سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی از اموری که امام حسین(علیه السلام) در اوج بحران شب و روز عاشورا به آن پناه برد و از آن بهره جست،
«استغفار»
بود:
«لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ.»[1]
در شب عاشورا کربلا حال و هوای عجیبی داشت.
 جمعی در رکوع‌های طولانی با خدا راز و نیاز می‌کردند
و گروهی در سجده‌های طولانی «ظَلَمتُ نفسی» می‌گفتند
و از خداوند طلب استغفار می‌نمودند،
و دسته‌ای نیز ناله «الهی العفو، الهی العفو» داشتند.
و بیش از همه حضرت اباعبدالله (علیه السلام) با پروردگارش مناجات داشت
و صدای «الهی العفو» او فضای کربلا را پُر کرده بود.

1. عامل تقویت انسان

در قرآن کریم از زبان هود (علیه السلام) می فرماید:
 وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکُم؛[2]
«و ای قوم! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید!
 سپس به سوی او بازگردید تا باران را پی‌درپی بر شما بفرستد و نیروی بر نیرویتان بیفزاید.»
معلوم می‌شود که استغفار به انسان قدرت و توان می‌دهد.
امری که در کربلا به خوبی مشهود بود؛
چرا که پیرمردی چون حبیب و بریر ...
 با قدرت تمام در مقابل حریفان می‌جنگیدند،
یا اینکه شب عاشورا نخوابیده بودند و از نظر آب و غذا هم به شدّت در تنگنا بودند.

2. بهترین دعا

قبلاً اشاره شد که دعا در مدیریت بحران‌ها و بلاها نقش کلیدی دارد، استغفار نیز خود توان‌بخش است و هم به‌عنوان بهترین مصداق دعا، قدرت‌زا و توان آفرین است.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
 «خَیْرُ الدُّعَاءِ الِاسْتِغْفَارُ؛[3] بهترین دعا، استغفار و طلب بخشش از خداوند است.»

3. وسیله نجات از گرفتاری‌ها

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«مَنْ أَکْثَرَ الِاسْتِغْفَارَ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضِیقٍ مَخْرَجا؛[4]
کسی که زیاد استغفار کند، خداوند برای او از هر غمی گشایش و از هر تنگنایی راه فرار قرار می‌دهد.»

به راستی با این آثار شگرف استغفار، جا ندارد که امام حسین بن علی (علیه السلام) در تمام عمر، خصوصاً در شب و روز عاشورا به استغفار پناه برد؟

در واقع رفتار امام حسین (علیه السلام) در شب و روز عاشورا برای مقابله با بحران و مدیریت آن «یک کارگاه عملی» جامعی بود که به خوبی به یاران خویش به که به شیعیان و تمامی انسان‌ها شیوه برخورد با بحران را به‌صورت عمل آموخت،
لذا رفتارهای آن حضرت در کلّ مسیر کربلا، خصوصاً شب و روز عاشورا، به انسان قیمتی‌ترین درس‌ها را می‌آموزد.


 
پی نوشت:

[1]. تاریخ طبری، ج4، ص351؛ وقعة الطف، ابو مخنف کوفی، جامعه مدرسین، قم، سوم، 1417 ق، ص196.‌

[2]. هود/42.

[3]. کافی، ج2، ص504، ح 1.

[4]. بحارالانوار، ج 74، ص 172

منبع :

ماهنامه اطلاع‌رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 183.


منبع: وبلاگ بصیرت؛ http://m-serat.blog.ir/





تاریخ : شنبه 94/8/9 | 7:50 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

توجّه به مستحبّات در سخت ترین شرایط جنگ، نشان از اهمیت این فریضة الهی دارد. بلند شدن نغمة اذان از اردوگاه امام علیه السلام برای همه، حجت شرعی بود که آنان فقط برای احیای شعائر دینی به پا خاسته اند، نه چیز دیگر.

1. تجلیل از یادآوران نماز
اوج شکوه نماز در حماسة کربلا، برگزاری نماز ظهر عاشورا است.

هنگامی که در ظهر عاشورا «ابو ثمامه صیداوی» به حضور آن حضرت آمد و در اوج جنگ با دشمن عرضه داشت:

ای ابا عبد الله! فدایت شوم! گرچه این مردم با حملات و هجومهای پی در پی خود به تو نزدیک شده و می خواهند تو را به شهادت برسانند؛ امّا به خدا سوگند! تا مرا نکشته اند، نمی توانند به تو آسیبی برسانند.

دوست دارم در حالی به ملاقات پروردگارم بشتابم که این آخرین نمازم را نیز به امامت شما خوانده باشم.
با شنیدن سخنان ابو ثمامه، امام علیه السلام به آسمان نگاه کرد و فرمود:

«ذَکَرْتَ الصَّلَاةَ جَعَلَکَ اللهُ مِنَ الْمُصَلِّینَ الذَّاکِرِینَ؛ نَعَمْ، هَذَا اَوَّلُ وَقْتِهَا؛1 نماز را یاد کردی، خداوند متعال تو را از نمازگزارانی که به یاد خدا هستند، قرار دهد! بلی، الآن اوّل وقت نماز است.»
سپس امام فرمود:

لحظاتی از دشمن آتش بس بخواهید! ولی هنگامی که دشمن، آتش بس موقتی را نپذیرفت، سالار شهیدان در مقابل باران تیر دشمن به نماز ایستاد. چند نفر از یاران امام علیه السلام به نامهای «زهیر بن قین»2 و «سعید بن عبد الله حنفی»3 و «عمرو بن قرظه انصاری»،4

برای محافظت از امام علیه السلام پیشاپیش ایستادند و سینه هایشان را در مقابل تیرهای دشمن سپر قرار دادند و حضرت به همراه یاران باقی ماندة خود، نماز ظهر عاشورا را اقامه کردند.
سعید که در مرکز خطر ایستاده بود، تیرهای دشمن را با دست و صورت و سینه اش دفع می کرد.

هنگامی که نماز به پایان رسید، او با بدنی خونین به زمین افتاد5 و در حالی که نفسهای آخر را می کشید، چشمانش را گشود و با تبسمی ملیح به سیمای امام حسین علیه السلام نگریست و در همان لحظه به امام عرض کرد:

«اَوْفَیْتُ یَا ابْنَ رَسُولَ الله؛ ای پسر رسول خدا! آیا من به عهد خود وفا کردم؟» سرور آزادگان از جان نثاری و فداکاری سعید تقدیر کرد و با لحنی رضایت آمیز فرمود: «نَعَمْ، اَنْتَ اَمَامِی فِی الْجَنَّة؛6 تو در بهشت، پیشاپیش من خواهی بود.»
در هر نفسش سوز و گداز است حسین
سرچشمة هر راز و نیاز است حسین

می خواند نماز آخرین را در خون
یعنی که فدایی نماز است حسین7
ادامه مطلب...




تاریخ : شنبه 94/8/9 | 7:15 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

مردی خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت:

من مردی گناه کارم و نمی توانم خود را از انجام گناهان بازدارم، مرا نصیحتی فرما.

امام حسین علیه السلام فرمود:

پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه می خواهی، گناه کن.

اول، روزی خدا را مخور و هرچه می خواهی گناه کن.

دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه می خواهی گناه کن.

سوم، جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هرچه می خواهی گناه کن.

چهارم، وقتی عزراییل برای گرفتن جان تو آمد، او را از خود بران و هرچه می خواهی گناه کن.

پنجم، زمانی که مالک دوزخ، تو را به سوی آتش می برد، در آتش وارد مشو و هرچه می خواهی گناه کن.

منبع : بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏75، ص 126






تاریخ : شنبه 94/8/9 | 6:57 صبح | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()



سرآغاز با نام خدا

اولِ دفتر به نام ایزد دانا
   

صانع پروردگار و حیِّ توانا

اکبر و اعظم خدای عالَم و آدم
   

صورت خوب آفرید و سیرت زیبا

از در بخشندگی و بنده نوازی
   

مرغِ هوا را نصیب و ماهی دریا

سعدی

***

به نام خداوند جان آفرین
   

حکیم سخن در زبان آفرین

خداوند بخشنده دستگیر
   

کریم خطابخشِ پوزش پذیر

عزیزی که هرکز درش سر بتافت
   

به هر در که شد هیچ عزت نیافت

سعدی

***

به نام خداوند جان و خِرد
   

کزین برتر اندیشه بر نگذرد

فردوسی

به نام آن که جان را فکرت آموخت
   

چراغ دل به نور جان برافروخت

شبستری

***

به نام آن که دل کاشانه اوست
   

چراغ هر کسی در خانه اوست

***

به نام آن که گُل را رنگ و بو داد
   

زشبنم، لاله ها را آبرو داد

***

به نام خدا غنچه ای باز شد
   

نگاه قشنگش پُر از راز شد

به نام خدا غنچه لبخند زد
   

و با شبنمی صورتش ناز شد


مجید ملامحمدی

ناتوانی ما در ذکر اوصاف الهی

ادامه مطلب...




تاریخ : شنبه 94/8/9 | 6:50 صبح | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.