سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ملا محمد صالح مازندرانی که از خانواده ی تهی دستی بود، از مازندران به اصفهان سفر کرد و تحصیلات خود را در این شهر آغاز کرد.
بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی، به درس علّامه محمّد تقی مجلسی( متوفی 1070 قمری) راه یافت.
در مجلسِ درسِ علّامه محمّد تقی مجلسی چنان ترقّی کرد، که همتای علمای بزرگ شد و در اندک زمانی بر اغلب آن ها فایق آمد.
 محمّد تقی مجلسی نیز نسبت به او علاقه ی بسیاری پیدا کرد و در مسایل علمی به نظرات او تکیه می کرد.
 مدّتی گذشت؛ تا این که علّامه ی مجلسی دریافت که محمّد صالح تمایل به ازدواج دارد.
 خود، این موضوع را با او در میان گذاشت و از او اجازه خواست تا همسری برایش انتخاب کند.
عرق شرم، بر پیشانی محمّد صالح نشست.
با خجالت به استاد جواب مثبت داد.
استاد به خانه رفت و دختر فاضله اش، آمنه بیگم، را که در آن زمان در حد کمالِ علمی بود را به نزد خود فراخواند.
به او گفت:« همسری برایت در نظر گرفته ام که در نهایت فقر ولی در منتهای فضل و کمال و شایستگی است. البته این امر به رضایت تو بستگی دارد».
آن بانوی صالحه پاسخ داد:
« فقر بر مردان عیب نیست». و بدین گونه رضایت خود را اعلام کرد.
سرانجام مراسمِ ازدواج برگزار شد.  

ماخذ: گلشن مهر- رسول قلیچ- صفحه: 43 تا 44






تاریخ : شنبه 93/1/30 | 6:45 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

امام صادق علیه السّلام فرمود : مردی نزدپدرم آمد.

پدرم به اوگفت: آیاازدواج کرده ای وهمسرداری؟
آن مردگفت: نه!
پدرم به اوگفت:

من هیچ دوست نمی دارم که تمام دنیا متعلّق به من باشد ویک شب را بدون زن و همسربه صبح برسانم.
سپس فرمود:

دورکعت نمازی که شخص ازدواج کرده می خواند ازعبادات شب و روز مرد عزب(بدون زن) ارزشمندتراست.
آنگاه هفت درهم به آن مرد داد

و فرمود : با این پول همسری بگیر وازدواج کن

وبدان که پیغمبرخدا (ص) فرمودند:

همسراختیارکنید تا روزی شما زیاد شود.
ماخذ: ترجمه محجّه- شمس الدین- صفحه: 36






تاریخ : شنبه 93/1/30 | 6:30 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

 مهم ترین عاملی که پس از انگیزه ازدواج، توجه جوانان را به خود معطوف می نماید، معیارهای انتخاب همسر است. چنانچه نسل جوان به درستی بتواند تأثیر هر یک از معیارها را در زندگی مشترک، تحلیل نموده و حد و اندازه واقعی میزان های همسرگزینی را تعریف و تبیین کند، ضریب خطای زندگی را کاهش می دهد. انتخاب همسر مناسب سعادت و خوشی زندگی را به ارمغان می آورد، چنان که از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شد که ایشان «زن پارسا» را یکی از سه نشانه خوشبختی انسان چیز معرفی می فرماید.[1]
در این مورد پرسش های زیر می تواند جوانان را در امر انتخاب همسر یاری دهد:
1ـ ارزش حقیقی ملاک مورد نظر (از قبیل زیبایی، تحصیلات، ثروت و ....) چیست؟
2ـ میزان دوام و ثبات این ملاک در زندگی مشترک، حقیقتاً تا چه اندازه است؟
3ـ این ملاک در مقایسه با سایر ملاک ها، تا چه اندازه اصالت و اعتبار دارد؟
4ـ نقش این ملاک در حل مشکلات احتمالی زندگی چیست؟
یکی از بزرگان، حاصل تجربیات و مطالعات عمیق خود را به فرزندش، این گونه ارائه می دهد:
«فرزندم، اگر خدا خواست و به حد بلوغ رسیدی و وقت ازدواجت رسید، در انتخاب همسر خود، منتهای دقت و مراقبت را به عمل آور، زیرا خیر و شر زندگانی و سعادت و بدبختی آینده تو مربوط به این موضوع مهم می باشد. مسأله ازدواج مثل اجرای نقشه جنگی است که انسان اگر یک مرتبه اشتباه نماید، کارش تمام می شود و دیگر جبران آن به هیچ وسیله صورت نمی پذیرد، زنی را که می خواهی برای همسری خویش انتخاب نمایی، درکیفیت اخلاق و سیرت او تحقیقات عمیق کن و بدان که والدین او در دوره جوانی خود، صاحب چه اخلاق و تمایلاتی بوده اند.»[2]
برخی از جوانان فکر می کنند که ملاک اصلی انتخاب همسر، وجود عشق به طرف مقابل است، هر چند وجود عشق و علاقه، برای شروع زندگی مشترک، لازم است، ولی کافی نیست. بلکه پیوند علاقه با تدبیر و دانش زندگی و در نظر گرفتن ملاک ها و معیارهای اصیل همسرگزینی است که ضامن تداوم و استمرار زندگی زناشویی سعادتمند می باشد.
بنابراین باید کمال دقت را در انتخاب همسری شایسته که بتواند فرد را در امر دین و دنیا یاری دهد بکار گرفت.

- ملاک های مهم انتخاب همسر
هم کفو همدیگر بودن (همتایی، تناسب)
معارف نورانی دین ما و کلمات بزرگان، تاکید بسیار زیادی بر «هم کفو»بودن طرفین در ازدواج می نمایند. علت عمده بیشتر اختلافات ناهنجاری های خانوادگی، عدم تناسب بین زن و شوهر است. هر چقدر شما برای یافتن شریک زندگی خود که تناسب بیشتری با شما داشته باشد، تلاش زیادی کنید، زندگی ای سرشار از نشاط و آرامش خواهید داشت.
توجه: همتایی و هماهنگی و تناسب صددرصد، امکان ندارد، زیرا هر انسانی دارای مغز، روح، اخلاق، تربیت، محیط و خانواده مخصوص به خود است و با دیگری فرق دارد. اما باید سعی کرد نزدیکتر باشد.

موارد همتایی
این ملاک ها ویژگی هایی هستند که تأثیر بسیار مهمّی در سلامت زندگی مشترک و رسیدن به سعادت و کمال ایفا می کنند، که شامل موارد زیر است:
1. دین داری و ایمان: انسان بی دین، در حقیقت «مرده متحرک» است و هیچ تضمینی وجود ندارد که پایبند به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد. انسان متدین به علّت ترس از خدا و عاقبت کارش دست از تعدّی به همسر خویش دراز نمی کند. مگر این که متدین حقیقی نباشد یا ویژگی های بعدی را نداشته باشد یا این که دچار عقده های روانی باشد.
2. خوش اخلاقی: بسیاری از ویژگی های همسر همچون زیبایی، سنّ و ... با وجود اهمیت خاصّ خود، پس از چندی نقش کمتری در زندگی ایفا می کنند (مثل این که زیبایی با گذشت سن از بین برود) ولی اخلاق حسنه تا آخرین لحظات عمر در طراوت و نشاط و شیرینی زندگی مؤثر است. مردی به نام حسین بشّار می گوید: خدمت امام رضا ـ علیه السلام ـ نامه نوشتم و پرسیدم که یکی از بستگانم برای خواستگاری دخترم نزد من آمده است ولی او جوانی بد اخلاق است. نظر مبارک شما درباره زن دادن به او چیست؟ حضرت فرمودند: اگر بد اخلاق است به او زن نده.[3]
احادیث اسلامی بر خوش زبانی، خوش خلقی، گذشت، ادب، نرم خویی، فروتنی، مهربانی، عدالت، شرح صدر و بردباری، پای می فشارند. هر یک از این ویژگی ها می تواند بسیاری از اختلاف ها و کشمکش های خانوادگی را برطرف سازد.[4]
3. اصالت و شرافت خانوادگی: معمولاً تربیت و رفتار و کردار هر انسانی زاییده تربیت و اخلاق خانواده ای است، که در آن رشد کرده است. از این رو، باید نجابت، تدین، پاکی، تربیت و روحیات خانواده همسر را در نظر گرفت؛ چرا که همسر شما شاخه ای از همان درخت می باشد. که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: در دامن و خانواده شایسته ازدواج کنید، زیرا عِرق (نطفه و ژن) تأثیر می گذارد.[5]
4ـ عقل و اندیشه: امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمودند: «بپرهیزید از ازدواج با احمق، زیرا مصاحبت و زندگی با او بلاست و فرزندانش نیز تباه می شوند.» هستند کسانی که با شخص کم عقل و ساده لوح ازدواج می کنند که دارای زیبایی و جمال هم می باشد، بعد متوجه می شوند که آن فرد نه یار و یاور خوبی برای او می باشد و نه پدر یا مادر خوبی برای فرزندش.
5. سلامت جسم و روح: بعضی از مشکلات جسمی و روانی اهمیت چندانی ندارند و لطمه ای به زندگی نمی زنند و شدید نیستند، ولی اگر نقص ها و معلولیت های جسمی و روحی، عمیق و غیر قابل درمان باشد، نباید برخورد احساساتی و غیر عقلانی کرد که لطمه های سنگین به زندگی انسان می زنند. این که معلولین و بیماران در مورد ازدواج چه کنند بحث دیگری است.
همچنین تناسب جسمی و جنسی: دو زوج بهتر است از لحاظ جسمی (قد، وزن، سلامت جسمانی) تناسب داشته باشند. همچنین رضایت جنسی مسئله بسیار مهمّی است و اگر یکی از آن ها گرم مزاج و دیگری سرد مزاج باشد به بهانه گیری و نزاع منجر می شود. گاهی در ظاهر هم علّت بهانه گیری ها چیز دیگری به نظر می رسد ولی وقتی ریشه یابی می شود به همین مطلب می رسیم.
6. زیبایی: اسلام هر چند همه چیز را در زیبایی خلاصه نمی کند، ولی توصیه می کند که زیبایی را باید درکنار دیگر ملاک ها قرار داد و نظری متعادل به آن داشت در احادیثی نقل شده که همسر با روی سفید، چهره زیبا، موی بلند و زیبا، گندم گون، خنده رو و ... پسندیده است.[6]
در اینجا باید توجه داشت که: اولاً زیبایی صفتی نسبی است، یعنی کسی ممکن است در نظر شخصی زیبا و در نظر دیگری نازیبا یا زشت باشد. ثانیاً اگر چه زیبایی مهم است ولی لازم نیست در حدّ بسیار عالی باشد و چه خوب است که میزان زیبایی خود را نیز مد نظر قرار دهیم. با در نظر داشتن این دو نکته باید بدانیم که انسان خواه ناخواه، زیبایی را دوست دارد و زشتی ظاهری و نازیبایی را ناپسند می داند و نباید به نقش زیبایی بی توجهی کرد؛ چون ممکن است در آینده ناخواسته موجب بهانه گیری و اختلاف شود.
7. تحصیلات: تشابه تحصیلی نیز در ایجاد تفاهم بین زن و مرد عامل مهمی است. هر چند که در موارد متعددی صِرف تحصیلات نمی تواند تضمین کننده روابط معقول و حساب شده و تأمین کننده سلامت روانی خانواده باشد؛ ولی به هر حال زن و مردی که از نظر تحصیلات در وضعیت مشابهی قرار دارند، در بسیاری از موارد در تربیت فرزندان خویش از تفاهم بیشتری برخوردارند. کسب علم و دانش به خودی خود یک مزیت و ارزش است و در رشد و تعالی فکری افراد نقش به سزایی دارد.
8. وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده: تشابه های خانواده های دختر و پسر از نظر وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک اصل مهم در ایجاد تفاهم های بعدی بین زن و مرد است. هر چند که موارد استثنا بسیاری را نیز در جامعه شاهد هستیم، بدین معنی که دختر و پسر با وجود تفاوت در طبقه اجتماعی- اقتصادی، زندگی سعادتمندی را در کنار یکدیگر می گذرانند و در این گونه موارد بی شک اصالت و تربیت خانوادگی و ایمان و اخلاق نقش تعیین کننده تری داشته است، تا تشابه های خانواده ها از لحاظ اجتماعی و اقتصادی.
تناسب اجتماعی مصادیق متعددی دارد:[7] مثلاً کسی که عمده فعالیتش علمی و پژوهشی می باشد، نباید با کسی که روحیه اجتماعی، تجملاتی، اشرافی، اهل مسافرت و تفریحات پیاپی باشد، وصلت کند.
9. زمینه های فرهنگی: تفاوت در زمینه های فرهنگی که یکی از عوامل زمینه ساز در طلاق ها می باشد، از دیگر ملاکهایی است که پیوسته باید مورد نظر باشد.
ارزشهای فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت شناخت زن و مرد از فرهنگ و واقعیتهای ارزش فرهنگی همسر آینده، از اهمیت بسیاری برخوردار است. به ویژه در کشور گسترده ما که در قالب یک فرهنگ و جامعه واحد، از خرده فرهنگهای متعددی برخوردار است. توجه به این امر در مجموعه ملاکهای ازدواج اهمیت خاصی دارد و همانطور که اشاره شد تفاوت در ارزشهای رفتاری زمینه ساز اختلاف است.
10. سن: تفاوت سن بلوغ جنسی دختر و پسر حدود 4 سال است و بهتر است که تفاوت سنّ آن ها در ازدواج نیز چنین باشد. این نکته بسیار مهم است. مگر این که واقعاً شرایط دیگر آنقدر مناسب باشد که بتوان از این مسأله صرف نظر کرد و همسری با سنّ مساوی برگزید ولی به هر حال تفاوت سنّی نکته ای حائز اهمیت می باشد. (ضمنا برای یک ازدواج موفّق، بلوغ جنسی، بلوغ اقتصادی (مردها)، بلوغ فرهنگی و اجتماعی در کنار هم ضروری می باشد.)
11. هماهنگی روحی و روانی: مثلاً برخی افراد برون گرا، اهل شوخی، ارتباط و رفت و آمد با دیگران، اهل تفریح و سیر و سفر، پر جنب و جوش و...) و بعضی درون گرا (تمرکز برخود، تفکر زیاد، عدم ارتباط با دیگران، گوشه گیر، کم تحرک و... ) هستند. اگر زن و شوهر در این جهت متناسب نباشند و یا فاصله آن ها از این جهت زیاد باشد، به احتمال زیاد با مشکل مواجه می شوند.
نکات پایانی:

الف) بدون شک علاوه بر شرایط و ملاکهای فوق عوامل دیگری چون وجود شرایط و امکانات ضروری جهت تأمین معاش و نیازهای اقتصادی خانواده (مانند: شغل و درآمد مرد و حداقل امکان تأمین مسکن و حداقل هزینه برگزاری مراسم و...) ضروری است. در همین جا به خانواده های دختر و پسر توصیه می شود تا در ایجاد این امکانات زوجهای جوان را یاری دهند، تا انجام این امر مقدس مذهبی، فرهنگی و اجتماعی بین جوانان رایج و میسور گردد[8]
ب) معدل گیری: آنچه مهم است این است که انسان در ایمان و اخلاق نیکو و نسب شریک زندگی خود به حد نصاب خوب توجه داشته باشد و به کمتر از آن رضایت ندهد. و در بقیه صفات معدل گیری کند که آیا این فرد با داشتن این صفات معدل خوبی می گیرد یا نه، چون انسان ها، کامل کامل نیستند، هر فردی در برخی از جهات نقص دارد و در برخی صفات عیب ندارد. که البته برای انتخاب بهتر، می توانید از مشورت با بزرگان، تحقیق (از دوستان، مدرسه، همسایه ها، اقوام، و ...) و مشاوره ازدواج کمک بگیرید.
ج) تامل، دقت، تفکر، و مهمتر از همه توکل واقعی به خداوند متعال و عدم تعجیل در انتخاب، از پشیمانی های بعدی جلوگیری خواهد کرد. در عین حال، در انتخاب همسر و در نظر گرفتن ملاک ها و معیارها، هر چند دقت لازم است، ولی سعی کنید پس از مشورت، تحقیق صحیح و تفکر، زیاد وسواس به خرج ندهید تا انشاءالله با انتخابی درست به نتیجه ای مقبول دست یابید.

منابع کمکی:
1- محمدرضا شرفی - جوان و نیروی چهارم زندگی، ص 42.
2- علی اکبر مظاهری- جوانان و انتخاب همسر.
3- سید احمد حبیب نژاد- پیوند آسمانی.


[1] .فرید تنکابنی، راهنمای انسانیت (ترجمه موضوعی نهج الفصاحه)، ص 381.
[2] . ساموئل اسمایلز، اخلاق، ترجمه محمد سعیدی، ص437.
[3] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج103، 372، به نقل از مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، انتشارات پارسایان، ص 113.
[4] . حبیب نژاد، سید احمد، پیوند آسمانی، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1381، ص 64.
[5] . مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، انتشارات پارسایان، چاپ بیست و دوم، 1383، ص 115.
[6] . ر.ک: پیوند آسمانی، ص 68.
[7] . مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، ص 144.
[8] . شکوه توّابی نژاد، مشاوره ازدواج و خانواده درمانی، ص 16

محمدصالح روحانی - مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

به نقل از سایت اندیشه قم






تاریخ : پنج شنبه 93/1/21 | 5:25 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

مقدمه:
دغدغه های دختران در ازدواج، قابل درک و منطقی است و نباید با دیده اغماض چشم بر روی آن پوشید و توجهی بر حل این مشکل نکرد. در جامعه و فرهنگ کنونی ما به هر دلیلی شرایط ازدواج برخی از دختران فراهم نمی شود و آنها مجبورند چشم به در خانه دوخته و منتظر بماند تا کسی به خواستگاری شان بیاید. در برخی موارد هم زمان انتظار به حدی می شود که دیگر کار از کار گذشته و سن دختر بالا می رود. آنها در شکایت هایشان از این مشکل به برخی عوامل زیر اشاره می کنند:
الف) عدم زیبایی ظاهری
ب) فقر و نداری خانوادگی
ج) کم سوادی و طبقه پایین فرهنگی
د) موقعیت و منزلت پایین خانواده در جامعه و احیاناً بی اعتباری و بد نامی پدر یا مادر
ه) از دست دادن فرصت های مناسب، به علل های مختلف چون:
1- ادامه تحصیل
2- ترس از شکست در ازدواج
3- دست و پا گیر بودن ازدواج وترس از محدود شدن آزادی
4. سختگیری والدین در امر موافقت با ازدواج
5. وجود دختران قبلی در خانواده

آماده نبودن خانواده و آداب و رسوم سنگین ازدواج
و) و ... .

علل و ریشه های مشکل و پیشگیری از آنها
به هر حال این یک مشکل جدّی و دامنگیر در جامعه ما است، که باید ریشه‌یابی و مشکل گشایی کرد. در نگاه اوّل، علّت اصلی مشکلات این است که جامعه ما، هنوز از اسلام ناب محمّدی فاصله زیادی دارد. دریغا! که هنوز چهره اسلام، در بسیاری از مسائل پشت پرده مانده است. و پرده‌های جهل، خرافات و آداب و رسوم جاهلی جلوی خورشید درخشان اسلام را گرفته است. اگر در ازدواج، اسلام معیار و ملاک بود، اکثر یا همه این مشکلات وجود نداشت. مگر نشنیده‌ایم که پیامبر بزرگوار اسلام(ص) در یک جلسه و در عرض چند دقیقه، تمام مراحل یک ازدواج از قبیل: خواستگاری، تعیین مهریه، خواندن عقد و ... را اجرا فرمود و دست زن و شوهر را به هم داده و روانه منزلشان می‌کردند؟!

علت های مهم دیگر:
1. از علل و ریشه‌های دیگر این مشکل، خود ما و خانواده‌های ما هستند، چرا که اگر از همان زمان و در سن مناسب ازدواج به فکر بودیم، دیگر بعد از این‌که کار از کار گذشت و سن بالا رفت، دچار مشکل نمی‌شدیم.
راه چاره: واقعیّت این است که خود دختر و خانواده‌اش باید در امر ازدواج و انتخاب همسر سهیم باشند. در تاریخ صدر اسلام نقل شده است کسانی که دختران دم بخت داشتند، در حضور پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و در مسجد به صورت علنی برای عموم مطرح می‌کردند و هیچ گونه عیب و ایرادی هم نداشت. شاید امروزه دیگر نتوان به صورت علنی مطرح کرد، امّا می‌توان به صورت غیر مستقیم و با راهکارهایی مسئله را بیان کرد. مثلاً از فردی متدیّن و رازدار خواست که مسأله را به فرد مورد نظر و به شکل غیر مستقیم بیان نماید.
2. تعلل و ایده آل گرایی برخی خانواده ها و خصوصاً خود دختران باعث می شود تا موقعیت ها را از دست بدهند. بعضی مواقع افکاری مانند: «شاید خواستگار مناسبتر و خوبتر و ایده آل برایم بیاید!»، «شاید خواستگاری از طبقه بالا و فرهنگی، پولدار و با تحصیلات بالا برایم بیاید!» و ... باعث می شود که خواستگار کنونی را که تا حدودی با شرایط همخوانی دارد، رد کند.
راه چاره: باید خود دختر و خانواده اش، واقعیت گرا باشند. خود را آن گونه که هست قبول کند و فردی را که معیارها و شرایط اصلی ازدواج را دارد و تقریباً شبیه خود و از طبقه خود است، به خواستگاری او آمده، رد نکند.

اکنون چه باید کرد؟
1. اوّل این‌که در جامعه فرهنگ سازی کرده و دستورات اصیل اسلامی عملی شود. باید سطح توقعات پایین آورده شود و شرایط ازدواج سخت گرفته نشود.
2. دوّم این‌که تک تک ما باید ایمان خود را تقویت کنیم، چرا که اگر کسی ایمانش قوی باشد و به امدادهای الهی ـ که خود خداوند وعده داده است ـ امیدوار و اطمینان داشته باشد، دیگر از ازدواج به علّت فقر کناره‌گیری نمی‌کند. چرا که خود خداوند فرموده است که:«وَ أنْکِحُوا الْایامی مِنْکُمْ ... إنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِم اللهُ مِن فَضْلِهِ؛ جوانان بدون همسر را همسر دهید ... اگر فقیر باشند خداوند به فضل و رحمت خود، آنان را غنی و بی‌نیاز می‌کند.»[1] و پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در تأیید این آیه می‌فرماید: «کسی که ازدواجش را از ترس فقر و ناداری ترک کند همانا به خداوند گمان بد برده است».[2] این فقط وعده نیست؛ چرا که در زندگی روزمره، افراد بسیار زیادی را که فقیر بودند و بعد از ازدواج از لطف الهیع تمکّن مالی پیدا کرده‌اند، را می‌بینیم.
3. اقدام بزرگترها و افراد خیّر، برای آشنایی دختر و پسر و همسریابی آنها و کمک خداپسندانه در این راه:
یکی از بهترین عبادات و کارهایی که موجب خشنودی خداوند می‌شود و در سعادت دنیا و آخرت انسان نقش دارد، «وساطت در امر ازدواج و فراهم کردن مقدّمات و اسباب تشکیل خانواده جوانان» ‌است.[3] چرا که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: «... خداوند به کسی که برای ازدواج دیگران اقدام نماید، برای هر قدمی که بردارد و هر کلمه‌ای که بگوید، اجر و ثواب عبادت یک سال که روزها روزه‌دار باشد و شب‌ها نماز بخواند، به او عطا می‌فرماید».[4]
پس لازم است افرادی در این راه خیر، قدم در راه اقدامات خداپسندانه بردارند و هیچ ترسی به دل خود راه ندهند. البته در بعضی شهرها از جمله قم، مؤسساتی بدین منظور تأسیس شده است که اقدامات خوب و خداپسندانه‌ای در زمینه مشاوره و آموزش شیوه‌های همسرداری و خانه‌داری و کمک در همسریابی و آشنایی دختر و پسر دارند. مثل مؤسسه خیریه الزهراء (س) قم[5]» که این مؤسسه شعبه‌هایی در برخی از شهرستان‌ها دارد و علاوه بر آن، در امر کمک جهیزیّه و خدمات مالی برای افرادی که توانایی مالی کمتری دارند هم قدم‌های شایانی برمی‌دارد.

راهکارها و توصیه‌های عملی بعد از بروز مشکل:
1. امید به لطف و گشایش‌های الهی داشته باشید و در این راه از دعا و نذر و نیاز به درگاه الهی دریغ نفرمایید.
2. توسّل به ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ داشته باشید و آنها را واسطه قرار دهید، چه بسا کسانی که حاجاتشان را در امر ازدواج، از حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ گرفته‌اند.
3. تلاش بیشتر و روزافزون برای شکوفایی استعدادها و توانایی‌های خود و یادگیری فنون و هنرهای مختلف و پر کردن اوقات فراغت داشته باشید. دخترانی که شایستگی های لازم در زمینه های اخلاقی، اجتماعی، مهارت های زندگی و امتیازات ویژه دیگر در جامعه کسب می کنند، نسبت به دیگر دختران خواهان بیشتری دارند.
4. نیکو کردن اخلاق حسنه و خوش برخورد بودن در محیط اطراف به خصوص در خانه سعی کنید با کمال متانت و گذشت و فداکاری رفتار کرده، به آنها کمک نمایید.
5. صبور و بردبار بودن؛ چرا که صبر و شکیبایی کلید معنویات و گشایش‌های نعمت‌ها و الطاف الهی است.
6. توجّه به ضعف‌ها و خصلت‌های ناپسند خود و رفع آنها؛ چه بسا به دلیل وجود یک صفت بد یا یک رذیله اخلاقی و رفتاری در ما، خداوند نعمتی و یا لطفی را از ما دور کند.
7. توجه نکردن به حرف و حدیث های مردم و برخورد کردن با آنها به صورت سعه صدر و گذشت از آنها با کمال بزرگواری.
8. حضور در جمع ها با شرکت کردن در مجالس مذهبی- فرهنگی- هنری و ... و نشان دادن توانمندی های و کمالات روحی و اخلاقی خود.
9. سفارش مستقیم یا غیر مستقیم به یک مؤسسه یا افراد دلسوز و مورد اعتماد.
10. توجه به این مطلب که دنیا به آخر نرسیده و اساساً هدف اصلی و نهایی زندگی که ازدواج کردن نیست. با ازدواج نکردن نیز می توان با آن اهداف متعالی دست یافت.
11. اگر سن خیلی بالا رفته و احساس می شود که دیگر خواستگار ازدواج نکرده به سراغش نمی آید، بهترین گزینه این است که به یک مرد زن از دست داده ولی مناسب و متدین جواب بلی بدهد.
12. در نظر داشته باشید که در جامعه هستند جوانان مناسبی که به هر دلیلی مثل شما هنوز هم ازدواج نکرده اند و دنبال مورد مناسبند.

حرف آخر این که: توجه به امتحانات و آزمایش های الهی داشته باشیم که مبادا با بی صبری، اجر خود را از دست داده و مشکلات را بیشتر نماییم ضمن اینکه خداوند متعال کسانی را که به هر جهت اسباب و امکانات ازدواجشان فراهم نشده و نتوانسته‌اند ازدواج کنند، دستور داده که تقوی و پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند. «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[6]. پس آنچه که در زندگی در درجه اول اهمیّت دارد، بندگی و اطاعت خداوند و حفظ پاکدامنی و عفّت است.
منابع کمکی:
1. تشکیل خانواده در اسلام، دکتر علی قائمی، انتشارات امیری، 1373.
2. انتخاب همسر، ابراهیم امینی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372.
3. همسران، زندگی الگوی بالندگی، احمد لقمانی، انتشارات عطر سعادت، 1380.


[1] . نور/32.
[2] . حرّ عاملی، محمدحسن، وسائل الشیعه، تهران، مکتبه الاسلامیه، 1384 هـ.ق، ج14، ص24.
[3] . مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، ص 96.
[4] . وسائل الشیعه، همان، ج14، ص 27.
[5] . نشانی: قم، خیابان 19 دی (باجک)، روبروی مخابرات، پلاک 183، تلفن 7713130 و 7727850 ـ 0251.
[6] . نور/33

به نقل از سایت اندیشه قم






تاریخ : پنج شنبه 93/1/21 | 5:8 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

در مکتب انسان ساز اسلام، سنت حسنه ازدواج بسیار َآسان و ساده و بدور از آداب و رسوم غلط و دست و پاگیر است که حتی پایین ترین طبقات اجتماع، به راحتی می توانند بر اساس ملاک ها و تناسب های معرفی شده از طرف اسلام به تشکیل خانواده اقدام کرده و ازدواج کنند.
اما امروز موجی از آداب و رسوم غلط و ناشایست به راه افتاده که مشکلات را پیچیده کرده و مانع از ازدواج جوانان می شود و در نتیجه سن ازدواج نیز روز به روز بالا می رود. برخی از این مشکلات و رسم های غلط عبارتند از:

1ـ مهریه سنگین، مثلاً به مقدار تاریخ تولد دختر.
2ـ تشریفات و پیرایه های عریض و طویل و کمر شکن.
3ـ تجمل گرایی و مد پرستی، خرج های اضافی و اسراف و بریز و بپاش.
4ـ چشم و هم چشمی و حسادت ها.
5ـ تهیه جهیزیه های زیاد و غیر ضروری.
6ـ عذر ادامه تحصیل و آزادی بیشتر.
7ـ مشکل پسندی به بهانه های مختلف.
8ـ عذر نداشتن ماشین و مسکن شخصی و .... .
9ـ گرفتن شیربها در بعضی از مناطق.
10ـ اجبار به ازدواج فامیلی (مثل پسر عمو ـ دختر عمو) در بعضی از مناطق.
11ـ برقراری مجالس مختلف عروسی به تالارهای گران قیمت و آن چنانی.
12ـ برقراری مجالس آلوده به گناه و فساد، عروسی های مختلط و مزاحمت های اجتماعی.
13ـ عدم توجه به تحقیق و مشاوره به بهانه «قسمت بودن» ازدواج.

- حال سوال این است که:
1ـ این همه رسم ها و پیرایه های کمر شکن را چه کسی بوجود آورده است؟
2ـ چرا ما به ماه و سال به سال بر این گونه رسوم غلط افزوده می گردد؟
3ـ چرا به جای گشودن گره ها، بر گره ها می افزاییم؟
4ـ چرا در فکر آن پسر و دختر جوانی که ضرورت فطری و اجتماعی ازدواج را به آن ها لازم می داند نیستیم؟

توصیه های لازم
1ـ در تعیین مهریه به کم اکتفا کنید؛ چرا که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ می فرماید: «بهترین زنان امت من، آنان هستند که مهریه اش کمتر باشد.»[1] بدانید که مهریه سنگین و سرسام آور، آبرو و اعتبار نمی آورد. مثل کسانی نباشید که وقتی در این مورد با انتقاد مواجه می شوند، در جواب می گویند: «چه کسی مهریه را داده و چه کسی مهریه را گرفته» این ها غافل اند که مهریه یک بدهکاری سختی است که زن هر زمان می تواند آن را مطالبه کند. (البته تحقیق و شناخت از همسر و تدین آن مهم است).
2ـ تشریفات و خرج های اضافی را کم کنید، بدانید که تشریفات و تجمل گرایی، همانند تارهای عنکبوتی است که هر چه بیشتر باشد، بیشتر انسان را گرفتار می کند. صحیح است که وضع زندگی عوض شده و سطح معیشت بالا آمده، اما معیارها و ارزش های اسلامی ـ انسانی، هرگز عوض نشده و نخواهد شد، یعنی: اسراف نکردن، ساده گرفتن، چشم و هم چشمی نکردن و باطل بودن خرافات و تشریفات، و ....همیشه به حال خود باقی است.
3ـ به قدر توانتان جهیزیه تهیه کنید و به ضرورت اکتفا کنید آیا می دانید که در اکثر مواقع 30 درصد جهیزیه ها جزء لوازم زندگی است و بقیه یعنی 70 درصد اضافی و تشریفاتی است. خانواده های عزیز چرا به خاطر تهیه وسایل غیر ضروری و تجملی خود را به قرض و مشکلات می اندازید.
4ـ در هر حال، اعتدال و انصاف را رعایت نموده و امکانات و شرایط خانواده عروس و داماد را رعایت کنید و از آن ها انتظارات بیشتر از توانشان نداشته باشید.
5ـ لااقل شما یک قدم مثبت بردارید و به پیشرفت مدگرایی های افراطی و تجمل گرایی ها کمک نکنید. آری در صورت تمکن مالی هدیه دادن خوب است، ولی آیا انصاف است کسی که ندارد با دلیل آوردن این که این رسم است که مثلاً برای تک تک اعضای خانواده عروس و داماد کادو خرید و ... خود را به فشار و فلاکت بیاندازید.
6ـ این که عروسی فقط یک شب است جواز انجام کارهای حرام و غیر قانونی نمی شود! از برقراری مجالس عروسی مختلط، فساد انگیز، رقص زنان آرایش کرده به خصوص عروس در مقابل مردان و از مزاحمت ها به همسایه ها و مردم مثل بوق زدن و ... خود داری کنید.
7ـ چرا با وسوسه های پوچ شیطانی، مراعات حریم محرم و نامحرم را نمی کنیم؟ عقد پسر عموها و دختر عموها، اصلاً در آسمان بسته نشده است! این یک عقیده خرافاتی است.
8ـ بدانید اگر ما تشریفات پیچیده ازدواج و امور زندگی را حذف کنیم و آن را بدون آرایش با توافق همدیگر انجام دهیم، نه تنها مانع از تحصیل نیست؛ بلکه کمک خوبی برای ادامه تحصیل و پیشرفت در زندگی خواهد بود.
9ـ بر اساس توصیه های دینی و نیز یافته های روان شناسی دین؛ دین داری عامل بسیار قوی برای رضایت از زندگی و رضایت مندی زناشویی است.

منابع کمکی:
1ـ محمد محمدی ری شهری، ازدواج آسان و شیوه همسر داری، قم، نبوی، 1371.
2ـ ابراهیم امینی، انتخاب همسر، تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1384.
3ـ علی اکبر مظاهری، جوانان و انتخاب همسر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375.


[1] . وسائل الشیعه، ج15، ص 10 و ج14، ص   78

مسعود نورعلیزاده - مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

به نقل از سایت اندیشه قم






تاریخ : پنج شنبه 93/1/21 | 5:0 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

مسئله ارتباط دختر و پسر (صحبت کردن، دوستی های خیابانی، رابطه تلفنی و اینترنتی و....) از زوایای مختلفی قابل ارزیابی است که در آغاز این بحث، به دو نکته ی مهم آن اشاره می کنیم:
نکته ی اول:
ایام جوانی دوره ی شور احساسات، شوق جنسی و نشاط جسمی است. با بیدار شدن قوای مختلف جسمی، توجه به مسائل عاطفی و جذابیت های ظاهری جنس مخالف زیادتر می شود. این بلوغ طبیعی، در پیدایش دوستی ها و روابط دختر و پسر تأثیر به سزایی دارد.
نکته دوم:
همه ما معتقدیم که انسان موفق کسی است که اهداف مشخص در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آن برنامه ریزی نماید و راه مناسب را انتخاب کند. یک جوان نیز، باید سعی کند راهی را انتخاب نماید که او را به یک زندگی ایده آل و سرشار از آرامش، کمال و شادی برساند.
انسان دارای نیازمندی های روحی و جسمی بسیاری است و برای رسیدن به تکامل و آرامش باید به هر دو بعد مادی و معنوی خود بپردازد؛ از طرفی دین اسلام دارای مجموعه قوانین کامل و جامعی است که به همه ی نیازمندی های انسان توجه نموده و در تعالیم خود، مصالح عمومی و سعادت دنیا و آخرت را مدّ نظر قرار داده است.
بر این اساس، اسلام برای پاس داری از حریم پاک و جلوگیری از انحرافات، رعایت ضوابطی را در روابط دختر و پسر ضروری دانسته و آزادی مطلق و بدون حساب و دوستی ها و عشق بازی های مصطلح امروزی را ناپسند و مردود شمرده است. اسلام صحبت کردن زن و مرد را در مواردی ضروری و در جریان رسیدگی به کارهای روزمره ی زندگی حرام ندانسته است؛ اما برای پیش گیری از پیامدهای سوء احتمالی، آنان را از این گونه روابط بر حذر داشته است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
(قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَ لِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌبِمَا یَصْنَعُونَ وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا) «به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند! این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است؛ و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را، جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند.»[1]

در این آیه به صراحت دستور داده شده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه نکنند و از نگاه های هوس آلود پرهیز نمایند. به راستی، اگر به این آیه ی مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه نکنند، آیا دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آید؟
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
نِعمَ صارف الشهوات غضّ الابصار؛ «چشم پوشی از نگاه، بهترین عامل بازداری از شهوت است.»[2]
هم چنین، خداوند در قرآن خطاب به زنان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:
(فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا) «به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید تا بیمار دلی در شما طمع نکند، و به گونه ای شایسته و معمولی سخن بگویید.»[3]
به راستی، آیا روابط میان دختران و پسران جوان، با آن میل و کشش جنسی که طبیعت سنّ جوانی است، از نگاه های آلوده و صحبت های هوس انگیز خالی و مبرّاست؟ آیا با در نظر گرفتن این کلام صریح الهی می توان حکم جواز این گونه روابط را صادر نمود؟
شاید عدّه ای مدّعی باشند که ارتباط مورد نظر ماست که از این مسائل به دور باشد! در پاسخ اینان باید گفت: اولاً تجربه و اعترافات زیاد مبتلایان خلاف این را ثابت کرده و ثانیاً اصرار و تأکیدهای فراوانی که امروزه بر این روابط می شود، شاهدی است بر این که انگیزه ی دیگری، هر چند غیر مستقیم و مخفی، در این کار موجود است؛ لذا ممکن است روابطی ایجاد شود که در ابتدا ظاهراً عاری از این گونه مسائل باشد، اما از آنجا که سن جوانی اوج کشش جنسی و عاطفی است؛ به تدریج و بر طبق طبیعت بشری، این روابط، آلوده به نگاه ها، صحبت ها و رفتاریهای هوس آلود می شود. علامه مجلسی در ضمن حدیثی نقل می کند:
«کسی که به حرام دستش را به دست زنی برساند، چون به صحرای محشر در آید، دستش بسته باشد؛ و کسی که با زنان نامحرم، خوش طبعی، شوخی و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، هزار سال او را در محشر حبس می کند؛ و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعی و شوخی کند، بر آن نیز گناهی همانند آن مرد است.»[4]
حال، قضاوت بر عهده ی خواننده محترم است که تشخیص دهد «آیا دوستی های تلفنی، رفت و آمدها و روابط میان دختر و پسر مشمول این آیات و روایات می شود یا خیر؟» آیا باز هم می توان ادعا نمود که این روابط بدون اشکال است؟
روابط دختر و پسر برای ازدواج

نکته ی دیگر
که وجود دارد این است که بعضی افراد این روابط را بدین صورت توجیه می کنند که «برای ازدواج، شناخت کامل لازم است و شناخت، بدون ارتباط ممکن نیست!»
در پاسخ باید گفت: بدون تردید، دختر و پسر باید با دیدی باز و با شناختی کامل از استعدادها و خصوصیّات شخصی، شخصیتی اخلاقی و فرهنگ یکدیگر، زندگی مشترک را شروع نمایند، تا در فراز و نشیب های زندگی هم راز و هم دل یکدیگر باشند؛ امّا شناختی کامل و دقیق است که با عقل و خرد و ارزیابی صحیح طرفین به دست آمده باشد؛ لذا باید سعی کنیم از پیش داوری و قضاوت درباره ی دیگران جداً بپرهیزیم؛ زیرا وقتی به کسی علاقه ی وافری داشته باشیم ضعف های او را نمی بینیم و اگر از ابتدا نگرش منفی درباره ی فردی داشته باشیم، خوبی هایش را در نظر نمی گیریم! بسیار روشن است که با دوستی ها و روابط خیابانی و تلفنی دختر و پسر که زیبایی ها و جذّابیت های ظاهری در آنها نقش زیادی دارد و در دنیای احساسات و عواطف غوطه می خورند، شناخت کامل از خصوصیات اخلاقی و سلیقه های فردی حاصل نمی شود.
البته، بعد از مطالعه، تحقیق و دقت های لازم، اگر شرایط مثبت بود و دختر و پسر واقعاً قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند، می توانند برای اطمینان بیش تر و ایجاد هماهنگی و آمادگی برای آغاز زندگی، با نامزدی رسمی و شرعی (به صورت عقد موقت) به خواست خویش برسند.

پرهیزها و توصیه های لازم

1ـ باید به این نکته توجه کنیم که روابط آزاد دختر و پسر، نه تنها طرفین را به شناخت مورد نیاز نمی رساند، بلکه چه بسا سبب بدنامی و محرومیت از ازدواج مناسب و در خور شأن آنان می شود.

2ـ هم چنین، غوطه ور شدن در این نوع روابط، جوانانی را که باید در بهترین مقطع از سن خود، به دنبال آموختن علم و کسب تجربه برای آینده ی خویش باشند، در اضطراب و هیجانات بی اساس نگه می دارد و با ایجاد فشارهای روحی و تشویش های درونی، آرامش را از آنان سلب می کند؛ هیچ گاه این جوانان طعم شیرین آرامش، شادی و رضایت را در زندگی خانوادگی نخواهند چشید و همیشه چشم طمع به دیگران خواهند داشت؛ و این دردی است خانمان سوز که درمانی ندارد! اگر نگاهی به کشورهای غربی و غرب زده که در این زمینه آزادی کامل دارند، بیندازیم، چیزی جز مفاسد گوناگون و معضلات مختلف اجتماعی نمی یابیم!
3ـ علاوه بر این ها، دوستی ها و ازدواج هایی که بر این پایه چیده شده اند، بسیار متزلزلند؛ هفته نامه ها و مجلات خانوادگی مملو از غم نامه هایی است که دختر ها و پسرها درباره ی دوستی ها و ازدواج های ناکام خود می نویسند! بسیاری از آنان وقتی شور و اشتیاق اولیه شان برای زندگی فرود می نشیند و با واقعیت های زندگی بیش تر و بهتر روبه رو می شوند، با یکدیگر احساس نوعی بیگانگی و غرابت می نمایند و با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه می شوند! کم نیستند زوج هایی که به خاطر این نوع ازدواج ها از هم جدا می شوند. واضح است که خود طلاق هم معضلی بزرگ است، هم برای اجتماع و هم برای آن خانواده ی از هم پاشیده!
4ـ از نظر روان شناختی ذهن در استرس ها و تنیدگی ها تمایل دارد، به گذشته خوش خود برگردد از آن جا که در این دوستی ها خوشی های موقتی وجود دارد. پس از ازدواج افراد هنگامی که با اختلاف و ناسازگاری روبرو می شوند، بجای حل مشکل دائماً به یاد گذشته خود با افراد متفاوت می افتند و سپس تنفر از هم دیگر پدید می آید.
5ـ تعالیم حیات بخش اسلام، راه درست و متعادل را به انسان نشان داده، و برای پیش گیری از روابط نامشروع دختر و پسر اصول و ضوابط اخلاقی و در دوره جوانی، ازدواج را توصیه نموده است.
6ـ طبق نظر مشاوران امور خانواده، پس از ازدواج حاصل از این دوستی ها خوره بدبینی به زندگی می افتد. مرد به زن و زن به مرد بدبین می شوند با این نگرش که از کجا معلوم او که در خارج از عرف و شرع با من دوست شد با دیگری دوست نشود.
7ـ در پایان، توصیه می شود، جوانان عزیز عفت و پاکدامنی پیشه کنند و دامان خود را به اینگونه روابط آلوده نسازند. و گام های اساسی برای پیشرفت و تعالی خود بردارند.

منابع کمکی:
1ـ مقیمی حاجی، ابوالقاسم، نظر اسلام درباره روابط دختر و پسر، صباح، شماره 7ـ8.
2ـ احمدی، علی اصغر، روابط دختر و پسر، تهران، انجمن اولیا و مربیان.


[1] . نور، 30-31.
[2] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، (مکتبه الاعلام الاسلامی، 1371)، ج1، ص 72.
[3] . احزاب، 32.
[4] . علامه مجلسی، عین الحیوه، ص 140.

به نقل از سایت اندیشه قم






تاریخ : پنج شنبه 93/1/21 | 4:39 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

در کنار شهری خارکنی زندگی می‌کرد که فقر و فاقه او را به شدت محاصره کرده بود.

روزها در بیابان گرم، همراه با زحمت فراوان و بی‌دریغ مشغول خارکنی بوده و پس از به دست آوردن مقداری خار، آن را به پشت خود بار نموده به شهر می‌آورد و به قیمت کمی می‌فروخت.

روزی در ضمن کار صدای دور شو، کور شو، شنید، جمعیتی را با آرایش فوق العاده در حرکت دید، برای تماشا به کناری ایستاده دختر زیبای امیر شهر به شکار می‌رفت، و آن دستگاه با عظمت از آن او بود.

در این حین چشم جوان خارکن به جمال خیره کننده‎ی او افتاد و به قول معروف دل و دین یکجا در برابر زیبایی خیره کننده او سودا کرد.

قافله عبور کرد و جوان ساعت‌ها در اندوه و حسرت می‌سوخت. توان کار کردن نداشت، لنگ لنگان به طرف شهر حرکت کرد.

به حال اضطراب افتاد، دل خسته و افسرده شده، راه به جایی نداشت، میل داشت بدون هیچ شرطی، وسیله ازدواج با دختر شاه برایش فراهم شود.

دانشوری آگاه او را دید، از احوال درونش باخبر شد، تا می‌توانست او را نصیحت کرد ولی پند دانشور بی‌فایده بود و نصیحت او اثر نداشت و آنچه عاشق را آرام می‌کرد فقط رسیدن به محبوبش بود.

مرد دانشور آخر به او گفت:

«تو که از حسب و نسب و جاه و مال، شهرت و اعتبار و زیبائی بهره‌ای نداری و عشق خواسته تو از محالات است و اکنون که راه به بن‌بست رسیده، برای پیدا شدن چاره‌ی درد جز رفتن به مسجد و قرار گرفتن در سلک عابدین راهی نمی‌بینم. مشغول عبادت شو شاید از این راه به شهرت رسیده و گشایشی در کارت حاصل شود.»

خارکن فقیر پند دانشور را به کار بست،‌کوه و دشت و کار و کسب خویش را رها کرد و به مسجدی که نزدیک شهر بود و از صورت آن جز ویرانه‌ای باقی نمانده بود آمد و بساط عبادت خود را جهت جلب نظر اهالی در آنجا پهن کرد.

کم‌کم کثرت عبادت و به خصوص نمازهای پی‌درپی، به تدریج او را در میان مردم مشهور کرد، آهسته آهسته ذکر خیرش دهان به دهان گشت و همه جا سخن او به میان آمد.

آری سخن از عبادت و پاکی و رکوع و سجود او در میان مردم آنچنان شهرت گرفت که آوازه او به گوش شاه رسید و شاه با کمال اشتیاق قصد دیدار او کرد.

شاه روزی که از شکار باز می‌گشت، مسیرش به کلبه‌ی عابد افتاد برای دیدن او عزم خود را جزم کرد و بالاخره همراه با ندیمان، با کبکبه شاهی قدم در مسجد خراب گذاشت.

پادشاه در ضمن زیارت خارکن فقیر و دیدن وضع عبادت او، به ارادتش افزوده شد، شاه تصور می‌کرد به خدمت یکی از اولیاء بزرگ الهی رسیده، تنها کسی که خبر داشت این همه عبادت و آه و ناله قلابی و توخالی است خود خارکن بود.

در هر صورت پادشاه سر سخن را با آن جوان باز کرد و کلام را به مسأله ازدواج کشید، سپس با یک دنیا اشتیاق داستان دختر خود را مطرح کرده که ای عابد شب زنده‌دار، تو تمام سنت‌های اسلامی را رعایت کرده‌ای مگر یک سنت مهم و آن هم ازدواج است، می‌دانی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر مساله ازدواج چه تأکید سختی داشت. من از تو می‌خواهم به اجرای این سنت مهم برخیزی و فراهم آوردن وسیله‌ی آن هم با من، علاوه بر این من میل دارم که تو را به دامادی خود بپذیرم، زیرا در سراپرده خود دختری دارم آراسته به کمالات و از لطف الهی از زیبایی خیره کننده‌ای هم برخوردار است، من از تو می‌خواهم به قبول پیشنهاد من تن در دهی، تا من آن پری‌روی را با تمام مخارج لازمه در اختیار تو قرار دهم!

جوان بعد از شنیدن سخنان شاه در یک دنیا حسرت فرو رفت و در جواب شاه سکوت کرده و شاه به تصور این که حجب و حیاء و زهد و عفت مانع از جواب اوست چیزی نگفت، از جوان عابد خداحافظی کرد و به کاخ خود رفت، ولی تمام شب در این فکر بود که چگونه زمینه‌ی ازدواج دخترش را با این مرد الهی فراهم کند.

صبح شد، شاه یکی از دانشوران را خواست و داستان عابد را با او در میان گذاشت و گفت به خاطر خدا و برای اینکه از قدم او زندگی من غرق برکت شود نزد او رو و وی را به این ازدواج و وصلت حاضر کن.

عالم آمد و پس از گفتگوی بسیار و اقامه و دلیل و برهان و خواندن آیه و خبر، ‌جوان را راضی به ازدواج کرد.

سپس نزد شاه آمد و رضایت عابد را به سلطان خبر داد، سلطان از این مساله آن چنان خوشحال شد که در پوست نمی‌گنجید.

مأموران شاه به مسجد آمدند و با خواهش و تمنا لباس دامادی شاه را به او پوشاندند و او را مانند نگینی در حلقه گرفتند و با کبکبه و دبدبه شاهی به قصر آورند. در آنجا غلامان و کنیزان دست به سینه برای استقبال او صف کشیده بودند و امیران و دبیران و سپاهیان جهت احترام به داماد شاه گوش تا گوش ایستاده بودند.

وقتی قدم به بارگاه شاه گذاشت و چشمش به آن همه جلال و شکوه و عظمت افتاد، غرق در حیرت شد و ناگهان برق اندیشه درون جان تاریکش را روشن کرد، به این مساله توجه نمود، من همان جوان فقیر و آدم بدبختم، من همان خارکن مسکین و دردمندم، من همانم که مردم عادی حاضر نبودند سلامم را جواب بدهند، من همان گدای دل سوخته‌ام که از تهیه‌ی قرص نان جویی و پارچه‌ای کهنه عاجز بودم، من همان پریشان عاجز و بینوای مستمندم!

آری جوان بر اساس آیات الهی به فکر فرو رفت، که من همان خارکنم که بر اثر عبادت میان تهی، و طاعت ریایی به این مقام رسیدم، آه بر من، حسرت و اندوه از من، اگر به عبادت حقیقی و طاعت خالص اقدام می‌کردم چه می‌شدم؟

در غوغای پر از آرایش ظاهری دربار، چشم دل خارکن باز شد، جمال دوست در آئینه‌ی دلش تجلی کرد. با قدم اراده و عزم استوار، پای از دربار بیرون گذاشت و از کنار آغوش آن پری‌وش کناره گرفت و به سوی نماز و عبادت واقعی و بندگی حقیقی خدا حرکت کرد.

 کتاب عرفان اسلامی، جلد 5، به نقل از کتاب طاقدیس مرحوم ملا احمد نراقی.






تاریخ : جمعه 93/1/15 | 11:20 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

در کتاب کافی از نوح بن شعیب و محمد بن الحسن روایت شده است که ابن ابی العوجاء از هشام بن حکم پرسید مگر خدا حکیم نیست؟ هشام گفت: بله، خداوند احکم الحاکمین است.ابن ابی العوجاء گفت: به من خبر ده از آیه:
«فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً»نساءآیه 3
«ازدواج کنید با آنچه که خوش آید شما را از زنان دو و سه و چهار و اگر بترسیدکه عدالت را پیشه خود نکنید پس یکی را به ازدواج خود در آورید».
مگر این حکم قرآن نیست؟ هشام گفت: بله، ابن ابی العوجاء گفت: پس به من خبر ده از آیه:
«وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَینَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَهِ»نساء آیه 129
«و هرگز نمی‌توانید بین زنانتان عدالت را رعایت نمایید اگر چه بسیار علاقه به رعایت اعتدال علاقه داشته باشید...»
کدام حکیم به این گونه سخن می‌گوید؟ هشام جوابی نداشت. از همین رو به مدینه نزد حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ آمد و ماجرای خود را باز گفت. حضرت فرمود: اینکه خدا می‌فرماید:
«فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ...»
مقصود عدالت در نفقه خرج زن است و اینکه می‌فرماید:
«وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا...»
مقصودعدالت در محبت است. چون هشام این جواب را به ابن ابی العوجاء رسانید، وی گفت: به خدا این جواب از خودت نیست. 


به نقل از پایگاه اندیشه قم






تاریخ : شنبه 92/11/26 | 4:13 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

                                       

زنی به حضور پیامبر(ص) آمد و گفت: مرا به ازدواج کسی درآور. پیامبر(ص) به حاضران فرمود: چه کسی حاضر است با این زن ازدواج کند؟ مردی برخاست و گفت: من حاضرم. پیامبر(ص) به او فرمود: چه مقدار مهریّه می دهی؟ او گفت: چیزی ندارم. پیامبر(ص) فرمود: آیا چیزی از قرآن را می دانی؟ او گفت: آری. پیامبر(ص) فرمود: «این زن را به ازدواج تو درآوردم، در برابر آنچه که قرآن می دانی، که به او بیاموزی و همین مهریّه او باشد.»    

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)  






تاریخ : جمعه 92/9/29 | 9:27 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

زنی به حضور امام صادق(ع) آمد و گفت: من زن بی همسر هستم. امام فرمود: منظورت چیست؟ او گفت: ازدواج نمی کنم و از آن دوری می نمایم. امام فرمود: چرا؟ او عرض کرد: با این کار می خواهم به مقام عالی معنوی برسم. امام صادق(ع) فرمود: از این عقیده دست بردار، هرگز ترک ازدواج موجب وصول به مقامات عالی معنوی نیست، اگر انسان با ترک ازدواج به چنین مقامی می رسید، حضرت فاطمه(س) سزاوارتر از تو بود که ترک ازدواج کند، چرا که هیچ کس در وصول به کمالات معنوی، از فاطمه(س) پیشی نگرفته است.

(برگرفته از نرم افزار حایت در هدایت به نقل از کتاب داستان دوستان تألیف اشتهاردی)






تاریخ : جمعه 92/9/29 | 8:18 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.