سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://www.salavaat.com/pics/30.jpg

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند :

دو بنده که دوست یکدیگر باشند

و برای خدا با هم مصافحه نمایند و بر من صلوات فرستند ،

پیش از آنکه از هم جدا شوند ،

خدا گناهان هر دو را می آمرزد.

منبع : فضایل صلوات ص 112

 






تاریخ : پنج شنبه 93/11/2 | 10:35 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

http://ramezan.com/wp-content/uploads/2014/06/ramezan.com_namaz-5.jpg

امام على(سلام الله علیه):

اَلصَّلاةُ حِصنُ الرَّحمانِ ومِدحَرَةُ الشَّیطانِ.


نماز دژ محکم خداوند رحمان

و وسیله راندن شیطان است.

الصلاة فی الکتاب والسنة - ح 417- ص116






تاریخ : شنبه 93/10/27 | 12:47 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()


دروغ گفتن

... از جمله گناهان کبیره، بلکه قبیح ترین گناهان و خبیث ترین آنها است.
صفتى است که:
 آدمى را در دیده ها خوار، و در نظرها بى وقع و بى اعتبار مى سازد.
و سرمایه خجالت و انفعال، و باعث دل شکستگى و ملال.
سبب و اساس ریختن آبرو در نزد خلق خدا، و باعث سیاه روئى دنیا و عقبى است.
و آیات در مذمت این صفت بسیار، و اخباردر نکوهش آن بى شمار است.

خداوند کریم مى فرماید:

«انما یفترى الکذب الذین لا یؤمنون »

یعنى: «این است وجز این نیست که:

به دروغ، افترا مى بندند کسانى که ایمان به خدا ندارند» . (1)

حضرت پیغمبر - صلى الله علیه و آله - فرمود که:
«هرگاه مؤمنى بدون عذر شرعى،دروغ بگوید، هفتاد هزار فرشته بر او لعنت مى کنند.
و از دل او تعفن و گندى بلندمى شود و مى رود تا به عرش مى رسد.
و خداى - تعالى - به سبب آن دروغ، گناه هفتاد زنا بر او مى نویسد،
 که آسان ترین آنها زنائى باشد که با مادر خود کرده باشد» . (2)

و از آن سرور پرسیدند که: «مؤمن، جبان است؟
 فرمودند: بلى.عرض کردند: بخیل است؟
فرمود: بلى.عرض شد که:

دروغگو است؟

فرمود: نه » . (3)

و فرمود که:

«دروغ، روزى آدمى را کم مى کند» . (4)

و نیز از آن بزرگوار مروى است که:
«واى بر آن کسى که سخن گوید به دروغ،

تاحاضران را بخنداند.

واى بر او واى بر او واى بر او» . (5)

و فرمود:

«گویا مردى به نزد من آمد

و گفت: برخیز.

برخاستم با او روانه شدم تارسیدم به دو نفر،

یکى نشسته بود و دیگرى ایستاده،

در دست او قلابى از آهن بود

آن را فرو مى برد به یک طرف سر او و مى کشید تا به شانه او مى رسید،

بعد از آن بیرون مى آورد به طرفى دیگر فرو مى برد.
من گفتم این چه عمل است؟
 گفت:

این مرد نشسته مردى است دروغگو،

که به این نحو در قبر، عذاب مى شود تا روز قیامت » . (6)

و فرمود: «شما را خبر دهم به بزرگترین گناهان کبیره،

و آن شرک به خدا، و عقوق والدین، و کذب است » . (7)

و حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - فرمود که:
«بنده اى مزه ایمان را نمى یابد تادروغ را ترک کند،

خواه دروغ از روى شوخى و هزل باشد یا از جد» . (8)

و حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود که:
«خداى - تعالى - از براى بدى،قفلها قرار داده است،

کلید این قفلها شراب است، و دروغ بدتر است از شراب » . (9)

و فرمود که:

«دروغ، خراب کننده بناى ایمان است » . (10)

و از حضرت امام حسن عسکرى - علیه السلام - مروى است که:
«جمیع اعمال خبیثه در خانه اى است و کلید آن خانه دروغ است » . (11)

و مخفى نماند که:
بدترین انواع دروغ،

دروغ بر خدا و رسول و ائمه - علیهم السلام - است،
یعنى: کسى مساله اى گوید که:

مطابق با واقع نباشد، یا حدیثى دروغ نقل کند و امثال اینها.

و همین قدر در مذمت دروغ بر ایشان کافى است که:

«روزه را باطل مى کند» . (12)
و باعث وجوب قضا و کفاره مى شود

بنابر اقوى، همچنان که در کتب فقهیه مسطوراست.

پاورقی ها:

1. نحل، (سوره 16)، آیه 105.

2. جامع السعادات، ج 2، ص 322.

3. بحار الانوار، ج 72، ص 262، ح 40.

4. کنز العمال، ج 3، ص 623، خ 8220

5. بحار الانوار، ج 72، ص 235، در بیان ح 2.و کنز العمال، ج 3، ص 621، خ 8215.

6. محجة البیضاء، ج 5، ص 241.و احیاء العلوم، ج 3، ص 117.

7. محجة البیضاء، ج 5، ص 242.و احیاء العلوم، ج 3، ص 118.

8. کافى، ج 2، ص 340، ح 11.

9. کافى، ج 2، ص 338، ح 3.

10. کافى، ج 2، ص 339، ح 4.

11. بحار الانوار، ج 72، ص 263، ذیل ح 46.

12. کافى، ج 2، ص 340، ح 9.

معراج السعاده







تاریخ : دوشنبه 93/10/22 | 2:31 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

شرح حدیث توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای:
من مواعظ علی بن الحسین (علیه السلام):

وقال له رجلٌ: إنّی لاحبّک فی اللّه حبّاً شدیداً، فنکس علیه السلام ثمّ قال:

الّلهم إنّی اعوذبک ان اُحَبّ فیک وانت لی مبغض

ثمّ قال له: احبّک للذی تحبّنی فیه.

(تحف العقول صفحه 282)


نکته اساسی که در این بیان وجود دارد

و درس بزرگی برای ماست،

توجه فوری به خطری است که

در برابر چنین پدیده‏ ای

(محبوب بودن نزد مردم به خاطر خدا)

انسان را تهدید می کند.

لذا وقتی آن مرد به حضرت عرض می‏ کند که

شما را برای خدا دوست دارم،

نمی‏ فرمایند:

از تو متشکرم،

یا خدا را بر این محبوبیت سپاس می گویم،

بلکه می‏ فرمایند:

«پروردگارا پناه به تو می ‏برم

از اینکه مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند

ولی تو مرا دشمن داشته ‏باشی»

و این خطر بزرگی است برای ما،

نکند که مردم فکرکنند ما مخلصانه برای خدا کارمی ‏کنیم

و در راه او قدم می‏ زنیم

اما حقیقتاً ما این طور نباشیم و ظاهر و باطنمان یکی نباشد

و یا با اعمال خود موجبات غضب الهی را در خود به وجود آورده باشیم

و در این صورت است که مردم به خاطر خدا ما را دوست‏ دارند ولی خداوند - نعوذ باللّه - دشمن ما می ‏باشد   .

http://farhangi.tahzib-howzeh.ir.به نقل از






تاریخ : دوشنبه 93/10/22 | 2:16 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
نقل شده در یکی از عیدهای یهود
پیامبر (صلی الله علیه وآله) همراه بعضی از یاران وارد کنیسه (معبد یهود) در مدینه شد،
آنها از ورود پیامبر (صلی الله علیه وآله) خشنود نبودند.

پیامبر (صلی الله علیه وآله) به آنها فرمود:
ای گروه یهود، دوازده نفر از خود را به من نشان دهید که گواهی بر یکتائی خدا و پیامبری محمد (صلی الله علیه وآله) بدهند تا خداوند خشمش را از تمام یهودیان جهان بردارد.

آنها ساکت شدند و هیچگونه سخنی نگفتند،
پیامبر (صلی الله علیه وآله) سه بار این مطلب را تکرار کرد آنها باز سکوت کردند.

آنگاه پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود:
شما حق را کتمان کردید ولی به خدا سوگند حاشر و عاقب(القابی که در تورات برای پیامبر آمده) من هستم ، خواه ایمان بیاورید یا مرا تکذیب کنید.

سپس پیامبر (صلی الله علیه وآله) از معبد یهود بیرون آمد،
هنوز چند قدمی نرفته بود که مردی از یهود پشت سر حضرت آمد
و گفت : ای محمد! بایست .

پیامبر (صلی الله علیه وآله) ایستاد و سپس رو به جمعیت یهود کرد
و گفت : مرا چگونه آدمی می دانید؟

گفتند:
به خدا سوگند در میان خود مردی آگاهتر از تو و پدر و جدت نسبت به کتاب آسمانی خود (تورات) نداریم ،
سپس افزود:
من خدا را گواه می گیرم که او (پیامبر اسلام) همان پیامبری است که در تورات و انجیل آمده است .

یهود وقتی که چنین دیدند به او (یعنی عبدالله بن سلام) گفتند
تو دروغ می گوئی ، و او را بباد فحش و ناسزا گرفتند.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به جمعیت یهود فرمود:
شما دروغ می گوئید...

داستان صاحبدلان / محمد محمدی اشتهاردی

به نقل از : http://www.andisheqom.com






تاریخ : جمعه 93/10/5 | 6:34 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

(امام مجتبى علیه السلام)

وقتى که در آستانه مسجد قرار مى گرفت،

سر به سوى آسمان بلند مى کرد و عرضه مى داشت:

«الهى ضیفک ببابک

یا محسن قد اتاک المسى ء،

فتجاوز عن قبیح ما عندى

بجمیل ما عندک یا کریم

خدایا میهمانت درب خانه ات ایستاده،

اى احسان کننده!

[بنده] گنه کار به سوى تو آمد،

به خوبى آنچه نزد توست،

از بدى آنچه نزد من است درگذر.

اى [خداى] بخشنده.»

(محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، (بیروت، داراالاحیاء التراث العربى)، ج 43، ص 339 .)؛

به نقل از: http://www.valiasr-aj.com





تاریخ : سه شنبه 93/9/18 | 8:7 صبح | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

امام صادق علیه السلام مى فرماید:

« ان الحسن بن على کان اعبد الناس فى زمانه و ازهدهم و افضلهم
و کان اذا حج حج ماشیا و ربما مشى حافیا
و کان اذا ذکر الموت بکى و اذا ذکر القبر بکى،
و اذا ذکر البعث و النشور بکى،
و اذا ذکر الممر على الصراط بکى
و اذا ذکرالعرض على الله تعالى ذکره شهق شهقة یغشى علیه منها
و کان اذا قام فى صلاته ترتعد فرائضه بین یدى ربه عزوجل
و کان اذا ذکر الجنة و النار اضطرب اضطراب السلیم و سال الله الجنة
(بحار الانوار،ج 43، ص 331، روایت 1 .)
امام حسن علیه السلام،

عابدترین،

زاهدترین

و برترین

مردم زمان خویش بود،
هرگاه حج به جا مى آورد،
پیاده و گاهى پا برهنه بود،
همیشه این گونه بود که
اگر یادى از مرگ و قبر و قیامت مى کرد گریه مى کرد.

وقتى یادى
از گذشتن از صراط مى کرد، گریه مى کرد،

وقتى یادى از عرضه شدن در پیشگاه الهى
[براى حساب و کتاب] مى کرد،
صداى حضرت بلند مى شد،
تا آنجا که غش مى کرد [ و بیهوش مى افتاد]،

و هر گاه براى نماز مى ایستاد،
بند بند وجود او در مقابل خدایش مى لرزید،

و هر وقت از بهشت و جهنم یاد مى کرد،
مانند مار گزیده مى پیچید،
و از خداوند بهشت را درخواست مى کرد.»


به نقل از: http://www.valiasr-aj.com





تاریخ : سه شنبه 93/9/18 | 6:29 صبح | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

یکی از تعبیرهای رایج عددی‌، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است‌.
یک نمونه آن که سن‌ّ رسول خدا (ص‌) در زمان مبعوث شدن‌، چهل بوده است‌.
گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است‌.
 گفتنی است که برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیده‌اند.
از ابن عباس گویا به نقل از پیامبر (ص‌)) نقل شده که
 اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد.
 در نقلی آمده است ‌که‌،

مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود.
پس از آن در پی آخرت خواهند رفت‌.
(مجموعه ورام‌، ص 35)
در قرآن آمده است

«میقات‌» موسی با پروردگارش در طی چهل روز حاصل‌شده است‌.
در نقل است که‌،

حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا در حال سجده بود.
 (مستدرک وسائل ج 9، ص 329)
در باره بنی اسرائیل هم آمده که‌

برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه می ‌کردند.
(مستدرک ج 5،ص 239)
در نقلی آمده است که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد،
 خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می ‌آموزد
و حکمت ‌را در قلب و زبانش جاری می‌کند.

بدین مضمون روایات فراوانی وجود دارد.
چله نشینی صوفیان هم درست یا غلط‌، از همین بابت بوده است‌.
 علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار

در این باره که برگرفتن چهل نشینی از حدیث مزبور نادرست است‌،
به تفصیل سخن گفته است‌.
اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات ‌فراوان دیگر آمده‌،
 سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل ‌حدیث و شرح و بسط آنها شده است‌.
در این نقلها آمده است که

اگر کسی از امّت من‌،
چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد،
خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد.

در نقل دیگری آمده است که ‌امیرمؤمنان (ع‌) فرمودند:
اگر چهل مرد با من بیعت می‌کردند،

در برابر دشمنانم می‌ایستادم‌.
(الاحتجاج‌، ص84 )
...
درباره نطفه هم تصور براین بوده که بعد از چهل‌ روز عَلَقه می‌شود.
همین عدد در تحولات بعدی علقه به مُضْغه تا تولد درنقلهای کهن بکار رفته است‌،
 گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده‌است‌.


 در روایت است که کسی که

شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول‌ نمی‌شود.
و نیز در روایت است که

کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش ‌تند می‌شود.
نیز در روایت است که

کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نورانی می‌کند.
نیز رسول خدا(ص) فرمود:

کسی که لقمه حرامی‌بخورد،

تا چهل روز دعایش مستجاب نمی‌شود.


(مستدرک وسائل‌، ج 5، ص 217)
به نقل از: http://www.emamhossein.com/index.php?option=com_content&view=article&id=264&Itemid=180






تاریخ : دوشنبه 93/9/17 | 2:10 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گناهی که حتی با شهادت بخشیده نمی‌شود
  نیکی به والدین یا بدی نسبت به آنان، از اعمالی است که در دنیا و آخرت آثار مثبت و منفی بر آن مترتب است که دانستن آن، انسان ها را بهتر آگاه می‌کند تا در برخورد با آن ها بیشتر مراقب اعمال خود باشند.


آثار دنیوی نیکی به والدین


  • مرگ آسان

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: کسی که دوست دارد خداوند سکرات مرگ را بر او آسان کند، صله رحم کند و به پدر و مادرش نیکی کند.(1)

  • طول عمر

«و الله یزید فی العمر.» (2) امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: نیکی به پدر و مادر، عمر را زیاد می‌کند.

  • دچار فقر نمی‌شود

« ... ولم یصبه فی حیاته فقراً ابداً.»(3) در زندگی فقر به سراغ او نمی‌آید.


  • برگشت کردن نیکی به پدر و مادر به خود انسان

در دستورات اسلامی به ما سفارش کردند که به پدر و مادر خود احسان کنید تا فرزندان شما نسبت به شما نیکی کنند، چون این کار یک آموزش عملی است که فرزندانمان از ما می‌آموزند، لذا امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: به پدرتان احترام کنید که فرزندانتان به شما نیکی کنند.(4)

  ادامه مطلب...




تاریخ : دوشنبه 93/9/17 | 1:28 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

 

یکی از چالش های پیش روی ما در عصر حاضر مبحث برتری مرد بر زن است که؛

این مطلب به طور صریح در آیه 34 سوره نساء مورد اشاره واقع شده است،

 در حالیکه بسیاری از متجددین امروزی اصرار بر نفی یا توجیه آیه مذکور دارند،

البته قبل از اشاره اجمالی آیه را مرور می کنیم:

الرِّجالُ‏ قَوَّامُونَ‏ عَلَى النِّساءِ

بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ

مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایى که خداوند

(از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است،

و بخاطر انفاقهایى که از اموالشان (در مورد زنان) مى‏کنند...

(ترجمه آیت الله مکارم شیرازی)

به نظر می آید بعضی بحثها صرفا ناشی از تهاجمات فرهنگ های غیر دینی

و یا سیاسی کاری های مختلف باشد،

زیرا؛

اولا:

تفاوت امری است اجتناب ناپذیربه خصوص در مورد جنس زن و مرد

و ثانیا:

برتری معنوی از این آیه نمی شود بدست آورد،

همانطور که از بطن بسیاری از روایات و تفاسیر مختلف بر می آید،

و ثالثا:

چنانچه با فرض تعاملات اجتماعی

و ارتباطات دنیوی به آیه فوق نگاه شود ،

مسلما این برتری معقول و پسندیده است.

و آنچه بسیار مهم است:

برتری منظور از این آیه را نمی توان عامل تقرب الهی دانست،

مگر اینکه از آن در جهت اهداف تعیین شده،

توسط اهلبیت(ع) استفاده شود.








تاریخ : پنج شنبه 93/9/13 | 3:13 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.