...بحضرت صادق علیه السّلام که:
گاهى با بعضى از مردم سخن می گویم
و هنوز قسمتى از مطلب خود را نگفته ام مى بینم تمام مطلب مرا فهمیده،
و با بعضى دیگر از مردم تکلم می نمایم
و هر وقت تمامى مطلب خود را گفتم
آن وقت به همان نوع که با او سخن گفته ام سخن مرا مى فهمد و تکرار می کند،
و گاه با بعضى از مردم مطلبى را می گویم
با اینکه تمام آن را می گویم و مطلب من به پایان می رسد باز او نمى فهمد،
بلکه می گوید تکرار کن زیرا نفهمیدم.
آن حضرت فرمود:
اى اسحاق میدانى علت و منشأ و جهت این اختلاف فهم مردم را؟
عرض کردم نمی دانم یا ابن رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلّم (سرّ آن را بیان فرمائید).
فرمود:
آنکه با او تکلم می نمائى و هنوز کلام تو تمام نشده،
کلام و مطلبت را مى فهمد و درک می کند،
او آن کسى است که عقلش
با نطفه (که از آن خلق شده) عجین و سرشته شده و مخلوط گردیده،
و آن کسى که تو با او سخن می گوئى و بعد از اتمام سخن تو مطلبت را درک می کند و مى فهمد،
او آن کسى است که ترکیب شده
و عطا گردیده است عقل باو هنگامى که در شکم مادر بوده
(یعنى پس از انعقاد نطفه در رحم عقل باو عنایت شده).
و آن کسى که بعد از تمام شدن کلام تو بگوید مطلب را تکرار کن که نفهمیدم چه گفتى،
او آن کسى است که بعد از بزرگ شدن
(و در اوایل تمیز و رشد و بلوغ) باو اعطاء عقل شده .
علل الشرائع-ترجمه مسترحمى، ص: 226
بازدید امروز: 262
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 808247