اربعین حسینى
از فراقت همچو نى در آه و افغانم هنوز |
پاى تا سر از غمت، چون شمع سوزانم هنوز |
|
تا بخاک و خون بدیدم جسم عریان تو را |
اشک غم از دیده مىریزد به دامانم هنوز |
|
لب نهادم آن زمان بر حنجر گلگون تو |
بهر آن بُبریده حنجر، دیده گریانم هنوز |
|
قتلگاه و حنجر عطشان و تیغ خونفشان |
منظر آن هرسه باشد پیش چشمانم هنوز |
|
بعد قتلت، خیمهها را خصم آتش زد به کین |
خسته دل از کینه بیداد عدوانم هنوز |
|
چون شنیدم صوت قرآن تورا بر نوک نى |
منقلب زان صوت روح افزاى قرآنم هنوز |
|
پرپر از باد خزان شد چون گلت در شام غم |
بلبل آسا از غمش محزون ونالانم هنوز |
|
گفت عنقا زین مصیبت اى شهید راه حق |
بى امان در ماتمت سوزد دل و جانم هنوز |
|
عباس عنقا تهران
تاریخ : جمعه 92/9/29 | 6:48 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
آخرین مطالب
جستجو
آرشیو مطالب
امکانات وب
بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 63
کل بازدیدها: 809085