سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزى قنبر خدمتگزار على علیه السلام به مجلس یکى از مردان متکبّر و تجاوزکار وارد شد. در محضرش جمعى نشسته بودند، از جمله مرد کوته فکر و کم‏ تشخیص که خود را از شیعیان ثابت‏ قدم على علیه السلام می ‏دانست.

هنگامى که قنبر وارد مجلس شد او براى احترام قنبر و به پاس مقام شامخ على علیه السلام از جا برخاست و مقدم او را گرامى شمرد. مرد متکبّر از این کار خشمگین شد وگفت: آیا در محضر من براى ورود یک فرد خدمتگزار برمى‏ خیزى؟

آن مرد به جاى آنکه سکوت کند و بر جاى خود بنشیند و به خشم تجاوزکار متکبّر پایان دهد جوابى داد که خشم او را تشدید کرد. گفت: چرا به احترام قنبر برنخیزم؟ او به‏ قدرى بزرگوار و شریف است که فرشتگان بال‏هاى خود را براى وى مى‏گسترانند و قنبر روى بال ملائکه راه مى ‏رود.

این اظهار دوستى نابجا و بى‏ مورد، چنان مرد متکبّر را خشمناک کرد که از جاى خود برخاست و به قنبر ناسزا گفت. به علاوه وى را تهدید کرد که این ماجرا باید پنهان بماند و کسى از کتک زدن و دشنام دادن من باخبر نشود.

طولى نکشید آن شیعه وقت‏ نشناس و کوته‏ فکر بر اثر مارگزیدگى بسترى شد.

على علیه السلام به عیادتش رفت و از فرصت استفاده کرد و فرمود: اگر مى‏ خواهى خداوند تو را عافیت دهد باید متعهّد شوى که از این پس در مورد ما و دوستان ما اظهار علاقه و محبّت بى‏ مورد نکنى و در محضر دشمنان موجبات زحمت و آزار ما و یاران ما را فراهم نیاورى.

انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص524






تاریخ : سه شنبه 92/9/19 | 11:17 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.