سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تصویر حدیثی : عادل و عدالت






تاریخ : پنج شنبه 93/3/15 | 11:30 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

تصویر حدیثی : نصایح لقمان حکیم






تاریخ : پنج شنبه 93/3/15 | 10:45 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

ابوبکر بن نوح می گوید: پدرم نقل کرد:

دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیه الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم .
یک شب یادم رفت آیه الکرسی را به مغازه بخوانم ، و به خانه رفتم . وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم .
فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم ، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده ، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته .
گفتم : تو که هستی و در اینجا چه کار داری ؟
گفت : داد نزن من چیزی از تو نبرده ام ، نگاه کن تمام متاع تو موجود است ، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم ، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد.
خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی ، حالا اگر می توانی مرا عفو کن ، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام . من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم .
داستانهایی از اذکار و ختوم و ادعیه مجرب/علی میر خلف زاده

به نقل از سایت اندیشه قم






تاریخ : سه شنبه 93/2/16 | 1:50 صبح | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

معاویه عده ای از صحابه و تابعین دروغگو را با پول خریده بود تا آنها بر ضد امام علی (ع)، حدیث جعل کنند، مانند ابوهریره، عمروعاص و مغیره بن شعبه از صحابه، و مانند عروه بن زبیر از تابعین.
ابوهریره بعد از شهادت علی (ع) به کوفه آمده بود، و با طرفندهای عجیبی،(با حمایت از قدرت معاویه) مطالبی را که با شأن علی (ع) نامناسب بود، می بافت و به پیامبر(ص) نسبت می داد، شبها کنار باب الکنده مسجد کوفه می نشست و عده ای را با اراجیف خود منحرف می کرد.

شبی یکی از جوانان غیور و آگاه کوفه در جلسه او شرکت کرد، پس ‍ از شنیدن گفتار بی اساس او، خطاب به او گفت: تو را به خدا سوگند می دهم آیا شنیده ای که رسول خدا در مورد علی (ع) این دعا را کرد:
اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه:
خدایا دوست بدار، کسی را که علی (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی (ع) را دشمن دارد.
ابوهریره (دید نمی تواند این حدیث روشن و قاطع را رد کند) گفت: اللهم نعم: خدا را گواه می گیرم آری شنیده ام.
جوان غیور گفت: بنابرین، خدا را گواه می گیرم که تو دشمن علی (ع) را دوست می داری و دوست علی (ع) را دشمن داری (پس مشمول نفرین رسول خداص هستی)، سپس آن جوان بر خاست و با کمال بی اعتنائی آن جلسه را ترک نمود.

داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی

به نقل از پایگاه اندیشه قم






تاریخ : شنبه 92/12/17 | 6:49 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

1. توجه به ارزشها
دوستى با کسى که یارى کننده انسان در اعمال صالح باشد. امام على علیه السلام فرمود: مَن دَعاکَ الى الدارِ الباقِیَة وَ اعانَکَ عَلَى العَمَلِ لَها فَهُوَ الصَّدیقُ الشَّفیق  دوست مهربان و دلسوز کسى است که تو را به زندگى جاویدان دعوت نموده و بر عمل براى آن یارى نماید.
2. هم عقیده بودن‏
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: خَیرُ الاصحابِ مَن قَلَّ شِقاقُه و کَثُرَ وِفاقُه  بهترین دوست کسى است که کمتر اختلاف عقیده و فکرى داشته باشد و بیشتر موافق و هم‏رأى دوست خود باشد.
 راه و رسم دوستى، ص: 34






تاریخ : سه شنبه 92/10/17 | 6:51 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

همسان بودن‏
اساس ایجاد دوستى میان دو فرد سن، عقل، جنسیت و ... است. گاهى دو نفر انسان یکدیگر را جذب مى ‏کنند و دلشان مى‏ خواهد با یکدیگر دوست شوند.
این رمزى دارد رمزش سنخیت است. اگر بین این دو تا مشابهتى نباشد همدیگر را جذب نمى‏کنند. مثنوى مى‏ گوید:
حکیمى زاغى را دید که با لک لک طرح دوستى ریخته با هم مى‏نشینند و با هم پرواز مى‏کنند. دو مرغ از دو نوع؛ زاغ نه قیافه‏اش و نه رنگش با لک‏لک‏ شباهتى ندارد. تعجب کرد که زاغ با لک لک چرا؟ نزدیک آنها رفت و دقت کرد، دید هر دو تا لنگند.
   آن حکیمى گفت دیدم هم تکى           در بیابان زاغ را با لک‏لکى‏
   در عجب ماندم بجستم حالشان           تا چه قدر مشترک یابم نشان‏
   چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ      خود بدیدم هر دوان بودند لنگ‏
این یک پایى بودن، دو نوع حیوان بیگانه را با هم انس داد. انسانها نیز هیچ گاه بدون جهت با یکدیگر رفیق نمى‏شوند. کما اینکه هیچ وقت بى‏ جهت با یکدیگر دشمن نمى‏ شوند. «مجموعه آثار استاد، ج 16، ص 235.»

على علیه السلام فرمود:الصّاحِب کَالرُّقعَةِ فى الثوب فَاتَّخِذهُ مُشاکِلا «شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 20، ص 309.»
دوست همانند وصله جامه است پس آن را هم شکل و هم سان با خودت برگزین.

راه و رسم دوستى، ص: 29و 28 






تاریخ : سه شنبه 92/10/17 | 6:0 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()

شخصی به امام صادق علیه السّلام گفت: آیا جایز است که انسان دوست خود را در آغوش گیرد و استقبال کند؟ حضرت فرمود: آری، پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله در روز فتح خیبر مطّلع شد که جعفر از حبشه بازگشته و به سوی مدینه می آید، پس فرمودند: به خدا نمی دانم کدام یک از این دو حادثه مرا بیشتر خوشحال کرد، فتح و پیروزی در جنگ و یا بازگشت جعفر! سپس در انتظار جعفر باقی ماند و چون او آمد حضرت برخاست و به استقبال او رفت و او را در آغوش گرفت و بین دو چشمش را بوسید.    

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)  






تاریخ : جمعه 92/9/29 | 9:10 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.