سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حلال

آیه 168 سوره بقره می فرماید:

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً

وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ،

ای مردم!

از آن‌چه خدا در روی زمین از حلال‌ها و پاکیزه‌ها آفریده، بخورید

و از گام‌ها (آثار و نشانه‌ها) شیطان پیروی نکنید».

خیلی مهمه قرآن خوردن غذای حلال و پاکیزه را

به همه مردم توصیه می کند نه فقط مسلمانان.

اگر اثرات غذای نامناسب را  می دانستیم

مسلما نگاهمان نسبت به خوراکمان عوض می شد.

نقل شده شیخ فضل الله نوری پـسرى داشت .


این پسر, بیش از بقیه اصرار داشت که پدرش را اعدام کنند.


یکی از بزرگان نقل نموده که؛

ایشان بـه زندان خدمت شیخ رفته

و علت اصرار فرزندش را «در مورد اعدام پدر» از او سؤال کرد.


شیخ فرمود بودند:

خود من هم انتظارش را داشتم که پسرم چنین از کار درآید.


چـون شـیخ شهید, اثر تعجب را در چهره آن مرد می بیند,

اضافه می کند:

این بچه در نجف متولد شد.


در آن هـنگام مادرش بیمار بود, لذا شیرنداشت .


مجبور شدیم یک دایه شیرده براى او بگیریم .


پس از مـدتى که آن زن به پسرم شیر مى داد,

ناگهان متوجه شدیم که وى زن آلوده اى است ,

علاوه بر آن از دشمنان امیرالمومنین (ع ) نیز بود....


کـار ایـن پـسـر به جایى رسید که در هنگام اعدام پدرش کف زد.

آن پسر فاسد,

پسرى دیگر تحویل جامعه داد
به نام کیانورى که رئیس حزب توده شد.

تو خود حیث مفصل بخوان از این مجمل


اقتباس داستان از کتاب صد حکایت تربیتى مرتضى بذرافشان






تاریخ : چهارشنبه 93/9/12 | 10:11 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

روز عید بود
و حسن و حسین در گوشه ای از اتاق ناراحت نشسته بودند.
 مادرشان فاطمه آن ها را دید و فرمود:
عزیزانم چه شده که اینقدر نا راحتید؟
آن دو لب به سخن باز نکردند ولی بعد از اصرار مادر عرض کردند:
 مادر! امروز روز عید است و ما لباس نو نداریم.
 حضرت دست ان دو را گرفت و به خدمت رسول خدا آمدند
 و حضرت فاطمه جریان را به حضرت عرض نمود.
پس حضرت رسول به داخل خانه رفتند و دو رکعت نماز خواندند
و دست به دعا بر داشتند و فرمودند:
خدایا ! دل شکسته خانواده ام را شاد گردان .
همان دم جبرویل با دو دست پیراهن سفید نزد رسول آمد
و حضرت آن ها را گرفت و به حسن و حسین داد و آن دو پوشیدند.
به همدیگر نگریستند .
 انگار چیزی می خواستند بگویند اما شرم و حیا داشتند .
 پس مادشان لب به سخن گشود و فرمود:
 این لباس ها چقدر به شما می آید از آنها خوشتان آمد؟
 آن دو عرض نمودند: آری ، اما... حضرت فرمود:
 اما چی ؟ عرض کردند:
اما ما لباس رنگی می خواهیم .
 پس پیامبر در فکر فرو رفتند تا راه حلی بیابند که ناگهان جبرئیل عرض نمود:
 ای رسول خدا مژده باد تو را

که رنگرز الهی آن لباسها را به هر رنگی که مایل باشند در آورد .
 پس بگو یک آفتابه و تشت حاضر کنند .
امام حسن و حسین زود ان ها را حاضر کردند
 و اما پیراهن سفید را از حسن گرفت

و در تشت کرد و جبرئیل آب می ریخت .
پیامبر فرمود: حسن پسرم چه رنگی دو ست داری ؟
 امام فرمود: سبز!
و بعد از او امام حسین عرض کرد: سرخ !
بعد پیراهن ها را گرفتند و رفتند.
 پیامبر و جبرئیل تنها ماندند و پیامبر دیدند جبرئیل می گرید.
 پیامبر فرمود: چه چیزی سبب گریه ی تو شده؟
 جبرئیل عرض کرد:

ای حبیب خدا همانا انتخاب رنگ لباسان نشان دهنده ی سر نوشت آن هاست.
حسن با سم شهید می شود و بدن او سبز می شود
و حسین را شهید می کنند و سرش را می برند و بدن او از خون قرمز می شود.
پس پیامبر با یاد آوری این جریان به شدت گریستند.


منبع : بحار ، ج:44 ص:245






تاریخ : چهارشنبه 93/7/30 | 6:8 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

1- علاء بن سیابه گوید امام ششم فرمود:

هر کس از شما با اعتقاد امامت بمیرد و در انتظار باشد،

چون کسى است که در خیمه خود حضرت قائم بوده است.

(یعنى در جبهه جهاد با آن حضرت)

2- عبد الحمید واسطى گوید بامام پنجم ابى جعفر محمد بن على الباقر عرض کردم اصلحک اللَّه بتحقیق ما از بازار خود هم بانتظار این امر دست کشیدیم، فرمود:

اى عبد الحمید آیا معتقدى کسى که خود را براى خداى عز و جل زندانى کرد خدا گشایشى باو نمی دهد؟

آرى هر آینه خدا باو گشایش خواهد داد،

خدا رحمت کند بنده ‏اى که خود را وقف بر ما کرده،

خدا رحمت کند بنده ‏اى را که امر ما را زنده کند.

گوید عرض کردم اگر پیش از آنکه قائم را درک کنم بمیرم،فرمود:

هر کس از شماها بگوید اگر من قائم آل محمد را درک کنم او را یارى می کنم

ثواب کسى را دارد که با او شمشیر زند،

بلکه کسى که در همراهى او شهید شود.

3- رسول خدا فرمود:

افضل اعمال امت من انتظار فرج است از طرف خداى عز و جل

‏ 4- محمد بن فضیل گوید از ابى الحسن الرضا علیه السلام از فرج پرسش کردم فرمود:

براستى خداى عز و جل می فرماید در انتظار باشید

بدرستى که منهم با شما از منتظرانم.

5- احمد بن محمد بن ابى نصر گوید امام رضا (ع) فرمود:

چقدر صبر و انتظار فرج خوبست آیا نشنیدى گفته خداى عز و جل را (در سوره هود آیه 93):

«انتظار برید که من هم با شما انتظار برنده‏ ام»

بر شما باد که صبر کنید زیرا فرج در نومیدى مى‏ آید

و هر آینه کسانى که پیش از شما بودند از شما صابرتر بودند.

6- امام ششم از گفته پدرانش از امیر المؤمنین (ع) روایت کرده است که فرمود:

منتظر امر ما مانند کسى باشد که در جهاد در راه خدا بخون خود بغلطد.
کمال الدین / ترجمه کمره‏اى، ج‏2، ص: 358و ص: 357






تاریخ : دوشنبه 93/6/24 | 1:31 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

مردى به خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت: «همسرى دارم که چون به خانه درمى‏ آیم به استقبالم مى‏ شتابد و چون بیرون مى‏ آیم مرا بدرقه مى‏ کند و چون مرا غصه دار مى‏ بیند مى‏ پرسد که چه غصه ‏اى دارى؟ اگر به خاطر روزیت غصه مى‏ خورى که دیگرى (خدا) آن را براى تو به عهده گرفته است و اگر در ارتباط با امور آخرتت غصه مى‏ خورى خداوند بر غصه ات بیفزاید رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند کارگزارانى دارد و این از کارگزاران‏ خداست و نیمى از اجر شهید از آن اوست.»

ترجمه جامع أحادیث الشیعة ؛ ج‏25 ص141






تاریخ : جمعه 92/9/29 | 8:13 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
صفحه اصلی |        
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.