روزى حضرت عیسى علیه السلام از کنار قبرى مى گذشت
و مشاهده نمود ملائکه عذاب ، مُرده اى را که در داخل آن قبر قرار داشت
مورد عذاب قرار مى دهند.
حضرت عیسى علیه السلام از آن قبر گذشت و به طرف کارى که داشت رفت.
آن حضرت پس از انجام کارهاى خود، دوباره گذارش به آن قبر افتاد.
امّا مشاهده کرد که ملائکه رحمت- در حالى که طبق هایى از نور در دستشان بود- کنار آن قبر ایستاده اند.
حضرت عیسى علیه السلام از این امر متعجّب شد.
و بعد از بجاى آوردن نماز،بدرگاه خداوند دعا نموده و سبب این امر را از خداى عزّ وجلّ سؤال کرد؟
خداى متعال در پاسخ به او وحى فرمود:
- اى عیسى- این شخص مُرده، بنده اى گناهکار بود،که مستحقّ عذاب بود.
امّا او در هنگام مرگ، همسرى داشت که او باردار بود.
و آن زن بعد از مرگ آن مرد، فرزندش را به دنیا آورده و او را تربیت نمود.
و هنگامى که آن فرزند بزرگ شد،او را به مکتب خانه فرستاد.
و معلّم- در مکتب خانه- به او کلمه بسم اللَّه الرحمن الرحیم را آموخت.
و او این کلمه را بر زبان جارى ساخت.
به همین دلیل من حیا کردم از اینکه پدرى را در درون زمین عذاب نمایم،در حالى که فرزندش- بر روى زمین- اسم مرا بر زبان جارى مى کند
«(کتاب: نور البراهین تألیف جدّنا الأعلى الأمجد. والمتحمّل لصعب أحادیث آل محمّد- صلوات اللَّه تعالى علیهم أجمعین- العلّامة الخبیر و المحدّث الجلیل السیّد نعمة اللَّه الحسینی الموسوی الجزائری- رضوان اللَّه تعالى علیه- ج 2 ص 4).»
به نقل از کتاب پدران و مادران رحمت شده و پدران و مادران نفرین شده
بازدید امروز: 252
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 808237