانشناس بالینی یا روانپزشک مراجعه کنند. متخصصین با تشخیص های بالینی علت اختلالات را ریشه یابی می کنند و سپس، درمان مناسب را ارائه می دهند.
راهکارهای درمانی برای زود انزالی
یکی از مهمترین اختلالهای جنسی، زود انزالی مردان است یعنی این که مرد پیش از زمان دلخواه و خیلی سریع به حالت ارگاسم (اوج لذّت جنسی) برسد و منی از او خارج شود.[1] در این باره باید بگوییم که:
1. قسمت مهمی از زندگی زناشویی مربوط به ارضای جنسی است و وجود زود انزالی باعث می شود که معمولاً زن در رابطه جنسی از شوهر خود احساس لذت نکند و این می تواند باعث ناراحتی زن شود.[2] پس لازم است که زود انزالی درمان شود و البته با پیشرفت های علم روان شناسی و تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته روش هایی برای حلّ این مسئله وجود دارد لذا نباید زیاد نگران این مسئله بود.
2. علت زود انزالی ممکن است مربوط به جسم انسان باشد، مثلاً به کمی ترشحات غدد جنسی، یا ضعف قوه اعصاب باشد که در این صورت لازم است به پزشک متخصص (مثلاً متخصص کلیه و مجاری ادراری و تناسلی و یا متخصص اعصاب و روان و یا روانپزشک) مراجعه شود.[3]
3. علت زود انزالی ممکن است مربوط به اضطراب و هیجان هنگام انجام عمل جنسی باشد و یا بر اثر آلودگی به استمناء و یا نگرانی از فاش شدن عمل جنسی به وجود آمده باشد.[4]
به هر حال توصیه های زیر، نقش مهمی در درمان زود انزالی دارد که با توجه به آن ها مشکل برطرف خواهد شد. امّا باید توجه کنیم که حلّ مشکل نیازمند به زمان است و انجام این نکات باید مدتی ادامه یابد تا مشکل حل شود.
نکته اول: محلّ انجام عمل زناشویی باید در جایی باشد که احساس نگرانی و ترس از دیده شدن وجود نداشته باشد.[5]
نکته دوم: زمان عمل زناشویی باید در زمان آرامش باشد به گونه ای که نگرانی از کمبود وقت نباشد.
نکته سوم: به اندازه کافی باید استراحت فکری و جسمی در زندگی وجود داشته باشد، چون خستگی بدن و ذهن باعث زود انزالی می شود.[6]
نکته چهارم: در حین عمل زناشویی از فکر کردن به انزال باید پرهیز شود و بهتر آن است که به چیزهایی دیگر، فکر کنیم.[7]
نکته پنجم: استفاده از کاندوم (کاپوت) باعث می شود تماس آلت تناسلی کمتر شود و انزالی دیرتر صورت بگیرد.[8]
نکته ششم: این که اضطراب و نگرانی و یا تشویش نسبت به ترس از زود انزالی خودش عامل به وجود آمدن انزال زودرس است پس توجه کنیم که خیلی خودمان را به خاطر این مشکل مضطرب و نگران نکنیم.
نکته هفتم: داشتن رژیم غذایی مناسب، ورزش کردن و استفاده از هوای آزاد، تأثیر بسیار خوبی بر عملکرد بدن در همه زمینه ها حتی در زمینه امور جنسی دارد.
نکته هشتم: برخی از عوامل مرتبط با برخورد و نگرش شریک جنسی است که شریک زندگی می تواند نقش تسهیل گیری در این امر را داشته باشد.
نکته نهم: پایبندی به مسائل دینی و مراقبت از نگاه به نامحرم، تاثیر به سزائی در تمرکز فکر و لذت جوئی مرد از همسرش داردو موجب می شود که در حین عمل زناشویی، افکار مشوش جنسی و ... به سراغ فرد نیاید.
نکته پایانی: همان طور که اشاره کردیم، حل مشکل نیازمند اهمیت دادن به درمان، صرف زمان و مشاوره با متخصص می باشد است.
منابع کمکی:
2. سرور آرمان - روشنک حسن زهرایی، تشخیص و درمان اختلالات جنسی؛ نشر کنکاش، 1382.
3. بهنام اوحدی - تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان؛ نشر صادق هدایت، 1383.
4. میراحمد هاشمی فرد - مسائل و و اختلالات جنسی در زن و مرد؛ نشر چهر، 1371.
5. مجید صادقی - عباس عظیمی کیا، درمان قدم به قدم اختلالات روان پزشکی؛ نشر برای فردا، 1380.
[1] . تشخیص و درمان اختلالات جنسی، ص 122.
[2] . تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان، ص 243.
[3] . همان، ص 198.
[4] . درمان قدم به قدم اختلالات روان پزشکی، ص 89.
[5] . مسائل و اختلالات جنسی در زن و مرد، ص 201.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . همان
به نقل از سایت اندیشه قم
مقدمه:
اساس برنامه حیات اسلامی آن است، که ازدواج به صورت دائم صورت پذیرد، و این چنین نهادی است که موجب آرامش، آسایش و تعادل روحی و روانی می شود؛ چرا که ازدواج تنها برای لذّت جسمی و جنسی نیست، بلکه نوعی امنیت روحی و روانی را با خود به ارمغان می آورد. هر مرد و زنی در درون خود نه تنها خلاء جسمی، بلکه خلاء روحی نیز دارد، که جز با طرف دیگر پرنمی شود، و لذا است که خداوند متعال آن را مایه آرامش زوجین معرفی می نماید:
«و از آیات و نشانه های حکیمانه خداوند این است، که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد، تا در کنار آنان آرامش یابید.»[1]
ازدواج موقت نیز یکی از سنت های گرانبهای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ است که در زمان ایشان حلال شده است. دین فطری و انسان ساز اسلام به علت های مختلفی چون فراهم نبودن زمینه و شرایط ازدواج دائم یا دوری از همسر به خاطر جنگ یا مسافرت، که فرد احساس شدید نیاز به ارضاء میل جنسی خود پیدا می کرد، و می ترسید که به گناه بیافتد، ازدواج موقت را به امر الهی حلال نموده است؛ تا اولاً با گناه و فحشا مقابله بشود و ثانیاً از این راه فرد به یک لذّت مطبوع و مشروع برسد.
ازدواج موقت هر چند در زمان بحرانی فشار شدید غریزه جنسی و ترس از آلوده شدن به گناه توصیه می شود تا در اثر آن دچار گناه و منکرات و یا بیماری های روانی همچون اضطراب، بی ثباتی روحی و روانی نشود، اما آن به هیچ وجه فایده های روحی و روانی و مستمر ازدواج دائم را ندارد.
علل بی رونقی ازدواج موقت:
متأسفانه شرایط فرهنگی و رسومات رایج در بین مردم، و ایجاد دید منفی نسبت به آن به علل مختلف همچون:
1. شایع شدن تحریم آن، به علت آن که اهل سنت آن را حرام می دانند
2. شبهه افکنی برخی افراد کج اندیش
3. تصوّرات غلط مردم به اینکه این نوع ازدواج با معنویت و عفاف و پاکدامنی ناسازگار است
4. سوء استفاده برخی فرصت طلبان و ... باعث شده است که عمل به این قانون الهی کاهش یافته و اجرای آزادانه و علنی آن با مشکلات زیادی مواجه شود. و هر قانونی که بخشی از عرف و فرهنگ عمومی نشود، ناشناخته و نامأنوس می ماند. و به مرور به امر ناهنجار و غیر قابل قبول تبدیل می شود.
توصیه امامان ـ علیهم السّلام ـ و دانشمندان:
امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ و علما و فقها، مردم را به این حلال و قانون الهی تشویق و ترغیب می کردند تا:
اوّلاً این احکام الهی تباه نشده و دست به فراموشی سپرده نشود. چنانکه امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «کسی که متعه(ازدواج موقت) را حلال ندارند، از ما نیست.»[2]
ثانیاً برای مسأله حیاتی مانند مسأله جنسی، باید راه حلّی وجود داشته باشد، و چنین نشود که این مسأله به یک شکل آزاردهنده تبدیل گردد، و در صورت نبود آن مردم خصوصاً جوانان در اثر شدت زیاد فشار جنسی به گناه آلوده شوند، و به خاطر همین است که امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «اگر عُمَر متعه را نهی نمی کرد،[3] زنا نمی کرد احدی جز افرادی که سرشتشان منحرف است و شقی هستند.»
شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام به بررسی این موضوع پرداخته، و شدیداً از آن دفاع کرده، فرموده: بستر جامعه برای وجود و امکان ازدواج موقت برای جوانانی که شدیداً تحت فشار جنسی هستند و امکانات ازدواج دائم را ندارند، باید آماده شود.[4]
جمع بندی کتاب های روایی:
قبل از جمع بندی روایات وارد شده در مورد ازدواج موقت، باید بگوییم که همه کتاب های روایی معتبر، همچون الکافی، وسائل الشیعه و غیره ... باب هایی را به این موضوع اختصاص داده اند. اما مهترین منبعی که وجود دارد، و روایات وارد شیعه در مورد ازدواج موقت را در یک مجموعه جمع آوری کرده است، کتاب المتعه، شیخ مفید است که مرحوم مجلسی همه آنها را در بحارالأنوار، ج 100، آورده است.
1. روایات زیادی وجود دارد که ازدواج موقت مستحب است و به همه به صورت مطلق امر شده که متعه بکنند همچون روایتی که امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «یستحب للرجل أن یتزوج المتعه ما أحب للرجل منکم أن یخرج من الدنیا حتی یتزوج المتعه و لو مره» مستحب است بر هر کس متعه گرفته باشد و دوست ندارم که فردی از شما از دنیا برود، مگر اینکه یک مرتبه هم شده متعه و صیغه گرفته باشد.[5]
2. اما در مقابل، روایاتی هم وجود دارد که افراد مختلفی را که نیاز به آن ندارند در موقعیت های مختلف، نهی کرده اند که به متعه روی بیاورند: همچون روایتی که امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ به علی بن یقطین می فرماید: «تو را با نکاح متعه چه کار و حال آنکه خداوند تو را از آن بی نیاز کرده است.»[6]
از جمع بندی این گونه روایات به دست می آید که:
اولاً: سفارشات زیاد به ازدواج موقت به خاطر این بود که این قانون و سنت الهی پایمال نشود و همچنین این حلال الهی برای افراد خاصی است که تحت فشار زیاد نیروی جنسی هستند.
ثانیاً: این ازدواج در موارد زیادی مکروه است و نباید به آن روی آورد، که مواری از آن عبارتند از:
1. جایی که تهمت زنا و غیره زده شود.
2. جایی که باعث اذیّت همسران دائم و تضییع حقوق آنان گردد.
3. جایی که انسان را از مسؤلیت و انجام واجبات باز دارد.
4. جایی که باعث خفت و سبکی انسان گردد.
5. جایی که فقط برای هوس رانی باشد.
6. جایی که زن زناکار و بدکاره باشد و یا دختر باکره باشد.[7]
شهید مطهری در این باره می فرماید: «اما آنجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کرده اند، به خاطر حکمت ثانوی آن یعنی «احیاء سنت متروکه» بوده است؛ زیرا تنها ترغیب و تشویق نیازمندان برای احیاء این سنت متروکه کافی نبوده است ... و هرگز منظور و مقصود این نبوده است که وسیله هوسرانی و هواپرستی و حرامسرا سازی برای حیوان صفتان و یا وسیله بیچارگی برای عده ای زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم کنند».[8]
مشکلات ازدواج موقت برای جوانان:
شرایط اجتماعی نامناسب، عدم پذیرش این نوع ازدواج در بین عرف مردم به عنوان یک راه حل واقعی، نبود مقررّاتی مناسب در بین مردم و بی مسؤلیتی برخی افراد و عدم پذیرش بعضی آثار آن(تولد فرزند و ...)، و سودجویی های برخی از افراد فرصت طلب، مشکلات زیادی را برای اجرای این سنت الهی به خصوص برای افراد جوان مجرّد ایجاد کرده است، و تا فراهم شدن شرایط بهتر فاصله های زیادی وجود دارد. از این رهگذر توصیه می شود جوانان به سفارشات دیگر دین مقدس اسلام یعنی حفظ عفّت و پاکدامنی، تقوی و پرهیزگاری که اصل هم همین است عمل کنند تا شرایط مناسب ازدواج دائم آنها فراهم شود.
مشکل دیگری که وجود دارد این است که امکان دارد کسانی که به ازدواج موقت روی می آورند، بخواهند فقط میل جنسی را از این طریق ارضا کنند و دیگر در آینده به ازدواج دائم که رکن اساسی است و فواید زیادی دارد، روی نیاورند.
و لااقل تجارب نشان داده، که میل جنسی با کامجویی ها، هر چند به شیوه صحیح و شرعی باشد، شعله ورتر می شود، و شاید تنوع طلبی و فزونی خواهی انسان باعث شود، که با یکی دوبار صیغه موقت، انسان به آن معتاد شود و دنبال هوسرانی و شهوترانی رود که مورد نهی اسلام است و این میل، یکی از امیال نیرومندی است که افکار و افعال افراد جوان را که دنبال تحصیل، تهذیب و کار و کوشش هستید، تحت تأثیر زیادی گذاشته و مانع رشد و پیشرفت آنها می شود. لذا توصیه می شود، اگر فشار جنسی خیلی زیاد نیست و تا حدّی نیست که به گناه آلوده شوید، از پرداختن به ازدواج موقت خودداری شود.
مشکلات ازدواج موقت برای زنان جوان:
شرایط اجتماعی نامناسب، نبود مقرراتی مناسب در بین مردم و بی مسئولیتی برخی افراد و عدم پذیرش بعضی آثار آن (بارداری و ...) و سودجویی های برخی از افراد، مشکلات زیادی را به خصوص برای زنان و دختران جوان ایجاد کرده است. لذا برخی از علما روی آوری این گونه افراد را به ازدواج موقت مناسب ندانسته و توصیه می کنند که، آنها در پی احساسات یا نیازهای زودگذر نروند، زیرا برقرار کردن یک رابطه زودگذر، بدون مصلحت اندیشی، بر آینده آنان و روحیه و وضع اجتماعی آنان اثر منفی می گذارد. بنابر این، زن باید به ازدواج موقت به گونه ای کاملا واقع بینانه توجه کرده و به دنبال آن برود. ولی اگر فشار و نیازهای جنسی به اندازه ای باشد که تحمل آن دشوار است، و می ترسد که به گناه بیافتد، آن موقع با کمال احتیاط و مراقبت های ویژه، به ازدواج موقت تن در دهد.[9]
ازدواج موقت دختر باکره؛ آری یا نه؟
در این میان، دختران باکره، در برابر این مشکلات آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند. و این کار آبرو و آینده آنها را در برابر یک ازدواج پایدار و دائم تهدید می کند. لذا آنها بیش از هر چیزی باید، درباره این سختی ها بیندیشند و تلاش کنند، و در برابر هر گونه عکس العمل جنبی زودگذر مقاومت نمایند. علامه سید محمد حسین فضل الله می گوید: «ما به ویژه به دختران باکره توصیه نمی کنیم که به تجربه ازدواج موقت دست بزنند، حتی اگر به آن نیاز داشته باشند. زیرا در آینده به دلیل عادت به آن، یا برخی حالات پیش بینی نشده، یا حساسیتهای اجتماعی که برای آبروی آنان زیانبار است، آثار منفی فراوانی بر روحیه آنان خواهد گذاشت و دیدگاه جامعه را نسبت به آن ها و فرصت های ازدواج را برای آن ها دستخوش تغییر می سازد. زیرا جوانان معمولا میل ندارند با دختری ازدواج کنند که قبلا با جوان دیگری تجربه جنسی، هر چند غیر کامل داشته است. ما شاهد بوده ایم که ازدواج هایی بر اثر پی بردن شوهر به ارتباط همسرش با فرد دیگر پیش از او، بر هم خورده است.»
مشکل دیگر:
رابطه جنسی طبیعی بین زن و شوهر از عوامل مهم استحکام و دوام زندگی زناشوئی و مایه ایجاد روابط احساسی و عاطفی بین آن ها است و دختر جوانی که فعلا به نوعی این نیاز جنسی را ارضاء می کند، امکان دارد که بعدها که ازدواج دائم کرد، دچار اختلال روانی ـ جنسی شده و نتواند به خوبی همسرش را ارضاء و اشباع کند.[10] و این را همه می دانند که اولین آغوش، دلپذیر ترین نوع رابطه هاست و چشم هر مرد و زنی همیشه به دنبال آن است.
توجه:
هرچند ازدواج موقت حلال است، اما به دلیل مشکلات بسیار زیاد آن حتی الامکان دختران جوان نباید دنبال آن نباشند، و به توصیه اکید اسلام، یعنی عفت جنسی و حفظ پاکدامنی و کنترل میل جنسی، (از طریق تقوا،روزه گرفتن و ...)باشند و مهمتر از همه، هرچه زودتر به ازدواج دائم اقدام کنند، تا این که به سعادت و کامیابی و خوشبختی واقعی نایل آیند و تنها در صورت مصون بودن از مشکلات فوق و برای حفظ ایمان به آن اقدام کنند.
نکته های مهم:
1. اگر چه ازدواج موقت امری است شرعی اما نمی توانیم به جهات عرفی آن بی اهمیت باشیم. گاهی عدم توجه به مسائل عرفی سبب تهمت می شود و گاهی برای افراد، به جهت عدم پذیرش اجتماعی، مشکلات و ناسازگاری ها و حتی جدال هایی پیش می آید.
2. در این زمینه باید مراقب بود، چون بیماری های جنسی در این جا زمینه رشد و بروز زیادی دارند. بنابر این به هر کس نمی توان اعتماد کرد.
3. عقد موقت برای هر فردی توصیه نمی شود، برخی افراد که ظرفیت روانی محدودی دارد، در ناسازگاری های زناشویی به جای تمرکز بر حل مشکل و ناسازگاری سریع، سراغ صیغه می روند تا آنجا احساس خوشی بیشتری داشته باشند و این امر می تواند اساس خانواده به شدت ویران کند.
منابع کمکی:
1. حجّتی، احمد، در مسیر زندگی با ازدواج موقت یا دائم، ج اول، قم، مؤلف، 1370.
2. قائمی، علی، تشکیل خانواده در اسلام، تهران، امیری، ج هشتم، 1372.
3. عسگری، مرتضی، ازدواج موقت در اسلام، ترجمه محمد جواد کرمی، تهران، نشر مجمع علمی اسلامی، 1377.
4. صحتی، احمد، در مسیر زندگی با ازدواج دائم یا موقت، قم،1370.
5. تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، طلعت رافعی،نشر دائره.
[1] . روم/21.
[2] . وسائل الشیعه، ج 21، ص 7.
[3] . اشاره به خلیفه دوم دارد.
[4] . رجوع شود به: مطهری؛ مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا، 1379، ج 28، ص 45 تا 69.
[5] . المتعه ،ص 8، بحارالأنوار، ج 100، ص 305، (سی دی نور 2).
[6] . المتعه، ص 14، کافی، ج 5، ص 452، بحار الأنوار، ج100، ص 311.
[7] . مفید، متعه یا ازدواج موقت، ترجمه و تفسیر سید حسین نجفی یزدی، قم، ناظرین، 1382، ص 54.
[8] . نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص 68.
[9]. فضل الله، سید محمد حسین، دنیای زن، ترجمه واحد ترجمه دفتر ژژوهشی و نشر سهروردی، تهران، دفتر ژژوهش و نشر سهروردی، 1383، ص 387.
[10]. عسگری فر، حسین، نقش بهداشت روان در ازدواج، تهران. گفتگو، 1380، ص 161
به نقل از سایت اندیشه قم
منظور از درست بودن عمل، اثر بخش بودن عمل است و مراد از اثر بخشى این است که انسان را به خداوند نزدیک کند، زیرا هدف کلى دین و انسان در زندگى قرب به خداوند است. بنابراین هر عملى که بتواند انسان را به خداوند نزدیک کند، عملى است که به طور قطع مورد رضا و پذیرش خداوند واقع شده است.
معیار کلى این است که اعمال فرد مؤمن بر طبق معیارهاى برگرفته از قرآن و سنت معصومین (ع) باشد و اعتبار هر عملى که از انسان سر مى زند در هماهنگى با این معیار است. اگر فردى معیارهاى لازم براى اعمال را بشناسد و در هماهنگى اعمال خود با آن معیارها بکوشد، باید امیدوار باشد عملش درست و مورد رضاى خداوند است.
به صورت اجمالى مى توان گفت: شرایط درستى اعمال و اثر بخش بودن آن عبارت است از:
نحوه تحصیل رضایت اللهى:
از نگاه آموزه هاى اخلاقى اسلام مورد رضایت الهى واقع شدن اعمال انسان برآیند رعایت دو چیز است:
1 حسن فعلى: به معناى صحیح انجام شدن عمل است به گونه اى که خود عمل مطابق شریعت باشد و صلاحیت نزدیک ساختن انسان به خداوند را داشته باشد، زیرا عمل باطل شرعى به هر مقدار که با انگیزه تقرب انجام شود، توان نزدیک ساختن و بالا بردن انسان را ندارد.
2 حسن فاعلى: به معناى اینکه عمل به اقتضاى ایمان و با انگیزه الهى و قصد قربت انجام شود. قرآن مىفرماید: مَن عَملَ صالحا من ذَکرٍ أَوْ أُنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاهً طیّبه: هر کسى کار شایسته کند چه مرد و چه زن، در صورتى که مؤمن باشد، قطعا او را با زندگى پاکیزهاى حیات مىبخشیم، (سوره نحل، آیه 97). یعنى در رسیدن به حیات طیّب فقط دو چیز نقش دارند: یکى، (حُسن فعلى) یعنى خود عمل صالح باشد (انجام صحیح اعمال) و دیگرى «حُسن فاعلى» یعنى مؤمن بودن و نیت داشتن و براى خدا انجام دادن کار. البته با استفاده از روایات، نیت و انگیزه عمل مهمترین رکن قبولى و درستى اعمال است که در نهایت به رضایت اللهى ختم مى شود.
رضایت خداوند تعالى مراتبى دارد که رتبه هاى آن وابسته به عبودیت و درجات بندگى بندگان نسبت به خداى سبحان مى باشد، هر درجه اى از عبودیت رضایت متناسب با آن درجه را به همراه دارد. بهترین معیار و ملاک، یک چیز به نظر مى رسد: انجام وظایف شرعى: هر آن کس در این وادى کماً و کیفاً بیشتر موفق شد بیشتر تحصیل رضاى الهى نموده است. زیرا با هر چه دقیق تر انجام دادن وظایف شرعى، بیشتر دستورات خداى سبحان را لباس عمل پوشانده ایم و هر چه بیشتر دستورات خداوند عملى گردد، بیشتر رضایت خداى سبحان تحصیل شده است.
مراد از وظایف شرعى اساسى ترین و مهم ترین آن است یعنى انجام واجبات و ترک محرمات. در همین باب است این حدیث شریف: عن ابى حمزه الثمالى قال: قال على بن الحسین (ع): (من عمل بما افترض الله علیهم، فهو من خیر الناس امام سجاد (ع) مى فرمایند هر کس به آنچه که خدا بر او واجب کرده عمل نماید، او از بهترین مردم مى باشد. بحارالانوار، ج، 71 ص 195 (. و واضح است کسى که با انجام واجبات و ترک محرمات بهترین مردم شده باشد از منظر خداى سبحان و ائمه هدى (ع) پسندیده ترین مردم است. اگر در این وادى کسى موفق شد حتى این وسوسه قلبى، که شاید خدا و ائمه هدى (ع) از من راضى نباشند را از خود دور کند، صفاى دل خویش را حفظ کرده چرا که آدم بى صفا مورد رضایت حق تعالى نیست. بنابراین با انجام هر چه دقیق تر واجبات و ترک محرمات باید رضایت بیشترى را تحصیل کرد و آن وسوسه قلبى را از دل زدود.
عملى که مورد قبول و رضایت خداوند است داراى نشانه هایى است مثل:
1 هرگاه انسان موفق به عمل نیکى شود، انجام این عمل خود زمینه ساز انجام اعمال خیر و نیک دیگرى مى گردد که در اصطلاح به آن توفیق مى گویند، یعنى هر عمل خیرى توفیق اعمال خیر دیگرى را نصیب انسان مى کند. پس اگر عمل خیرى انجام مى دهید نشان توفیق شما در انجام خیرات است.
2 حالت خوش معنوى و احساس صفا و معنویت و رغبت و میل به عبادت و دعا و کشش درونى و باطنى به سوى کارهاى خیر و صالح از نشانه هاى دیگر قبولى اعمال و کسب رضا و خشنودى الهى است.
3 همچنین در مورد مخفى بودن موجبات خشنودى خداوند در روایتى از امام على (ع) نقل شده است که خداى تبارک و تعالى چهار چیز را در دل چهار چیز نهفته است خشنودى خود را در طاعتش نهفته است، پس هیچ طاعتى را کوچک نشمارید زیرا بسا که آن طاعت با خشنودى خدا همراه باشد و تو بى خبر باشى- براى کسب رضایت الهى هر کار خیر و پسندیده را انجام دهید و لو کوچک باشد زیرا احتمال دارد رضایت الهى با او کسب شود.
4 سه چیز است که بنده را به خشنودى خدا مى رساند: استغفار زیاد، فروتنى و صدقه دادن زیاد.
امام على (ع) مى فرماید: هر که بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود کند و هر که بدن خود را ناخشنود نکند پروردگارش را نافرمانى کرده باشد لذا با راحتى بدن و تأمین خواسته هاى جسمانى و پیروى از خواهشها، رضایت خداوند تأمین نمى شود. بنابراین استغفار زیاد، صدقه دادن زیاد و انجام هر اعمال خیر و مخالفت با هوا و هوسها سبب رضایت خداوند مى شود. در نتیجه راضى و تسلیم بودن در برابر قضاى الهى ولو بر خلاف میل انسان باشد خشنودى خدا را در پى دارد.
5 روایت شده است که موسى (ع) گفت: پروردگارا مرا از نشانه ناخشنودى خود از بنده ات خبر ده خداى تعالى به او وحى فرمود: هر گاه دیدى که من بنده ام را براى طاعت خود آماده و از معصیتم روى گردان مى کنم این نشانه خشنودى من است.
6 در روایتى از پیامبر اسلام (ص) آمده است: نشانه خشنودى خداوند از خلقش ارزانى نرخها و دادگرى فرمانروایشان است و نشانه خشم خدا بر خلقش، ستمگرى فرمانروایشان و گرانى نرخهاست.
7 و نیز آمده است که نشانه خشنودى خداى سبحان از بنده، خرسندى اوست به آنچه خداى سبحان به سود و زیان او مقدم فرموده است. امام على (ع) مى فرماید: اگر بنده راضى به مقدرات الهى بود نشانه رضایت خداوند است.
8 در کلامى از امام على (ع) آمده است: خشنودى خداى سبحان قرین طاعت اوست. و در یک کلام اگر انسان دربست تسلیم خدا باشد و مطیع محض او، در این صورت خدا از او راضى است.
ثمره رضایت اللهى:
نکته دیگر آن است که مقام «رضوان» از بزرگترین مواهب و مقاماتى است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان مى بخشد و این رضوان فرا تر از باغ هاى بهشت و نعمت هاى جاویدان و غیر از رحمت گسترده پروردگار است و رضوان من الله اکبر.
هیچ کس نمى تواند آن لذت معنوى و احساس روحانى اى را که یک انسان به خاطر توجه خداوند و رضایت و خشنودى او به دست آورده است را توصیف کند. رضایت خدا از همه برتر و بزرگتر است. قرآن کریم اسماعیل (ع) را با صفت (مرضى) توصیف نموده است. (وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا مریم/ 55) و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
این در واقع اشاره به این حقیقت است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده است اصولاً نعمتى از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضى و خشنود باشد به همین دلیل در بعضى از آیات بعد از آنکه نعمت بهشت جاویدان را براى بندگان خاص خدا بیان مى کند در پایان مى گوید: رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ (مائده/ 119) خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگارى بزرگى است.
و این آیه نشان مى دهد تا چه اندازه این رضایت دو جانبه واجد اهمیت است (رضایت پروردگار از بندگان و رضایت بندگان از پروردگار) زیرا ممکن است انسان غرق عالى ترین نعمتها باشد ولى هنگامى که احساس کند مولى و معبود و محبوب او از او ناراضى است تمام آن نعمتها و مواهب در کام جانش تلخ مى گردد و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولى به آنچه دارد راضى و قانع نباشد بدیهى است آن همه نعمت با این روحیه او را خوشبخت نخواهد کرد و ناراحتى مرموزى دائما او را آزار و شکنجه مى دهد و آرامش روح و روان را که از بزرگترین مواهب الهى است از او مى گیرد- علاوه بر این هنگامى که خدا از کسى خشنود باشد هر چه بخواهد به او مى دهد و هنگامى که هر چه خواست، به او داد او نیز خشنود مى شود.
رابطه نیت خیر و رضایت اللهى:
در بسیارى از روایات آمده است: که نیت از خود عمل بهتر است زیرا به عمل ارزش مى دهد و در حقیقت بار ارزشى و اثر گذارى عمل را نیت به عهده دارد. حتما بسیار شنیده اید که (نیت المومن خیر من عمله). نیت مومن از عملش بهتر است زیرا همین که نیت کرد به خدا نزدیک شود در نفسش نورى از قرب الهى پیدا مى شود و نزدیکى صورت مى گیرد و حتى گاهى موفق به عمل هم نمى شود ولى همان نیت اثر خود را مى گذارد اگر چه اگر موفق به عمل هم بشود نور بیشترى حاصل خواهد شد.
البته ناگفته نماند کسى که براى رسیدن به بهشت و نجات از آتش جهنم اعمال صالح را انجام مى دهد در حقیقت به خدا و معاد ایمان دارد و در حقیقت براى نزدیکى به خدا این کارها را انجام مى دهد و مرتبه اى از نیت قرب هم همین است، ولى کسى که تنها براى خوشنودى خدا و جلب محبت الهى و از روى عشق، خداوند را عبادت مى کند در مرتبه اى فراتر قرار دارد و ارزش نیت او افزون تر خواهد بود.
نیّت جان عمل است. اینکه مىگویند در هنگام عبادت نیّت کنید، به این معنا نیست که مثلاً هنگام خواندن نماز انسان در ذهن خود ترسیم کند که چهار رکعت نماز ظهر بجا مىآورم) قربه إلى الله). بلکه نیت یعنى قصد یعنى مقصد داشتن، هدف داشتن و در اصطلاح دین نیت به این معنى است که انسان در عبادتش قصد کند که به رنگ خدا در آید، با پرستش هستى به شکل آن در آید و مظهر وجود و اسماء و صفات آن شود و به خداى متعال نزدیک گردد. ما در درجه اول با نیت به خدا نزدیک مى شویم و در درجه بعد با عمل.
نیّت، انبعاث و پرش روح است. انبعاث روحى است که به سمت خدا پرواز مى کند همان نیتى که از عمل برتر است. از این رو گفتهاند خداى سبحان را با نیّت هاى صادق مسئلت کنید. صحت عبادت مشروط به نیّت است که بدون آن عمل باطل خواهد بود و چون نیّت داراى درجاتى است، خود صحت هم مراتب دارد.
از آن جا که مواقف مهم روز قیامت عبارت است از آتش، بهشت و رضوان و از طرفى نفس انسان داراى سه حالت شهوت، غضب و عقل کمال طلب است، لذا عبادت هم سه قسم و عبادتکنندگان نیز به سه گروه تقسیم مىشوند: گروهى خداى سبحان را به جهت ترس از جهنم و آتش عبادت مىکنند که این عبادت بردگان است. گروه دیگر، خدا را براى رسیدن به بهشت و نعمتهاى آن عبادت مىکنند این عبادت بازرگانان و تجّار است. و گروه سوم خدا را فقط براى محبت و دوستى نسبت به آن ذات متعالى عبادت مىکنند این بالاترین مرتبه عبادت است که از آن به عبادت احرار تعبیر شده است. (نهج البلاغه، حکمت 237)
همه این عبادتها صحیح است ولى مراتب ثواب و پاداش آن یکسان نیست. پس نیت که همان قصد قربت است، جان و روح عمل بوده و از خود عمل بالاتر و مهمتر است چون حیات و زندگى عمل به نیت بستگى دارد. و پاداش اعمال، براساس نوع نیت و قصد انسان، مراتبى گوناگون دارد. (آیه الله جوادى آملى، حکمت عبادات)
البته باید توجه داشت اولیاى خاص خداوند و بندگان مقرّب و برجسته او در عین حال که تمام سعى و کوشش خود را در انجام اعمال خیر و نیک و عمل به وظایف شرعى و الهى خود دارند ولى همواره از خداوند ترسان و بیمناکند و مى ترسند عمل آنها مورد قبول خداوند قرار نگیرد. این حال ویژه آنها است و از معرفت عمیق وجامع آنها سرچشمه مى گیرد و به معناى کوتاهى در انجام وظیفه و یا بدگمانى به خداوند و سوء ظن به او و یا تردید در عدالت او نمى باشد، بلکه وقتى انسان عظمت خداوند متعال را بشناسد و نسبت به قدرت و علم و وجود بى کران و غیرمتناهى او شناخت پیدا کرد و از طرفى به کوچکى وحقارت و ضعف و نادانى خود پى برد، اعمال خود را ناقص و ناچیز مى داند و به همین جهت اولیاى خداوند و پیشوایان معصوم (ع) به ما آموخته اند که هرگز دلگرم و دلخوش به اعمال خود نباشید و بر آنها تکیه نکنید، بلکه به فضل و لطف و رحمت الهى امیدوار باشید.
اگر خداوند بخواهد با عدالت خود اعمال ما را بررسى کند و مورد سنجش قرار دهد، امیدى براى قبولى عمل براى کسى باقى نمى ماند، زیرا اغلب درجه خلوص نیت ها و اعمال ما کم است، ولى با توجه به فضل و لطف خداوند و تکیه بر آن جاى امیدوارى براى قبولى اعمال همواره وجود دارد. برگرفته از نرم افزار پرسمان3
آورده اند که نابینایی مادرزاد بود در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ، نام وی عبدالله ام مکتوم .
روزی به در خانه رسول صلی الله علیه و آله و سلم آمد و آواز داد. رسول صلی الله علیه و آله و سلم گفت : در، آی .
فاطمه علیها السلام برخاست و در خانه شد تا وی برون رفت . پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر سبیل امتحان گفت : ای فاطمه ! وی ترا نمی دید.
گفت : ای ! پدر بزرگوار! اگر وی مرا نمی دید، من وی را می دیدم . چنانکه حق تعالی مردان را نهی کرده است در نامحرم نگاه کردن و گفته است : قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم ؛زنان را نیز نهی کرده است و گفته که : قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن .
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: حمد خدای را که مردان و زنان ما را جمله عالم و دانا گردانیده است.
داستان عارفان/کاظم مقدم
به نقل از پایگاه اندیشه قم
می گویند: زنى دیوانه شد و او را به دارالمجانین(دیوانه خانه) بردند. براى معالجه اش هر کار کردند فایده اى نبخشید.
این زن هر روز صبح، دیوانه ها را دور خودش جمع مى کرد و مى گفت:
«من یک شوهر زیبا دارم. یک پسر و یک دختر خوشگل دارم. ماشین سوارى قشنگى داریم. عصر به عصر که شوهرم از سر کار مى آید، پشت فرمان ماشین مى نشیند و من و بچه ها هم عقب ماشین مى نشینیم. از قصرمان که در شمیران است مى رویم به ویلایى که داریم و در آنجا تفریح مى کنیم...».
بعد از تحقیقات درباره کودکى این زن، معلوم شد که وى در زمان درس خواندن آمال و آرزوهاى عجیبى داشته است.
مثلاً آرزو داشته است که شوهر آینده اش یک ادارى عالى رتبه و خوش قیافه باشد، بچه هاى آنها، قصر و ویلایشان، ماشین و ... چنین و چنان باشد.
سالها با این آرزوها زندگى مى کند تا این که از قضا به همسرى مردى عادى، فاقد زیبایى و ثروت در مى آید.
زندگى مشترکشان را در خانه اى کوچک و اجاره اى آغاز مى کنند و صاحب فرزند نیز نمى شوند.
عملى نشدن آرزوها، چنان روان زن بیچاره را آزار مى دهد تا سرانجام دیوانه اش مى کند.
حسین مظاهرى، تربیت فرزند در اسلام، ص 144 .
به نقل از کتاب صد حکایت تربیتی مولف:مرتضی بذر افشان
امیر المؤ منین علیه السلام مى فرماید: روزى شخص نابینائى اجازه گرفت و به خانه فاطمه علیها السلام آمد و زهرا علیها السلام خود را از او پوشاند.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله به او فرمود: چرا از این نابینا حجاب گرفتى در حالى که او تو را نمى بیند؟
فاطمه علیها السلام در جواب گفت : اگر او مرا نمى بیند من که او را مى بینم علاوه او بوى نامحرم را که استشمام مى کند!
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: شهادت مى دهم که تو پاره تن من هستى .
نام کتاب :قصه هاى تربیتى چهارده معصوم مؤ لف :محمد رضا اکبرى
امیر المؤ منین علیه السلام مى فرماید: من و عده اى از اصحاب نزد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بودیم ، آن حضرت فرمود: بهترین ویژگى زنان چیست ؟
هیچیک از ما نتوانستیم جواب دهیم تا اینکه جلسه به پایان رسید و از یکدیگر جدا شویم .
من بسوى فاطمه علیها السلام رفتم و از سوالى که پیامبر صلى اللّه علیه و آله از ما پرسیده بود او را مطلع کردم و گفتم کسى از ما نتوانست به آن پاسخ دهد.
فاطمه علیها السلام فرمود: ولى من جواب آن را مى دانم ، بهترین ویژگى زنان این است که به مردها نگاه نکنند و مردها آنان را نبینند.
نزد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله رفتم و عرض کردم : اى رسول خدا! شما سوال کردید چه چیزى براى زنان بهتر است . بهترین صفت زنان این است که به مردها نگاه نکنند و مردها آنها را نبینند.
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: تو وقتى نزد من بودى جواب آن را نمى دانستى چه کسى جواب سوال را به تو آموخت ؟
عرض کرد: فاطمه .
پیامبر صلى اللّه علیه و آله شگفت زده شد و فرمود: براستى که فاطمه پاره تن من است .
بنابر گفته فاطمه علیها السلام زن باید پوشش کامل خود را مراعات کند تا نامحرم او را نبینند و خود از نگاه به نامحرم بپرهیزد تا عفت و سلامت او محفوظ بماند.
نام کتاب :قصه هاى تربیتى چهارده معصوم مؤ لف :محمد رضا اکبرى
زنى دیو جانس را دیده و به واسطه بد شکلى و قبح منظره او شروع کرد به سرزنش کردن و بد گفتن .
دیوجانس گفت :
منظره و شکل مرد پس از سیرت و باطن او است ولى در خصوص زن بعکس است ، نخست بچهره و شکل او متوجه می شوند سپس به سیرت و صفات قلبى او.
و از این لحاظ، آنچه از مرد در درجه اول مطلوبست : صفات نفسانى و حسن سیرت و مردانگى او است ، نه زیبائى صورت و جالب بودن چهره او.
زن بسیار شرمنده و خجل شده و سر به پائین انداخت .
مجموعه قصه هاى شیرین
تالیف : آیه الله حاج شیخ حسن مصطفوى