سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقل است که: «فضیل بن عیاض»- که یکى از رجال طریقت است- شاگردى داشت که اعلم شاگردان او محسوب مى‏ شده، وقتى ناخوش شد، هنگام احتضار، فضیل به بالین او آمد و نزد سر او نشست و شروع کرد به خواندن (سوره)یس.
آن شاگرد محتضر گفت: مخوان این سوره را اى استاد!
پس فضیل ساکت شد و به او گفت: بگو «لا اله الّا اللّه».
گفت: نمى‏ گویم آن را به جهت آن‏که (العیاذ باللّه) من بیزارم از آن!
پس به این حال مرد. فضیل از مشاهده این حال بسى درهم شد، و به منزل خود رفت و بیرون نیامد؛ پس او را در خواب دید که به سوى جهنّم مى‏ کشند.
فضیل از او پرسید که تو اعلم شاگردان من بودى، چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مردى؟!
گفت: براى سه چیز که در من بود؛

اوّل: نمّامى و سخن‏ چینى کردن،

دوم: حسد بردن،

سوم: آن‏که من علّتى داشتم و به طبیبى عرضه کرده بودم، او به من گفته بود که در هرسال یک قدح شراب بخور که اگر نخورى، این علّت در تو باقى خواهد ماند،

پس من بر حسب قول آن طبیب شراب مى‏ خوردم،

به این سه چیز که در من بود، عاقبت من بد شد و به آن حال مردم.
ماخذ: منازل الآخره، ص: 27






تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 7:48 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.