شیخ مهدی امامی مازندرانی در عصر خویش در راه امر به معروف و نهی از منکر از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
روزی شیخ در منزل شخصی که اهل علم بود، دعوت بود.
ارتشی بلند پایه ای که نزد رضاخان مقامی داشت و انگشتر طلا به دست داشت، در کنار شیخ نشسته بود.
شیخ فرمود: اگر طلا را به الماس تبدیل می کردید، بهتر بود؛ زیرا انگشتر طلا بر مرد حرام است.
صاحب خانه از رفتار شیخ ترسید؛ ولی آن ارتشی فوراً انگشتر را از دست درآورد.
پس از پایان مجلس، میزبان گفت: آقا او یک ارتشی مهم بود، شما چگونه جرأت کردی به او چنین مطلبی را بگویی؟
شیخ فرمود: همین شماها سبب شده اید کار به اینجا بکشد!
من فقط نهی از منکر کردم؛ اگر این حرف را قبل از غذا می زدی، غذایت بر من حرام بود.
ماخذ: جرعه ای از اقیانوس- قلی زاده صفحه: 213 تا 214
تاریخ : شنبه 93/1/30 | 11:2 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
آخرین مطالب
جستجو
آرشیو مطالب
امکانات وب
بازدید امروز: 123
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 808108