نقل شده :
هنگامى که پیامبر (ص ) براى اولین بار حضرت على (ع ) را به عنوان رهبر بعد از خود انتخاب کرد، جمعى از قریش به حضور پیامبر (ص ) آمده عرض کردند:
اى رسول خدا، مردم ، تازه مسلمان هستند و هنوز اسلام بر اعماق دل و وجودشان نفوذ نکرده از این رو راضى نیستند که تو داراى مقام نبوت باشى ولى مقام امامت به پسر عمویت على (ع) واگذار شود، اگر در این مورد مدتى صبر کنى (تا اسلام به خوبى در دلها جا کند) و بعد اعلام امامت على (ع ) نمائى ، بهتر است .
پیامبر (ص ) در پاسخ فرمود:
من این کار را به راءى و اختیار خود انجام نداده ام ، بلکه فرمان خدا بوده است .
آنها گفتند:
اگر پیشنهاد ما را بخاطر اینکه مخالفت با دستور خدا مى شود، نمى پذیرى ، پیشنهاد دیگرى مى کنیم و آن اینکه :
در امر خلافت ، مردى از قریش را با على (ع ) شریک گردان ، تا دلهاى مردم به سوى على (ع ) متوجه و آرام شود و در نتیجه امر خلافت و رهبرى آسیب پذیر نگردد و مردم در این مورد با تو مخالفت نکنند.
در این هنگام جبرئیل از طرف خدا آمد و این آیه (65 زمر) را نازل کرد:
لئن اشرکت لنحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین :
اگر مشرک شوى تمام اعمالت نابود مى شود و از زیانکاران خواهى بود.
به نقل از: نرم افزار هدایت در حکایت
امام سجاد علیه السلام ... فرمود:....
و اما حق آنانکه سرپرستى علمى ایشان را به عهده دارى این است که
بدانى خداى عزوجل تو را در آموختن دانشى که به تو عطا فرموده
متولى و سرپرست آنان قرار داده
و از خزانه علم درى بر تو گشوده
پس اگر در تعلیم و آموزش آنان نیک بکوشى
و براى آنان دروغ نبافى
و از (قدر ناشناسى ) آنان ملول و دلتنگ نگردى
خداوند از فضل خود بر تو زیادتى (از علم و ایمان ) را عطا مى فرماید
و اما اگر دانشت را از مردمان دریغ داشتى
یا آنگاه که خواهان دانش تو هستند
با دروغ بافى آنان را متحیر و سرگردان سازى
بر خداى عزوجل سزاوار است که
دانش و درخشندگى آن را از تو بگیرد
و جایگاهت را در دلها بى اعتبار سازد.
نام کتاب : جهاد با نفس نام مؤ لف : شیخ حر عاملى قدس سره مترجم : على افراسیابى.
امام صادق علیه السلام فرمود:
به یک دیگر هدیه دهید، زیرا دوستى شما را افزایش مى دهد.
و کینه را آرام آرام از دل بیرون مى کند.
و بهترین هدیه، چیزى است که هنگام نیاز، به شما داده شود.
گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه)، ج2، ص: 65
امام باقر (ع) فرمود:
قاریان قرآن سه دسته اند:
کسى که قرآن مى خواند و آن را سرمایه قرار مى دهد و با آن از پادشاهان پول مى گیرد و به مردم فخر مى فروشد،
و مردى که قرآن مى خواند و حروف آن را حفظ مى کند ولى حدود احکام آن را ضایع مى کند،
و مردى که قرآن مى خواند و دواى قرآن را بر بیمارى دلش مى گذارد و شب را با آن بیدار مى ماند و روز را (به خاطر روزه دارى) تشنه مى ماند و در مساجد با آن مشغول است و به وسیله آن از بستر خود دور مى شود، خداوند عزیز و جبّار به وسیله آنان از آسمان باران نازل مى کند،
به خدا سوگند این قاریان قرآن از یاقوت سرخ کم ترند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 217
1
1. قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : فِکْرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عبادَةِ سنَةٍ. «بحارالانوار، ج 71، ص 326»
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:
ساعتی اندیشه کردن بهتر از یک سال عبادت است.
2. قال الامام علی - علیه السّلام - : لا عِبادَةَ کَالتَّفکُّرِ فی صَنْعةِ اللهِ عزّوَجلّ. «امالی طوسی، ص 146»
امام علی - علیه السّلام - فرمود:
هیچ عبادتی مانند اندیشیدن در صنع (خلق) خدای عزوجل نیست.
3. قال الامام علی - علیه السّلام - : تَمییزُ الباقی مِنَ الْفانی مِنْ أَشْرَفِ النَّظَرِ.«غررالحکم، ح 4494»
امام علی - علیه السّلام - فرمود:
تمییز دادن و تشخیص امور ماندنی از امور فانی و رفتنی، از برترین اندیشه هاست.
4. قال الامام علی - علیه السّلام - : اَصْلُ العقلِ الفِکرُ وَ ثَمَرتُهُ السَّلَامَةُ.«غررالحکم، ح 3093»
امام علی - علیه السّلام - فرمود:
ریشة عقل، اندیشه است و ثمره اش سالم ماندن.
(از خطا، لغزش و گناه یا عذاب آخرت)
5. قال الامام علی - علیه السّلام - : فِکرُ الْمَرءِ مِرآةٌ تُریهِ حُسْنَ عَمَلِهِ مِنْ قُبْحِهِ.«غررالحکم، ح 6546»
امام علی - علیه السّلام - فرمود:
اندیشه آدمی آینهای است که کردار نیک و بدش را به او نشان میدهد.
استبداد و خودرایی
سوره اعراف آیه 198 :
اگر آنان را به راه راست بخوانی ، گوش فرا نمی دارند ،
آنان را می بینی که به تو می نگرند لیکن نمی بینند
------------------------------------------------
سوره فُصلت آیه 5 :
( آن مردمان خوشگذر و جهاندار ) به پیامبر خدا گفتند :
دلهای ما به روی آنچه تو ما را بدان میخوانی بسته است ،
و گوشهای ما از شنیدن آن سنگین است ،
و میان ما و تو فاصله است ،
پس تو هر کار خواهی بکن ، و ما آنچه خواهیم بکنیم .
------------------------------------------------
امام علی (ع) فرمودند :
کسی که خودرای است ، رای ندارد.
بحار جلد 75 صفحه 105 ، الحیاة جلد 1 صفحه 311
------------------------------------------------
امام علی (ع) فرمودند :
هرکه خودرایی کند هلاک گردد ،
و هرکه با مردمان مشورت کند در عقل آنان شریک شود.
نهج البلاغه ، الحیاة جلد 1 صفحه 311
---------------------------------------------- ادامه مطلب...
در زمان امام صادق(علیه السلام) شخصى مدّعى بود که قادر است از اشیایى که دیگران پنهان کرده اند، خبر دهد.
مردم برای سرگرمى و تفریح، از راههاى مختلف وى را امتحان کردند و او برخلاف انتظار حاضران، به خوبى از پس امتحانات برآمد.
خبر به امام صادق(علیه السلام) رسید.
حضرت دست خود را مشت کردند و از او پرسیدند: در دست من چیست؟
او بعد از لحظاتى تأمل و تفکر، با حالت تحیّر به امام خیره شد.
امام پرسید: چرا جواب نمى دهى؟
گفت: جواب را مى دانم؛ ولى در تعجبّم شما از کجا آن را آورده اید!
آن شخص ادامه داد: در تمام کره زمین، همه چیز مسیر طبیعى خود را مى پیماید؛ فقط در یک جزیره، مرغى دو عدد تخم گذاشته که یکى از آنها مفقود شده؛ آنچه در دست توست، باید همان تخم باشد!
حضرت او را تصدیق کردند.
آنگاه از او پرسیدند: چگونه به اینجا رسیدى؟
جواب داد: «با مخالفت با هواى نفس؛ هر چه دلم خواست، خلافش را انجام دادم».
حضرت از او خواست که مسلمان شود.
جواب داد: دوست ندارم.
امام فرمود: «مگر قرار نبود با هواى نفست مخالفت کنى؟ تو طبق عهد خودت، الآن باید مسلمان شوى؛ چون دوست ندارى مسلمان شوى.»
او که هم به قدرت معنوى امام پى برد و هم در مقابل استدلال امام، پاسخى نداشت، مسلمان شد.
چندی نگذشت که قدرت روحى خود را از دست داد.
به سراغ امام آمد و زبان به شکوه گشود: «قبلاً که مسلمان نبودم این قدرت را داشتم و الآن که خدا را پذیرفتم، قدرتم را از دست داده ام! این چه دینى است؟!»
امام فرمود: تاکنون متحمّل زحمتى شده بودى و خداوند در همین عالم، مزد زحمت تو را مى داد و بعد از دریافت مزد، طلبى از خدا نداشتى؛ چون با خدا بیگانه بودى.
هنری نیست که صبح تا شب از گاو و گوسفند گم شده مردم خبر دهی و بدین کار تعجّب آنها را برانگیزی.
از حالا، آنچه را عمل مى کنى، خداوند براى جایى که به آن نیازمندى، ذخیره مى کند و آنچه قبلاً داشتى، براى رسیدن به سعادت ابدى، سودى به تو نمى رساند.
(مصباح یزدى، عرفان اسلامی، ص 241)
حمزه شریفی دوست
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
حضرت لقمان که معاصر حضرت داود بود، در ابتدای کارش بنده یکی از ممالیک بنی اسرائیل بود. روزی مالکش آن جناب رابه ذبح گوسفندی امر فرمود و گفت: بهترین اعضایش را برایم بیاور.
لقمان گوسفندی کشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالک خود آورد. پس از چند روز دیگر خواجه اش گفت: گوسفندی ذبح کن و بدترین اجزایش را بیاور.
لقمان گوسفندی کشت و باز زبان و دل آنرا برای خواجه آورد. خواجه گفت: به حسب ظاهر این دو نقیض یکدیگرند!!
لقمان فرمود: اگر دل و زبان با یکدیگر موافقت کنند بهترین اعضأ هستند، اگر مخالفت کنند بدترین اجزاست.
خواجه را این سخن پسندیده افتاد و او را از بندگی آزاد کرد.
یکصد موضوع 500 داستان / سید علی اکبر صداقت
در رابطه با آرامش دل در پناه یاد خدا چند نکته را باید در نظر داشته باشید:
الف) ذکر اقسامى دارد از قبیل ذکر زبانى وقلبى و هر یک نیز از نظر کمیت و کیفیت مراتب بیشمارى دارند، به طورى که هرگز ذکر یک انسان عادى هر چند ذکر قلبى باشد با ذکر پیامبر (ص) و ائمه (ع) همرتبه و برابر نیستند.
ب) تأثیرگذارى ذکر خدا بر دل امرى قطعى و حتمى است، لیکن تأثیر علت قوى نیرومند است و تأثیر علت ضعیف نیز ضعیف خواهد بود و با توجه به مراتب متعدد ذکر میزان تأثیرگذارى آن بر افراد نیز بسیار متفاوت است و مراتب پایین آن چه بسا بسیار نامحسوس باشد.
ج) میزان تأثیرپذیرى دلها نیز متفاوت است و هراندازه قلب انسان پاکتر و پالودهتر از اوصاف رذیله و پیراستهتر از کنشهاى نکوهیده باشد استفاضه بیشترى از تابش انوار الهى نمود و اطمینان و سکینه افزونترى دریافت مىکند.
بنابراین براى اطمینان پذیرى بیشتر دو راه عمده وجود دارد:
1- بسنده نکردن به ذکر زبانى، سرایت دادن آن به قلب و از ژرفاى ضمیر و سرائر وجود ذکر خدا گفتن.
2- خالص نمودن ذکر براى خدا و تصفیه آن از شوائب نفسانى چون ریا و سمعه.
3- پیراستن نفس از عیوب و رذایل و صفا بخشیدن به آن از طریق ترک معاصى و اجراى صحیح وظایف دینى.
برگرفته از نرم افزار پرسمان3
بازدید امروز: 131
بازدید دیروز: 86
کل بازدیدها: 807590