وقتى حضرت آدم (علیه السلام ) وارد بهشت شد،
در بهشت حوران پاکیزه سرشت بسیار بودند؛ اما حضرت آدم با آن ها الفتى نداشت .
وقتى حضرت حوا آفریده شد و آدم بر او نگریست از او پرسید:
تو چه کسى هستى ؟
حوا شرمگین شد و چیزى نگفت ،
جبرییل به آدم گفت :
((این حواست ، او را براى تو آفریده اند و او محرم و همدم توست .))
حضرت آدم وقتى فهمید که حوا متعلق به اوست خواست به سوى او دست دراز کند جبریل گفت :
اى آدم ! اگر او را مى خواهى ، باید او را عقد کرده و برایش مهریه تعیین کنى .))
آدم فرمود:
((اى برادر! تو مى دانى که من پولى و نقدى ندارم چگونه او را عقد کنم ؟))
جبرییل گفت :
((سه بار به حبیب خدا محمد مصطفى (صلى الله علیه و آله و سلم )
صلوات بفرستى تا حوا بر تو حلال شود.))
برگرفته از کتاب : آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت نام نویسنده : عباس عزیزى
حب دنیا
بدان که انسان چون مولود همین عالم طبیعت است و مادر او همین دنیاست و اولاد این آب و خاک است، حب این دنیا در قلبش از همان اول قرار میگیرد و هر چه بزرگتر شود، این محبت در دل او رشد می کند.
و به واسطه این قوای شهویه و آلات التذاذیه که خداوند به او مرحمت فرموده برای حفظ شخص و نوع، محبت او روزافزون شود و چون این عالم را محل لذتها و خوشیهای خود می پندارد و مردن را اسباب انقطاع و جدایی از آنها می داند لذا دلبستگاش به دنیا رو به ازدیاد میباشد.
و اگر بر حسب اخبار انبیا و ائمه اطهار - صلوات الله علیهم- و برهان حکما معتقد به عالم آخرت نشده باشد و به کیفیات و حیات و کمالات آخرت، قلبش روشن نشده و قبول ننموده باشد، به مقام اطمینان نرسیده و حُبش به این عالم خیلی زیاد می شود.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
1- طلبتُ الجنة، فوجدتها فی السخأ:
بهشت را جستجو نمودم،
پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم.
2- و طلبتُ العافیة، فوجدتها فی العزلة:
و تندرستی و رستگاری را جستجو نمودم،
پس آن را در گوشه گیری (مثبت و سازنده) یافتم.
3- و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فی شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»:
و سنگینی ترازوی اعمال را جستجو نمودم،
پس آن را در گواهی به یگانگی خدا تعالی
و رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) یافتم.
4- و طلبت السرعة فی الدخول الی الجنة، فوجدتها فی العمل لله تعالی:
سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم،
پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.
5- و طلبتُ حب الموت، فوجوته فی تقدیم المال لوجه الله:
و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم،
پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدای تعالی یافتم.
6- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فی ترک المعصیة:
و شیرینی عبادت را جستجو نمودم،
پس آن را در ترک گناه یافتم.
7- و طلبت رقة القلب، فوجدتها فی الجوع و العطش:
و رقت (نرمی) قلب را جستجو نمودم،
پس آن را در گرسنگی و تشنگی (روزه) یافتم.
8- و طلبت نور القلب، فوجدته فی التفکر و البکأ:
و روشنی قلب را جستجو نمودم،
پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.
9- و طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقة:
و (آسانی) عبور بر صراط را جستجو نمودم،
پس آن را در صدقه یافتم.
10- و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاة اللیل:
و روشنی رخسار را جستجو نمودم،
پس آن را در نماز شب یافتم.
11- و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال:
و فضیلت جهاد را جستجو نمودم،
پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم.
12- و طلبت حدب الله عزوجل، فوجدته فی بغض اهل المعاصی:
و دوستی خدای تعالی را جستجو کردم،
پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم.
13- و طلبت الرئاسة، فوجدتها فی النصیحة لعبادالله:
و سروری و بزرگی را جستجو نمودم،
پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.
14- و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قلة المال:
و آسایش قلب را جستجو نمودم،
پس آن را در کمی ثروت یافتم.
15- و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر:
و کارهای پر ارزش را جستجو نمودم،
پس آن را در شکیبایی یافتم.
16- و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم:
و بلندی قدر و حسب را جستجو نمودم،
پس آن را در دانش یافتم.
17- و طلبت العبادة فوجدتها فی الورع:
و عبادت را جستجو نمودم،
پس آن را در پرهیزکار یافتم .
18- و طلبت الراحة، فوجوتها فی الزهد:
و آسایش را جستجو نمودم،
پس آن را در پارسایی یافتم.
19- و طلبت الرفعة، فوجدتها فی التواضع:
برتری و بزرگواری را جستجو نمودم،
پس آن را در فروتنی یافتم.
20- و طلبت العز، فوجدته فی الصدق:
و عزت (ارجمندی) را جستجو نمودم،
پس آن را در راستی و درستی یافتم.
21- و طلبت الذلة، فوجدتها فی الصوم:
و نرمی و فروتنی را جستجو نمودم،
پس آن را در روزه یافتم.
22- و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعة:
و توانگری را جستجو نمودم،
پس آن را در قناعت یافتم.
23- و طلبت الانس، فوجدته فی قرائة القرآن:
و آرامش و همدمی را جستجو نمودم،
پس آن را در خواندن قرآن یافتم.
24- و طلبت صحبة الناس، فوجدتها فی حسن الخلق:
و همراهی و گفتگوی با مردم را جستجو نمودم،
پس آن را در خوشخویی یافتم.
25- و طلبت رضی الله، فوجدته فی برالوالدین:
و خوشنودی خدا تعالی را جستجو نمودم،
پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم.
منبع: مستدرک الوسائل، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810
روزی جابر بن عبداللّه انصاری خدمت امام علی علیه السلام بود و آه عمیقی کشید.
امام فرمود: گوئی برای دنیا، اینگونه نفس عمیق و آه طولانی کشیدی ؟
جابر عرض کرد: آری بیاد روزگار و دنیا افتادم و از ته قلبم آه کشیدم .
امام فرمود: ای جابر، تمام لذت ها و عیش ها و خوشی های دنیا در هفت چیز است :
خوردنی ها و آشامیدنی ها و شنیدنی ها و آمیزش جنسی و سواری و لباس
اما لذیذترین خوردنی عسل است که آب دهان حشره ای به نام زنبور است .
گواراترین نوشیدنی ها آب است که در همه جا فراوان است .
بهترین شنیدنی ها غناء و ترنم است که آن هم گناه است .
لذیذترین بوئیدنی ها بوی مشک است که آن خون خشک و خورده شده از ناف یک حیوان (آهو) تولید می شود.
عالیترین آمیزش ، با همسران است و آن هم نزدیک شدن دو محل ادرار است .
بهترین مرکب سواری اسب است که آن هم (گاهی ) کشنده است .
بهترین لباس ابریشم است که از کرم ابریشم به دست می آید.
دنیائی که لذیذترین متاعش این طور باشد
انسان خردمند برای آن آه عمیق نمی کشد.
جابر گوید: سوگند به خدا بعد از این موعظه دنیا در قلبم راه نیافت.
بدان که حقیقت غیبت آن است که چیزى نسبت به شخصی که شیعه باشد ذکر کنى که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضى نباشد، خواه آن نقص، در بدن او باشد، مثل این که بگویى: فلانى کور، یا کر، یا گنگ، یا نیم مرده، یا کوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد و امثال اینها است، یا در نسب او باشد مثل این که بگویى: پسر فلان، فاسق، یا ظالم، یا حمال زاده، یا نانجیب و نحو اینها است. یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل این که بگویى: بد خلق، یا بخیل، یا متکبّر، یا ترسو، یا ریا کار، یا دروغگو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بى وقت به خانه مردم مىرود، و نحو اینها است، یا در چیزى باشد که متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مرکب. چنان که بگویى: جامه فلان کس چرکین است. یا خانه او چون خانه یهودیان است. یا عمامه او مثل گنبدى است، یا بقدر گردویى است. یا کلاه او دراز است. یا مرکب او (جلف) است. و امثال اینها.
و همچنین در سایر امورى که منسوب به او باشد و به بدى یاد شود که اگر آن را بشنود ناخوشش آید.
همچنان که حدیث نبوى به آن دلالت مى کند،فرمود: ادامه مطلب...
لواط از گناهانی است که به کبیره بودنش تصریح شده است، چنانچه از حضرت امام صادق و امام حضرت رضا ـ علیهما السّلام ـ رسیده بلکه حرمت و عقوبت آن از زنا شدیدتر است. از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ مرویست است که:
«حرمت لواط از زنا بیشتر است، به درستی که خداوند قومی را برای عمل لواط هلاک فرمود (قوم لوط) ولی کسی را برای زنا هلاک نفرمود».[1]
از حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ مروی است که فرمود: کسی که با پسری جمع شود روز قیامت جنب وارد محشر میشود و آب دنیا او را پاک نمیکند و خشم خدا بر او است و او را لعنت فرموده، دوزخ را برایش آماده میفرماید و بد جایگاهی است.
«گناه» عملی است که با اراده و رضایت الهی در تضاد بوده ، با ایجاد نوعی " تاریکی" معنوی در نفس انسان، آدمى را از خدای متعال که "نور" آسمانها و زمین است، دور مىسازد و به عبارت دیگر، موجب بازماندن وى از کمال و قرب به خدا مىگردد.
تعیین این که چه چیزی گناه است و چه چیزی ثواب از طریق کتاب و سنت مقدور است، زیرا در بسیاری از موارد، گناه بودن عملی قابل تشخیص عقلانی نیست و خدای متعال است که این موارد را به اقتضای علم و حکمت مطلق خود، از طریق وحی و دین، برای بشر بیان نموده است.
اقسام گناه: