نقل است که حضرت امیر علیه السّلام به گورستانى گذر کردند و فرمودند:
سلام و رحمت خدا و برکات او بر شما باد،
راوى گفت: شنیدیم که کسى مى گوید:
سلام و برکات او بر تو اى امیر مؤمنان، سپس حضرت فرمود:
اخبارى که نزد ما هست به شما بگوییم، یا شما اخبار خود را مى گویید؟
گفتند:
یا على علیه السّلام شما اخبارتان را بگویید:
فرمود:
زن هاى شما ازدواج کردند
و اموالتان (در میان ورثه) تقسیم گشت،
و فرزندان (صغارتان) جزء یتیمان شدند
و خانه هایى که محکم کردید و احداث نمودید، دشمنان شما در آنها سکونت گزیدند.
سپس شما اخبار خود را بگویید؟
جواب دهنده اى گفت:
کفن ها پوسید
و مغزها متلاشى گشت
و پوست ها پاره پاره شد
و چشم ها از حدقه ها به درآمد و بر گونه ها روان گشت،
و اشکال و هیکل هاى ما به شکل زننده و زشتى درآمد،
و آنچه را که در دنیا از پیش فرستادیم، آن را دریافتیم،
و آنچه در راه خدا انفاق نمودیم، سود بردیم
و آنچه را به ارث نهادیم، زیان کردیم
و ما اینک در گرو اعمال خویشیم
و از خداوند امید بخشش و کرم و منّت داریم.
إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج1، ص: 504
1. کلمات قصارامام صادق (ع)
در کتاب "مجموعه شهید اول (ره)" از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند:
1- طلبتُ الجنة، فوجدتها فى السخاء :
بهشت را جستجو نمودم،
پس آن را در بخشندگى و جوانمردى یافتم.
2- و طلبتُ العافیة، فوجدتها فى العزلة:
و تندرستى و رستگارى را جستجو نمودم،
پس آن را در گوشه گیرى (مثبت و سازنده) یافتم.
3- و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فى شهادة »ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»:
و سنگینى ترازوى اعمال را جستجو نمودم،
پس آن را در گواهى به یگانگى خدا تعالى و رسالت حضرت محمد (ص) یافتم.
4- و طلبت السرعة فى الدخول الى الجنة، فوجدتها فى العمل لله تعالى:
سرعت در ورود به بهشت را جستجو نمودم،
پس آن را در کار خالصانه براى خداى تعالى یافتم.
5- و طلبتُ حب الموت، فوجدته فى تقدیم المال لوجه الله:
و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم،
پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) براى خشنودى خدا یافتم.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در جمع صحابه خود فرمود:
«ألا و تقرّبوا إلی اللّه بالطاعات یجزل لکم المثوبات، و قصّروا أعمارکم فی الدنیا بالتعرّض لأعداء اللّه فی الجهاد لتنالوا طول أعمار الآخرة فی النعیم الدائم الخالد، و ابذلوا أموالکم فی الحقوق اللازمة لیطول غناوءکم فی الجنّة.
فقام ناس فقالوا:
یا رسول اللّه نحن ضعفاء الأبدان قلیلو الأموال لا نفی بمجاهدة الأعداء و لا تفضل أموالنا عن نفقات العیالات، فماذا نصنع؟
قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ألا فلیکن صدقاتکم من قلوبکم و ألسنتکم.
قالوا: کیف یکون ذلک یا رسول اللّه ؟ قال صلی الله علیه و آله :
أمّا القلوب فتقطعونها علی حبّ اللّه و حبّ محمّد رسول اللّه و حبّ علی ولی اللّه و وصی رسول اللّه و حبّ المنتجبین للقیام بدین اللّه و حبّ شیعتهم و محبّیهم و حبّ إخوانکم الموءمنین و الکفّ عن اعتقادات العداوات و الشحناء و البغضاء.
و أما الألسنة فتطلقونها بذکر الله تعالی بماهو أهله والصلاة علی نبیه محمّد وآله الطیبین فإنّ اللّه تعالی یبلّغکم أفضل الدرجات وینیلکم به المراتب العالیات».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
ای مردم! با اطاعت خدا، به خدا نزدیک شوید تا این که خداوند شما را به خیر برساند.
اسارت های خود را در دنیا کم کنید و متعرض دشمنان خدا شوید و در جنگ شرکت کنید تا اعمال شما در قیامت زیاد شود و از مال های خودتان در حقوق لازم انفاق کنید.
در این حال، مردم بلند شدند و عرض کردند:
«ای رسول خدا! بدن ما ضعیف است و مال و منالی هم نداریم که بذل و بخشش کنیم، پس چه کنیم؟»
حضرت فرمودند: «صدقات قلبی و زبانی بدهید.»
باز مردم سؤال نمودند: «چگونه صدقه بدهیم؟»
حضرت فرمودند: صدقات قلبی، این است که قلبتان را با محبت خدا و محمد، رسول خدا و علی، ولی خدا، و همه کسانی که برای قیام در راه دین خداوند انتخاب شده اند (ائمه معصومین علیهم السلام ) و محبت شیعه آن ها و کسانی که از دوست داران شیعیان هستند را در دلتان ایجاد کنید.
اما صدقات زبان، این است که مشغول به ذکر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آلش بفرستید، زیرا خداوند شما را به واسطه این اعمال به بهترین درجات می رساند.
( تفسیرالامام العسکری علیه السلام،ص 447 و 448؛مدینةالمعاجز،ج 1،ص 455؛بحارالانوار،ج 9،ص 325)
«خوارزمى» در «مناقب» خود، از پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کرده که فرمود: اى على علیه السّلام اگر عابدى خدا را عبادت کند و مانند نوح در قوم خویش قیام نماید، و به اندازه کوه احد طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق کند و هزار سال با پاى خود حج به جا آورد و میان صفا و مروه به شهادت برسد، ولى تو را اى على علیه السّلام دوست نداشته باشد، بوى بهشت هرگز به مشامش نخواهد رسید و داخل آن نخواهد شد.
این معنا را آیه شریفه تصدیق مى کند و مى فرماید: وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً «فرقان/ 2»: و ما توجه به اعمال فاسد بى خلوص آنها کرده و همه را باطل و نابود مى گردانیم.
ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج2 ص 48
منصور دوانیقی از عبدالرحمن خواست که وی را موعظه کند، عبدالرحمن گفت روزگار برای تو موعظه است! منصور گفت چگونه؟ عبدالرحمن گفت عمربن عبدالعزیز وقتی درگذشت پانزده پسر داشت و فقط هفده دینار از خود باقی گذاشت که پنج دینار آن نیز خرج کفن و دفنش شد و هشام بن عبدالملک نیز وقتی مرد پانزده پسر داشت و به هر پسرش یک میلیون دینار ارثیه رسید! کمی بعد از فوت هشام، روزی یکی از پسران عمربن عبدالعزیز را دیدم با صد اسب و مقدار زیادی خواربار که در راه خدا به عنوان حقوق فقرا انفاق می کرد و در همان حال، یکی از فرزندان هشام را دیدم که گدایی می کرد و از مردم صدقه می گرفت.
(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)
بازدید امروز: 65
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 806248