پيام
+
[تلگرام]
حکايت جالب مرحوم بافقي از کاربرد توکل
آيه: وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ طلاق/3
هر کس بر خدا اعتماد کند، خداوند براي او بس است
حکايت؛ مرحوم بافقي بعد از شهريور 1320 تصميم گرفت دوباره به قم بيايد و عدهاي نيز او را دعوت کرده و قول دادند. امکانات زندگي در اختيار وي گذارند، آقاي بدلا که از دوستان ايشان بوده در اين باره روايت شنيدني و جالبي نقل ميکند، آقاي بافقي به قم بازگشتند و پس از تحمل برخي از سختيها در خيابان حضرتي در خانه محقر اجارهاي سکونت گزيدند. من وقتي به ديدارشان رفتم زمستان بود، ديدم زندگي بسيار محقري دارند، ولي صبور و رضايتمند. هنگام مراجعت به شهر قم با اينکه عدهاي قول داده بودند، اما هيچکس پيش او نيامد، لذا به همان محلي که از آنجا دستگير شده بود؛ يعني حرم و مسجد بالا سر حضرت معصومه سلامالله عليها وارد شده و چند شبانه روز در همان جا بودند، خودش ميگفت: خداوند ميخواست بدين وسيله مرا تنبيه کند، زيرا به غير او اعتماد نموده و توکل کردهام، چون فقط به اطمينان آنان به قم آمدم، خداوند چنين پيش آمدي را آورد تا من متنبه گردم. وقتي از نجف به قم ميآمدم هيچ شهرتي هم نداشتم و کسي مرا نميشناخت توکلم فقط به خدا بود لذا خداوند مقدمات و اسباب زندگيام را در قم به سادگي فراهم آورد به اين صورت که در کرمانشاه به يک نفر از اهالي قم که قبلاً با او آشنائي داشتم به زيارت عتبات ميرفت، او کليد منزل خود در قم را به من داد و گفت: برو آنجا سکونت کن و من آمدم در منزل او نشستم ولي اکنون که توکل کامل به خدا نداشتم او مرا بيدار و متنبه کرد.
آن که بيند او مسبب را عيان
کي نهد دل بر سببهاي جهان
منابع :
. با اقتباس و ويراست از کتاب مردان علم در ميدان عمل
. مولوي
@m313serat
من.تو.خدا
96/12/7