سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزى امام محمّد باقر علیه السلام ضمن فرمایشاتى ،

در جمع اصحاب حکایت فرمود:
حضرت فاطمه زهراء علیها السلام پس از رحلت پدرش ،

رسول گرامى اسلام صلّلى اللّه علیه و آله بیش از مدّت شصت روز زندگى نکرد.

(در مدّت بقاء حضرت زهراء علیها السلام پس از رحلت پدرش اختلاف نظر استو در این زمینه روایات مختلفى وارد شده است .)
و چون مریضى آن مخدّره مظلومه که به جهت صدمات وارده به وجود آمده بود شدّت یافت ، دست به سوى آستان مقدّس الهى بلند کرده

و با خداوند متعال مناجات و راز و نیاز مى نمود.

ادامه مطلب...




تاریخ : شنبه 93/12/23 | 9:49 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

ابو حمزه مى گوید:

از امام باقر (ع ) پرسیدم :

((چه مى گوئى درباره مسلمانى که در خانه خود بسر مى برد،

و مسلمان دیگرى به در خانه او مى آید، و اجازه ورود مى طلبد،

ولى آن مسلمان ، اجازه به او نمى دهد، و به استقبال او نمى رود؟!)).
فرمود:

اى ابوحمزه ! هر مسلمانى که براى دیدار از مسلمانى ،

به خانه او مى رود،

و یا براى نیازى به او مراجعه مى کند،

و او با اینکه در خانه اش مى باشد، اجازه ورود به آن مسلمان ، نمى دهد،

و از خانه به سوى او بیرون نمى آید،

چنین مسلمانى که در خانه مى ماند، مشمول لعنت خدا است ،

و این لعنت ، ادامه دارد

تا هنگامى که با آن مسلمان مراجعه کننده ، ملاقات کند.
ابوحمزه مى گوید:

(با تعجب ) گفتم : 

فدایت شوم ، آیا آن مسلمانى که اجازه نداد، در لعنت خدا است ؟!

براستى چنین است ؟.
فرمود:

آرى چنین است .   
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت






تاریخ : شنبه 93/12/23 | 7:22 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

کنیزی پیش امام حسین(ع) آمد

و به ایشان یک شاخه گل هدیه داد.

دید یک شاخه گل کَنده شده است.

گفت: بفرمایید آقا جان! آقا امام حسین (ع) بلند شد

و اینقدر احترام به این کنیز گذاشت.

بعد فرمود: من تو را در راه خدا آزاد کردم.

کسانی آنجا بودند.

اعتراض کردند که آقا! شما به خاطر یک گل یک آدم آزاد می کنید؟

آن زمان برای آن آدم ثروت کلانی حساب می شد.

می فرمود: ما اهل بیت اینطور هستیم.

اهل بیت عجیب احترام می گذارند.

بگذارید انشاء الله روز قیامت فرا برسد

یا روز قیام آن کسی که منتظریم

بعد بیاید شما و کسانی که گریه کنان مادرش زهرا (س) بودید تحویل بگیرد.

و همه شما را شرمنده می کند.

آنقدر که فریادتان بلند شود و بگویید: آقا! ما که کاری نداریم.

آمدیم گوشه ی مجلس روضه برای آرامش دل خودمان نشستیم.

احترام به آدمها مقوله ی عجیبی در دین است.   
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت






تاریخ : شنبه 93/12/23 | 7:14 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

حاج آقا مسعود داماد محترمم از آیت الله حاج سید ابراهیم خسرو شاهی نقل کردند که

واسطه ای گفت مرحوم آقای شیخ مرتضی زاهد فرمودند:

یکی از علماء مشهد
در مسجد گوهرشاد در حال سجده از دنیا رفت

من شنیده بودم که

مرحوم میرزای شیرازی سه روز در حال سکرات بود

تا از دنیا رفت

این برای من مساله شد که چگونه می شود

یک امام جماعت

اینطور به راحتی در مکانی مقدس و در حال سجده جان دهد

ولی آن مرجع بزرگ سه روز طول بکشد

تا از دنیا برود

در خواب حضرت ولی عصر ارواحناه فداه را دیدم

ایشان چنین فرمودند

که برخی از بندگان خاص خدا مرگشان با اذن خودشان است

آن امام جماعت زود اذن داد

ولی میرزای شیرازی اذن نداد تا آمرزش مقلدین خود را گرفت.
به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت






تاریخ : شنبه 93/12/23 | 7:4 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

 


 امام صـادق علیه السلام فرمود:

 خواب، آرام بخش جسم است،

سخن گفتن آسایش روح است

و سکوت، سبب راحتى عقل است. 


    2


على علیه السلام فرمود:

 دلها را حالتِ خواستن و ناخواستن

و روى آوردن و پشت کردن است.

از راه خواسته ها و تمایلات،

سراغ قلبها بروید.



    3


على علیه السلام فرمود:

 حـریـص،

گرفـتار و اسیرخوارى و ذلّتى است که

اسارت و بند او هرگز باز نمى شود.




    4

على علیه السلام فرمود:

خشم،

صاحب خود را به پستى و هلاکت مى اندازد

و عیبهاى او را آشکار مى سازد.



    5


امام صادق علیه السلام فرمود:

 هرگز بدنى از آنچه که «نیّت» و انگیزه نسبت به آن قوى باشد،

ضعیف و ناتوان نمى شود.

 

ادامه مطلب...




تاریخ : سه شنبه 93/12/19 | 8:8 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

طرح شبهه:

چگونه می توان باور داشت که با وجود علی (ع) در درون منزل، همسر او برای باز کردن در خانه برود! چرا خود علی (ع) برای بازکردن در نرفت؟
نقد و بررسی:

أوّلاً: آن چه که از برخی از روایات استفاده می شود:

حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک در ورودی منزل نشسته بود

و با دیدن عمر و همراهان وی، در را به روی آنان بست.

مرحوم عیاشی در تفسیر، شیخ مفید در الإختصاص و... نوشته اند:


ادامه مطلب...




تاریخ : شنبه 93/12/16 | 7:7 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

شهادت حضرت فاطمه(س)
طرح شبهه:

می گویند فاطمه را شبانه دفن کرده اند، خوب این به خاطر وصیت حضرت فاطمه به اسماء بنت عمیس خانم حضرت ابوبکر بود که نمی خواست اندازه جسدش را نامحرم ببیند.


نقد و بررسی:

دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خلیفه، قبر پنهان، اسراری است که در درون خود پیام ها دارند.

درست است که فاطمه این چنین خواست و این گونه وصیت کرد؛

ولی چه اتفاقی افتاده است که زهرا سلام الله علیها وصیت تاریخی اش را با این در خواست ها به پایان می برد؟!!



ادامه مطلب...




تاریخ : شنبه 93/12/16 | 6:47 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

به استناد کتب معتبر شیعه

علامه مجلسی در کتاب « بحارالانوار» می‌نویسد:

در کتاب سلیم بن قیس هلالی به روایت

ابان بن ابی عیاش از سلیم از سلمان و عبدالله بن عباس دیدم که گفتند:

رسول الله(ص) آن روز که از دنیا رفت هنوز مراسم خاکسپاری آن حضرت انجام نشده بود که

مردم عهدشکنی کردند

و از دین برگشتند

و بر مخالف آن حضرت اتفاق کردند.


ادامه مطلب...




تاریخ : چهارشنبه 93/12/13 | 9:27 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

ابوعلى سینا هنوز به سن بیست سال نرسیده بود

که علوم زمان خود را فرا گرفت

و در علوم الهى و طبیعى و ریاضى و دینى زمان خود سرآمد عصر شد.

روزى به مجلس درس ابوعلى بن مسکویه،

دانشمند معروف آن زمان، حاضر شد.

با کمال غرور گردویى را به جلو ابن مسکویه افکند

و گفت:

«مساحت سطح این را تعیین کن.».
ابن مسکویه جزوه‏ هایى از یک کتاب که در علم اخلاق و تربیت نوشته بود

(کتاب طهارة الاعراق) به جلو ابن سینا گذاشت

و گفت:

«تو نخست اخلاق خود را اصلاح کن تا من مساحت سطح گردو را تعیین کنم.

تو به اصلاح اخلاق خود محتاجترى

از من به تعیین مساحت سطح این گردو.».
بوعلى از این گفتار شرمسار شد

و این جمله راهنماى اخلاقى او در همه عمر قرار گرفت.
مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏18، ص: 236






تاریخ : یکشنبه 93/12/10 | 2:4 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

مردى از سفر حج برگشته

سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را براى امام صادق تعریف مى‏ کرد،

مخصوصا یکى از همسفران خویش را بسیار مى‏ ستود که،

چه مرد بزرگوارى بود، ما به معیت همچو مرد شریفى مفتخر بودیم،

یکسره مشغول طاعت و عبادت بود،

همین که در منزلى فرود مى‏ آمدیم او فورا به گوشه ‏اى مى ‏رفت

و سجاده خویش را پهن مى‏ کرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول مى‏ شد.
امام:

«پس چه کسى کارهاى او را انجام مى‏ داد؟

و که حیوان او را تیمار مى‏ کرد؟».


 البته افتخار این کارها با ما بود.

او فقط به کارهاى مقدس خویش مشغول بود

و کارى به این کارها نداشت.


- بنابراین همه شما از او برتر بوده‏ اید.

مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏18، ص: 201






تاریخ : یکشنبه 93/12/10 | 1:35 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.