سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هر چیزی در این عالم یک حکم تکلیفی دارد و یک حکم وضعی.
درود فرستادن به محمد و خاندان پاکش از نظر حکم تکلیفی مستحب است و دارای پاداش معنوش و از سوی دیگر آثار وضعی بی شماری دارد که ما از بیشتر آنها غافلیم.
امّا آنچه از احادیث به دست می آید دست کم چهل فضیلت و برکت برای صلوات فرستنده می توان نام برد:
اول تخلّق به اخلاق خداوندی است.
دوم اطاعت امر خداوند است.
سوم مشرّف شدن به صلوات و سلام خداوندی است.
چهارم موافقت با ملائکه است.
پنجم ملائکه بر او صلوات فرستند.
ششم سبب حصول قرب خداست.
هفتم موجب رضای حق است.
هشتم قرب به رسول خداست.
نهم موجب شفاعت آن حضرت است.
دهم موجب تحف? خاص آن حضرت است.
یازدهم معروف شدن نزد آن حضرت است.
دوازدهم نوشته شدن صلوات است در صحیف? نورانیه.
سیزدهم موجب خشنودی رسول خداست.
چهاردهم موجب اجر ثواب ذاکر است.
پانزدهم عبادت خداست.
شانزدهم کفاره گناهان است.
هفدهم موجب خشنودی هم? ائمه است.
هیجدهم دعای وسط دو صلوات مستجاب است.
نوزدهم موجب رستگاری دنیا و آخرت است.
بیستم دوری از عذاب جهنم است.
بیست و یکم سبب روشنی قبر است.
بیست و دوم سبب دفع فشار قبر است.
بیست و سوم موجب خشنودی ملک الموت است.
بیست و چهارم موجب خشنودی رضوان جنت است.
بیست و پنجم موجب وفا کردن به عهد الست است.
بیست و ششم موجب دفع نفاق است.
بیست و هفتم موجب صلوات فرستادن تمام خلایق است.
بیست و هشتم بهترین اعمال در آخرت است.
بیست و نهم موجب پاکیزه شدن اعمال است.
سی ام موجب عافیت است.
سی و یکم موجب ادراک رحمت است.
سی و دوم سبب قبولی همه طاعات است.
سی و سوم سبب طیّب شدن مجالس است.
سی و چهارم سبب خلاصی از غیبت است.
سی و پنجم سبب توانگری است.
سی و ششم سبب یاد آمدن فراموشی است.
سی و هفتم سبب نور زیاد در روز قیامت است.
سی و هشتم موجب سنگینی میزان است.
سی و نهم موجب عبور از صراط است.
چهلم باعث خشنودی تمام انبیاء است.

منبع: کتاب صلوات کلید حلّ مشکلات-از علی خمسه ای قزوینی معروف به حکیم هندی-صفحات 92 تا 94





تاریخ : پنج شنبه 93/3/8 | 4:59 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

....جناب «حاج میرزا خلیل تهرانى» (رحمة اللّه علیه) نقل فرموده که:
من در کربلاى معلّى بودم و مادرم در طهران؛ پس شبى در خواب دیدم که مادرم به نزد من آمد

و گفت: اى پسر! من مردم و مرا آوردند به سوى تو و بینى مرا شکستند؛

پس من ترسان از خواب بیدار شدم و از این خواب چندى نگذشت که کاغذى آمد از بعض اخوان که نوشته بود: «والده ‏ات وفات کرد، جنازه ‏اش را به نزد شما فرستادیم.»
چون جنازه‏ کشها آمدند گفتند:

جنازه والده شما را در کاروانسراى نزدیک ذى الکفل گذاشتیم چون گمان کردیم که شما در نجف مى‏ باشید.
 پس من صدق خواب را فهمیدم و لکن متحیّر ماندم در معناى کلام آن مرحومه که گفته بود: بینیم را شکستند.
تا این‏که جنازه ‏اش را آوردند.
کفن را از روى او گشودم، دیدم بینى او شکسته شده!
 سبب آن را از حاملین آن پرسیدم، گفتند: ما سببش را نمى‏ دانیم؟!
جز آن‏که در یکى از کاروانسراها تابوت آن مرحومه را روى تابوت هاى دیگر گذاشته بودیم، مالها «اسب‏ها، قاطرها.» با هم لگدکارى کردند و جنازه را افکندند به زمین، شاید در آن وقت این آسیب به آن مرحومه رسیده، دیگر غیر از این ما سببى براى آن نمى ‏دانیم.
پس من جنازه مادرم را آوردم حرم جناب «ابو الفضل علیه السّلام» و مقابل آن‏جناب گذاشتم
و عرض کردم: اى ابو الفضل! مادر من نماز و روزه ‏اش را نیکو بجا نیاورده، الحال دخیل تو است پس برطرف کن از او اذیّت و عذاب را، و بر من است به ضمانت تو اى سیّد من که پنجاه سال براى او روزه و نماز بدهم.
پس او را دفن کردم و در دادن نماز و روزه مسامحه شد.
مدّتى گذشت که شبى در خواب دیدم که شور و غوغائى بر در خانه من است.
از خانه بیرون شدم ببینم چیست؟

دیدم مادرم را بر درختى بسته‏ اند و تازیانه بر او مى‏ زنند.
گفتم:براى چه او را مى‏ زنید؟! چه گناهى کرده؟!
گفتند: ما از جانب «حضرت ابو الفضل» مأموریم که او را بزنیم تا فلان مبلغ پول بدهد.
من داخل خانه شدم و آن پولى که طلب مى‏ کردند آوردم، به ایشان دادم و مادرم را از درخت باز کردم و به منزل بردم و مشغول به خدمت او شدم.
پس چون بیدار شدم حساب کردم آن مقدار پولى را که در خواب از من گرفتند موافق بود با پول پنجاه سال عبادت؛ پس من آن مبلغ را برداشتم و بردم خدمت سیّد اجلّ «آمیرزا سیّد على»، صاحب کتاب «ریاض» رضوان اللّه علیه
 و گفتم: این پول پنجاه سال عبادت است، مستدعیم لطف فرموده براى مادرم بدهید.

قال شیخنا الاجلّ صاحب دار السّلام «احلّه اللّه دار السّلام»: و فى هذا الرّؤیا من عظم الامر و خطر العاقبة و عدم جواز التّهاون بما عاهد اللّه على نفسه و علوّ مقام اولیائه المخبتین ما لا یخفى على من تأمّلها بعین البصیرة و نظر الاعتبار.
« مرحوم محدّث نورى پس از نقل این خواب فرمود: این خواب گویاى بزرگ بودن کار آخرت خطیر بودن سرانجام کار، و جایز نبودن سهل‏ انگارى نسبت به چیزهائى که خداى تعالى بر آن متعهّد شده و نمایانگر بزرگى مقام دوستان برگزیده‏ اش مى‏ باشد. این مطلب بر کسى که با چشم بصیرت و نگاه عبرت‏ آمیز در آن تأمّل و تفکّر نماید، پوشیده نیست.»

 منازل الآخره( سرنوشت انسان هنگام مرگ و بعد از آن )، ص: 55






تاریخ : پنج شنبه 93/2/18 | 2:54 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

اول: از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شده که:

هرکه در هرجمعه سوره نساء بخواند، ایمن شود از فشار قبر.
دوم: روایت شده که:

هرکه مداومت کند به خواندن سوره «زخرف» حقّ‏تعالى او را ایمن گرداند در قبرش از جانوران زمین و از فشار قبر.
سوم: روایت شده که:

هرکه سوره «ن و القلم» را در فریضه یا نافله بخواند، حق تعالى او را پناه دهد از فشار قبر.
چهارم: از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که:

هرکه بمیرد مابین زوال روز پنج شنبه تا زوال روز جمعه، حق‏تعالى او را پناه دهد از فشار قبر.
پنجم: از حضرت امام رضا علیه السّلام منقول است که فرمود:

بر شما باد به نماز شب، نیست بنده‏اى که برخیزد آخر شب و بجا آورد هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت وتر، و استغفار کند در قنوت وتر هفتاد مرتبه، مگر آن‏که پناه داده شود از عذاب قبر و از عذاب جهنّم، و طولانى شود عمرش و گشاده شود معیشتش.
ششم: از حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مروى است:

هرکه بخواند أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ را در وقت خواب، نگاه داشته شود از عذاب قبر.
هفتم: آن‏که بخواند در هرروزى ده مرتبه «اعددت لکلّ هول لا اله الّا اللّه (تا آخر) و این دعا گذشت در عقبه سکرات موت.
هشتم: آن‏که دفن شود در نجف اشرف،

زیرا که از خواصّ آن تربت شریف آن است که ساقط مى ‏شود عذاب قبر و حساب منکر و نکیر از کسى که در آن مدفون شود.
نهم: از چیزهایى که نافع است براى رفع عذاب قبر، گذاشتن جریدتین یعنى دو چوب تر است با میّت. و روایت شده که برطرف مى‏ شود عذاب از میّت مادامى که آن چوب تر است.
و نیز روایت شده که حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم گذشتند بر قبرى که عذاب مى‏ کردند صاحب آن را.

پس حضرت طلبیدند جریده (یعنى شاخ درختى که برگش را کنده بودند) و به دو نصف کرد، نصفى را نزد سر میّت فرو کرد و نصف دیگر را نزد پاها.

و نیز نافع است آب پاشیدن بر قبر، چه آن‏که وارد شده عذاب برداشته مى‏ شود از میّت مادامى که نم و ترى در خاک قبر باشد.
دهم: آن‏که روز اوّل رجب ده رکعت نماز کند در هررکعت یک مرتبه حمد و سه مرتبه توحید بخواند تا محفوظ بماند از فتنه قبر و عذاب روز قیامت. و در شب اوّل رجب بعد از نماز مغرب بیست رکعت به حمد و توحید خواندن، براى رفع عذاب قبر نافع است.
یازدهم: آن‏که چهار روز از ماه رجب روزه بگیرد،

و همچنین است روزه گرفتن دوازده روز از شعبان.
دوازدهم: از چیزهائى که باعث نجات است از عذاب قبر خواندن سوره (تبارک الملک) است بالاى قبر میّت؛ چنان‏که «قطب راوندى» از ابن عبّاس نقل کرده که:
مردى خیمه‏ اى زد روبه ‏روى قبرى ندانست که آن، قبر است؛ پس خواند سوره «تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ» را.

پس شنید صیحه ‏زننده ‏اى که گفت: این سوره منجیه(رهائى‏ بخش، نجات‏ دهنده.) است.

پس این مطلب را به حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم عرض کرد. آن حضرت فرمود: آن سوره نجات‏ دهنده است از عذاب قبر.

و «شیخ کلینى» از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمود: سوره ملک مانعه است، منع مى‏ کند از عذاب قبر.
سیزدهم: از دعوات راوندى نقل شده که حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: هرکه بگوید نزد قبر میّتى وقتى که دفن شود، سه مرتبه «اللّهمّ انّى اسألک بحقّ محمّد و آل محمّد ان‏ لا تعذّب هذا المیّت» حقّ‏تعالى بردارد از او عذاب را تا روزى که دمیده شود در صور.
چهاردهم: شیخ طوسى در مصباح متهجّد روایت کرده از حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که:
هرکه در شب جمعه دو رکعت نماز کند، بخواند در هررکعت «حمد» و پانزده مرتبه «اذا زلزلت» حق‏تعالى ایمن گرداند او را از عذاب قبر و از هولهاى روز قیامت.
پانزدهم: و نیز از براى رفع عذاب قبر نافع است، سى رکعت نماز کردن در شب نیمه رجب؛ در هررکعت حمد یک مرتبه و توحید ده مرتبه،

و همچنین است در شب شانزدهم و شب هفدهم رجب، و نیز آن‏که در شب اوّل شعبان صد رکعت نماز کند به حمد و توحید و چون از نماز فارغ شود پنجاه مرتبه توحید بخواند

و آن‏که در شب بیست و چهارم شعبان دو رکعت نماز کند و بخواند در هررکعت حمد یک مرتبه و إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ده مرتبه،

و براى روز نیمه رجب [نماز] پنجاه رکعتى [در هررکعت‏] به حمد و توحید و فلق و ناس وارد است که براى رفع عذاب قبر نیز نافع است مانند صد رکعت نماز شب عاشورا.
 منازل الآخره( سرنوشت انسان هنگام مرگ و بعد از آن )، ص: 37الی39






تاریخ : پنج شنبه 93/2/18 | 2:12 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

مردى بر روى قبرى خیمه اى زد و نمى دانست در جائى که خیمه زده قبر است . پس شروع به قرآن خواندن نمود و سوره تبارک الّذى بیده الملک را شروع به تلاوت فرمود.
ناگهان صداى عجیبى شنید که ندا در داد این سوره مُنجیه یعنى نجات دهنده است . پس این جریان را به آقا رسول اکرم (ص) رساند. حضرت فرمود: در آنجائى که نشسته بودى قبر بود، وقتى این سوره را خواندى چون روى قبر او بود او را از عذاب رهانیدند.
و این سوره نجات دهنده است از عذاب قبر، یکى از چیزهائى که باعث نجات انسان است ، قرآن خواندن بر سر قبر على الخصوص سوره تبارک الّذى بِیَدِه الملک که میّت در حال عذاب را نجات مى دهد. و این دعا هم از حضرت رسول (ص) وارد گردیده که هر کس آن را بخواند حق تعالى عذاب قبر را از او بر مى دارد تا روزى که صور دمیده شود.
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَّمدٍ اَنْ لاتُعَذِّبَ هذَا اْلمَیِتَ

نام کتاب : زبده القصص
مؤ لف : على میرخلف زاده






تاریخ : سه شنبه 92/11/8 | 2:1 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

 مردى به همسرش گفت : نزد فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله برو و درباره من از او سوال کن که آیا من شیعه شما هستم یا خیر؟
همسرش نزد فاطمه علیها السلام رفت و از او سوال کرد.
حضرت فرمود: به او بگو:
ان کنت تعمل بما امر ناک وتنتهى عما زجرناک عنه فانت من شیعتنا و الا فلا.
اگر به آنچه تو را امر کردیم عمل مى کنى و از آنچه نهى کردیم پرهیز مى کنى تو از شیعیان ما هستى و گرنه شیعه ما نیستى .
زوجه آن مرد گوید: جواب فاطمه علیها السلام رابه شوهرم رساند.

او گفت : و اى بر من چه کسى از گناهان و خطاها بدور است ! پس من در این صورت براى همیشه در جهنم هستم زیرا هر کسى از شیعیان آنها نباشد همیشه درآتش جهنم است .
همسرش دوباره به خدمت فاطمه علیها السلام مى رسد و سخن شوهرش را به آن حضرت مى رساند.
فاطمه علیها السلام مى فرماید: به او بگو آنطور که گمان کردى نیست ، شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشت هستند.
و هر کس ما را دوست بدارد و دوستان ما را هم دوست بدارد و دشمن دشمنان ما باشد و با قلب و زبانش ایمان آورده است اگر مخالفت با امر و نهى ما کند شیعه ما نیست گرچه به بهشت مى رود اما بعد از آنکه بوسیله بلاها و سختى ها از گناهانشان پاک شوند یا با انواع سختى ها در عرصه هاى قیامت و یا ورود در طبقه بالاى جهنم که عذاب مى شوند پاک گردند آنگاه بخاطر محبتى که به ما دارند از جهنم نجاتشان مى دهیم و به نزد خود مى بریم . 

نام کتاب :قصه هاى تربیتى چهارده معصوم    مؤ لف :محمد رضا اکبرى






تاریخ : دوشنبه 92/11/7 | 8:5 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

نقل مى کنند: شخصى از دنیا رفت ، بستگان او، یک نفر قارى قرآن را اجیر کردند، که مدتى ، سر قبر او قرآن بخواند، قارى مشغول قرائت قرآن بر سر قبر او گردید.
تا اینکه بعد از چند روز یکى از وابستگان، آن شخص را در عالم خواب دید و از او احوال پرسى کرد، او در جواب گفت : تقاضا دارم بگوئید این قارى قرآن بر سر قبر من ، دیگر قرآن نخواند، زىرا وقتى که قرآن مى خواند، به هر آیه اى (مثلاً آیه خمس ، زکات ، حج ، امر به معروف و نهى از منکر و...) مى رسد که من به دستور آن آیه عمل نکرده ام ، مرا عذاب مى نمایند!!
نگارنده گوید: در احادیث آمده که امامان فرمودند:
رب تالى القرآن و القرآن یلعنه ((چه بسیار افرادى هستند که تلاوت قرآن مى کنند، ولى قرآن آنها را لعنت مى کند)).


نام کتاب : داستان دوستان ج 1
تالیف : محمد محمدى اشتهاردى






تاریخ : یکشنبه 92/11/6 | 4:55 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

روزی «جبرئیل» به رسول خدا(ص) عرض کرد: آیا دوست دارید کیفیّت قیامت را ببینید؟ پیامبر فرمود: بلی، جبرئیل، حضرت را به قبرستان بقیع آورد، پا را به قبری زد و گفت: «به اجازه ی پروردگار برخیز» شخصی نورانی و خوشحال و خرّم سر از قبر به درآورد و گفت: «سپاس خدای را که به وعده اش وفا کرد» بعد جبرئیل، پایش را به قبر دیگری زد و گفت: « به دستور خداوند برخیز» شخص بدهیکلی با منظره ی ترسناک بیرون جست و گفت: «واحسرتا!» جبرئیل خدمت رسول اکرم (ص) عرض کرد: در روز قیامت، بدین گونه مؤمنین و کفّار سر از قبر بیرون می آورند. در روایات آمده است که مؤمنین در عالم برزخ، از خداوند می خواهند که قیامت زودتر بر پا شود، چون نمونه ی لذّت را چشیده و پی اصلش می گردند. از آن طرف کفّار و فسّاق می گویند: «خدایا، ما را همین جا نگهدار» چون نمونه ی کمی از عذاب را دیده اند و از عذاب دردناک جهنّم به هراس افتاده اند.روزی «جبرئیل» به رسول خدا(ص) عرض کرد: آیا دوست دارید کیفیّت قیامت را ببینید؟ پیامبر فرمود: بلی، جبرئیل، حضرت را به قبرستان بقیع آورد، پا را به قبری زد و گفت: «به اجازه ی پروردگار برخیز» شخصی نورانی و خوشحال و خرّم سر از قبر به درآورد و گفت: «سپاس خدای را که به وعده اش وفا کرد» بعد جبرئیل، پایش را به قبر دیگری زد و گفت: « به دستور خداوند برخیز» شخص بدهیکلی با منظره ی ترسناک بیرون جست و گفت: «واحسرتا!» جبرئیل خدمت رسول اکرم (ص) عرض کرد: در روز قیامت، بدین گونه مؤمنین و کفّار سر از قبر بیرون می آورند. در روایات آمده است که مؤمنین در عالم برزخ، از خداوند می خواهند که قیامت زودتر بر پا شود، چون نمونه ی لذّت را چشیده و پی اصلش می گردند. از آن طرف کفّار و فسّاق می گویند: «خدایا، ما را همین جا نگهدار» چون نمونه ی کمی از عذاب را دیده اند و از عذاب دردناک جهنّم به هراس افتاده اند.

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)

 






تاریخ : سه شنبه 92/10/17 | 5:10 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.