اصحاب صراط مستقیم در صورت عبودیت خدا، داراى ثبات قدم به تمام معنا هستند، هم در فعل ، و هم در قول ، هم در ظاهر، و هم در باطن ، ....
...معلوم مى شود اصحاب صراط مستقیم ، یعنى (الذین انعم اللّه علیهم ) مقامى عالى تر از مؤ منین دارند.
...اصحاب صراط مستقیم ، قدر و منزلت و درجه بلندترى از درجه مؤ منین خالص دارند، حتى مؤ منینى که دلها و اعمالشان از ضلالت و شرک و ظلم بکلى خالص است .
...برترى (الذین انعم اللّه علیهم ) از مؤ منین ، بداشتن همان علمى است که خدا به آنان داده ، نه علمى که خود از مسیر عادى کسب کنند، پس اصحاب صراط مستقیم که (انعم اللّه علیهم ) بخاطر داشتن نعمتى که خدا بایشان داده ، (یعنى نعمت علمى مخصوص )، قدر و منزلت بالاترى دارند، و حتى از دارندگان نعمت ایمان کامل نیز بالاتراند، این هم یک صفت و امتیاز در اصحاب صراط مستقیم .
...خدایتعالى در کلام مجیدش مکرر نام صراط و سبیل را برده ، و آنها را صراط و سبیل هاى خود خوانده ، با این تفاوت که بجز یک صراط مستقیم بخود نسبت نداده ، ولى سبیل هاى چندى را بخود نسبت داده ، پس معلوم مى شود: میان خدا و بندگان چند سبیل و یک صراط مستقیم بر قرار است ، مثلا درباره سبیل فرموده : (و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)، و کسانى که در راه ما جهاد کنند، ما بسوى سبیل هاى خود هدایتشان مى کنیم )، ولى هر جا صحبت از صراط مستقیم به میان آمده ، آنرا یکى دانسته است ، از طرف دیگر جز در آیه مورد بحث که صراط مستقیم را به بعضى از بندگان نسبت داده ، در هیچ مورد صراط مستقیم را بکسى از خلایق نسبت نداده ، بخلاف سبیل ، که آنرا در چند جا بچند طائفه از خلقش نسبت داده ، یکجا آنرا برسولخدا صلى الله علیه و آله و سلم نسبت داده ، و فرموده : (قل هذه سبیلى ، ادعوا الى اللّه على بصیره ، بگو این سبیل من است ، که مردم را با بصیرت بسوى خدا دعوت کنم )، جاى دیگر آنرا به توبه کاران نسبت داده ، و فرموده : (سبیل من اناب الى ، راه آنکس که بدرگاه من رجوع کند)، و در سوره نساء آیه (115) آنرا به مؤ منین نسبت داده ، و فرموده : (سبیل المؤ منین ).
از اینجا معلوم میشود که سبیل غیر از صراط مستقیم است ، چون سبیل متعدد است ، و باختلاف احوال رهروان راه عبادت مختلف میشود، بخلاف صراط مستقیم ، که یکى است ، که در مثل بزرگراهى است که همه راههاى فرعى بدان منتهى میشود....
... صراط مستقیم راهى است بسوى خدا، که هر راه دیگرى که خلایق بسوى خدا دارند، شعبه اى از آنست ، و هر طریقى که آدمى را بسوى خدا رهنمائى مى کند، بهره اى از صراط مستقیم را دارا است ، باین معنا که هر راهى و طریقه اى که فرض شود، بان مقدار آدمى را بسوى خدا و حق راهنمائى مى کند، که خودش از صراط مستقیم دارا و متضمن باشد، اگر آن راه بمقدار اندکى از صراط مستقیم را دارا باشد، رهرو خود را کمتر بسوى خدا مى کشاند، و اگر بیشتر داشته باشد، بیشتر مى کشاند، و اما خود صراط مستقیم بدون هیچ قید و شرطى رهرو خود را بسوى خدا هدایت مى کند، و مى رساند، و بهمین جهت خدایتعالى نام آنرا صراط مستقیم نهاد، چون کلمه صراط بمعناى راه روشن است ....
و کلمه (مستقیم ) هم بمعناى هر چیزى است که بخواهد روى پاى خود بایستد، و بتواند بدون اینکه بچیزى تکیه کند بر کنترل و تعادل خود و متعلقات خود مسلط باشد، مانند انسان ایستاده اى که بر امور خود مسلط است ، در نتیجه برگشت معناى مستقیم بچیزى است که وضعش تغییر و تخلف پذیر نباشد، ...
پس صراط مستقیم عبارت میشود از...آن راهى را که هرگز در هدایت رهرو خود تخلف ننموده ، و دائما بر حال خود باقى است... .
المیزان – علامه طباطبایی – جلد 1 سوره حمد آیات 6 و 7
http://www.shafaqna.com
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 30
کل بازدیدها: 811432