پيام
+
[تلگرام]
#اربعين
چهل روز مي شود كه شدم جبرئيل تو
ذبح عظيم گشتي و گشتم خليل تو
چهل روز مي شود كه فقط زار مي زنم
كوچه به كوچه نام تو را جار مي زنم
چهل روز مي شود كه بدون توأم حسين
حالا پي نتيجه ي خون توأم حسين
چهل روز مي شود كه حسين همه شدم
حيدر شدم، حسن شدم و فاطمه شدم
مردم به جنگ نائبه الحيدر آمدند
در پيش من، تمام، به زانو در آمدند
آثار مرگ در بدنم هست يا حسين
پس روز اربعين منم هست يا حسين
آبي كه تر نكرد لب تشنه ي تو را
حالا نصيب خاك مزارت شده اخا
چهل روز پيش بود همين جا سرت شكست
اين جا دل من و پدر و مادرت شكست
چهل روز پيش بود به گودال رفتي و
از پشت، نيزه خوردي و از حال رفتي و
از تل زينبيه رسيدم كه واي واي!
بالا سرت نشستم و ديدم كه واي واي!
نيزه ز جاي جاي تن تو در آمده
حتي لباس هاي تن تو در آمده
جمعيتي كه بود به گودال جا نشد
يك ضربه و دو ضربه... ولي سر جدا نشد
ديدم كسي حسين مرا نحر مي كند
آقاي عالمين مرا نحر مي كند
من را ببخش دست به گيسوي تو زدند
من را ببخش چكمه به پهلوي تو زدند
فرصت نشد ز خاك بگيرم سر تو را
فرصت نشد در آورم انگشتر تو را
مي خواستم ببوسمت اما مرا زدند
ناراحتم كنار تو با پا مرا زدند
بين من و تو فاصله ها سد شدند آه!
با اسب از روي بدنت رد شدند آه!
در شهر كوفه بود كه بال و پرم شكست
نزديك خانه ي پدريّ ام سرم شكست
واي از عبور كردن مثل غلام ها
واي از نگاه هاي سر پشت بام ها
باور نمي كني كه سرم سايبان نداشت؟
در ازدحام، محمل من پاسبان نداشت؟
تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم
تقصير من چه بود؟ برادر نداشتم
از بس رسيد سنگ به سمت جبين من
نزديك بود پاره شود آستين من
#علي_اکبر_لطيفيان
#مدح_عشق
https://telegram.me/m313serat
هما بانو
96/8/11