سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

نگاهی کوتاه به شخصیت حضرت امام صادق علیه السلام و مظلومیت علمی آن حضرت در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین سید محمد طباطبایی یزدی

در ابتدا اشاره ای به ویژگی های عصر امام صادق علیه السلام داشته باشید؟

دوره ای که حضرت در آن عصر به امامت پرداختند یعنی از سال 114-148 هجری قمری دوره ویژه ای در تاریخ تمدن اسلامی بوده است اولاً به این نکته توجه کنیم که ایشان وارث دوره ما قبل خودشان هستند که بسیار مهم و تأثیر گذار بوده است چرا که در آن دوره مسائلی چون منع کتابت حدیث واقع شده و لعن امیر المومنین رائج بوده است و همزمان با ظهور فرقه های مختلف همچون خوارج و دیگر فرق نوظهور بوده است؛ از طرفی حضرت در زمان انتقال قدرت بنی امیه به بنی عباس به امر امامت می پردازند و عصر حضرت دوره ای خاص با ویژگی هایی بحرانی است که زمان، آبستن بسیاری از حوادث فرهنگی و اجتماعی بوده است. به تعبیر جناب دکتر پاکتچی، نیمه اول قرن دوم یک «دوره گسل تاریخی» است که مشخصه آن نوعی «بیش فعالی فرهنگی» است.

از جهت شکل گیری مذاهب فقهی و کلامی نیز، عصر خاصی است چرا که چهار مذهب فقهیِ حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی در این عصر شکل گرفت. گر چه دو مذهب آن متأخر از زمان امام صادق علیه السلام است اما از همان بستر ریشه گرفته است، چرا که ابوحنیفه و مالک بن انس معاصر امام صادق علیه السلام بوده و از محضر امام بهره ها برده اند، و شافعی هم شاگرد مالک و احمد بن حنبل نیز شاگرد شافعی بوده است و این تسلسل بین این چهار شخصیت در همان قرن دوم صورت می گیرد.

اما از جهت مباحث و فرقه های کلامی نیز عصر امام صادق عایه السلام ممتاز است چرا که مهم ترین مذاهب کلامی در همین عصر شکل گرفته اند مذاهبی چون معتزله، مرجئه، قدریه، جهمیه و...در این عصر ظهور و نمود خاصی داشتند گرچه اصل و اساس این مذاهب کلامی از قرن اول ریشه گرفته است اما مناظرات کلامی اصحاب این مذاهب و فرق در عصر امام صادق علیه السلام به اوج رسیده است؛ لذا با توجه به شکل گیری مذاهب فقهی و کلامی ـ چه آنهایی که ماندگار شدند و چه آنهایی که عمری نیافتند و منقرض شدند - این دوره از منظر تاریخ اسلام دوره بسیار مهمی است.

حضرت در این عصر ویژه چگونه نقش آفرینی کردند؟

ادامه مطلب...




تاریخ : پنج شنبه 93/5/30 | 4:7 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

حضرت باقر (علیه السلام ) فرمود زنى هرزه گرد با چند نفر از جوانان بنى اسرائیل مصادف شد.

با قیافه به ظاهر آراسته خود آنها را فریفت .

یکى از جوانان به دیگرى گفت اگر فلان عابد هم این زن را ببیند فریفته اش ‍ خواهد شد.

زن آلوده این سخن را شنید، گفت به خدا سوگند تا او را نفریبم به خانه برنمى گردم .

هنگام شب به محل عابد رفت در را کوبید گفت زنى بى پناهم امشب مرا در خانه خود جاى ده .

عابد امتناع ورزید.

زن گفت چند نفر جوان مرا تعقیب مى کنند اگر راهم ندهى ، آنها برسند از چنگشان خلاصى نخواهم داشت .

عابد این حرف را که شنید او را اجازه ورود داد همین که داخل خانه شد لباس از تن خود بیرون کرد و قامت دلاراى خویش را در مقابل او جلوه داد.
چشم عابد به پیکر زیبا و اندام دلفریب او افتاد.

چنان تحت تاءثیر غریزه جنسى واقع شد که بى اختیار دست خود را بر اندامش نهاد.
در این موقع ناگاه به خود آمده متوجه شد چه از او سرزده دیگى بر سر بار داشت ، براى تهیه غذا زیر آن آتشى افروخته بود.

جلو رفت دست خود را بر آتش نهاد.

زن پرسید چه کاریست که از تو سر مى زند؟

جواب داد دست من خود سرانه کارى کرد او را کیفر مى دهم .

از دیدن این وضع زن طاقت نیاورده ، از خانه او خارج شد در بین راه به عده اى از بنى اسرائیل برخورد، گفت فلان عابد را در خانه یابید که خود را آتش داد.

وقتى آمدند مقدارى از دست او را سوخته یافتند.


جزء 14 بحارالانوار، ص 492 چاپ آخوندى .

http://link.yamojir.com






تاریخ : چهارشنبه 93/5/29 | 10:54 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

ابو بصیر گوید: خدمت ام حمیده رفتم که او را در مرگ امام صادق(ع) تسلیت دهم؛

گریست و از گریه‏ هاش گریستم.

و پس از آن فرمود اى ابا محمد، اگر امام صادق(ع) را وقت مرگ مى‏ دیدى شگفت(زده می شدی).

دو دیده ‏اش را گشود و فرمود:

همه خویشانم را گردم جمع کنید.

و کسى نماند که او را جمع نکرد(ه باشیم.)

گفت:

به آنها نگاهى کرد و فرمود:

براستى شفاعت ما نرسد

به کسى که نماز را سبک شمارد.
 الأمالی (للصدوق) / ترجمه کمره‏اى، متن، ص: 484






تاریخ : چهارشنبه 93/5/29 | 7:48 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

عالم ربانی و عارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می نویسد:
پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ سفارشهای مؤکد درباره طول سجود فرموده است و این امری است بسیار مهم.

سجده طولانی نزدیکترین هیئت های بندگی است و به همین جهت در هر رکعت نماز دو سجده تشریع شده است.

دربارة ائمة اطهار ـ علیه السّلام ـ و شیعیانشان در مورد طول سجود مطالب مهمی نقل شده است.
در یکی از سجده های امام سجاد ـ علیه السّلام ـ بشمارش رفت که هزار مرتبه فرمود: لا اله الّا الله حقّاً حقّاً. لا اله الّا الله تعبّداً و رقّاً لا اله الّا الله ایماناً و تصدیقاً.
دربارة امام کاظم ـ علیه السّلام ـ نوشته شده که

گاهی طول سجده اش از بامداد تا ظهر ادامه داشت.

و از اصحاب ائمه مانند «ابن ابی عمیر» و «جمیل» و «خرّبوذ» قریب به همین مطلب نقل شده است.
در ایام تحصیل در نجف اشرف شیخ و استادی داشتم که برای طلاب با تقوا، مرجع بود. از او سوال کردم چه عملی را شما تجربه کرده اید که می تواند در حال سالک مؤثر باشد؟

فرمود:

در هر شبانه روز یک سجده طولانی بجای آورد و در حال سجده بگوید«لا اله الّا انت. سبحانک انّی کنت من الظالمین»

در حال ذکر این چنین توجه کند که پروردگارم منزه از این است که بر من ظلمی روا داشته باشد، بلکه خود من هستم که بر نفسم ستم کردم و او را در این مهالک قرار دادم.
استاد من علاقه مندانش را به این سجده سفارش می کرد و هر کس که انجام می داد تأثیرش را مشاهده می کرد، مخصوصاً کسانیکه این سجده را بیشتر طول می دادند.

بعض آنها هزار مرتبه ذکر مذکور را در سجده تکرار می کردند

و بعضی کمتر و بعضی بیشتر

و شنیدم که بعضی آنها این ذکر را سه هزار مرتبه در سجده تکرار می کردند.

المراقبات/ ص 122.

http://www.andisheqom.com






تاریخ : دوشنبه 93/5/27 | 12:12 صبح | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

یکی از سالکین، عالم بزرگ و عارف ربانی ملامحمد تقی مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ می باشد. او می نویسد:
آنچه این بنده از دوران ریاضت و خودسازی دریافته ام مربوط است به زمانی که به مطالعة تفسیر اشتغال داشتم.

شبی در بین خواب و بیداری حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را مشاهده کردم، با خود گفتم شایسته است در کمالات و اخلاق آن حضرت خوب دقت کنم.

هر چه بیشتر دقت کردم عظمت و نورانیت آن جناب گسترده تر می شد، بطوریکه نورش همه جا را فرا گرفت.

در این هنگام بیدار شدم (بخود آمدم) به من الهام شد که خُلق رسول خدا قرآن می باشد، باید در قرآن بیندیشم.

پس هرچه بیشتر در آیه ای دقت می کردم حقائق بیشتری نصیبم می شد، تا اینکه یک دفعه حقائق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد.

پس در هر آیه ای که تدبر می کردم چنین موهبتی بر من عطا می شد.

البته تصدیق این مطلب برای کسی که به چنین توفیقی دست نیافته دشوار بلکه عادةً غیر ممکن است. لیکن مقصود من راهنمایی و ارشاد برادران فی الله می باشد.
دستور ریاضت و خودسازی عبارت از این است که:

سخنان بی فایده بلکه از غیر ذکر خدا خودداری کند.
استفادة از مأکولات و مشروبات و لباسهای لذتبخش و منکوحات و منازل زیبا و راحت را ترک کند. (و به مقدار ضرورت اکتفا نماید).
از معاشرت با غیر اولیاء خدا دوری جوید.
از خواب زیاد اجتناب نماید و ذکر خدا را با مراقبت کامل ادامه دهد.
اولیاء خدا تداوم بر ذکر «یا حی یا قیوم، یا من لا له الا انت» را تجربه کرده و نتیجه گرفته اند.

من نیز همین ذکر را تجربه نمودم، لیکن ذکر من غالباً «یا الله» است، با خارج ساختن غیر خدا از قلب و با توجه کامل به جانب خدای متعال.
البته آنچه بسیار مهم است ذکر خدا با مراقبت کامل می باشد، و سایر امور به پایه ذکر نمی رسد.

اگر این عمل تا مدت چهل شبانه روز ادامه یابد درهایی از انوار حکمت و معرفت و محبت بر سالک گشوده می شود.

آنگاه به مقام فناء فی الله و بقاء بالله ترقی می کند.

(روضة المتقین / ج 13، ص 128.)

به نقل از : http://www.andisheqom.com






تاریخ : یکشنبه 93/5/26 | 11:52 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
عالم ربانی و عارف زاهد، مرحوم آخوند ملّا حسینقلی همدانی (ره) در نامه اش به یکی از علمای تبریز چنین می نویسد:
«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
مخفی نماند بر برادران دینی که بجز التزام به شرع شریف، در تمام حرکات و سکنات و تکلمات و لحظات و غیرها راهی به قرب حضرت ملک الملوک جلّ جلاله نیست، و به خرافات ذوقیه اگر چه ذوق در غیر این مقام خوب است «کمادأب الجهال و الصوفیه خذلهم الله» راه رفتن لایوجب الّا بعداً، حتی شخص هرگاه ملتزم به نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد، اگر ایمان به عصمت ائمه اطهار صلوات الله علیهم آورده باشد، باید بفهمد از حضرت احدیت دور خواهد شد و هکذا در کیفیت ذکر، بغیر ماورد عن السادات المعصومین ـ علیهم السّلام ـ عمل نماید. بناء علی هذا باید مقدم بدارد دین شریف را و اهتمام نماید هر چه در شرع شریف اهتمام به آن شده و آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده ام این است که
اهمّ اشیاء از برای طالب قرب،
جدّ و سعی در ترک معصیت است.
تا این خدمت را انجام ندهی نه ذکرت و نه فکرت،
به حال قلبت فایده ای نخواهد بخشید.
چرا که پیشکش و خدمت کردن کسی که با سلطان در مقام عصیان و انکار است بی فایده خواهد بود.
نمی دانم کدام سلطان، اعظم از این سلطان عظیم الشأن است، و کدام نقار اقبح از نقار با اوست؟!.
... پس ای عزیز چون این کریم رحیم زبان را مخزن کوه نور یعنی ذکر شریف قرار داده بی حیائی است که مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غیبت و دروغ و فحش و اذیت و غیرها من المعاصی نمودن.
مخزن سلطان باید محلش پر عطر و گلاب باشد، نه نجس مملو از قاذورات.
و بی شک چون دقت در مراقبت نکرده ای نمی دانی که از جوارح سبعه یعنی گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصیتها می کنی و چه آتشها روشن می نمایی؟!
و چه فسادها در دین خودت بر پا می کنی؟!
و چه زخمهای منکر به سیف و سنان زبانت به قلب می زنی؟! اگر نکشته باشی بسیار خوب است.
اگر بخواهم شرح این مفاسد را بیان نمایم در کتاب نمی گنجد. در یک ورق چه می توانم بکنم.
تو که هنوز جوارحت را از معاصی پاک نکرده ای چگونه منتظری که در شرح احوال قلب چیزی به تو بنویسم. پس البدار، الی التوبة الصادقة. ثم العجل العجل فی الجدّ و المراقبه.
خلاصه بعد از سعی در مراقبت، البته طالب قرب، بیداری و قیام سحر را از دست ندهد.
و نماز شب را با آداب و حضور قلب بجا بیاورد.
و اگر وقتش زیادتر باشد به ذکر یا فکر مناجات مشغول بشود، لیکن قدر معینی از شب باید مشغول ذکر با حضور بشود. در تمام حالاتش خالی از حزن نبوده باشد.
اگر ندارد تحصیل نماید به اسبابش. و بعد از فراغ، تسبیح سیدة نساء و دوازده مرتبه سورة توحید و ده مرتبه لا اله الاالله وحده لاشریک له، له الملک ـ الی آخرـ و صد مرتبه لااله الاالله و هفتاد مرتبه استغفار بخواند و قدری از قرآن شریف تلاوت نماید و دعای معروف صباح: اعنی یا من دلع لسان الصباح ـ الی آخرـ البته خوانده شود و دائماً با وضو باشد و اگر بعد از هر وضو دو رکعت نماز بخواند، بسیار خوب است، بسیار ملتفت باشد که به هیچ وجه اذیتش به غیر نرسد.
و در قضاء حوائج مسلمین لا سیّما علماء و لا سیّما اتقیائهم سعی بلیغ نماید. و در هر مجلس که مظنّه وقوع در معصیت است البته البته اجتناب نماید، بلکه مجالست با اهل غفلت بغیر شغل ضرورت مضر است.
اگر چه از معصیت خالی بوده باشد.
کثرت اشتغال به مباحات و شوخی بسیار کردن و لغو گفتن و گوش به اراجیف دادن قلب را می میراند.
اگر بی مراقبت مشغول به ذکر و فکر بشود بی فایده خواهد بود. اگر چه حال هم بیاورد. چرا که حال دوام پیدا نخواهد کرد.
گول حالی را که ذکر بیاورد، بی مراقبه نباید خورد، زیاده طاقت ندارم، بسیار التماس دعا از همه شما ها دارم.
این حقیر کثیرالتقصیر و المعاصی را، فراموش ننمایید.
و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبه سورة قدر بخواند»[1].

[1] . تذکرة المتقین / ص 207.
به نقل از:http://www.andisheqom.com





تاریخ : پنج شنبه 93/5/23 | 10:54 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
صفحه اصلی |        
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.