توجّه به مستحبّات در سخت ترین شرایط جنگ، نشان از اهمیت این فریضة الهی دارد. بلند شدن نغمة اذان از اردوگاه امام علیه السلام برای همه، حجت شرعی بود که آنان فقط برای احیای شعائر دینی به پا خاسته اند، نه چیز دیگر.
1. تجلیل از یادآوران نماز
اوج شکوه نماز در حماسة کربلا، برگزاری نماز ظهر عاشورا است.
هنگامی که در ظهر عاشورا «ابو ثمامه صیداوی» به حضور آن حضرت آمد و در اوج جنگ با دشمن عرضه داشت:
ای ابا عبد الله! فدایت شوم! گرچه این مردم با حملات و هجومهای پی در پی خود به تو نزدیک شده و می خواهند تو را به شهادت برسانند؛ امّا به خدا سوگند! تا مرا نکشته اند، نمی توانند به تو آسیبی برسانند.
دوست دارم در حالی به ملاقات پروردگارم بشتابم که این آخرین نمازم را نیز به امامت شما خوانده باشم.
با شنیدن سخنان ابو ثمامه، امام علیه السلام به آسمان نگاه کرد و فرمود:
«ذَکَرْتَ الصَّلَاةَ جَعَلَکَ اللهُ مِنَ الْمُصَلِّینَ الذَّاکِرِینَ؛ نَعَمْ، هَذَا اَوَّلُ وَقْتِهَا؛1 نماز را یاد کردی، خداوند متعال تو را از نمازگزارانی که به یاد خدا هستند، قرار دهد! بلی، الآن اوّل وقت نماز است.»
سپس امام فرمود:
لحظاتی از دشمن آتش بس بخواهید! ولی هنگامی که دشمن، آتش بس موقتی را نپذیرفت، سالار شهیدان در مقابل باران تیر دشمن به نماز ایستاد. چند نفر از یاران امام علیه السلام به نامهای «زهیر بن قین»2 و «سعید بن عبد الله حنفی»3 و «عمرو بن قرظه انصاری»،4
برای محافظت از امام علیه السلام پیشاپیش ایستادند و سینه هایشان را در مقابل تیرهای دشمن سپر قرار دادند و حضرت به همراه یاران باقی ماندة خود، نماز ظهر عاشورا را اقامه کردند.
سعید که در مرکز خطر ایستاده بود، تیرهای دشمن را با دست و صورت و سینه اش دفع می کرد.
هنگامی که نماز به پایان رسید، او با بدنی خونین به زمین افتاد5 و در حالی که نفسهای آخر را می کشید، چشمانش را گشود و با تبسمی ملیح به سیمای امام حسین علیه السلام نگریست و در همان لحظه به امام عرض کرد:
«اَوْفَیْتُ یَا ابْنَ رَسُولَ الله؛ ای پسر رسول خدا! آیا من به عهد خود وفا کردم؟» سرور آزادگان از جان نثاری و فداکاری سعید تقدیر کرد و با لحنی رضایت آمیز فرمود: «نَعَمْ، اَنْتَ اَمَامِی فِی الْجَنَّة؛6 تو در بهشت، پیشاپیش من خواهی بود.»
در هر نفسش سوز و گداز است حسین
سرچشمة هر راز و نیاز است حسین
می خواند نماز آخرین را در خون
یعنی که فدایی نماز است حسین7
2. اهمیت اوّل وقت
گرمای شدید هوا، تشنگی فراوان، بی شرمی دشمنان، خطر تیرها و یورشهای بی امان، اندوه شهادت یاران و بسیاری از موانع دیگر، هیچ کدام در آن روز تاریخی نتوانست کوچک ترین خللی در برپایی این فریضة مقدس در اوّل وقت ایجاد کند و امام علیه السلام این گونه راه را بر هر بهانه ای برای ترک نماز بست و اهمیت و عظمت آن را یادآور شد.
3. نهی از منکر
آنگاه امام حسین علیه السلام به یاران فرمود: «سَلُوهُمْ أنْ یَکُفُّوا عَنَّا حَتَّى نُصَلِّی؛ به کوفیان بگویید دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانیم.» کوفیان مخالفت کردند. حضرت اباعبدالله علیه السلام خود اذان گفت. وقتی اذان تمام شد، خطاب به عمر سعد فرمود:
«یَا ابْنَ سَعْدٍ اَنَسِیتَ شَرَایِعَ الْاِسْلَامِ، اَلَا تَقِفُ عَنِ الْحَرْبِ حَتَّی نُصَلِّی وَ تُصَلُّونَ وَ نَعُودَ اِلَی الْحَرْبِ؛8
ای پسر سعد! آیا احکام اسلام را از یاد برده ای؟ آیا جنگ را متوقّف نمی کنی تا ما نماز خود را بخوانیم و شما نماز خود را بخوانید و سپس به پیکار برگردیم؟
عمر سعد جواب نداد.
امام علیه السلام فرمود:
شیطان بر او چیره شد.»
4. علنی کردن نماز
امام حسین علیه السلام می توانست نماز ظهر را در خیمه و خلوت و بدون مزاحمت بخواند؛ امّا پیش روی دشمن و در میدان جنگ خوا ند. نماز امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا غیر از جنبة معنوی، دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی و تربیتی نیز بود و مهم ترین پیامهای نهضت عاشورا را به عالمیان می آموزد.
«سید بن طاووس» می نویسد: وقت نماز ظهر فرا رسید.
امام حسین علیه السلام به زهیر بن قین و سعید بن عبد الله حنفی امر کرد پیش روی آن حضرت بایستند، آنگاه امام حسین علیه السلام با سایر اصحاب، نماز خود را خواند. در این هنگام تیری به طرف حسین علیه السلام آمد،
«سعید بن عبد الله» به پیش آمد و خود را سپر حسین علیه السلام نمود، و همچنان استوار ایستاد و تیرها را به جان خرید، تا اینکه بر اثر شدّت جراحات تیرها به زمین افتاد، و در این حال می گفت: خدایا! این دشمنان را به لعنتی که بر قوم عاد و ثمود کرده ای لعنت کن! خدایا سلام مرا به پیامبرت برسان، و از دردهایی که بر اثر تیرها به من رسید، به آن حضرت خبر بده؛ چرا که من، پاداش تو را در یاری ذریّه پیامبرت می جویم.
سپس به شهادت رسید، در بدن او، غیر از جراحات شمشیرها و نیزه ها سیزده چوبه تیر دیده شد.9
5. شکوه نماز در مقابل دشمن
زیبایی و صلابت نماز شکوهمند ظهر عاشورا آنچنان است که تمامی راویان، مورّخان و ادیبان در آثار خویش از آن با عظمت بی نظیری یاد کرده اند و مقام الهی و پایمردی ملکوتی آن حضرت را در برپاداشتن این فریضة مقدّس در میدان جهاد و هنگامة خطر و مصیبت ستوده اند.10
آری، نماز در بلندترین نقطة اوج تاریخ، عظمت ویژه ای یافت و تا قیامت، این صفحة زرین، باز و جاودان خواهد ماند تا اهل نماز از آن الگو بگیرند.
6. بیداری وجدانهای خفته
امام حسین علیه السلام با اقامة نماز ظهر عاشورا به تمام وجدانهای بیدار پیام فرستاد و ثابت کرد که هدف او از برپایی نهضت عاشورا، احیای دین و عمل به تکلیف الهی بوده است، نه مطامع دنیوی.
امام علیه السلام با این عمل، صداقت، خلوص و ایمان خود را به عنوان رهبری الهی به اثبات رساند. نماز ظهر عاشورا تفاوت بزرگ نهضت عاشورا به عنوان یک نهضت الهی با سایر نهضتها است.11
7. رسوایی دشمن
دستاورد دیگر نماز ظهر عاشورا این بود که سپاهیان یزید ـ که خود را متولی اسلام و مسلمین معرفی می کردند ـ با تیرباران امام علیه السلام و یارانش، عدم رعایت حرمت نماز، و ماهیّت پلید و ضدّ دینی خود را برملا کردند و با عمل خود موجبات رسوایی خود در تاریخ را فراهم آوردند.
8. اهمیت اذان در میدان جنگ
توجّه به مستحبّات در سخت ترین شرایط جنگ، نشان از اهمیت این فریضة الهی دارد. بلند شدن نغمة اذان از اردوگاه امام علیه السلام برای همه، حجت شرعی بود که آنان فقط برای احیای شعائر دینی به پا خاسته اند، نه چیز دیگر.
صبح عاشورا امام حسین علیه السلام خود اذان و اقامه گفت و نماز صبح را با اصحابش خواند.
همچنین امام علیه السلام اذان ظهر را نیز خود گفتند. گاهی سالار شهیدان، خود اذان می گفت و گاهی فرزندش و گاهی مؤذنش «حجاج بن مسروق»، مثلاً وقتی امام علیه السلام با لشکر حرّ مواجه شد، بعد از گفتگوها وقت نماز ظهر رسید.
علامه مجلسی روایت می کند: «عِنْدَ صَلَاةِ الظُّهْرِ فَأَمَرَ الْحُسَیْنُ علیه السلام ابْنَهُ فَأَذَّنَ وَ أَقَامَ وَ قَامَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَصَلَّى ؛12 حضرت به فرزندش فرمود اذان و اقامه بگوید و امام نیز نماز را اقامه کرد.»
9. یاران خدا فدای نماز
اهمیت دیگر این نماز در تقدیم شهیدانی است که امام حسین علیه السلام در این راه فدا کرد. این نماز اثبات می کند که تمام هدف امام حسین علیه السلام اقامه نماز و نام و یاد خداوند متعال بوده است تا در طول تاریخ طنین انداز شود که او و یارانش همه فدایی نمازند.
پی نوشت:
1) لواعج الاشجان، سید محسن امین عاملی، نشر بصیرتی، قم، 1371ش، ص155.
2) «زهیر بن قین بجلی» از شخصیتهای برجسته کوفه بود که روز عاشورا افتخار یافت در رکاب امام حسین بن علی علیهما السلام به شهادت برسد. وی در میدانهای جنگ دلاوریهای بسیاری نشان داده بود. ابتدا نیز هوادار جناح عثمان بود؛ امّا توفیق یافت که نیکفرجام و از شهدای عالیمقام کربلا شود. وی در سال 60 ق (که سید الشهدا علیه السلام از مکه به قصد کوفه حرکت کرده بود) از سفر حج برمیگشت و دوست نداشت که با امام برخورد کند و هممنزل شود؛ امّا در یکی از منزلگاهها ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد. امام، کسی را نزد او فرستاد. ابتدا بیمیلی نشان میداد؛ امّا همسرش او را تشویق کرد تا ببیند خواسته امام چیست. زهیر نزد امام رفت. کلمات امام آتشی در دل او افروخت که از «عثمانی» بودن به «حسینی» بودن تبدیل شد. همسرش را نزد قبیله و بستگانش فرستاد و خود به کاروان امام پیوست. وقتی سپاه حرّ، راه را بر امام حسین علیه السلام بستند، زهیر با اجازه سید الشهدا علیه السلام با آنان سخن گفت و به امام پیشنهاد کرد که با آنان بجنگند؛ ولی امام نپذیرفت. شب عاشورا نیز از جمله کسانی بود که با نطقی پرشور، مراتب اخلاص و حمایت و جانبازی خویش را نسبت به امام اعلام کرد و گفت: اگر هزار بار هم کشته شوم و زنده گردم، هرگز از یاری پسر پیغمبر علیه السلام دست برنخواهم داشت... .
روز عاشورا، سید الشهدا علیه السلام فرماندهی جناح راست یاران خویش در میدان را به زهیر سپرد. وی پس از امام حسین علیه السلام اولین کسی بود که سواره و غرق در سلاح، مقابل دشمن رفت و به نصیحت آنان پرداخت. شمر به طرف او تیری افکند. گفتگوهایی بین او و شمر انجام گرفت. ظهر عاشورا، هم او و هم سعید بن عبد الله جلوی امام ایستادند و سپر تیرها شدند تا امام نماز بخواند. پس از اتمام نماز، به میدان رفت و شجاعانه جنگید و شهید شد. امام به بالین او آمد و او را دعا و قاتلانش را نفرین کرد. (فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، نشر معروف، قم، 1380ش، به نقل از: بحار الانوار، علامه مجلسی، ج44، ص371؛ اعیان الشیعه، ج7، ص71؛ عنصر شجاعت، ج1، ص271 و انصار الحسین، ص37.)
3) «سعید بن عبد الله حنفی» ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان داشت و از هواداران سرسخت اهل بیت علیهم السلام بود. وقتی شب عاشورا سید الشهدا علیه السلام از افراد خواست که از تاریکی استفاده کرده، متفرق شوند. یاران برخاستند و هر یک سخنانی گفتند. از جمله سعید بن عبد الله ایستاد و گفت: نه، به خدا قسم! تو را وا نمیگذاریم تا خداوند بداند که ما در نبود رسول خدا علیه السلام حقّ او و ذریّهاش را مراعات کردیم. به خدا سوگند! اگر بدانم که کشته میشوم، سپس زنده میشوم، آنگاه سوزانده میشوم و هفتاد بار با من چنین میکنند، باز هم از تو جدا نمیشوم تا در راه تو فدا شوم. پس چگونه چنین کنم، با آنکه بیش از یکبار کشته شدن نیست و پس از آن کرامت ابدی و بیپایان است؟ او و همراهش هانی، آخرین سفیرانی بودند که امام حسین علیه السلام نامهای خطاب به مردم کوفه نوشت و به دست آنان سپرد.
سعید از فرستادگانی بود که نامههای کوفیان را خدمت امام حسین علیه السلام آورده بود. وی از انقلابیون پرشور کوفه به حساب میآمد. در نهضت مسلم بن عقیل نیز فعال بود و نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه، همراه امام به کوفه آمد تا در روز حماسه بزرگ عاشورا، جان را فدای رهبرش سازد. (فرهنگ عاشورا، جواد محدّثی، به نقل از کتابهای: اعیان الشیعه، حسین بروجردی، ج7، ص241؛ مقتل الحسین، مقرم، ص165؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج45، ص21 و 70.)
امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه به وی اینچنین سلام میدهد: «السَّلَامُ عَلَی سَعِیدِ بْنِ عَبْدِ اللهِ الْحَنَفِی» (المزار الکبیر، ابن المشهدی، ص493).
4) عمرو بن قرظه نیز به همراه سعید بن عبد الله نگهبانی امام را به عهده گرفته بود، و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینهاش رسید و به شدّت مجروح شد. همزمان با سعید بر زمین افتاد. جملههایی را که سعید گفته بود، به امام عرض کرد. (سخنان حسین بن علی علیهما السلام از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، ص202 و 203). عمرو بن قرظه آنچنان استوار و کوشا بود که هر تیری به سوی امام حسین علیه السلام میآمد، دستش را سپر آن تیر قرار میداد، و هر شمشیری که به طرف امام حسین علیه السلام کشیده میشد، قلب و جانش را در برابر آن میگذاشت تا اینکه پیکرش پر از زخم شد. در این هنگام به امام حسین علیه السلام رو کرد و عاشقانه گفت: «یابن رسول الله اوفیت؛ ای پسر رسول خدا! آیا به عهد خود وفا کردم؟» امام حسین علیه السلام فرمود: «نعم، أنت أمامی فی الجنّة، فأقرئ رسول الله عنّی السّلام، وأعمله أنّی فی الاثر؛ آری، تو جلوتر از من در بهشت هستی. سلام مرا به رسول خدا صلی الله علیه و آله برسان، و به آن حضرت عرض کن که من نیز به دنبال تو خواهم آمد.» او آنقدر با دشمن جنگید تا به شهادت رسید. رضوان خدا بر او باد. (غمنامه کربلا، ترجمه اللهوف، محمد محمدی اشتهاردی، ص132) امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه به وی نیز سلام میدهد: «السَّلَامُ عَلَی عَمْرِو بْنِ قَرَظَةَ الْاَنْصَارِِی» (المزار الکبیر، ابن المشهدی، ص493).
5) همان، ص156.
6) سخنان حسین بن علی علیهما السلام از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، ص202.
7) محمود قاری.
8) موسوعة کلمات الامام الحسین، ص371.
9) اللهوف، سید بن طاووس، ص111 و 112.
10) مقاله نماز و آموزههای مکتب عاشورایی امام حسین علیه السلام، جمیله فرجی و روح الله فرجی.
11) همان.
12) الامالی، شیخ صدوق، مؤسسة البعثة، 1417ق، ص154.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره159.
عبد الکریم پاک نیا تبریزی
بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 86
کل بازدیدها: 807498